شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، چندي پيش خبر ادغام شركت چيني ديدي چوزينگ(Chuxing Didi)، صاحب اپليكيشن اجاره خودرو و رزرو تاكسي، با فعاليتهاي شعبه اوبر در چين اعلام شد و پيشبيني ميشود اين ادغام ارزش گروه متولد شده را به رقم ۳۵ ميليارد دلار خواهد رساند. با وجود اينكه شركت اوبر سرمايهگذاري زيادي در بازار چين كرده بود اما با اين وجود كمپاني ديدي با ۳۰۰ ميليون مشتري و حضور در حدود ۴۰۰ شهر چين توانست از رقيب خود پيشي بگيرد و اوبر را دچار ضرر و زيان كند.
تراويس كالانيك يكي از موسسان و مديرعامل غول حمل و نقل جهاني اوبر، اغلب با يك پرسش ساده از اشتياق خود براي ريسك ميلياردها دلار در بازار چين دفاع كرده است: اگر شما شانسي براي تبديل شدن به آمازون و عليبابا در يك زمان داشته باشيد، چرا اين كار را نكنيد؟
استنباط او بسيار ساده بود. طي دهههاي گذشته، آمازون، فيسبوك، گوگل و ديگر غولهاي تكنولوژي آمريكايي از نسخه مشابهي براي سلطه جهاني پيروي كردهاند. اما زماني كه غولهاي آمريكايي تلاش ميكردند تا وارد بازار چين به عنوان بزرگترين بازار اينترنت جهان شوند، با مشكلاتي روبهرو بودند.
قوانين غيرشفاف و مدام در حال تغيير و مسير پيچيده فرهنگي كسب و كار موجب شده است تا شركتهاي آمريكايي به مجموعهاي از غولهاي داخلي محول شدند. بهجاي گوگل، بايدو و بهجاي آمازون، عليبابا.
اين امر ما را با يك تقسيم مواجه ساخته است: امروزه اينترنت چيني وجود دارد و اينترنتي كه بقيه جهان از آن استفاده ميكند. شبكهاي كه روزهاي اوليه خود را به عنوان ابزاري براي اتحاد مالي و سياسي در سياره چندپاره ميديد، به دو حوزه كاملا جدا تقسيم كرده است.
آقاي كالانيك كارآفريني كه به رقابتي بودن و پشتكار داشتن مشهور است، ظاهرا اين ريسكها را مورد مطالعه قرار داده بود و به نظر ميرسيد كه ميخواست اين شكاف را از بين ببرد. او ميلياردها دلار را در معرض ريسك قرار داد و زمان بسيار زيادي را در چين صرف كرد تا رازهاي برنده شدن در آنجا را بداند. هرچند اين هدف به نظر بزرگ ميآمد؛ اما با اين وجود اين فرصت حيرتانگيز بود: ارزش بازاري آمازون معادل 365 ميليارد دلار و عليبابا حدود 200ميليارد دلار است. كسب و كار سرويس كرايه خودرو نيز اگر روزي از تجارت الكترونيك بزرگتر نشود، ميتواند دستكم روزي به اندازه آن ارزشمند باشد و اگر شما بتوانيد مالك آن باشيد، قطعا اين خارقالعاده خواهد بود؟
اما خبر چند روز گذشته حاكي از اين بود كه اين چنين نيست. در اين خبر اعلام شد شركت اوبر ساختار تجاري خود را در چين به رقيب خود يعني شركت ديدي چوزينگ ميفروشد و اين ميتواند نوعي جنگ سرد چيني-آمريكايي با محوريت اينترنت باشد.
كارآفرينان در سراسر جهان ميتوانند برنده شدن در چين يا در ساير نقاط جهان را انتخاب كنند. شما ميتوانيد عليبابا باشيد يا آمازون، اوبر باشيد يا ديدي اما نميتوانيد هر دوي اينها باشيد. با فرض بازار در حال رشد چين و تنشهاي در حال افزايش در مورد نقش شركتهاي تكنولوژيك آمريكايي در ساير نقاط جهان، فاصله بين دو طرف در حال تبديل شدن به يكي از مهمترين عوامل در تعيين شكل نوآوري تكنولوژيك جهاني است.
اما اين جنگ دقيقا چگونه پايان مييابد؟ ميتوان گفت در معرض دو قطب رهبري اينترنت قرار گرفتن ميتواند براي شهروندان كره زمين خوب باشد. در بازارهاي نوظهور مانند هندوستان، خاورميانه و بخشهايي از آفريقا و آمريكاي جنوبي، اين غولهاي چيني و آمريكايي بهطور فزاينده در حال سرمايهگذاري ميلياردها دلار در رقابت با مشتريان محلي در تجارت الكترونيك، شبكههاي اجتماعي، سرويس كرايه خودرو و ديگر بازارها هستند.
اما معامله اوبر با ديدي كه در آن اوبر مالك سهم 18 درصدي در شركت تركيبي خواهد بود و قطعا به بازيگر انحصاري در بازار سرويس كرايه خودرو در چين تبديل ميشود، به پيامد بالقوه ديگري اشاره دارد: مجموعهاي از معاملات كه در آن غولهاي صنعت بخشهاي بزرگي از جهان را به ديگري واگذار ميكنند؛ درحاليكه حوزه نفوذ خود را نيز ايجاد ميكنند.
از بين همه شركتهاي تكنولوژيك آمريكايي، اپل بزرگترين موفقيت را در چين بهدست آورده است؛ در سال 2015 حدود 25 درصد فروشش در چين، هنگكنگ و تايوان بود. اما اپل در ماههاي اخير با موانع سياسي در اين منطقه روبهرو بوده است. به عنوان مثال استفاده از سرويسهاي iBooks و iTunes اپل در چين ممنوع اعلام شده و دولت چين با مانعتراشي در خريد محصولات اپل، شهروندان چيني را وادار به استفاده از سرويسهاي بومي كرده است.
در مقايسه با شكستهاي پيشين، به نظر ميرسد اوبر همه چيز را در چين درست انجام داده است. اين شركت يك شركت مجزا با نام Uber China را راهاندازي كرد كه يك مالكيت شخصي را از سرمايهگذاران محلي از جمله از يك شركت بزرگ محلي با نام بايدو گرفت. اين شركت بسياري از متخصصان محلي را استخدام كرد و با دولت ملي بهطور نزديكتري كار كرد تا روابط دوستانهاي را ايجاد كند. كالانيك همچنين شخصا در اين معامله سرمايهگذاري كرده بود. او در يكونيم سال گذشته 8 بار از چين بازديد كرد و به يك ستاره تكنولوژيك در رسانههاي چيني تبديل شده است.بهطور كلي كالانيك اصرار داشته كه او براي موفقيت در چين تلاش كرده است. اما او بايد بداند كه با بازار رو به گسترش سرويس كرايه خودرو در چين، اوبر بايد براي دستيابي به سلطه جهاني بجنگد.
بن تامسون تحليلگر تايواني ميگويد: «فرصت سرويس كرايه خودرو در چين اگر بزرگتر از ساير نقاط جهان نباشد، اساسا به همان بزرگي است. براي اوبر، چين ديگر فرصتي «نور علي نور» خواهد بود.»
2 ميليارد دلاري كه اوبر در چين هزينه كرده است اكنون در شركت ادغام شده جديد 7 ميليارد دلار ارزش دارد؛ اگر ديدي يكي از بزرگترين شركتهاي تكنولوژيك چين شود، ارزش سهام اوبر در چين ميتواند افزايش يابد. همچنين بيرون آمدن از بازار چين اوبر را براي سرمايهگذاري در بازارهاي ديگر راحتتر ميكند. هندوستان و اندونزي هدفهاي بزرگي براي اين شركت هستند. به علاوه اينكه اين شركت ميتواند تخصص خود را در ابتكارات تكنولوژيك مانند ماشينهاي خودران گسترش دهد. اما نكته قابل توجه اين است كه اگر صرف هزينه زياد براي رقابت با چين نهايتا كارگر بيفتد، غيرعادي خواهد بود و قطعا مدلي براي ديگر غولهاي تكنولوژيك آمريكايي نيست.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد – شماره 3832