شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : رسانه ها و منافع قدرت ها
سه شنبه، 3 بهمن 1391 - 07:06 کد خبر:2420
چه به رسانه ها باور داشته باشيم چه نداشته باشيم، رسانه ها اعم از سنتي، مدرن و تكنولوژي ها بالاخره بايد با اينها زندگي كنيم. تصور جامعه ي بدون رسانه، واقع بينانه و ممكن و مطلوب نيست.

دكتر محمدمهدي فرقاني با بيان اينكه بايد از قضاوت هاي افراطي در ارزيابي عملكرد و نقش رسانه ها خودداري كرد، معتقد است: نمي توان رسانه ها را به طور مطلق پياده كننده نگاه قدرت ها دانست يا به طور مطلق آنها را تطهير كرد و ويژگي هايي چون صداي محرومان بودن را براي آنها برشمرد اما مي توان گفت رسانه ها در هر جامعه اي با توجه به منافع و چارچوب قدرت در آن جامعه عمل مي كنند.

دكتر محمدمهدي فرقاني، استاد ارتباطات و عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي در گفت و گو با خبرنگار شفقنا (پايگاه بين المللي همكاري هاي خبري شيعه) درباره نوع عملكرد رسانه هاي جهان متناسب با منافع قدرت ها و گاه فاصله گرفتن از نقش واقعي رسانه، نگرش هاي متفاوت را در تحليل عملكرد رسانه ها موثر دانست و گفت: با نگرش انتقادي مي توان همه رسانه ها را مورد انتقاد قرار داد و عملكردهايشان را نقد كرد. عملكرد رسانه ها در غرب با منافع سرمايه داري گره خورده است و در بلوك شرق حداقل تا قبل از فروپاشي شوروي با منافع سوسياليستي گره خورده بود. البته اين به معناي صدور يك حكم كلي و تمام عيار براي رسانه ها نيست اما در مجموع وجه غالب اين است كه رسانه ها به هرحال هميشه با قدرت سياسي پيوند داشتند؛ چه وقتي كه مخالفت كردند و چه وقتي كه همراهي كردند.

فرقاني اظهار كرد: از نيمه دوم قرن نوزدهم به بعد اين همراهي در كشورهاي غربي خيلي بيشتر مي شود و رسانه ها به نوعي به يكي از نهادهاي پيش برنده منويات سرمايه داري تبديل مي شوند و همينطور در كشورهاي ديگر با توجه به قدرت و نقشي كه رسانه ها در هر جامعه اي دارند هميشه قدرت سعي بر تسخير و تملك آنها داشته است ولي بهرحال در اين مسير هميشه مقاومت هايي هم بوده، هست و همچنان هم خواهد بود.

او درباره ميزان وابستگي رسانه ها به قدرت بيان كرد: من اعتقاد ندارم كه مي شود يكسره مهر نوكري و همراهي بر رسانه ها زد يا يكسره آنها را تطهير كرد و گفت استقلال، حقيقت گويي، صداي محرومان و خاموشان بودن از ويژگي هاي رسانه هاست. شما هم نمونه ها و شواهدي در اين جبهه مي توانيد ببينيد و هم در جبهه ي مقابلش. اما كم و بيش رسانه ها سياست حاكم و سياست غالب را نمايندگي و اجرا مي كنند. در خود آمريكا هم تحقيقات نشان داده كه بخصوص در سياست خارجي، رسانه ها تابعي محض از سياست رسمي وزارت خارجه هستند و بيشتر مواقع آن سياست ها را بازتوليد مي كنند.

فرقاني ادامه داد: در كشورهاي بلوك شرق به لحاظ تئوريك چنين بوده است كه رسانه ها به عنوان ابزار حاكميت طبقه كارگر تلقي مي شدند و بايد براساس فلسفه ماركسيست در دست دولت مي بودند تا از منافع آنها دفاع كنند. در كشورهاي جهان سوم هم با توجه به استبدادي كه حاكم بوده و هست و با توجه به تماميت خواهي كه بسياري از دولت هاي جهان سوم دارند شرايط مطلوبي را براي آزادي مطبوعات، آزادي رسانه ها، بيان حقيقت و انجام وظيفه نقد و نظارت رسانه ها فراهم نمي كنند.

او با بيان اينكه با نگاه واقع بينانه به وضعيت رسانه ها به طور نسبي مي شود رگه هايي از حقيقت گويي و حقيقت جويي را مشاهده كرد گفت: روزنامه نگاران در طول سال ريسك ها و خطرهايي مي كنند؛ كه فقط در سال 2011 نزديك 120 روزنامه نگار در جهان كشته و عده اي بازداشت، شكنجه و زنداني شدند. و اين نشان دهنده نقش اين طبقه در معادلات امروز جهانيست. شما جز حرفه سربازي كه نمي شود به آن حرفه گفت يا در بعضي موارد امدادگران صليب سرخ، حرفه ي ديگري را نمي توانيد پيدا كنيد كه اينقدر فداكاري كند، اينقدر در كانون هاي پرخطر حضور پيدا كند تا جريان اطلاع رساني را زنده نگه دارد و مسير آگاهي را باز نگه دارد. بنابراين من از كساني هستم كه معتقدم واقعا از افراط و تفريط در ارزيابي عملكرد نقش رسانه ها بايد خودداري كرد.

اين استاد ارتباطات افزود: نمي توان انكار كرد كه وجه غالب رسانه يي در جهان امروز در هر نوع قدرتي و در هر نوع بلوكي وجه غالب وابسته به قدرت است. در كنارش گفتمان هاي رقيب هم وجود دارد. اگر بخواهيم وارد مصاديق بشويم آن را هم بر همين اساس مي توان ارزيابي كرد؛ يعني رسانه هاي هر كشوري در چارچوب منافع ملي آن كشور و در چارچوب سياست هاي رسمي آن كشور قابل ارزيابي هستند. براين اساس رسانه هاي ما در مجموع با موضوع سوريه تا حدي در چارچوب منافع ملي ايران و منافعي كه به طور رسمي تاييد شده است- كه ممكن است در تعريف اين منافع ملي اختلاف نظر وجود داشته باشد- عمل مي كنند.

او با متفاوت عمل كردن رسانه هاي آمريكا نسبت به رويدادهاي ايران، سوريه، عربستان و بحرين خاطرنشان كرد: نقض حقوق بشر در ايران و سوريه خيلي مهم جلوه مي كند و برجسته مي شود اما در عربستان وقتي زنان حتي حق رانندگي هم ندارند موضوع آنقدر مهم نيست. هيچ وقت بحث نقض حقوق بشر مطرح نيست. اين نشان مي دهد كه چقدر بين قدرت و رسانه ها و تعاملي كه آنها با هم دارند رابطه هست.

فرقاني تاكيد كرد: نكته بعدي كه مي شود به عنوان دليل براي اين نوع بازتاب ها اشاره كرد اين است كه هر حادثه اي ظرفيت خودش را دارد. شما نمي توانيد آنچه در سوريه مي گذرد را با آنچه در بحرين مي گذرد مقايسه كنيد. به لحاظ حجم رويداد، به لحاظ ميزان مشاركان در هر دوسوي قضيه، به لحاظ ميزان خطري كه در بطن اين دو رويداد وجود دارد و به لحاظ نقشي كه اين دو كشور در منطقه دارند، نمي توانيد اين دو رويداد را با يكديگر مقايسه كنيد. بنابراين بخشي از اشغال فضاي رسانه يي چه زمان باشد و چه مكان بستگي به اهميت و تعيين كنندگي آن رويداد در آن دوره دارد.

اين متخصص رسانه تصريح كرد: با يك متر نمي توان همه اين تفاوت ها را اندازه گيري كرد و نمي شود يك حكم كلي صادر كرد. شما اگر از مهمترين رسانه هاي بين المللي هم بپرسيد چرا به سوريه اين چنين مي پردازيد و اخبار بحرين را اينگونه پوشش مي دهيد؛ مي گويند آنچه در سوريه مي گذرد، قابل مقايسه با بحرين نيست.

او منافع سياسي، منافع اقتصادي و منافع استراتژيك قدرت هاي بزرگ و قدرت هاي منطقه يي را در عطف توجه رسانه يي مهم خواند و به شفقنا گفت: آمريكا و غرب در بحرين منافع و پايگاه دارند. يكي از اقمار غرب، بحرين در منطقه است در نتيجه طبيعي است كه بسيار از ناهنجاري ها در اين جامعه ناديده گرفته مي شود. سوريه وضع ديگري دارد و اين اصلا به معناي قضاوت در حوادث سوريه نيست اما مي خواهم بگويم به نوع ديگري حوادث سوريه پردازش مي شود. اين امري معمول در جهان رسانه يي است.

اين استاد ارتباطات در ادامه افزود: حداقل انتقادنگرها از جامعه شناسان خبر تا تحليگران و پست مدرنيست ها در مورد رسانه ها قضاوت هاي تند و تيزي دارند و معتقدند آنها اصلا واقعيت را بازتاب نمي دهند. آنچه آنها منعكس مي كنند تصويري مخدوش و دستكاري شده از واقعيت است و نه خود واقعيت و در چارچوب منافع ياد شده اين واقعيت توصيف مي شود. ما طيفي از نگرش ها را در مورد رسانه ها داريم كه از منفي مطلق تا مثبت مطلق است اما من معتقدم واقعيت بين اين دو طيف قرار دارد. و شما مي توانيد كاركردهاي انساني از رسانه ها ببينيد و هم كاركردهايي كه در پاسخ به منافع قدرت است.

فرقاني با اشاره به اينكه در مواردي با اراده خود رسانه ها اين وابستگي اتفاق افتاده است، بيان كرد: در جهان كنوني موسسات رسانه يي نوعي موسسات سرمايه داري هستند و صاحبان و مديران آنها از بزرگترين سرمايه داران جهاني به حساب مي آيند. البته در كشورهاي در حال توسعه اين داستان فرق مي كند. در اين كشورها شرايط به رسانه ها تحميل مي شود؛ بخشي از رسانه ها وابستگي هاي خاصي به قدرت هاي سياسي دارند و برخي نيز تحت فشار مجبور به چشم پوشي از وظايف شان مي شوند.

او به اين پرسش كه رسانه ها چه زماني مي توانند به مرحله اي برسند كه انسان را محور قرار دهند نه قدرت را پاسخ داد: همه ما چه مدرسان، چه دست اندركاران رسانه ها و بدنه رسانه ها تلاش مي كنند چنين اتفاقي بيفتد. يعني رسانه ها در پرداختن به واقعيت ها استقلال بيشتري داشته باشند و كمتر تحت فشار باشند. منافعشان با قدرت سياسي پيوند نخورده باشد؛ اما در عمل من فكر مي كنم به سوي وابسته شدن بيشتر رسانه ها حركت مي كنيم.

فرقاني منظورش را به شكل ديگري بيان كرد: سرمايه داري و قدرت سياسي هر دو براي پيشبرد اهداف خود نياز به حمايت، همراهي و پشتيباني رسانه ها دارند و بدون اين همراهي و تعامل جدي نه سياست و نه اقتصاد و سرمايه امكان موفقيت ندارد؛ در نتيجه همه روندها به سوي همراه كردن هر چه بيشتر رسانه ها با قدرت اعم از نوع سياسي يا اقتصادي اش مي رود. البته در درون جامعه مطبوعات و نهادهاي مدني كه نهادهاي رسانه يي را پشتيباني مي كنند مقاومت هايي وجود دارد و ادامه خواهد يافت.

او گفت: اينطور نيست كه ما فكر كنيم همه چيز دربست تسليم سرمايه داري يا قدرت سياسي مي شود يا همه چيز از آن مستقل مي شود و سرمايه داري تحت نظارت واقعي رسانه ها قرار مي گيرد. اين اتفاق ها خوش بينانه است اما به نظر من اگر قرار باشد اتفاقي بيفتد مي تواند تحكيم بيشتر سلطه سرمايه و قدرت سياسي بر مقدرات رسانه ها باشد. اين در واقع اقتضا مي كند كه مقاومت هاي دروني جامعه رسانه يي در سراسر جهان شكل بگيرد، تقويت شود و به هرحال بتواند به طور نسبي آبرو و حيثيت رسانه ها را در جهان آينده حفظ كند.

فرقاني با بيان اينكه اعتماد به رسانه ها نسبي است و در مقاطع مختلف مي تواند متفاوت باشد يادآور شد: در جامعه ما قبل از انقلاب اعتمادي به رسانه ها وجود نداشت. در بحبوحه انقلاب به دليل اينكه رسانه ها پيوندشان با قدرت سست شد و به دليل ضعف قدرت سياسي از يك طرف و قدرت گرفتن رسانه ها از طرف ديگر، رسانه ها مورد حمايت و اقبال مردم قرار گرفتند. اين يك نكته ي كليدي در قضاوت پايگاه اجتماعي رسانه هاست. رسانه ها به ميزاني كه بتوانند حوزه خودشان را مستقل از قدرت سياسي و قدرت اقتصادي نگه دارند، مورد اقبال عموم و مخاطبانشان قرار مي گيرند و به ميزان نزديكي شان به قدرت يا نمايندگي منويات قدرت اعم از نوع سياسي يا اقتصادي، پايگاه اجتماعي خود را از دست مي دهند.

او تاكيد كرد: اين موضوع بخصوص در كشورهايي مشهود است كه رابطه دولت ملت يك رابطه تقابليست يعني قدرت سياسي مورد استقبال مردم نيست و از طريق راي آزاد و سالم عمومي قدرت را به دست نگرفته است و هميشه يك تقابل آشكار يا پنهان بين جامعه با قدرت سياسي وجود دارد. بين دولت و مردم يك شكاف تاريخي وجود داشته، دارد و خواهد داشت. رسانه ها به نسبت نزديكي يا دوري شان به يك جبهه از جبهه ديگر دور يا به آن نزديك مي شوند و اين يك اصل است. به هرحال اعتماد به رسانه ها در گروي استقلال آنها، نزديك شدن آنها به مردم، نمايندگي آنها از خواست ها، نيازها و مشكلات و صداهاي آنهاست. به ميزاني كه اين اتفاق بيفتد اقبال نسبت به آنها بيشتر مي شود و اعتماد به آنها بالا مي رود و به ميزاني كه رسانه ها بلندگوي ساختار رسمي باشند، از مردم فاصله مي گيرند؛ اين يك متر اساسي و مهم در رابطه رسانه ها با مردم است.

دكتر فرقاني يادآور شد: در كشورهايي كه مردم به نظام سياسي شان باور داشته باشند، اين تقابل به حداقل مي رسد. مردم فكر مي كنند اگر رسانه ها مثلا دارند سياست رسمي را تاييد مي كنند يا بازتاب مي دهند اين پاسخگويي به منافع آنها هم هست اما در كشورهاي در حال توسعه اينطور نيست و رسانه ها هر وقت به قدرت نزديك شدند در مجموع از مردم دور شده اند. با اين متر بايد آينده را سنجيد و آينده خيلي اميدواركننده يا مثبت و خوشبينانه به نظر نمي رسد. اما دوست داريم هميشه مثبت فكر كنيم و خوشبين باشيم. فكر كنيم در آينده تحولي اتفاق خواهد افتاد كه وضع از حال حاضر بهتر خواهد شد.

اين استاد ارتباطات، شنيده شدن صداهاي مختلف توسط شبكه هاي اجتماعي و رسانه هاي نوين را تحول مهمي در زندگي بشر دانست و گفت: اينكه كاركرد اوليه اين رسانه ها چه بوده است مهم نيست. مهم اين است كه اين كاركرد چگونه بسط و تنوع پيدا كرده است. بالقوه چه ظرفيت ها و امكاناتي را به كاربران مي دهد تا بتوانند در جهت اهداف خود استفاده كنند. در جهاني كه صداي مردم هيچ وقت شنيده نمي شد و به جايي نمي رسيد اين تكنولوژي ها اين امكان را فراهم كردند كه همه ي صداها بالقوه امكان شنيده شدن داشته باشند و اين تحول خيلي مهمي در تاريخ تحول بشر است.

او طرح ديدگاه ها، اخبار و اطلاعات در يك شبكه بهم پيوسته جهاني را امكان مبارك و ميموني عنوان كرد و افزود: در اين شبكه هر كسي هم توليد كننده، هم مصرف كننده و هم داور است. اين به نظر من براي بشري كه هميشه از انحصار رسانه ها در قرن بيستم گله مي كرد، يك امكان مبارك و ميمون است. تكنولوژي ها براي اولين بار اين امكان را به وجود آورده اند كه ديگر مانند گذشته فقط صداي قدرت هاي بزرگ شنيده نشود و صداي مردم هم شنيده شود.

فرقاني به نقشي كه اين شبكه ها در خلاء برخي نهادهاي اجتماعي، سياسي و مدني ايفا مي كنند، اشاره و بيان كرد: طبيعي است كه در خلاء اين نهادها، اين شبكه ها سانسور را دور مي زنند، انحصار دولتي را دور مي زنند، براي گفتمان رسمي رقابت ايجاد مي كنند و اجازه نمي دهند كه تنها صداي مسلط در جامعه شنيده شود.

او به شفقنا گفت: اينها اتفاقات مثبتي است كه افتاده و البته عوارضي هم در كنارش وجود داشته است و دارد. مثل بازار داغ شايعات كه در اين محيط خيلي مي توان به آن دامن زد. مثل تهمت زدن ها، هتك حرمت ها و عدم رعايت اخلاق حرفه اي، پاسخگو نبودن در برابر قانون، الزام نداشتن به منافع مردم و ديگران و جعل اسناد و مدارك. اما جنبه هاي مثبت اين پديده آنقدر زياد هست كه سنگين تر از عوارض منفي اش باشد. و البته اين بحث هم مطرح است كه جهان بايد به سمت و سوي تدوين يك مجموعه اخلاقي براي فضاي سايبر برود؛ يا اينكه يك نوع تعهد انساني را بتوانند دامن بزنند و تقويت بكنند تا اين آزادي در فضاي وب باعث تهديد آزادي ديگران نشود.

اين استاد ارتباطات افزود: در مجموع اين رسانه ها خيلي كاركردهاي پيش بيني نشده اي در فضاي وب پيدا كردند كه براساس واقعيت هاي زماني و نيازهايي كه به وجود آمده است شكل گرفتند. هيچ اشكالي هم ندارد نه تنها ايرادي ندارد بلكه گريزناپذير است.

فرقاني در پايان زندگي در جامعه بدون رسانه را غيرممكن دانست و اظهار كرد: چه به رسانه ها باور داشته باشيم چه نداشته باشيم، رسانه ها اعم از سنتي، مدرن و تكنولوژي ها بالاخره بايد با اينها زندگي كنيم. تصور جامعه ي بدون رسانه، واقع بينانه و ممكن و مطلوب نيست. بايد ياد بگيريم كه چگونه دراين جهان رسانه يي شده از اين ظرفيت ها و قابليت ها بهترين بهره برداري را كنيم. چگونه رفتار رسانه ها را بفهميم و تحليل و نقد كنيم و مقهور كژرفتاري هاي رسانه ها نشويم.

منبع: شفقنا