شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- مهدي فضائلي روزنامهنگار و مدير عامل اسبق خبرگزاري فارس بوده كه اين روزها به عنوان مديرعامل انتشارات سروش فعاليت ميكند. برخي فضائلي را از پيشگامان روزنامهنگاري اسلامي ميشناسند. وي هماكنون دبيركل انجمن روزنامهنگاران مسلمان است.
به گزارش شارا به نقل از خبرگزاري ايمنا به نقل از اداره ارتباطات رسانه اي شهرداري اصفهان، با توجه به تجربيات فضائلي در حوزه اطلاعرساني و روابط عمومي به سراغ وي رفتيم تا درباره شيوه صحيح ارتباط روابط عمومي با رسانهها و حدومرز تعامل ميان اين دو بپردازيم. وي معتقد است كه روابط عمومي نبايد خبرنگار را به مهره بازي خود تبديل كند و پيدا كردن چارچوب و حد و ميزان تعامل ميان رسانه و روابط عمومي از ظريفترين فعاليتهاي آن است:
شايد بد نباشد كه از جايگاه اطلاعرساني براي يك روابط عمومي موفق وارد گفتوگو شويم؛ با توجه به اينكه جنابعالي سابقه حضور در رسانههاي مختلف به عنوان روزنامهنگار و مدير رسانهاي داشتيد جايگاه اطلاعرساني در شرايط فعلي براي يك روابط عمومي چقدر است؟
براي تشريح بهتر اين موضوع بايد يك مقدمهاي از شرايط روابط عموميها در حال حاضر بيان كنم؛ در شرايط فعلي دو نوع نگاه به روابط عمومي وجود دارد؛ نگاه اول، روابط عموميهايي هستند كه به شيوه سنتي فعاليت ميكنند يعني نوع نگاه آنها به جايگاه روابط عمومي يك نگاه از دور خارج شده و مربوط به دوران گذشته است؛ شيوه فعاليت آنها نيز اينگونه بوده كه به توجيه عملكرد سازمان براي مشتريان و افكار عمومي ميپردازند و بيشتر كارشان به تملق و مجيزگويي مديران سازمان است.
رويكرد دوم در روابط عمومي، شيوه نوين روابط عمومي است كه در آن تملقگويي مدير و توجيه فعاليتهاي آن كنار گذاشته شده و روابط عمومي سازمان به دنبال يك تعامل سازنده با افكار عمومي جامعه است. متأسفانه در حال حاضر نگاه بيشتر روابط عموميهاي دستگاههاي ما بيشتر همان نگاه قديمي است يعني با وجود تغييرات به وجود آمده در دستگاهها و شرايط روابط عموميها، همان ديد قديمي در ذهن افراد وجود دارد.
حالا با توجه به اينكه يك روابط عمومي موفق بايد به دنبال يك تعامل سازنده با افكار عمومي باشد، بخشي از اين تعامل سازنده با اطلاعرساني درباره فعاليتهاي مختلف سازمان شكل ميگيرد؛ روند اين اطلاعرساني بهگونهاي است كه مردم يا همان افكار عمومي در جريان خدمات صورت گرفته قرار ميگيرند و از طريق يك اطلاعرساني صحيح، با مشتريان، مردم و يا جامعه هدف خاص ارتباط برقرار ميكنند.
با وجود اين تعريفي كه فرموديد و با توجه به تغييرات صورت گرفته در شيوههاي اطلاعرساني، يك روابط عمومي موفق در امر اطلاعرساني چه روشهايي را به كار ميگيرد؟
امروزه ابزارهاي اطلاعرساني در جامعه فعلي تغيير كرده و از همين رو بايد با بهكارگيري ابزارهايي كه مفيد و مؤثر است، در راستاي انتقال مباحث به مخاطبان تلاش كرد؛ البته به اين موضوع نيز بايد اشاره كرد كه اطلاعرساني هميشه از سوي روابط عمومي به مخاطب نيست يعني در بخشي از وظايف اطلاعرساني يك روابط عمومي بايد او نظرات، ديدگاهها و پيشنهادها مشتريان يا كساني كه به نوعي با سازمان ارتباط دارند را دريافت كرده و به جامعه منتقل كند تا در تصميمگيريهاي مديران سازمان مورد استفاده قرار گيرد.
به طور قطع بخش مهمي از فعاليتهاي يك روابط عمومي تعامل و ارتباط با رسانهها است؛ تعامل روابط عمومي با يك رسانه بايد چگونه باشد؟
بله؛ در شرايط فعلي يكي از مباحث مهمي كه بايد مورد نظر روابط عموميها باشد، تعامل و ارتباط با رسانهها است، در حال حاضر وقتي نگاهي به عملكرد روابط عموميها در اين زمينه ميكنيم، به نمونههاي موفق و ناموفقي دست پيدا ميكنيم.
نمونه ناموفق در اين بخش، افرادي هستند كه سعي ميكنند رسانه را محدود كنند يا با يك اطلاعرساني حداقلي و تشريفاتي با رسانه برخورد و تعامل داشته باشند اما روابط عموميهايي كه پوياتر و بازتر با شرايط برخورد ميكنند، از محدودتر كردن رسانهها دست برميدارند، چرا كه وقتي يك رسانه احساس كند روابط عمومي قصد محدود كردن آن را دارد نگاهشان به آن سازمان يك نگاه منفي ميشود و به پيدا كردن راههاي ديگري براي نفوذ در آن سازمان متوسل ميشوند بهگونهاي كه منابع آگاه در حوزه را پيدا ميكنند و از آنها كسب اطلاعات ميكنند و كار خودشان را انجام ميدهند و تازه روابط عموميها بايد در اين ميان به فكر پايان دادن به اين مشكل باشند!
شايد اگر كمي شفافتر به اين موضوع بپردازيم بهتر باشد؛ در حال حاضر بخشي از ارتباط و تعامل روابط عموميها با رسانهها به نوعي به نشستهاي خبري و تقدير و تشكر و هديههاي پايان آن به خبرنگاران ختم ميشود؛ ارتباطي كه به ضم بسياري از اساتيد رسانه و روزنامهنگاري گسترش و افزايش آن سبب نابودي رسانهها ميشود. با وجود اين مسئله به نظر شما چارچوب ارتباط و تعامل روابط عمومي با رسانه و همچنين اين تقدير و تشكرها بايد به چه ميزان باشد؟
اين موضوع را شايد بتوان نگاه مخربي دانست كه در حال حاضر هم برخي روابط عموميها و هم برخي خبرنگاران و رسانهها به آن آلوده شدند؛ متأسفانه شايد اين امر را بتوان بده و بستانهاي مالي نامگذاري كرد، يعني روابط عموميها تلاش ميكنند كه خبرنگاران را به محوي وامدار خود كنند و خبرنگار نيز آن را به عنوان باج يا وظيفه روابط عمومي براي فعاليتي كه صورت گرفته بداند؛ اين دو مسئله باعث ميشود خبرنگار به عنوان مهره روابط عمومي به معناي منفي قضيه تبديل شود.
البته در اين ميان در نظر گرفتن وظايف خبرنگار نيز به طور قطع نبايد فراموش شود، حد و اندازه اين تقدير و تشكرها و هديهها بايد به چه ميزان باشد؟
اين نكته كه زحمات خبرنگار نبايد فراموش شود، نكته مهم و درستي است اما بايد توجه داشت كه ميشود در يك شرايط متعارف و قابل قبولي از زحمات خبرنگاران قدرداني شود؛ به طور مثال وقتي يك روابط عمومي به مناسبت روز خبرنگار به خبرنگار هديهاي مثل كارت هديهاي با ميزان متعارف ميدهد چيز عجيب و قريبي تلقي نميشود! اما وقتي اين هديهها سمتوسوي ديگري پيدا ميكند و حد مادي آن به اندازه نصف حقوق يك خبرنگار ميشود به طور قطع معناي تقدير و تشكر از آن گرفته ميشود! متأسفانه در حال حاضر اين موضوع شكل ديگري نيز پيدا كرده و محدود به مناسبتها و مسائلي از اين قبيل نيز نميشود!
از همين رو بايد تأكيد كرد كه ديدن همه اين مسائل و همچنين بهكارگيري بهترين روش براي ارتباط و تعامل با رسانه از مهمترين وظايف يك روابط عمومي است و به نوعي طراحي و تنظيم اين ارتباطات يكي از مهمترين كارهاي روابط عمومي يك سازمان به حساب ميآيد.