شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، مهمترين موضوع در ارتباطات يك سازمان، شنيدن حرفهايي است كه گفته نميشود. با لحظهاي درنگ خواهيم ديد كه شنيدن حرفهايي كه گفته نميشود اما با اندكي هوشمندي ميتوان آنها را شنيد، چه نقشي كليدي و بنيادي در زندگي كاري و حيات و رشد سازمان ما ايفا ميكند و توجه به آن چقدر اهميت دارد و تاوان بيتوجهي به آن چقدر سنگين خواهد بود. بهعنوان يك مدير موفق و باتجربه بايد حرفهاي ناگفته كاركنان را هوشمندانه شنيد. براي پذيرش نگرشهاي متفاوت افراد مختلف بهتر است ظرفيت خود را بالا ببريد زيرا باعث بالابردن اطلاعات و تغيير در نگرش و تفكر شما نيز خواهد شد.
در اكثر مواقع در مواجهه با نظرات كاركنان و ديدن عكسالعملهايي از آنان كه حاكي از نارضايتي است، به دنبال اين طرز تلقي برميآييم تا نظر آن فرد را نسبت به موضوع مورد نظر عوض كنيم و با او وارد بحث و مجادله شويم. ما نميتوانيم نظر ديگران را عوض كنيم مگر اينكه در بدو امر بتوانيم ذهنيت خود را نسبت به تفاوت و تعدد عقايد ديگران كاملاً باز و هر گونه فيلترسازي منفي را از خور دور كنيم.
در اين زمان بيشتر تمايل داريم به افرادي كه نظراتي متفاوت دارند بهعنوان يك مخالف بنگريم. حتي زمانيكه گفتوگوي مستقيمي اتفاق نيفتاده اما براساس تجربه ميدانيم كه مشكلي وجود دارد، بهتر است به موقع و در زمان مناسب با اظهار اين جمله كه من و شما دو انسان متفاوت با ديدگاههاي متفاوت هستيم و از ارزش درك تفاوت در رسيدن به بلوغ فكري آگاهي داريم، زمينهاي را براي گفتوگو ايجاد كنيم.
بپذيريم كه تفاوت آرا و عقايد، در واقع يك نقطه اشتراك بين ماست. داستان رسيدن طرف ديگر به اين نظر را و نه دلايل او را براي اين عقيده بپرسيم. اين راهبرد زمينهاي فراهم ميكند تا ما هم با بيان داستان خودمان به ارتقاي فضاي درك متقابل و احساس امنيت كمك كنيم. احساس امنيت و آسودگي لازم نسبت به گشودگي ذهن را در ديگري ايجاد كنيم، تجربههاي كاركنان را معتبر بدانيم و شيوههايي ديگر را براي تفسير تجربهها به فرد پيشنهاد كنيم.
بهتر است هدف نهايي را در ذهن نگه داريم. بعد از مدتي تمرين متوجه خواهيم شد كه استقبال از گشودگي ذهن و جايگزين كردن گفتوگو به جاي نشنيدن ناگفتهها، ميتواند ما را از تحمل چه مشكلاتي آزاد كند. شنيدن ناگفتهها در واقع مهارتي فراموش شده است كه نقشي اساسي در ارتباطات فردي و جمعي دارد، اما اهميت آن از يادها رفته است. هر چند بخشي از زندگي همه ما در محل كار و اجتماع صرف شنيدن ميشود، اما اين شنيدن معمولاً ناقص و ناتمام يا ظاهري و سطحي است. ناقص شنيدن هر يك از ما نيز شكلهاي مختلفي دارد، اما در همه شكلها، خواسته يا ناخواسته آن شنونده فقط به بخشي از گفتار گوينده گوش ميدهد و بخشي را ناديده ميگيرد.
البته شايد درستتر باشد بگوييم ناشنيده ميگذارد. به اين ترتيب فرآيند ارتباط مختل ميشود و بسته به اهميت هر پيام ناشنيده ناچاريم تاوانش را بپردازيم. بنابراين بخشي از اختلالها در ارتباطات انساني ناشي از نشنيدن است؛ پيامهاي سرگرداني كه جايي در گوش مخاطبانشان ندارند و نافرجام ميمانند. البته خوشبختانه در اين بحران فراموشي شنيدن، هنوز محققاني هستند كه آن را از ياد نبردهاند و در برجستهساختن اهميت آن در مناسبات اجتماعي و ارتباطات انساني ميكوشند.
منبع: فرصت امروز