شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : گريزي از خلاقيت نيست
سه شنبه، 10 فروردین 1395 - 08:56 کد خبر:22221
خلاقيت، مانند غول چراغ جادو است كه نمي‌توان آن را براي هميشه در داخل بطري نگه داشت. از سويي ديگر، هيچ مديري نمي‌تواند به‌طور قطع پيش‌بيني كند كه خلاقيت، كجا، توسط چه كسي و چگونه روي خواهد داد.

 

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199

 

 

در سال‌هاي اخير، پژوهش‌ها و تحقيقات بسياري در ارتباط با خلاقيت صورت پذيرفته است كه از لابه‌لاي نتايج و دستاوردهاي آنها مي‌توان اين واقعيت را دريافت كه سوء تعبيرها و برداشت‌هاي نادرست بسياري در ارتباط با خلاقيت وجود دارد كه برخي از آنها در ميان مديران تازه‌كار و كم تجربه شايع‌تر است و در اينجا به پنج مورد از مهم‌ترين آنها اشاره خواهد شد.پس از مطالعه اين پنج سوء برداشت، هر مديري به‌ويژه مديران تازه كار بايد از خود بپرسند كه آيا تاكنون چنين سوءبرداشت‌هايي در مورد خلاقيت در ذهن‌شان وجود داشته است و اگر چنين بوده، دوري جستن از اين برداشت‌هاي نادرست چگونه مي‌تواند به بهبود توانايي‌هاي مديريتي تان در حوزه استفاده حداكثري از پتانسيل خلاقانه گروه شان كمك كند.

سوءبرداشت شماره 1: افراد شما هرچه باهوش‌تر باشند، خلاق‌ترهم خواهند بود: هوش و استعداد افراد ارتباط چنداني با توانايي خلاقانه آنها ندارد. همين‌كه شما از هوش و استعداد متوسطي برخوردار باشيد – با IQ حدود 120كافي است تا دست به خلاقيت بزنيد و تفكر خلاقانه از خود بروز دهيد. بنابراين بدانيد و آگاه باشيد كه لازمه خلاق بودن، باهوش بودن و برخورداري از استعدادهاي خاص و درخشان نيست و هر كسي با هر بهره هوشي مي‌تواند خلاق باشد و دست به خلاقيت بزند.

سوء برداشت شماره 2: جوان ترها از پيرترها خلاق ترند: سن افراد، شاخص تعيين كننده‌اي در بروز پتانسيل خلاقانه آنها نيست. تحقيقات نشان داده كه بين 7 تا 10 سال طول مي‌كشد تا يك فرد به دانش و آگاهي نسبي در يك حوزه دست يابد. به نحوي كه قادر باشد در آن زمينه خاص دست به خلاقيت و نوآوري بزند. بنابراين در دنياي كسب و كار، خلاقيت در تمام كساني كه به بلوغ كاري رسيده‌اند، قابل شكل‌گيري است. بر اين اساس، همان‌طور كه افراد تازه كار ممكن است هم خام و بي‌تجربه و در نتيجه ناتوان از بروز خلاقيت‌هاي پي در پي باشند، افراد كارآزموده و باتجربه نيز ممكن است به‌دليل گير كردن در قيد و بندهاي الگوهاي جاافتاده و سنتي، از خلاق بودن و خلاقانه عمل كردن دور شوند.

سوء برداشت شماره 3: خلاقيت، فقط مخصوص افراد خاص و برگزيده است: ابراز تمايل براي خلاقانه عمل كردن با در نظر گرفتن ريسك‌ها و مخاطرات آن و تلاش براي جور ديگر ديدن در بروز خلاقيت در افراد گروه بسيار موثر است. اما همه اعضاي يك گروه بايد بدانند كه خلاقيت، مخصوص افراد و مناصب خاصي كه ريسك پذيرهستند، نيست. بنابراين به افراد گروه تان بفهمانيد كه خلاق بودن به معناي رفتن به درون دهان اژدها نيست و خلاقيت، فرد و منصب خاصي نمي‌شناسد. مديران هم خود بايد به اين واقعيت توجه كنند كه ايده‌هاي خلاقانه موجب ايجاد دگرگوني‌ها و انقلاب‌هاي بزرگ در صنعت و تجارت شده است و اين دگرگوني‌ها را مي‌توان در هر سازمان و شركتي ايجاد كرد و گسترش بخشيد.

سوء برداشت شماره 4: فعاليت‌هاي خلاقانه، لزوما انفرادي و شخصي هستند: درصد بالايي از مهم‌ترين اختراعات و نوآوري‌هاي تاريخ بشر در نتيجه كار گروهي و هم انديشي يك گروه شكل گرفته است. اعضاي باهوش و ماهر يك گروه قادرند با تعامل سازنده و روي هم ريختن ايده‌هاي خلاقانه خود، دست به كارهاي بزرگي بزنند. قوه خلاقانه هر كدام از اعضاي گروه در كنار قواي سايرين، تاثيرگذاري بيشتري پيدا كرده و به نوآوري‌هاي بهتر و بيشتري منتهي مي‌شود. بنابراين، اعضاي گروه بايد انديشه‌ها و ايده‌هاي خلاقانه و متفاوت خود را در قالب خلاقيت گروهي پرورش دهند و به خلاقيت فردي صرف بسنده نكنند.

سوء برداشت شماره 5: خلاقيت را نمي‌توان مديريت كرد: خلاقيت، مانند غول چراغ جادو است كه نمي‌توان آن را براي هميشه در داخل بطري نگه داشت. از سويي ديگر، هيچ مديري نمي‌تواند به‌طور قطع پيش‌بيني كند كه خلاقيت، كجا، توسط چه كسي و چگونه روي خواهد داد. با اين همه، شما به عنوان يك مدير مي‌توانيد شرايطي را به وجود آوريد كه در آن، خلاقيت و نوآوري‌هاي حاصل از آن، بيشتر و بهتر اتفاق بيفتد. بنابراين مي‌توان ادعا كرد كه خلاقيت را مي‌توان مديريت و هدايت كرد.

اما درس‌هاي نهفته در اين پنج سوءبرداشت كدامند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت كه هر گروهي داراي پتانسيل خلاق بودن و در نتيجه آن نوآور بودن است اما براي بروز و نمايان شدن اين پتانسيل نياز به تحقق شرايط و مقدمات خاصي است كه تدارك ديدن و مهيا ساختن شرايط براي بروز مطلوب خلاقيت به يكسري اقدامات نياز دارد. بنابراين از شما به عنوان مدير انتظار مي‌رود تا:

با دقت، تركيب اعضاي گروه تان را تعيين كنيد.
محيط فيزيكي و رواني كار را تقويت و تلطيف كنيد.
ابزارها و تكنيك‌هايي كه موجب گسترش ايده پردازي و خلاقيت مي‌شوند را ايجاد كنيد.
فرآيند خلاقانه را به بهترين نحو مديريت كنيد تا بهترين ايده‌ها و نگرش‌ها در سازمان تان متجلي شده و به صورت محصولات، خدمات و فرآيندهاي نوآورانه و مبتكرانه بروز پيدا كنند.
بهترين نقطه آغاز براي اين حركت، آشنا شدن با مراحل مختلف فرآيند خلاقيت است.

فرآيند خلاقيت: فرآيند خلاقيت شامل چهار مرحله زير است:
1)
تيم‌تان را بچينيد: شما بايد اعضاي تيم‌تان را به گونه‌اي انتخاب كنيد كه بيشترين خلاقيت را ارائه دهند.
2)
فرصت‌ها را شناسايي كنيد: سپس از اعضاي گروه بخواهيد مسائلي كه حل آنها نيازمند خلاقيت و نوآوري است را شناسايي كنند.
3)
گزينه‌هاي متعددي توليد كنيد: در مرحله بعد و با استفاده از تفكر كثرت‌گرايانه، اعضاي گروه بايد يكسري ايده‌ها و گزينه‌ها براي حل مساله مطرح شده، ارائه دهند.
4)
روي بهترين گزينه اتفاق نظر كنيد: در اين مرحله اعضاي گروه ‌بايد روي بهترين گزينه و راه‌حل مساله اتفاق نظر كنند و ارزشمندترين و خلاقانه‌ترين محصول، خدمت يا روشي را ارائه دهند.
تمام اين مراحل، داراي اهميت بسيار و كليدي بوده و موفقيت گروه در خلاقيت در گرو تحقق يافتن مطلوب و كامل همه اين مراحل است و وظيفه شما به‌عنوان مدير در اين ميان عبارت است از؛ حصول اطمينان از حركت گروه در مسير درست منتهي به خلاقيت
.

 

مرگ جمع‌سپاري خلاقانه

اما اكنون سوال اينجا است كه تغييرات لازم براي ايجاد ارزش تجاري مطلوب چيست؟ اين موضوعات موانع آشنايي است بر سر راه كساني كه در صنعت نوآوري مشغول هستند.


براي مثال چه بسيار طرح‌هاي جمع‌سپارانه‌اي هستند كه با وجود نتايج چشمگيرشان باز از جانب مديران ديگر مورد اقبال قرار نمي‌گيرند چرا كه به دلايل مختلف از مشاركت دادن ديگران هراس دارند و در همين كج‌سليقگي‌ها چشمه خلاقيت بسياري مي‌خشكد و كارمندان را به اين نتيجه مي‌رساند كه انگار بين آنان كه خوش‌فكرند با آناني كه نيستند تفاوتي نيست! در واقع وجه تمايز بين مديران موفق و ناكام در همين اهميت به نوآوري و مشاركت ايده‌هاي ديگر است.در واقع به زبان آمار و ارقام، طيف وسيعي از نيروهاي خلاق در گير و دار اين بي‌مهري‌ها از چرخه سودآوري و افزايش راندمان سازمان حذف مي‌شوند.


البته جمع‌سپاري‌هاي زودبازده با وجود نقش مثبتي كه در بهبود شرايط ساختاري يك سازمان دارد مي‌تواند در بخش‌هاي مديريتي ايجاد چالش كند.به بيان ديگر، چالش اساسي هنگام عملياتي شدن ايده‌ها رخ مي‌دهد وگرنه همه چيز روي كاغذ شرايط ايده‌آل را متصور است. به بياني تجربي، جمع‌سپاري‌ها قابليت تبديل به ساز و كار طولاني‌مدت را ندارد و صرفا محدود به دوره‌اي كوتاه مي‌شود.


چالش مهم ديگر را مي‌توان در بروز محدوديت‌هايي جست‌وجو كرد كه هنگام عملياتي شدن يك ايده تبلور مي‌يابد؛ درست زماني به هر دليلي از سوي كارفرما فشار وارد مي‌شود كه محدوديت زماني و مالي وجود دارد و پروژه هر چه سريع‌تر بايد اتمام پذيرد؛ در اين حالت حتي اگر كارمندان از تخصص و دقت بالايي هم برخوردار باشند باز هم نمي‌توانيم منتظر نتيجه درخوري در آخر باشيم.


مديراني كه مبادرت به جمع‌سپاري مي‌كنند بايد متوجه يكسري از موارد باشند كه مي‌تواند سودآوري سرمايه‌گذاري‌شان را تضمين كند:
1- درك رويكرد: براي اين منظور بايد از درس‌هاي شركت‌هاي موفق در جمع‌سپاري كوتاه‌مدت عبرت بگيرند و در ضمن بازار مناسب را براي فروش خدمات يا محصول خود بيابند.


2- يك چارچوب مشخص تعيين كنند: بايد چارچوبي را انتخاب كنند كه متشكل از راهكارها و شيوه‌هايي باشد كه متضمن بستري مطمئن براي حمايت از ايده‌هاي جمع‌سپارانه است.اين كار قطعا ساده نخواهد بود اما به آنها كمك خواهد كرد كه تمامي ريسك‌ها و مزاياي موجود در يك رويكرد را در نظر بگيرند. البته اين چارچوب مي‌تواند نوع تبليغات، نحوه ارائه و فروش ايده‌ها را به آنها نشان دهد.


3- پيش خريد سهام: شايد در اين فرآيند، افراد ذي‌نفع بسياري درگير شوند كه با اتخاذ راهكار‌هاي مناسب بايد در آنها ايجاد حس امنيت كرد تا با فراغ بهتري دست به پيش‌خريد اوليه بزنند. بايد توجه داشت كه حتي اگر سازمان سابقه‌اي خوب و تجربه‌اي كافي در اين زمينه داشته باشد باز هم نبايد از مواردي غافل شود كه مي‌تواند مشاركت افراد سرمايه‌گذار را به خطر بيندازد.


4-شبكه كارمندان: توجه داشته باشيد كه كارمندان در چارچوب مشخص شده چگونه بايد با هم در ارتباط باشند تا از منافع خود و سازمان از طرق مختلف حمايت كنند؛ مثلا يافتن گفتمان مشترك و معيارهاي پذيرفته شده به جاي تك‌روي.


5- تمرين نوآوري: با ايجاد بستر مناسب براي به ظهور رساندن ايده‌هاي كارمندان، مي‌توانيد سازمان خود را در سراشيبي موفقيت قرار دهيد، چرا كه در اين حالت توانايي‌هاي ناشناخته متبلور مي‌شوند و ارزيابي كمي و كيفي اهداف، آسان‌تر مي‌شود. در واقع نخستين نتيجه اين تصميم منجر به يافتن سياست‌هاي كلي و هميشگي سازمان خواهد شد و در مقياسي كلان‌تر، به تمام فعاليت‌هاي كارمندان رنگ و بوي خلاقيت خواهد داد.


6- پيوستن به ساير فعاليت‌هاي خلاقيت‌محور: بايد بدانيد كه در كدام حيطه جغرافيايي بايد دست به فعاليت‌هاي خلاقيت‌محور بزنيد و از نقش اين عامل در تبلور يافتن و عملياتي شدن ايده خود به خوبي آگاه شويد. اخيرا دوست و همكار من «دكلر دنهان» ازموفقيت‌هاي حاصل از ايده‌پردازي زود بازده در كسب‌وكار خود سخن مي‌‌گفت، آنچه به‌طور غيرمستقيم نتيجه فعاليت جمع‌سپاري است. مشاهده مي‌كنيم كه وقتي به رويكرد‌هاي انعطاف‌پذير نياز داريم آنها خوب عمل مي‌كنند درحالي‌كه به نظر مي‌رسد دوران طلايي‌اش روبه افول است اما حتي با وجود اين گاهي داراي خروجي‌هاي مفيدي است.
به بيان ديگر مي‌توان گفت رويكردها و شيوه‌هاي نويني پا به عرصه وجود نهاده‌اند كه نتايج رضايت‌بخش‌تري به دنبال داشته‌اند و در آينده نزديك بي‌شك شاهد تغييرات بيشتري در اين حوزه خواهيم بود.

 

توفان فكري بهتري داشته باشيد!

در سال‌هاي اخير روش توفان فكري در حيطه كسب‌وكار به دلايل متعدد مورد نكوهش قرار گرفته است. سه دليل عمده براي اين انتقادات ذكر شده است: 1) اين روش كارآمد نيست؛ 2) اغلب تحت تاثير افراد حراف‌تر است؛ 3) بيشتر افراد در تنهايي خود بهتر فكر مي‌كنند. با اين وجود هنوز از توفان فكري به علت فوايد متعدد آن در محافل تجاري به‌طور گسترده براي توليد ايده‌ها استفاده مي‌شود.


لورن نوردگرن، استاديار دانشكده Kellogg در رشته مديريت و سازمان‌ها بر اين باور است كه: «در اكثر جلسه‌هاي توفان فكري در سازمان‌ها، تنها نيمي از ايده‌هاي موجود در اتاق مطرح مي‌شود و در اغلب مواقع وقت به بهترين ايده‌ها نمي‌رسد؛ با اين وجود حضار طوري جلسه را ترك مي‌كنند كه گويي روز بسيار سازنده‌اي داشته‌اند!»


از اين رو نوردگرن اخيرا اپليكيشن موبايلي با عنوان كندور (Candor) را طراحي كرده است كه روشي آسان براي توليد، ذخيره، سازماند‌هي و ارزيابي ايده‌ها در اختيار قرار مي‌دهد و بر تعداد زيادي از موانع پيش روي روش سنتي توفان فكري غلبه مي‌كند و به علاوه، تعداد و تنوع ايده‌هاي مطرح‌شده را افزايش مي‌دهد. اين روش ممكن است در ابتدا براي افرادي كه به توليد ايده‌ها به روش گروهي عادت كرده‌‌اند، غيرطبيعي باشد، اما نوردگرن تلاش كرده است تا كارآيي روش خود را به قدري بالا ببرد كه براي اين دسته از افراد هم مجاب‌كننده باشد.


«وقتي افراد براي انجام يك كار در گروه‌هايي گذاشته مي‌شوند، زمان نسبتا قابل توجهي صرف صحبت‌هاي متفرقه و اتلاف وقت در گروه مي‌شود، اما وقتي يك وظيفه‌ به فردي به تنهايي داده شود، تمركز و توان او در استفاده از ذهن خود به حداكثر مي‌رسد.»وي مي‌افزايد: «ما بايد به افراد اجازه دهيم پيش از آنكه ايده‌هاي ديگران را بشنوند با ايده‌هاي خودشان آشنا شوند و سپس اين فرصت را به آنها دهيم تا نظراتشان را با ديگران در ميان بگذارند.»«وقتي تمام ايده‌ها جمع‌آوري شدند، مي‌بينيم كه هم اكنون تعداد زيادي ايده داريم كه بايد آنها را مديريت كنيم. در اين اپليكيشن ما مي‌توانيم ايده‌ها را روي تخته سياه يا در يك وب‌سايت بنويسيم تا ببينيم هر كسي چه كرده است. از اين طريق مي‌توان تمام ايده‌ها را به‌طور همزمان مشاهده كرد. اين ابزار با اين روش كار ما را بسيار ساده‌تر مي‌كند.»

فشارهاي جمعي
: اما چرا ايده‌هاي خوب در روش قديمي گم مي‌شوند؟ پاسخ به اين سوال در خود ساختار توفان فكري است.
از آنجا كه ما مي‌خواهيم ادب را رعايت كرده باشيم و در حرف همديگر نپريم، سعي مي‌كنيم به نوبت حرف بزنيم. اما «اين خود ريشه مشكل است». دو عامل مهم در اينجا جريان ايده‌ها را مختل مي‌كند و آن دو، فشار ارتباط منطقي و همسويي است.
منظور از ارتباط منطقي اين است كه وقتي يك ايده مطرح مي‌شود ايده‌هاي بعدي به‌طور مرتبط با آن ايده و مكمل و ادامه‌دهنده آن مطرح مي‌شوند. اين موضوع در كنار مزيتي كه دارد، موجب محدود كردن تنوع توفان فكري مي‌شود و مي‌توان در نهايت چنين نتيجه گرفت كه «ايده‌هايي كه زودتر مطرح شوند تاثير ناعادلانه‌اي بر بحث‌هاي مطرح شده بعدي در آن جلسه دارند.» به اين ترتيب ممكن است ما با انتخاب يك ايده خوب، از چند ايده عالي غافل بمانيم.
فشار همسويي زماني رخ مي‌دهد كه فرد به اين فكر مي‌كند كه ايده‌اي كه در ذهن دارد چقدر از ديد عموم پذيرفته مي‌شود. «ما خيلي سريع در ذهن خود شروع به قضاوت مي‌كنيم كه چه نوع ايده‌هايي در اين جمع مناسب است و چه ايده‌هايي نيست. مثلا اگر ايده نفر اول اين باشد كه «بياييد يك كار خيريه بكنيم» و ايده شما اين باشد كه «بياييد يك جشن بگيريم»، شما به سرعت خود را سانسور مي‌كنيد چون ايده اول به شما مي‌گويد كه ايده شما بسيار نامناسب است!»

مشكلات پنهان
: مهم‌ترين مشكل اين است كه هيچ كدام از اين نواقص در يك نگاه در يك جلسه توفان فكري به چشم نمي‌آيند. همه جلسه را طوري ترك مي‌كنند كه گويي بسيار سازنده بوده است، غافل از اينكه ايده امروز تفاوت زيادي با روش‌هاي قبل نداشت.
برنامه كندور با تفكيك دو مرحله توليد ايده‌ها و ارزيابي آنها، اين مشكلات را حل مي‌كند. نه هيچ ايده اوليه‌اي در كار است كه ساير ايده‌ها مجبور شوند همسو با آن باشند و نه هيچ ترسي از مطرح كردن نظراتي وجود دارد كه ممكن است نامناسب باشد.
طبقه‌بندي ايده‌هاي عنوان شده باعث مي‌شود ببينيم كدام ايده‌ها حول يك پيشنهاد جمع شده‌اند و كدام‌ يك نظرات جديدتري را مطرح مي‌كنند. همچنين با اين روش هيچ‌كس از توفان فكري جا نمي‌ماند، چرا كه وقتي وظيفه‌اي به‌طور فردي انجام مي‌شود همه به يك اندازه زمان فكر كردن و ابراز نظر دارند.

عملكرد مهم است
:
جاي تعجب نيست كه طراحي نرم‌افزاري كه هدف آن استفاده از هوش جمعي است، خود به هوش جمعي نياز دارد كه كار ساده‌اي نيست. ويدئوهايي در پاسخ به نظرات كاربران اوليه تهيه شده است كه در نسخه جديد نرم‌افزار اضافه شده است. به علاوه ويژگي‌هاي ديگري كه به كاربران كمك مي‌كند چه وقت و كجا ايده‌هاي خود را به اشتراك بگذارند.
اصلاحات كوچك ديگري نيز براي سادگي در استفاده از اين برنامه انجام شده است. به عنوان مثال «ما به كاربران اين امكان را داديم كه براي كارت‌هاي ايده خود رنگ‌هاي مختلف انتخاب كنند كه مي‌تواند به نحوه دسته‌بندي آنها كمك كند.»
گنجاندن تمام راه‌ها و روش‌هاي طراحي ممكن براي اصلاح يك نرم‌افزار امري غيرممكن است. با اين حال كندور تلاش كرده است تا جاي ممكن كارآترين ابزار را براي بالا بردن كيفيت توفان فكري ارائه دهد و بيشترين ارتقا را براي نسخه‌هاي بعدي خود فراهم كند. تنها يك جلسه استفاده از اين نرم‌افزار براي توليد ايده‌ها براي شما كافي است تا كارآيي و توانايي آن را در توليد ايده‌ها مشاهده كنيد.

 

چگونه ايده بزرگ خود را به محصول تبديل كنيم؟

۱. تا مي‌توانيد بازخورد دريافت كنيد، البته از افراد مناسب: «آيا مردم از ايده من استقبال مي‌كنند؟» اين احتمالا نخستين سوالي است كه به ذهن شما خطور مي‌كند. ببينيد احساستان به شما چه مي‌گويد. نخست آنكه محصول شما بايد بتواند نيازي را برطرف كند، كه تاكنون هيچ محصولي قادر به رفع آن نبوده است. اگر براي اين سوال جوابي نيافتيد، ايده جديدي را امتحان كنيد.

اگر فكر مي‌كنيد كه ايده شما عملي است و از آن استقبال مي‌شود، آن را با ديگران در ميان بگذاريد. از دايره دوستان و اقوام فراتر رويد چرا كه نزديكان شما، براي آنكه شما را دلسرد نكنند به شما چنين جواب‌هايي مي‌دهند: «ايده جالبي است. من با آن موافقم». چنين بازخوردهايي سازنده و بي‌طرفانه نيستند. من به جاي مشورت با نزديكان، با چند كارآفرين موفقي كه مي‌شناختم ملاقات كردم، با كارآفريناني كه در صنعت داروسازي پيشگام هستند تماس گرفتم، به افراد متخصص ايميل فرستادم، در انجمن‌هاي تخصصي سايت‌ها عضو شدم و از تمامي اين افراد خواهش كردم تا به من بازخورد ارائه دهند. علاوه بر اين در سايت خودم يك نظرسنجي اينترنتي برگزار كردم و تا جايي كه امكان داشت از نظر مشاوران و كارشناسان استفاده كردم.

ايده اول من به نتيجه نرسيد،  دومي هم  همين‌طور. تلاش مي‌كردم خودم را نبازم. دوباره از نقطه اول شروع كردم. دريافت بازخورد و نظرخواهي از ديگران آسان نيست به خصوص اگر در ميانه راه بفهميد كه ايده شما كارآمد نيست. اما فراموش نكنيد كه دريافت بازخورد بخش مهمي از فرآيند توليد محصول است. اگر از بازخورد ديگران استفاده نكنيد، ممكن است پول و زمان خود را صرف ايده‌اي كنيد كه نهايتا محكوم به شكست است.

۲. دست به كار شويد: «اگر رويايي در سر داريد، در راه رسيدن به آن قدم برداريد. جايي كه جرأت هست، نبوغ و قدرت و جادو نيز هست. همين حالا دست به كار شويد». اين نقل قولي از «استيون پرسفيلد» نويسنده مشهور آمريكايي است. او در كتابي تحت عنوان «كار را انجام دهيد» به تفصيل به اين موضوع پرداخته است كه بزرگ‌ترين دشمن خلاقيت، مقاومت و تمايل به حفظ وضعيت موجود است.
گام بعدي تبديل ايده به محصول است: قانون شماره يك: ايده شما بايد به قدري منحصر به فرد باشد كه ديگران نتوانند ساده از كنارش بگذرند. هر چقدر فكر كرده‌ايد كافي است، حالا بايد دست به كار شويد و اگر لازم بود، از ديگران كمك بگيريد. در اين مرحله من مواد اوليه و گياهاني را كه در ذهن داشتم، با يكديگر تركيب مي‌كردم و از افرادي كه در سلامت كامل به سر مي‌بردند مي‌خواستم تا اين تركيبات را امتحان كنند. سپس وب‌سايت خودم را راه‌اندازي كردم. آزمايش تركيبات مختلف 6 ماه به طول انجاميد.

قانون شماره دو: تا جايي كه ممكن است كارها را خودتان انجام دهيد تا از كم و كيف فرآيند توليد و عرضه محصول باخبر شويد و محصول خود را بهتر بشناسيد. به عنوان مثال، ۵۰۰ بسته اول داروي مكمل را خودم بسته‌بندي كردم. جالب اينجاست كه طي بسته‌بندي، اطلاعاتي درباره اين بخش از فرآيند توليد كسب كردم كه سابقا درباره‌اش چيزي نمي‌دانستم. سپس دفترچه‌اي تهيه كردم و بالاي هر صفحه، برنامه همان روز را نوشتم. در پايان هر روز، روي‌كارهايي كه انجام شده بود خط مي‌كشيدم. اين استراتژي به من كمك مي‌كرد تا در مدت زمان كوتاه، كارهاي بيشتري انجام دهم. اگر شما هم طبق اين دو قانون عمل كنيد، در عرض يك سال يا يك سال و نيم، محصول شما آماده عرضه به بازار خواهد بود.

۳. از اولين مشتريان خود قدرداني ويژه كنيد: اگر براي اجراي مرحله اول و دوم به اندازه كافي وقت و انرژي گذاشته باشيد، حالا محصولي خواهيد داشت كه آماده معرفي به بازار است. صرف نظر از تاكتيك‌ها و استراتژي‌هايي كه براي معرفي محصول خود اتخاذ كرده‌ايد، تلاش كنيد تا ۱۰۰ مشتري اول خود را شاد و راضي نگه داريد. از آنها قدرداني كنيد و غافلگيرشان كنيد. در هفته‌هاي اول معرفي محصول، اولين مشتريان شما بايد اولويت اصلي شما باشند پس تا مي‌توانيد روي آنها تمركز كنيد.

من براي قدرداني از ۱۰۰ مشتري اولم، روش‌هاي مختلفي را امتحان كردم. براي آنها كارت پستال فرستادم، به تك تك آنها ايميل زدم و شخصا از آنها تشكر كردم و برايشان دستور تهيه غذاهاي سالم و مواد اوليه تهيه آن غذاها را نيز فرستادم. از آنها مي‌خواستم تا به من بازخورد ارائه كنند و به سوالات آنها با صبر و حوصله پاسخ مي‌دادم. تلاش مي‌كردم در تعامل با اين افراد پاسخ اين سوال را پيدا كنم كه آيا محصول من، تاثير مثبتي در زندگي اين افراد داشته است يا خير. مطمئن بودم كه اگر بتوانم رضايت ۱۰۰ مشتري اول را جلب كنم، اين بدين معناست كه كسب‌وكار من تا حدي به ثبات رسيده است.

۴. در زندگي خود تعادل ايجاد كنيد: همزمان با توليد اين محصول، فرزند اول من به دنيا آمده بود و ناچار بودم به صورت تمام وقت كار كنم. اما با وجود مشغله زياد تلاش مي‌كردم تا ورزش، تغذيه سالم و معاشرت با دوستان و نزديكانم را نيز در برنامه‌هايم بگنجانم

تحقيقات نشان داده است كه كارآفريناني كه سبك زندگي سالم‌تري دارند، در كار خود موفق‌ترند. من هم تلاش مي‌كردم تا سبك زندگي سالم برايم تبديل به يك عادت شود و جنبه‌هاي مختلف سلامتي را در نظر داشتم. براي سلامت جسماني ورزش مي‌كردم يا غذاي سالم مي‌خوردم، براي سلامت روان كتاب مي‌خواندم يا تلاش مي‌كردم چيزي ياد بگيرم، براي سلامت احساسي با دوستان و خانواده‌‌ام معاشرت مي‌كردم و براي سلامت معنوي دعا مي‌خواندم و شكرگزاري مي‌كردم. در برنامه‌ريزي‌هاي روزانه‌ام اين چهار جنبه را مي‌گنجاندم تا به مرور نتيجه‌ زندگي سالم بر من نمايان شد.

اگر شما نيز اين چهار مرحله را پشت سر بگذاريد، احتمال اين كه ايده شما عملي شود، دو چندان مي‌شود. طبيعتا موانعي نيز بر سر راه شما وجود خواهند داشت، اما اگر شما به مهارت‌هاي لازم مجهز باشيد، اين موانع را از سر راه خود برخواهيد داشت
تبديل ايده به محصولي كه شما نخستين ارائه‌دهنده آن هستيد، يكي از لذت‌بخش‌ترين، هيجان‌انگيزترين و در عين حال چالش‌برانگيزترين تجربيات زندگي است. اگر ايده‌اي داريد، هنوز دير نشده است، بهتر است اقدام كنيد.


چگونه مي‌توان از وجود خلاقيت در مشاغل گوناگون استفاده كرد؟

خلاقيت، تنها به نويسندگي و طراحي محدود نمي‌شود. در حقيقت، مي‌توان در هر حرفه‌اي حتي در بخش مالي با بهره بردن از روش‌هاي گوناگون خلاق بود.

اگرچه معاهدات و جلسات اغلب به‌منظور حفظ جريان كار لازم است، اما ايجاد محيط‌هاي كاري كه منجر به شكوفايي خلاقيت مي‌شود علاوه‌بر پيدايش فرصت‌هاي جديد يا ترفيع كاري، شما را از اين طرز فكر كه كار كردن روح شما را مي‌آزارد نيز به دور نگه مي‌دارد. بر اساس مطالعه‌اي كه توسط شركت
IBM صورت گرفته است: «60 درصد از مديران ارشد شركت‌كننده در نظر‌سنجي معتقد بودند كه خلاقيت مهمترين كيفيت مدير به شمار مي‌رود، به نظر 52 درصد از مديران، وجدان كاري مهمترين خصوصيت مدير محسوب مي‌شود و 35 درصد از آنها نيز به مديراني كه صاحب فكري جهاني هستند، راي دادند.» بنابراين، اگر در زندگي روزمره خود مشتاق استفاده از مهارت‌هاي بيشتر هستيد، اين مقاله به بررسي چند روش جهت افزودن خلاقيت در هر شغلي پرداخته كه مطالعه آن خالي از لطف نيست و به شما كمك شاياني خواهد كرد:

1. ايجاد محتواي جذاب
: مي‌توانيد از خلاقيت خود در ارائه سازمان، چه از طريق طراحي و صفحه‌آرايي، انتخاب نام تجاري براي سازمان، ويرايش عكس‌ها و... كه همگي روش‌هايي سرگرم كننده و سازنده‌اند، بهره ببريد. براي شروع، با افرادي مانند رئيس، صاحبان نظر يا يكي از همكاران خود مشورت كنيد تا شما را به نوعي با استفاده از روش‌هاي متفاوت، درگير كار كنند. به‌عنوان مثال، اگر شركت و محل كار نسبتا كوچكي داريد، داوطلبانه در شبكه‌هاي اجتماعي فعاليت كنيد يا برنامه‌هاي مربوط به سلامتي و تندرستي را مديريت كنيد، اما بسيار مهم است كه جايگاه خود را در سازمان بر اساس مهارت‌هايتان پيدا كنيد.

2- ايجاد راه حل‌هايي براي جريان كار اداري
: حفظ شرايط موجود در كار روزانه، تنها با اين هدف كه از عهده درخواست‌ها و مسووليت‌ها برآييد، ساده به نظر مي‌آيد، اما زماني كه چرخه كاري يكنواخت و تكراري مي‌شود و براي رهايي از آن لحظه شماري مي‌كنيد، بايد به فكر پايه‌ريزي سيستم جديد و بهتري باشيد. بنابراين زمان آن فرا رسيده كه توجه خود را معطوف به بخش‌هايي از سازمان (يا گروه‌هاي كاري) كرده كه در آنجا متناسب با توانايي‌هاي خود و در جهت رفع مشكلات و پيشرفت سازمان، راه حل‌هايي نو ارائه كنيد.
 براي مثال، اگر از حجم بالا و بي پايان ايميل‌هايي كه هر روز دريافت مي‌كنيد واهمه داريد، به دنبال سيستم‌هاي بهتري باشيد. به‌عنوان مثال، مي‌توانيد سيستم‌هاي پيام رساني را جايگزين كنيد يا از سيستم نظر‌سنجي درميان همكاران استفاده كنيد تا از نظرات و پيشنهادهاي آنان جهت كاهش حجم ايميل‌ها مطلع شويد. داشتن نقش اصلي و رهبري در حل مشكلات دپارتمان، موجب تفكر خلاقانه مي‌شود و همچنين فرصتي در اختيار شما قرار مي‌دهد تا ذهني نوآور داشته باشيد تا از عهده ارائه راه حل‌هايي مناسب براي رفع مشكلات گروه برآييد.

3-يادگيري و آموزش مهارت‌هاي فني جديد
: تقريبا هر فردي مي‌تواند از دانش ارتقاي فناوري‌هاي در دسترس بهره ببرد اما در اين مسير برخي از شركت‌ها، نسبت به شركت‌هاي ديگر بيشتر بر آموزش تاكيد داشته و آن را در اولويت كار خود قرار مي‌دهند. اگر سازماني كه در آن مشغول به فعاليت هستيد، آموزش مورد نظر را در اختيار كارمندان خود قرار نمي‌دهد، شخصا داوطلب يادگيري مهارت‌هاي جديد شويد. تقريبا همه افراد تا حدودي و به صورتي ابتدايي با نرم‌افزار اكسل آشنايي دارند اما اگر شما فردي هستيد كه از كار كردن با اعداد، ارقام و داده‌ها لذت مي‌بريد، با گذراندن دوره‌هاي پيشرفته تجزيه و تحليل مي‌توانيد به توانايي‌هاي خود افزوده و وارد مرحله جديدي از كار خود شويد. با مجموعه مهارت‌هاي اضافي، مي‌توانيد رويكرد و استراتژي‌هاي جديد را براي مسووليت فعلي خود بيابيد.يا مي‌توانيد فراتر برويد و مهارت جديد خود را در گروه يا شركت به ديگران آموزش دهيد.
با به اشتراك گذاشتن آموخته‌هاي خود مي‌توانيد اطلاعات جديد را تقويت كرده و همچنين روش‌هاي جديدي را براي برقراري ارتباط با اعضاي گروه پيدا كنيد. مزاياي آموزش به ديگران تماما موجب افزايش استحكام استراتژي تحليلي و مهارت‌هاي ارتباطي ميان افراد مي‌شود.

4-استفاده از قانون جذب به‌خصوص در فضاي كاري
: فقدان خلاقيت در زندگي روزمره مي‌تواند ناشي از عوامل ساده‌اي مانند كار در محيطي خسته‌كننده باشد. بنابراين، زماني را صرف بازنگري فضاي فيزيكي محل كار خود كنيد آنگاه تعجب خواهيد كرد كه تا چه اندازه قانون جذب يعني ترسيمي از اهداف زندگي و خلق تصاويري از خواسته‌ها، احساسات، خلاقيت‌ها و در نهايت ترسيمي از آينده ايده آل خود، محل كار و نگرش شما را مجددا احيا و دستخوش تغييرات مثبت مي‌كند. فضاي محل كار شامل رنگ، طرح، تعداد و افرادي است كه الهام بخش شما بوده تا بتوانيد به صورت وسيع و فراتر از وظايف روزمره تفكر و فعاليت كنيد. فضاي مثبتي كه به وجود مي‌آوريد موجب افزايش شادي و كارآيي مي‌شود كه شما را به هدف بعدي خود نزديك‌تر مي‌كند.

5-تمركز بر نام تجاري شخصي خود
:
برخي از شركت‌ها ممكن است به كارمندان خود اجازه انجام هر يك از اختياراتي كه در اين مقاله به آنها اشاره شده، را ندهند. (حتي امكان دارد ايده شما را درباره قانون جذب محل كار نيز مسخره كنند) اگر در چنين شرايطي قرار داريد، زمان آن فرا رسيده تا از طرح و نقشه جايگزين استفاده كرده و در ارتباط با نام تجاري شخصي خود خلاقانه عمل كنيد. در مورد اهميت نام تجاري شخصي نمي‌توان مبالغه كرد. ايجاد و گسترش نام تجاري شخصي، اعتبار شما را نزد همكاران، آشنايان، مشتريان (بالقوه) و شركا بالا خواهد برد. به جاي اينكه وقت خود را در شبكه‌هاي اجتماعي نظير فيس‌بوك و توييتر بدون هيچ هدف خاصي هدر دهيد، به نحوه استفاده خلاقانه از رسانه‌هاي اجتماعي بيشتر فكر كنيد! قصد داريد چه پيغامي را منتقل كنيد؟ مي‌خواهيد برداشت مردم هنگام مشاهده پروفايل شما چه باشد؟ ايجاد يك استراتژي منحصربه‌فرد و ارزشمند، مي‌تواند چارچوب‌هاي فكري و آينده شغلي شما را تحت تاثير قرار دهد. نام تجاري شخصي و كاري شما تاثير زيادي بر ذهن خلاقانه شما خواهد داشت و همچنين مسيري درست و در جهت موفقيت حرفه‌اي ترسيم مي‌كند. مي‌توان خلاقيت را به همراه ابتكار و ذهن باز به هر شغلي افزود. با انجام يكي از نكات ذكر شده، از بخش مبتكر ذهن خود استفاده كنيد.


 

منابع


www.hrjournalist.com
www.donya-e-eqtesad.com/news/850351/#ixzz3NNFtt5Xv

inkedin
http://www.shara.ir/
 

 

منبع مرجع:  شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)