شارا- ذينفعان يا مخاطبان هر سازمان و توجه به نياز و خواستهاي آنها يكي از مهمترين اركان برنامهريزي در هر روابط عمومي به شمار ميرود.
دشوار شدن شرايط اقتصادي ميتواند بخشي از كاركردهاي ارتباطي سازمان را دچار مشكلات يا تغييراتي نمايد . در اين شرايط يكي از وظايف واحدهاي روابط عمومي تبيين درست اين تغييرات، توضيح و اقناع مخاطبان به جاي توجيه و بهانه سازي براي كاستيها، همدلي و همراهي با ذينفعاني كه به دلايل مختلف براي احقاق حقوق و منافع خود بايد صبر پيشه كنند و پارهاي زيانها را به جان بخرند و نيز مواجهه مناسب با رسانه هايي است كه گاهي لابه لاي سرعت اطلاع رساني و رقابت بر سر اطلاع يابي ، تشويش اذهان مخاطبان را به فراموشي مي سپارند.
مديريت ارتباطات سازمان در اين شرايط خيلي پيچيده تر ازگذشته شده است:
1- يكي از اولين آسيب هاي ناشي از تنگناهاي اقتصادي ،صرفه جوييهايي است كه عموما به مذاق كاركنان خوش نمي آيد. از منظر ارتباطي افزايش نارضايتي كاركنان ميتواند بر تعامل آنها با مخاطبان و كارايي سازمان اثر نامطلوب داشته باشد. روابط عمومي بايد با توسعه ارتباطات دروني در سازمان تاثيرات سوء اين امر را به حداقل ممكن رساند.
2- تقويت ارتباطات الكترونيك به شكل واقعي يعني رفع نياز ارباب رجوع به سازمان بدون مراجعه و در اسرع وقت ميتواند در افزايش رضامندي مخاطبان در عين كاهش هزينه هاي آنان نقش زيادي داشته باشد.
3- بخش مهمي از دينفعان سازمان را پيمانكاران و خدمات دهندگان تشكيل ميدهند كه متاسفانه تعامل مناسبي با آنان وجود ندارد و در شرايط بحران بيش از هميشه قرباني مشكلات و محدوديتهاي سازمان ميشوند.
روابط عمومي ميتواند در ترميم روابط فيمابين و كاهش نارضايتي اين گروه با بهرهگيري از روشهاي ارتباطي نقش بسيار موثري داشته باشد.
4- استفاده از ظرفيتهاي برون سازماني از طريق ايجاد هم افزايي ميان افراد يا گروه هاي مختلف ذينفع به طور قطع در شرايط كنوني يك راهبرد ضروري است. منابع اجتماعي و اقتصادي زيادي در بيرون از هر سازمان وجود دارد كه يك مدير ارتباطي خوب ميتواند با افزايش روحيه مشاركت پذيري، از آنها به نفع سازمان خويش بهره برداري كند.
5- تعامل با رسانهها به عنوان بخش مهم و كليدي از دايره مخاطبان سازمان به لحاظ اثر بخشي آنان بر ساير ذينفعان سازمان هميشه بيشترين كانون توجه روابط عمومي ها بوده است . در اين شرايط به نظر مي رسد كه اين رابطه بايد با هدف اعتماد سازي بيشتر در ميان جامعه دستخوش تغييراتي شود. سرعت در انتقال اطلاعات، واكنش مناسب و به هنگام در مواجهه با كاستيها ، قابل دسترس كردن بيشتر مديران براي شفاف تر شدن فضاي اطلاع رساني و برگزاري نشست هاي غيرخبري و تخصصي با رسانه ها با هدف تبيين صادقانه تر مسايل و انتظارات سازمان بخشي از راهبردهاي پيشنهادي است.
6- يكي از مهمترين مخاطبان ما در روابط عمومي مديران ارشد سازمان هستند كه بايد نسبت به ارزش فعاليت هاي ارتباطي در شرايط كنوني و فرصت ها و تهديدهايي كه توجه يا بي توجهي نسبت به اين حوزه در پي دارد، آگاهي كامل داشته باشند.
به رغم همه توفيقاتي كه جامعه روابط عمومي در اين سال ها براي تثبيت جايگاه خود در جامعه يافته است ، هنوز دشوارترين بخش فعاليت ما ، تبيين ضرورت توجه به نقش و كاركردهاي نظام ارتباطي در سازمان است . نظامي كه در طول تمام فعاليت هاي سازمان بايد جاري باشد و به ميزاني كه شرايط دشوارتر ميشود، منابع و توجه بيشتري را بايد صرف آن كرد. در حالي كه به اذعان شواهد روابط عمومي ها در تيررس فعاليتهاي صرفه جويي در سازمان هستند!
كمتر مديري در باور دارد كه بايد منابع و توان روابط عمومي را پشت هر تصميمي از كاهش و حدف اضافه كاري كاركنان تا تصويب بودجه در مجلس ، از تغيير فضاي فيزيكي سازمان تا ادغام آن در يك سازمان ديگر و ... مصرف كرد و نخستين مديري كه در اين مواقع بايد مورد مشورت قرار گيرد و كنار مدير سازمان باشد ، بيترديد مدير روابط عمومي است.
در واقع برنامه ارتباطي بايد مثل يك پيوست فرهنگي ، پشتيبان مدير سازمان و تصميم هاي وي باشد.
۷- وقتي از مخاطب سخن ميرود، به همه آنها بايد نظر داشت.
معلولان بخشي از مخاطبان ما در همه سازمان ها هستند و ما وظيفه داريم، زمينه استفاده آنها از همه خدمات سازمان ها را فراهم آوريم . يك معلول حركتي بايد بتواند بدون كمك ديگران به هر سازماني مراجعه و پاسخ خود را دريافت كند. اگر اين وظيفه حين ساخت و ساز مغفول مانده ما در برنامه هاي ارتباطي خود حق نداريم آنها را به فراموشي بسپاريم و وظيفه داريم كه از آنها در برابر اين حقوق بديهي شان حمايت كنيم. براي درك مساله كافي است، فقط يك روز ورودي ويلچري سازمان خود را دور بزنيد.
8- به عنوان عضوي از جامعه ارتباطي كشور، كه قريب سه دهه با بخشي از محروم ترين آحاد جامعه در تعامل بوده است ، گمان ميكنم كه وظيفه انساني (كه هميشه بالاتر از وظيفه حرفهاي است ) ايجاب مي كند كه با دشوارتر شدن شرايط اقتصادي ، توجه بيشتري به مخاطبان كم برخوردارتر جامعه معطوف سازيم كه نقائص فيزيكي و مالي آنها را آسيب پذيرتر ميسازد.