شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، تقريبا هر كسبوكاري در دنياي امروز با چالشهاي مهم استراتژيك روبهرو است؛ چرا كه به ندرت مسير ايجاد ارزش واضح و روشن است. در يك پژوهش جهاني از مديران ارشد اجرايي، بيش از نيمي از 4400 نفر از پاسخگويان بيان كردند كه تصور نمي كردند يك استراتژي برنده داشته باشند. در پژوهش ديگر از بيش از500 مدير اجرايي ارشد در سراسر جهان، 9 نفر از 10 نفر تصديق كردند كه فرصت هاي بسيار مهمي را در بازار از دست داده اند. در همين پژوهش حدود 80 درصد از مديران اجرايي ارشد اذعان داشتند كه استراتژي كلي آنها حتي در شركت خودشان، به خوبي درك نشده است.
اين طور نيست كه همه مشكلات را به گردن نيروها و عوامل خارجي بيندازيم. اين مشكلات پيامد مسيري است كه بيشتر شركتها از طريق آن مديريت ميشوند. در همه كسبوكارها يك شكاف قابلتوجه و غيرضروري بين استراتژي و اجرا وجود دارد: فقدان ارتباط بين هدف بنگاه اقتصادي و آنچه شركت ميتواند به انجام رساند. به نظر ميرسد تعدادي از شركتها اين مشكلات را حل كردهاند. آنها طبيعتا استراتژي و اجرا را در هر كاري كه انجام ميدهند تركيب ميكنند. به نظر ميرسد اين شركتها انتخابهاي درستي در مورد نوع ارزشي كه ارائه ميدهند و چگونگي ارسال آن انجام ميدهند و اين انتخابها اغلب برخلاف خرد عمومي صنعت صورت مي گيرد. براي مثال: يك توليدكننده-خردهفروش اروپايي، اثاثيه شيك، اساسي و ارزان مي فروشد بنابراين هر فردي با هر سطح درآمدي ميتواند به آساني سطح زندگي خود را بالا ببرد. اين توليدكننده مغازههاي خردهفروشي بزرگ را طراحي كرده به طوري كه خريداران ميتوانند به راحتي يك روز كامل را در آنجا بگذرانند، در رستوران فروشگاه غذا ميل كنند و كودكان خود را در محل بازي رها كنند. اين بنگاه اقتصادي توانمنديهاي قابلتوجه شامل فرآيند توليد نوآورانه و زنجيره عرضه، مهارت در طراحي اثاثيهاي كه در يك جعبه مسطح حمل ميشود و توانايي براي توسعه ديدگاهها درمورد شيوهاي كه مشتريان در خانه زندگي ميكنند و براي تبديل اين ديدگاهها به محصولات جديد دارد. بايد بگوييم كه اين بنگاه اقتصادي به شدت رو به رشد شركت ايكيا IKEA است. در سال 2014 ايكيا 361 فروشگاه خرده فروشي در 46 كشور با درآمد كل سالانه 1/ 30 ميليارد يورو (حدود 40 ميليارد دلار) داشت.
مثال ديگر يك پخشكننده برزيلي محصولات مراقبتهاي شخصي طبيعي و با كيفيت بالا است. اين شركت شبكهاي از 5/ 1 ميليون مشاور فروش مستقيم ايجاد كرده و در نتيجه مورد توجه بسياري از زنان برزيلي قرار گرفته است. اين شركت احترام به طبيعت و جوامع محلي را با منبعيابي مواد خام از دهكدههاي دورافتاده در جنگلهاي آمازون و با استفاده از مهارتهاي كسبوكار براي كمك به پايداري اين مناطق از نظر اقتصادي و محيطزيستي، نشان ميدهد. غيرممكن است در آمريكاي لاتين زندگي كرده باشيد و عنوان Natura Cosméticos را نشنيده باشيد؛ اما اين شركت بزرگترين شركت محصولات مراقبت شخصي در اين منطقه است. درآمد آن در سال 2014در حدود 4/ 7 ميليارد رئال (حدود 6/ 2 ميليارد دلار) بوده است.مورد ديگر يك شركت موفق در ايالات متحده است. اين شركت نظم و انضباط شديد روزانه خود را براي مزيت مديريتي و بهبود مداوم توسعه داده است. Danaher Corporation بين كارشناسان مديريت بهدليل عملكرد قابلتوجه و نرخ موفقيت ادغام و تملك (M&A) شگفتانگيز شناخته شده است. اين شركت در سال 2014 درآمدي حدود 9/ 19 ميليارد دلار داشته است. چند بنگاه اقتصادي شناختهشده ديگر شامل اپل، هاير، Industria de Diseño Textil (اينديتكس كه يك مجموعه بزرگ نساجي و طراحي اسپانيايي و مالك برند معروف زارا است)، لگو(شركت توليد اسباببازي دانماركي)، كوالكام (شركت فناوري و تجهيزات ارتباطي و مخابراتي آمريكايي) و استارباكس (شركت خدمات قهوهخانههاي زنجيرهاي آمريكايي) نيز شكاف استراتژي تا اجرا را كاهش دادهاند. اين شركتها همگي طرز فكر يا شيوه ويژهاي را دارا هستند. در نگاه اول، آنها به نظر هيچ نكته مشتركي ندارند. اما آنها همگي نوعي از توانمنديهاي متمايز را كه به آنها مزيت استراتژيك ميدهد ايجاد كردهاند.
بنگاههاي اقتصادي فوقالعاده
در كتاب قبلي ما «مزيت حياتي»: چگونه با يك استراتژي توانمندمحور برنده شويم (انتشارات دانشگاه هاروارد، 2011)، اين مزيت مالي را توضيح داديم كه وقتي شركتها كسبوكار خود را حول يك هويت واضح و جامع ميسازند، سود ميبرند: چند توانمندي مجزا منطبق با گزاره ارزش آنها (همان ارزش اصلي يك كسبوكار است و هر آن چيزي كه مشتري در ازاي پرداخت پول دريافت ميكند) و صف محصولات و خدمات آنها. اما اين هويت براي داشتن توانمنديهاي خوب كافي نيست؛ چرا كه هر شركت آنها را دارا است. براي حفظ موفقيت بايد توانمنديهايي داشته باشيد كه واقعي و متمايز باشد به طوري كه ديگران نتوانند آنها را كپي كنند. زماني كه شما چند توانمندي داريد كه يكديگر را تقويت ميكنند، خواهيد توانست هم خودتان را از ساير رقبا متمايز كنيد و هم بهطور مداوم بهتر از آنها اجرا كنيد. توانمنديهاي متمايز به سادگي ايجاد نميشوند. هزينههاي ثابت بالا در سرمايه انساني، ابزارها و سيستمها موجب شده تا آنها پيچيده و گران باشند. پس شركتهاي ايكيا، ناتورا و داناهر چگونه توانمنديهايي را طراحي و اجرا كردهاند كه آنها را قويتر كرده است؟ چگونه اين توانمنديها را براي قياس كردن و جمعآوري نتايج ايجاد ميكنند؟براي پاسخ به اين سوالات، مطالعهاي بين سالهاي 2012 و 2014 روي گروه منتخبي از شركتهاي فوقالعادهاي كه براي كارآيي و انجام درست امور به طوري كه ساير كسبوكارها قادر به انجام آن نباشند مشهورند، انجام دادهايم. از شركتهاي بسياري كه توسط كارشناسان صنعت به ما پيشنهاد شد، گروه كوچكي را انتخاب كرديم. 14 شركتي كه مورد مطالعه قرار داديم آمازون، اپل، سمكس(شركت سيمان مكزيك)، داناهر (شركت خوشهاي توليدي آمريكايي است كه در زمينه مهندسي، طراحي و ساخت تجهيزات انتقال و توزيع برق فعاليت ميكند)، Frito-Lay (شركت سازنده انواع اسنك)، هاير، ايكيا، اينديتكس، گروه سيستمهاي صنعت اتومبيل JCI، لگو، ناتورا (بزرگترين شركت توليد لوازم آرايشي و بهداشتي برزيلي)، فايزر (شركت داروسازي آمريكايي و چندمليتي)، كوالكوم (شركت فناوري و تجهيزات ارتباطي و مخابراتي آمريكايي) و استارباكس هستند.
قطعا، اينها تنها شركتهايي نيستند كه با موفقيت از توانمنديهايي مجزا براي مزيت رقابتي استفاده ميكنند. ممكن است شما يك ليست متفاوت جمعآوري كنيد و احتمالا ما با بسياري از انتخابهاي شما موافق خواهيم بود. اما اين كسبوكارها يك سطح مقطع وسيع را به ما ارائه ميكنند تا درك واضحي از نقاط مشترك آنها و ديگر كسبوكارها ارائه دهند. موفقيت هميشه بهطور طبيعي به سراغ شركتها نميآيد. در تاريخ برخي شركتها، از خرد عمومي در بازار كسبوكار دور شدهاند. هركدام ار اين شركتها در مسير خود، يك مسير مشابه را دنبال كردهاند؛ مسيري از چند عمل غيرمرسوم. سه مورد از اين نگرشهاي مديريتي ديدگاهي از استراتژي را ارائه ميدهند كه موفقيت را به مراتب آسانتر ميكنند.
آن سوي خرد عمومي
اكثر شيوههاي مديريتي مرسوم از طريق آزمون و خطا و اغلب بدون يك لينك مستقيم به يك استراتژي مشخص توسعه يافتهاند. شركتهايي كه به دنبال آنها هستيم به دنبال جستوجوي موفقيت طبق ضوابط خودشان هستند. سه عمل غيرمرسوم كه در ادامه معرفي ميشود، روشها و رفتارها و اعمالي را شامل ميشود كه به آنها كمك ميكند تا بتوانند اين امر را تحقق بخشند.
1. متعهد شدن به يك هويت
اين بنگاههاي اقتصادي ممكن است تنوع گستردهاي از محصولات و خدمات را در بخشهاي چندگانه ارائه دهند اما همواره هويت آنها روشن و واضح است. هر فردي كه با آنها تعامل دارد؛ از جمله مشتريان، كارمندان، عرضهكنندگان، سهامداران و تنظيمكنندگان ميدانند كه آنها چه كساني هستند و چه ميخواهند. هويت يك شركت موفق شامل سه عنصر اصلي ميشود: يك گزاره ارزش (چگونه اين شركت خودش را از ديگران در ارسال ارزش به مشتريان متمايز ميكند)؛ سيستمي از توانمنديهاي متمايز كه شركت را قادر ميسازد اين گزاره ارزش را به انجام برساند و يك پرتفوليو منتخب از محصولات كه اين توانمنديها را مورد استفاده قرار دهد. بنابراين، براي مثال، گزاره ارزش اپل نقشهاي نوآور، جمعآوريكننده و ايجادكننده تجربه را تركيب ميكند. كامپيوترها، تبلتها و گوشيهاي هوشمند قطب يك سيستم مفرد ديجيتال را شكل ميدهند كه به افراد اجازه ميدهد به آساني محصول رسانهاي، مصرف رسانهاي و ارتباطات را مديريت كنند. اين شركت اين امر را از طريق توانمنديهاي فوقالعادهاي كه در ديدگاه مصرفكننده ايجاد كرده است، طراحي ساده، يكپارچگي تكنولوژيك و نوآوري پيشرفته از محصولات، خدمات و نرمافزار انجام ميدهد. اپل اين توانمنديها را در كامپيوترهايش، تجهيزات موبايل، خردهفروشها، خدمات آنلاين، پوشيدنيها (ساعت اپل) و مديا پليرها (تلويزيون اپل) بهكار ميبرد.وفادار بودن به هويتتان به معني از خود راضي بودن يا عدم تغيير نيست. بلكه به معناي استفاده از نقاط قوت شما به عنوان راهنمايي است كه شما را در جهاني كه همه چيز در آن به سرعت تغيير ميكند به حركت وا ميدارد. زماني كه كل شركت بر يك مسير مشخص از ايجاد ارزش تمركز ميكند، توجه كارمندان به آساني منحرف نخواهد شد. آنها ميتوانند بر تمايز بنگاه اقتصادي در مسيرهايي كه طبيعتا آنها را از تلاشهاي رقبايشان پيش خواهد انداخت تمركز كنند. زماني كه خود را متعهد به يك هويت نميكنيد، ممكن است بين اهداف مختلف سردرگم شويد.
2. فرهنگ خود را در كارتان وارد كنيد
رهبران كسبوكار ميدانند كه فرهنگ يك شركت يعني مسيري كه افراد طبق آن ميانديشند و رفتار ميكنند و ميتواند استراتژي آن را هم تقويت كند و يا ضربه بزند، چرا كه با مهارت انجام دادن فرهنگ يا كنترل آن دشوار است؛ بسياري از مديران اجرايي آن را دشمن تغيير ميبينند. در واقع، در شركتهايي كه دچار شكاف (استراتژي تا اجرا) هستند، مديران اجرايي تمايل دارند در مورد مقاومت فرهنگي و عدم هماهنگي شكايت كنند. اين شكايت يك نشانه از فقدان تمركز استراتژيك است. وقتي شركت در مورد مسيري كه در پيش دارد شفاف نيست، كارمندان نميدانند در كجا ايستادهاند و چه بايد بكنند. گرچه شركتهايي كه مورد مطالعه ما بودهاند، فرهنگ خود را به عنوان بزرگترين دارايي خود ديدهاند. جزئيات فرهنگ آنها ممكن است منحصربهفرد باشد اما همه اين شركتها فرهنگي دارند كه نقاط قوت آنها را تقويت ميكند. در خلال اينها، افراد بهكار متعهد ميشوند؛ آنها متقابلا نسبت به نتايج احساس مسووليت ميكنند. شما قطعا سطح بالايي از اعتماد و اشتياق را در اين فرهنگها و در افرادي كه بسيار زياد به شركت خود مغرور هستند، احساس ميكنيد. كارمندان شركت ناتورا به اهميت روابط در هر كاري كه انجام ميدهند توجه ويژهاي دارند و كارمندان استارباكس از عشق خود به قهوه صحبت ميكنند. در كوالكوم شما درمورد پافشاري شركت در حل مشكلات پيچيده تكنولوژيك و ترويج راهحلها در صنعت ميشنويد «حتي وقتي كه سايرين به ما شك دارند». زماني كه فرهنگ خود را وارد كارتان نكنيد، كارمندانتان احساس بيهودگي ميكنند.
1. آينده خود را شكل دهيد
اكثر شركتهايي كه مورد مطالعه ما بودهاند طي زمان توانمنديهايي كه آنها را از مشاركتهاي اصليشان دور كرده است توسعه دادهاند. آنها به دنبال آرزوهاي بزرگتري هستند؛ بهكارگيري توانمنديهاي آنها در يك طيف وسيعتر از چالشها و اهداف بزرگتر، تامين نيازهاي اساسيتر و مورد نياز مشتريان خود و در نهايت هدايت صنايع خود.اين شركتها نسبتا با قطع ارتباط تهديد نميشوند چرا كه توانمنديهايشان به آنها فرصتهايي براي ورود به بازارهاي جديد ميدهد. آنها بر مبناي موفقيت اوليهشان براي شكلدهي آينده خود به پيش ميروند.اگر نتوانيد آينده خود را شكل دهيد، از رقبايي كه در ترسيم آينده خود موفق بودهاند عقب خواهيد افتاد. ممكن است فرصت بانفوذ بودن را در بازار از دست بدهيد و بنابراين تحت نفوذ و سلطه بازيگران قدرتمند صنعت قرار بگيريد.سه روش بيانشده تنها راه موفقيت نيستند. اما از نظر ما اين تنها راهي است كه اين نوع موفقيت بلندمدت و پايدار را ميسازد. اين سه مسير ميتواند انرژي و روحيه يك شركت را افزايش دهد. قطعا، اين امر نياز به تشويق اعتقادات محكم شما دارد. بايد نكتهسنج و قاطع باشيد، بايد بتوانيد به فرصتهايي كه با استراتژي شما تناسب ندارد نه بگوييد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد – شماره 3700