شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، وقتي ميدانيد اقدام ابتكاري شما براي آينده شركتتان مهم است، چه ميكنيد؟ بهترين چيزي كه به ذهن ميرسد مورد كسبوكار(Business case)است، اما در اين مقاله ديدگاه جايگزيني مطرح ميشود. سرمايهگذاريهاي شما براي ساختن آينده شركت صورت ميگيرد. اگر شركت خودتان را اداره ميكنيد، بر اين موضوع آگاهي داريد كه بايد دائم پول خرج كنيد تا پول درآوريد. بهروزرساني تجهيزات، تعمير تاسيسات، تهيه مواد اوليه و توليد محصولات جديد، حفظ روند برندسازي و...، همه هزينههاي جاري هستند. پيشرفت تكنولوژيك دهههاي اخير كه برخي آن را انقلاب صنعتي بعدي ميدانند، سرمايهگذاريهاي پيوستهاي در آينده داشته كه مهمتر است. به هر حال، به نظر ميرسد روشهاي ما براي ارزيابي سرمايهگذاري از قرن نوزدهم تاكنون تغيير چنداني نكرده است و اين موضوع چالشهاي شگفتآوري هم براي مديران و هم كارآفرينان ايجاد ميكند.
سرمايهگذاريها به قيمت تخصيص دوباره
قلب اين مشكل در اين واقعيت نهفته است كه سرمايهگذاريها در يك مفهوم اقتصادي محض اصلا سرمايهگذاري نيستند. سرمايهگذاريها از گذشته به چشم خريد كالاها يا تجهيزاتي مورد توجه قرار ميگيرند كه در دورهاي در آينده ثروتآفريني ميكنند، بنابراين در ترازنامهها ثبت ميشوند و در طول زمان از ارزش آنها كاسته ميشود. اما اين روزها بيشتر سرمايهگذاريها ماهيت غيرملموس دارند؛ ما تصميم ميگيريم زمان و تلاش بيشتري را براي توسعه جنبههاي خاصي از كسبوكارمان صرف كنيم و اين نوع سرمايهگذاريها تنها در صورتهاي سود و زيان قابل مشاهده هستند و اين معنا را دارند كه بايد هزينه سرمايهگذاري را در يكسال مالي در نظر بگيريم؛ اگرچه اثرات آن ممكن است در بلندمدت باشد. در نتيجه، اغلب داستانهايي را از مديران اجرايي ميشنويم كه با هياتمديره خود در كشمكش هستند تا از آنها براي سرمايهگذاريهاي ناملموس چراغ سبز بگيرند؛ سرمايهگذاريهايي كه به جاي ايجاد آيتم جديد در ترازنامه مالي، باعث افزايش هزينه موقتي ميشود. در اين موارد هياتمديره ميگويد: «آيا از ما انتظار داريد طرحي را تصويب كنيم كه سودآوري ما را پايين ميآورد؟»
سرمايهگذاريهاي ناملموس و غيرقابل پيشبيني در تقابل با موردهاي كسبوكار
اين بحثهاي نااميدكننده اغلب با روش رايج ارزيابي فرصتهاي سرمايهگذاري روند بدتري پيدا ميكنند؛ محاسبه «مورد كسبوكار.» مورد كسبوكار مبحثي مستند است كه هدف آن متقاعد كردن فرد تصميمگير براي تصويب و تاييد يك عمل است. موردهاي كسبوكار زماني كه در داراييهاي ملموس سرمايهگذاري ميكنيم (مثل سيلو، تراكتور، كارخانه) عملكردي خوب و منطقي دارند و كمك ميكنند بازدهي نسبتا قابل پيشبيني در آينده داشته باشيم. اما متاسفانه، بيشتر موردهاي كسبوكار زماني كه در چيزهاي ناملموس (مثل نرمافزار، طراحي، روابط با مشتري) سرمايهگذاري ميكنيد يا محيط عملياتي شما كاملا غيرقابل پيشبيني است، از هم ميپاشند. پس بايد چه كرد؟ شما ميدانيد كه اقدام ابتكاريتان براي آينده شركت مهم و حياتي است؛ اما موردهاي كسبوكار در بهترين حالت عملكرد متوسطي دارند. به نظر ميرسد مديران كارآفرين در يافتن روشهاي خلاقانه پيش افتادن از فرآيندهاي سرمايهگذاري رسمي براي سر پا نگه داشتن اقدامات حياتي مهارت زيادي دارند. اين داستانها معمولا خوب تمام ميشوند، اما اين سوال را مطرح ميكنند: هدف فرآيندهاي سرمايهگذاري كه هم ايدههاي برنده را حذف ميكند و هم افراد خوب را مجبور به اقدامات سوالبرانگيز ميكند، چيست؟
ايجاد فرآيندهاي سرمايهگذاري بهتر
خوشبختانه دو روش ارزيابي جايگزين وجود دارد. اول، برخي شركتها تصميمهاي سرمايهگذاري را گزينههاي واقعي در نظر ميگيرند. براي محاسبات رياضي ارزش گزينههاي واقعي (اينكه چقدر بايد سرمايهگذاري كرد) علم مشخصي وجود دارد، اما ميتوانيد با ابتكارات سادهتري مديريت كنيد و دو سوال را مطرح كنيد:
1) ميخواهيم چقدر هزينه كنيم تا حق ايفاي نقش در اين بازي جديد و اميدبخش را داشته باشيم؟
رويكرد گزينه واقعي بهتر از محاسبات مورد كسبوكار در موقعيتهاي غيرقابل پيشبيني كاربرد دارد، اما هنوز هم شناخت بيشتري از آينده مورد نياز است.
2) اگر وسعت ديد و پيشبيني در مورد آينده صفر باشد چه بايد كرد؟
در نمونههاي اينچنيني بسياري از كارآفرينان با موفقيت از اصل «ضرر مقرون به صرفه» استفاده كردهاند. طبق اين اصل، نبايد بيشتر از آنچه آمادگي از دست دادنش را داريد سرمايهگذاري كنيد. اين موضوع به سرمايهگذاريهاي كوچك پيدرپي منجر ميشود تا اقدام اوليه پابرجا بماند. از سوي ديگر، اين رويكرد در اجتناب از ايجاد تعهدات بزرگ و پيشرس به بنگاههاي نامعلوم بسيار موثر است. بنابراين بار ديگر وقتي با تصميمگيري در مورد سرمايهگذاري مواجه شديد، براي فكر كردن در مورد ماهيت آن وقتي بگذاريد.
• آيا در چيزي ناملموس سرمايهگذاري ميكنيد؟
• آيا اين سرمايهگذاري بيش از حد مخاطرهآميز است؟ شايد وقت آن رسيده احساس اشتباه امنيت ناشي از محاسبات سخت مورد كسبوكار و استفاده از روشهاي تصميمگيري مناسبتر را كنار بگذاريد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد – شماره 3715