شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، ما عاشق اپليكيشنها شدهايم و ديدن چيزي كه آنقدر محبوب و پرطرفدار شود كه آنها را به تاريخ بسپارد، سخت است. با اين حال اما اگر چنين اتفاقي بيفتد چطور؟ اگر اپليكيشنها به سادگي به تكرار و بازگويي وب موبايل تبديل شوند، چه چيز بهتري جايگزين آنها ميشود؟ با طوفان معرفي سرويسها و خدمات جديد در كنفرانس F8 فيسبوك، شايد بالاخره آن زمان به تدريج فراميرسد.
روباتها ميآيند؟
از سال 2010 براي اغلب كاربردهاي امكانپذير در موبايلهاي هوشمند و تبلتها اپليكيشني وجود داشته است. با اين حال به نظر ميرسد اين هيجان زودگذر بوده و در حال كمرنگ شدن است. براي هر گوشي آيفون فروخته شده 119اپليكيشن دانلود شده است. اين در حالي است كه ما در طول يك ماه از كمتر از يك چهارم اين اپليكيشنهايي كه دانلود كردهايم، استفاده ميكنيم. اغلب اپليكيشنها بعد از گذشت سه روز از دانلودشان، 77 درصد از كاربران خودشان را از دست ميدهند. با اين حال پنج اپليكيشني كه دوست داريم، 80 درصد از وقت ما را در طول روز به خودشان اختصاص ميدهند. در طول چند سال اخير آگهيهاي تبليغاتي «كليك كن تا دانلود شود» همهجا و در وبسايتهاي مختلف ديده ميشوند. در واقع به نظر ميرسد در اين سالها بسياري از شركتهاي كوچك استراتژي تجاري خودشان را بر مبناي توليد يك اپليكيشن ويژه آيفون يا ساعت هوشمند، تعيين كردهاند. براي بسياري از آنهايي كه براي اولين بار وارد بازار شدهاند، ارائه اين اپليكيشنها ميتواند به مثابه يك روش خوب براي نفوذ ميان كاربران و كسب سود بيشتر باشد. در مقابل اما شايد اغلب ما در اين سالها نگران اين موضوع بودهايم كه قدرت تكنولوژي بيشتر از آنكه با نياز كاربران همراهي كرده و آنها را مرتفع كند، به دنبال تغيير عادتهاي روزمره ما است. البته اپليكيشنها محدوديتهاي مختلفي دارند. شايد بهترين شيوه بازاريابي اپل همين بود كه مفهوم يك برنامه كامپيوتري را به هيجان يك اپليكيشن تبديل كرد. آنها براي بسياري از كاربردها مفيد و بسيار خوب هستند. اپليكيشنهاي بانكداري يا ويژه خطوط هواپيمايي به طرز بسيار خوب و راضيكنندهاي امنيت اطلاعات شخصي را حفظ كردند. با اين همه به نظر ميرسد با افزايش محبوبيت و فراگير شدن سرويسهاي پيامرسان و كنترل صوتي، اپليكيشنها ديگر راهكاري براي همه چيز نيستند.
مواجهه با يك انتخاب
اپليكيشنها راه نه چندان خوبي را براي رسيدن به هدفشان پيدا ميكنند. اپل با اطمينان ميگويد كه آينده تلويزيون در گرو اپليكيشنها است؛ ادعايي كه به نظر عجيب و غيرمنطقي ميرسد. آنها فقط يك اشتباه را تكرار ميكنند؛ ساختار بيمورد كانالهاي جهاني تلويزيون. روابط مدرن بر مبناي مفاهيم شكل ميگيرند، نه بر اساس يك محفظه يا يك كانال. حالا بسياري از ما به جاي آنكه مشترك يك كانال موسيقي در راديو يا تلويزيون شويم، ترجيح ميدهيم از يك اپليكيشن موسيقي قوي و متنوع استفاده كنيم. درست همان اتفاقي كه براي ارتباطات افتاد. در سال 2006 ميتوانستيم به راحتي به هر كدام از افراد موجود در ليست تماسهايمان پيام متني بفرستيم يا با آنها تماس بگيريم. حالا اما از Viber، Line، WeChat گرفته تا Instagram، Facebook Messenger، Twitter و... ميليونها راه براي دسترسي به افراد وجود دارد. بنابراين كافي است فقط يك اپليكيشن را انتخاب كرده و سپس فرد مورد نظرتان را انتخاب كنيد تا به راحتي و به سرعت ارتباط برقرار شود. وقتي ميخواهيم براي سفر به فرودگاه برويم، يك تاكسي نياز داريم تا ما را به فرودگاه برساند؛ لازم نيست يك ارائهدهنده سرويس، سپس اندازه خودرو و در نهايت مقصد را انتخاب كنيم. اين در واقع اولين مكانيزم آينده است: گردآوري.
گردآوري
اين روزها براي تماشاي يك برنامه تلويزيوني احتمالا مجبور هستيم از دو يا سه دستگاه كنترل از راه دور استفاده كنيم و چند كليد را روي آنها بفشاريم تا به منو و برنامه دلخواهمان برسيم. اما يك اپليكيشن ميتواند راه سريع و مناسبي براي دسترسي ما به يك محتواي خاص باشد. درست به همين دليل هم هست كه بسياري از اپليكيشنها به محبوبيت رسيدهاند. در واقع امروزه اپليكيشنهايي وجود دارند كه درست همان چيزي را كه به آن فكر ميكنيم يا نياز داريم، پيش روي ما قرار ميدهند. اين همان كاري است كه اپل تيوي ميخواهد انجام بدهد، اما اپل سعي دارد با ايجاد همكاريهايي با ارائهدهندگان محتوا وارد اين دنياي جديد شود. اگر مدلهاي تجاري بتوانند توسعه داده شوند، شاهد ظهور مگاپرتالهايي مجهز به نقشه براي دسترسي اوليه به مقاصد توريستي، هتلها، رويدادها و اماكن مختلف هستيم. اينها در كنار پرتال ديگري براي دسترسي به تمام شبكههاي اجتماعي و راههاي دسترسي به آنها، مگاپرتالهايي براي خردهفروشيها و ارائه محتواي مختلف، ميتوانند جهان آينده ما را شكل بدهند.
اينترنت اپليكيشنها
سپس ميتوانيم با استفاده از زنجيره پيوندهاي اپليكيشنها مسافرتهايمان را ببينيم. يك كاربر ممكن است گفتوگويي را درباره فيلمها در Facebook Messenger آغاز كند، قبل از آنكه اطلاعات مربوط به فيلمهاي پيشنهادياش را بر اساس مكان و سينماهاي نزديكش ديده باشد. اما ميتواند در همان لحظه و بهصورت همزمان به اين اطلاعات دسترسي داشته باشد. در نتيجه اين امكان را دارد تا در همان لحظه بليت فيلم مورد نظرش را از طريق سرويس Apple Pay خريده و بهصورت مستقيم از طريق Touch ID خودش دانلود و در Passbook خودش ذخيره كند. ممكن است افراد حاضر در اين گفتوگوي آنلاين تصميم بگيرند براي شام هم در يك رستوران ميزي رزرو كنند. پس اپليكيشن Opentable به كمكشان ميآيد و در نهايت با استفاده از اپليكيشن Uber يك تاكسي گرفته و به مقصد ميروند. هر كدام از اين تجربهها ميتواند در فضاي يك اپليكيشن به راحتي، در ايمني كامل و بهصورت شخصيسازي شده انجام شود. با اين اوصاف انتظار ميرود در آيندهاي نه چندان دور اينترنت با استفاده از اپليكيشنها شخصيسازي شود.
مسيريابي جديد
اين همان جايي است كه هوش مصنوعي و روباتها به يكديگر ميرسند. لايه اعلانات يا نوتيفيكيشن ممكن است راهي كليدي و مهم براي خواندن سطحي رويدادهاي وب باشد تا ديگر نيازي به بررسي عميق و يافتن آنها نباشد. تركيبهاي تكنولوژي مانند هوش مصنوعي، يادگيري ماشيني و خودكار، اطلاعات به اشتراك گذاشته شده و تحليلهاي غني از دستيارهاي صوتي ديجيتال مثل Google Now، Cortana و Siri ميتواند بسياري از بخشهاي زندگي ما را خودكار كند. ديگر بايد كمتر به اين اينترنت بهعنوان چيزي كه بايد وارد آن بشويم، نگاه كنيم. در مقابل بايد آن را بيشتر به شكل لايه نوتيفيكيشن و مكاني براي فعاليتهاي پيشنهادي از آنچه گوشي موبايل هوشمند ما معتقد است براي ما مناسب است، ببينيم. اشاره به رزرو يك تاكسي Uber زماني كه هوا باراني است و ما مدت طولاني در حال قدم زدن هستيم، ارائه پيشبيني هوا زماني كه از خواب بيدار ميشويم، تاخير پرواز، حتي تنها ميز خالي رستوران در ساعت 8 شب، همه و همه ميتوانند بهعنوان يك نوتيفيكيشن ارائه شوند.
صدا
در نهايت لازم است دنيايي بدون صفحه نمايش را در نظر بگيريم. اسپيكر هوشمند شركت آمازون يعني Echo نمونهاي از چنين ابزارهايي است. ابزارهاي پوشيدني هوشمند هم ميتوانند در دسته اين ابزار قرار بگيرند. چطور از صدا، بازخورد لمسي يا ديگر مكانيزمها براي رساندن مفاهيم بدون نياز به يك صفحه نمايش بزرگ، استفاده كنيم؟ اين يك چالش جدي است كه گروه بزرگي از طراحان رابط كاربري بايد آن را بررسي و حل كنند. اپليكيشنها اينجا هستند تا باقي بمانند. روباتها آنها را نميكشند، اما ما در شرف حركت به سمت دوره تركيبي هستيم؛ جايي كه اپليكيشنها نقش دروازههايي به سمت همه چيز را ايفا ميكنند. اپليكيشنها به ما اجازه ميدهند تا آنچه را كه ميخواهيم انتخاب كنيم، به جاي آنكه افراد ديگري آنها را به ما بدهند.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد – شماره 3755