شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : چرا زنان، مرداني را كه عاشق شان هستند ترك مي‌كنند
شنبه، 29 خرداد 1395 - 00:39 کد خبر:24239
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در عشق داوري، برنامه، تبعيض و تعصب وجود ندارد. عشق عشق است بدون تعريف خاص. عشق از مرزها، ديوارها و موانع عبور مي‌كند. بدون زحمت است.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در عشق داوري، برنامه، تبعيض و تعصب وجود ندارد. عشق عشق است بدون تعريف خاص. عشق از مرزها، ديوارها و موانع عبور مي‌كند. بدون زحمت است. در رابطه‌ها، عشق مستلزم تلاش است، اما اين تلاش مثل رقص موزون سبك و ظريف است. متأسفانه، هنگامي‌كه عشق رقص بي‌زحمتي نباشذ، رابطه به شكل فاجعه‌آميزي پايان مي‌پذيرد. در همان لحظات است كه مي‌پرسيم، چه اتفاقي افتاده است؟در اين‌جا به ۶ دليلي اشاره شده است كه زنان مرداني را كه عاشق شان هستند، ترك مي‌كنند.

 

۱. آنها احساس تنهايي مي‌كنند.

يك زن نياز دارد احساس كند كه اهميت دارد. اگر مردِ او براي حمايت‌اش حضور نداشته باشد، دليلي براي ادامه‌ي رابطه وجود ندارد. زنان پرورش‌دهنده هستند. در يك رابطه آنها باور دارند كه آن مرد تمام دنياي‌شان است. مردان تمايل دارند بلافاصله به محض احساس راحتي، رابطه را بر هم بزند. بعضي‌وقت‌ها در تنهايي بودن با كسي كه به لحاظ عاطفي حضور ندارد، آن تنهايي پر هياهو است. يك زن مي‌فهمد كه ديگر جايي براي بي‌ارزش بودن وجود ندارد كه همچنان از طريق اجتناب صورت مي‌شود. هنگامي‌كه عشق و توجه متقابل نباشد، آنها پي مي‌برند كه نيازي نيست در آن رابطه بمانند.

۲. به آنها توجه نمي‌شود.

هيچ چيزي براي زن زيان‌آور تر از اين نيست كه هنگامي‌كه او در حال صحبت است، كاملا ًحواس‌تان به او نباشد. يك زن با كلمات برانگيخته مي‌شود. او نياز دارد احساس كند كه درك مي‌شود، تأييد مي‌شود، مورد احترام قرار مي‌گيرد و حمايت مي‌شود. وقتي‌كه او با زوج اش شريك مي‌شود، دليل‌اش اين است كه او نياز دارد احساس كند كه به آن مرد پيوند خورده است. خوش رفتاري تاثير قدرتمندي دارد. زنان اعمال ساده‌ در رابطه و عشق را دوست دارند. بيرون بردن زباله‌ها، گذاشتن لباس‌ها در لباس‌شويي، يا هر چيزي كه كه تأييد مي‌كند حضور در يك رابطه مهم است. يك زن، هنگامي‌كه احساس مي‌كند دارد مورد غفلت واقع مي‌شود، با قلب شكسته‌اش، مكان را ترك مي‌كند.

 

۳. ديگر ميل به رابطه‌ي جنسي نمي‌كنند.

مردان موجوداتي علاقه‌مند به رابطه‌ي جنسي هستند. آنها براي برقراري رابطه‌ي جنسي هميشه آماده هستند.. يك زن به صميميت، عشقبازي، احساس اين‌كه مردش به آنها ميل و رغبت دارند، نياز دارد. روزمرگي مساوي با مرگ است. يك زن اتفاقات ناگهاني را دوست دارد. او به رمانتيك شدن اشتياق دارد. زنان در روياي‌شان زندگي مي‌كنند. بنابراين، هنگامي‌كه مردي با زن ديگر تحريك مي‌شود يا فقط مي‌خواهند رابطه‌ي آزادي داشته باشند، آنگاه زن كاملاً به رابطه‌ي جنسي بي‌ميل مي‌شود. لحظه‌اي دردناك در زندگي يك زن وجود دارد آن‌هم هنگامي‌كه او احساس كند همسرش ميلي به او ندارد، حس خاص بودن را در او بر نمي‌انگيزد، آنگاه وقت ترك كردن است.

 

كليك كنيد و بخوانيد: فراخوان يازدهمين جشنواره ملي انتشارات روابط عمومي

 

۴. يك تغيير قابل توجهي در زندگي وجود دارد

ميانسالي به هر كسي به شكل متفاوتي ضربه مي‌زند. بيشتر زنان، به خودروي نو يا لباس شيك و گران نياز ندارند. آنها مي‌خواهند بدانند كه ميل به رابطه‌ي جنسي دارند و مردان‌شان آنها را مي‌خواهند تغيير در زندگي به‌تدريج پديدار مي‌شود و چيزي كه زماني به راحتي تحمل كردني بود ديگر اينگونه نمي‌شود. زندگي تغيير ميابد: فرزندان به كالج مي‌روند؛ پدر يا مادري به مراقبت تمام وقت نياز دارند؛ يا استرس مالي در زندگي وجود دارد. زناني كه بر سرطان يا بيماري‌هاي ديگر غلبه كردند نيز دكمه بازنشاني (ريست) را ميابند كه مردان را از زندگي‌شان بيرون مي‌كند. يك زن نياز دارد بداند كه اين تغييرات زندگي با قدرت و كرامت در كنار مردشان هدايت مي‌شوند. هنگامي‌كه هيچ حمايتي وجود نداشته باشد، زن بلافاصله زندگي‌اش را بر هم مي‌ريزد تا از همسرش رهايي يابد.

 

۵. زنان كسي را كه قابل پيش‌بيني باشند، دوست ندارند.

مردان روزمرگي راحت‌تري دارند. هرچه پيرتر مي‌شوند، كمتر مي‌خواهند در چيزي كه به آنها مربوط نيست، مشاركت كنند. به همين دليل است كه مردان از بحران‌هاي عظيم ميانسالي عبور مي‌كنند. اما، زنان به لحظات غير مترقبه نياز دارند. آنها مي‌خواهند بدانند كه مهم هستند. حتي يك يادداشت كوچك روي فنجان قهوه براي به ميان آوردن تحسين در يك رابطه كافي است. احساس صميميت چيزي نيست كه در ميانسالي خوب به نظر نمي‌‌آيد. اين احساس كسل‌كننده است. براي يك زن، مرد اثاثيه ثابت نيست. او همراه و همدم است.

 

۶. جسم مردشان آن‌جا نيست

زنان تحمل‌شان خيلي زياد است، اما مردي كه بيش‌تر به وقت گذراندن در خارج از منزل اهميت مي‌دهد قطعاً پذيرفتني نيست. در دنياي امروزي فمينيسم، يك زن نياز به مردي ندارد كه از او مراقبت كند. او به شريكي نياز دارد كه همگام با او كار كند و حضورش را تحسين كند. اگر مردي كه بسيار علاقه داشته باشد در هر جايي غير از كنار همسرش وقت صرف كند، آنگاه زن از او فاصله مي‌گيرد. اين كار ممكن است زمان ببرد، اما هر چه بيش‌تر آن را طول بدهد، در پايان به بدنرين شكل رقم مي‌خورد. زن مي‌داند هنگامي‌كه هيچ چيزِ روحاني و عقلاني قابل دسترس نباشد، رابطه تمام مي‌شود.

 

زنان در جامعه‌ي ما تكامل يافته‌اند. “نياز” به داشتن يك مرد از طريق “ميل” به شريك كردن زندگي با او برتري ميابد. اگر عشق، تحسين، تماس جسمي، ارتباط روحي، تحريك عقلاني يا حضور وجود نداشته باشد، آن‌گاه زن تنهايي را برمي‌گزيند. زنان مانند مردان سخت كار مي‌كنند. تحمل كردن همراه و همدمِ زندگي كه تحريك‌كننده نيست ديگر در دستور كار قرار نمي‌گيرد. واقعيت اين است كه زمان ترك كردن فرا رسيده است.

 

ترجمه:  بازده

منبع:پاور پازيتيويتي