شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در بحث هرزهنگاري در فضاي مجازي چهار مفهوم بايد روشن شود، تعمد، غفلت، تخلف و جرم در حوزه هرزهنگاري در فضاي مجازي.
هر گونه بداخلاقي تا هرزهنگاري كه به فرد و جامعه لطمه ميزند و نوعي از فساد را گسترش دهد كه مخل قانون و مقررات نوشته شده يا نانوشته شده در جامعه باشد، نوعي جرم است كه ميتواند در صورت غفلت به معناي اين كه فرد مالك سايت يا صفحه اينترنتي يا مدير يك شبكه اجتماعي، خود عامدا به عمل نشر موارد فوق اقدام نكند، ولي افراد ديگري به هر شكلي كه ممكن است به آن صفحه يا شبكه وارد شوند و موارد مزبور را منتشر كنند، به معناي تخلف تلقي ميشود كه معنا و شيوه برخورد با آن ميتواند كاملا با جرم متفاوت باشد. اين مساله در حوزههاي مختلف ميتواند از يك بداخلاقي ساده، تهمت، تا نشر هرزهنگاريهاي مختلف متفاوت باشد. بنابراين، اگر چه غفلت در اينجا معنا ندارد، اما ميتواند به اين معنا تفسير شود كه فرد ديگري وارد حوزه فضاي مجازي تحت اختيار يك فرد ديگر شود و مطالبي درباره هرزهنگاري منتشر كند. اين نيز خود يك اقدام مخالف عرف، قوانين، مقررات و آييننامههاي رسمي و مقررات نانوشته اجتماعي است. غرض از مقررات نانوشته اجتماعي، عمدتا اخلاقيات اجتماعي و چارچوبهاي فكري، اعتقادي و هويتي است كه ميتواند خود منشأ برخورد با بداخلاقيها و هرزهنگاريها باشد.
دلايل متعدد هرزهنگاري
نميشود براي خلق هرزهنامهها در فضاي مجازي يك علت خاص معرفي كرد. از طراحي و توطئهگري در اين زمينه ميتوان سخن گفت تا نوعي از حضور به هر شكل ممكن كه براي تفريح، سرگرمي، بيكاري يا امثالهم باشد. البته هرزهنامهها نيز ميتوانند به انواع گوناگون تقسيم شوند كه ميتواند از طيف وقتگذراني تا شهوتگرايي باشد.
فضاي مجازي همه افراد را به ارتباطگراني تبديل كرده است كه در عين توليد پيام و خبر و مطلب خود نيز توزيعكننده آن ميباشند. به عبارت ديگر نوعي از همگرايي رسانهاي در اينجا حاكم است كه ارتباطگر خود يك توليدكننده و يك توزيعكننده است و اين توليد و توزيع به معناي توليد اوليه توسط افراد نيست، ميتواند يك توليد ثانويه باشد كه فقط توزيع ميشود. انتخاب مطالب و توزيع آنها نيز به دسترسي افراد به شبكههاي مختلف، علاقهمندي آنان به مطالب، تامين احساس حضور در شبكه و اطلاعرساني به ديگران درباره مشاركت در يك شبكه بستگي دارد.
معمولا نميتوان گفت اين موارد همگي به شكل كوركورانه صورت ميگيرند. اصولا جامعه ما جامعهاي است كه وقتي فكر ميكند به مطلب جديدي دسترسي پيدا كرده است مايل است به ديگران نيز عرضه كند. اين همان «بازنمايي شخصيتي» است كه در جامعه به هر شكل ممكن در حال شكلگيري است. شايد اين خود نوعي از «هويتيابي» جديد ارتباطگران در فضاي مجازي است كه احساس نياز آنها به «بازنمايي خود» را تامين ميكند.
جوانان بيشتر در خطر هستند
اگر چه هميشه گفته ميشود جوانان در معرض خطرات تبليغات منفي و بهويژه هرزهنگاري هستند، اما دايره اين وضعيت مربوط به سنين مختلف در حال گسترش است. اكنون به نظر ميرسد به دليل دسترسي كودكان به شبكههاي اجتماعي و كلا اينترنت، آنان آسيبپذيرترين اقشار جامعه هستند. دليل آن نيز روشن است؛ كودكان توانايي تفكيك خوب از بد را ندارند و زود نيز به موارد جديد جذب ميشوند. اگر اين موارد، مسائل غيرآشكار را نيز به صورت آشكار بازنمايي كند، جذابيت آن براي اين افراد بيشتر است. اما متاسفانه اين دايره در حال گسترش است. هماكنون حتي افرادي در ميانسالي تا حتي مرز 50 سالگي نيز در معرض خطرات اين مساله هستند. اين به معناي اين است كه مرز ميان اخلاق و بداخلاقي در حال كمرنگ شدن است و اين خود يك خطر بزرگ اجتماعي است. قبح زدايي از هرزهنگاري به هر شكل ممكن، ميتواند گناه را در جامعه گسترش دهد كه اين خود خطر بزرگي است كه بايد به شكل جدي با آن برخورد كرد.
لزوم طراحي قوانين سختتر
بحث برخورد با چنين مواردي قطعا فقط با تشديد قوانين و برخورد سخت با توليدكنندگان يا توزيعكنندگان يا خوانندگان، تنها راه مناسب و مفيد و موثر نيست. البته بايد قوانين سختتري در اين زمينه طراحي كرد و قبل از آن جامعه را نسبت به وضع آنها توجيه كافي كرد. متاسفانه بسياري از قوانين بهخصوص در اين زمينه به مثابه يك سانسور، يا امر ضد آزادي و... تفسير ميشود. يكي از دلايل مهم آن همان عدم فهم جامعه يا تفهيم جامعه نسبت به اصل مساله و چرايي وضع قانون براي آن است. اگر اين مساله روشن شود، قطعا فهم جامعه نسبت به قوانين افزايش مييابد كه خود در اجراي آنها تاثير خواهد گذاشت. مهم «اخلاقسازي» و «تربيتسازي» افراد و خانوادهها در جامعه در اين زمينه است. شايد اين بحث از وضع قوانين و تشديد آنها مهمتر باشد. جامعه ما يك جامعه اخلاقي، فهيم و آيندهنگر است. فرهنگ و هويت و دين براي آنها اهميت دارد. اينجاست كه مفهوم «امر به معروف و نهي از منكر» بايد به شكل مناسب، دقيق، با تشخيص موقعيت و تاثيرگذاري سخن و عمل انجام گيرد. جامعهاي كه از اين دو امر مهم دور شود، متاسفانه ضربهپذير ميشود چه در بعد اخلاقي و چه در بعد اجتماعي و فرهنگي و چه در بعد ديني.
فرهنگسازي منسجم و برنامهريزيشده
بحث فرهنگسازي در همه زمينههاي مربوط به بداخلاقي، ارتكاب منكر، هرزهنگاري، توليد و توزيع هرزهنگاري و امثالهم بايد اولا به شكل منسجم و برنامهريزي شده در ميان همه سازمانهاي دولتي و غيردولتي باشد و ثانيا، بايد از طرف همه مردم به عنوان يك امر ملي و اجتماعي تلقي گردد كه خانواده بايد در آن نقش اساسي داشته باشد. بنابراين، در اينجا برنامهريزي منسجم برخورد با اين موارد از همه، چه دولتي و چه افراد و خانوادهها بايد صورت گيرد. در اين زمينه علاوه بر توجيه مداوم مردم از سطح خانواده تا مدارس، دانشگاه ها و حتي اجتماعات و خيابانها بايد آموزشهاي لازم در اين زمينه به شكل برنامهريزي شده و منسجم انجام گيرد. شايد مهمترين مشكل در اينجا عدم فهم رسانهها و كاركردهاي آنها توسط مردم و حتي برخي سازمانهاي دولتي و غيردولتي است كه ميتوانند در اين زمينه نقش داشته باشند. بنابراين، بحث «سواد رسانهاي» بايد مورد توجه جدي قرار گيرد. سواد رسانهاي فقط به عنوان فهم محتواي رسانهاي نيست. مهم تر از آن فهم رسانه و جايگاه رسانه در انتقال پيام و چگونگي آن و فرآيند فهم آن توسط جامعه است. در نهايت بايد نقش تاثيرگذاري همه محتوا و پيامها اعم از خوب و بد را مورد توجه قرار داد.
دكتر حسن بشير
استاد ارتباطات بينالملل و دانشيار دانشگاه امام صادق (ع)
جام جم- پنجشنبه 24/10/1394