شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : تأسيس يك روابط عمومي به نام خبرگزاري
چهارشنبه، 1 آذر 1391 - 23:26 کد خبر:2019
وقتي تكنولوژي به مفهوم نوينش، نه سلانه سلانه كه به يكباره از گرد راه رسيد، زيراب بعضي از تحولات سنتي را زد و دستي هم به سر و روي بعضي هاي ديگر كشيد!


 

جواد صبوحي - وقتي تكنولوژي به مفهوم نوينش، نه سلانه سلانه كه به يكباره از گرد راه رسيد، زيراب بعضي از تحولات سنتي را زد و دستي هم به سر و روي بعضي هاي ديگر كشيد! فرهنگ، سياست، اقتصاد هر كدام به قدر وسعشان طعم تغيير را چشيدند.
تكنولوژي اما با همه بركات، داشته ها و فرصتهايش، آفتي را نيز همراه داشت و آن توسعه اي بيش از واقعيت بود، درست عين تجسم گوژگونه اشيا از زير عدسي ذره بيني كه فرصت قدكشيدن مجازي را به چهره ها مي دهد.
در اين آشفته بازار شاخص بهاي تخصص گرايي نيز كاهش يافت و گروهي آسان تر از ديروز پشت دخل دكانهايشان نشستند. تكنولوژي كليد توسعه را از دود چراغ خورده ها گرفت و به تازه واردها سپرد تا عده اي گمان كنند، مي توان راه صد ساله را يك شبه پيمود. ارتباطات و روزنامه نگاري نيز از فرصتها و تهديدهاي تكنولوژي بي نصيب نماند.رشد قارچ گونه خبرگزاري ها آن هم پس از ورود خيل بيشمار تازه واردها به فضاي تحريريه روزنامه ها، ژورناليسم را به زير عدسي وهم عده اي برد تا تنها با تجسم آن عده اي گمان كنند، مي توان روزنامه نويس شد و تكيه بر جاي بزرگان اين قوم زد؛ دكتر مهدي محسنيان راد، نظريه پرداز مدل منبع معني، بازار پيام و چهار كهكشان ارتباطي از جمله افرادي است كه معتقد است بايد بين تعداد خبرگزاري ها و تعداد رسانه ها يك هماهنگي وجود داشته باشد و گرنه با موجودي مواجه مي شويم كه سري طبيعي دارد اما پايي 6 متري .گفت و گوي ما با ايشان را ملاحظه بفرماييد:

آقاي دكتر، تأسيس خبرگزاري در دنيا محصول و زاييده كدام نياز است.آنها قرار است چه كاري انجام دهند كه رسانه هاي ديگر قادر به انجامش نيستند؟
ما در جامعه شناسي نظريه اي با عنوان كاركرد گرايي داريم .بر اساس اين نظريه گفته مي شود كه هر جامعه و هر پديده و سازماني كه در هر مقطعي از تاريخ شكل مي گيرد، قطعاً كاركردي دارد و تا زماني كه تأمين كننده آن كاركرد است به بقاي خود ادامه مي دهد. بسياري از آداب و رسوم هم مشمول همين موضوع مي شود. وجود خبرگزاري نيز به دليل همان كاركردي است كه سبب شد بصورت رسمي در قرن 19 شكل بگيرد؛ يعني با امكان شناخت محيط هاي دورتر از سوي جوامع كه مي تواند محصول جوامع صنعتي و پديدهايي مثل وجود راه آهن در آمريكا، اروپا، توسعه راهها و ساخت اتومبيل باشد، كنجكاوي بيشتري در مردم براي به دست آوردن اطلاعات از نقاط دورتر ايجاد شد.
وقتي مشروطيت در ايران اتفاق افتاد، انعكاس اين رخداد در مطبوعات فرانسه اهميت يافت، چرا كه پيشتر اينگونه اتفاقات با تأخيري زياد در روزنامه هاي فرانسه منتشر مي شد. براي مثال اگر محمد علي شاه به سفارت روسيه پناه مي برد، چند روز بعد اين خبر در روزنامه لومتن فرانسه به چاپ مي رسيد؛ همين موضوع باعث شد تا مطبوعات احساس كردند كه مردم مي خواهند بدانند آن سوتر از مرزهاي كشورشان چه خبر است و به همين دليل دو راه بيشتر وجود نداشت؛ راه نخست آن بود كه خبرنگاري را از تحريريه خود به آن منطقه اعزام كنند، البته اين كار انجام مي گرفت اما تنها زماني كه پديده هاي خاصي مثل انقلاب مشروطيت رخ مي داد.
راه ديگر آن بود كه نشريات، خود، خبرنگاري را در آن منطقه مستقر كنند. امروزه بسياري از رسانه هاي بزرگ دفاتر نمايندگي شان را در مناطق ديگر دنيا تاسيس كرده اند.اين دو روش براي نشريات متوسط امكان پذير نبود به دليل آنكه درآمد، تيراژ و فروش آنها آنچنان نبود كه بتوانند از عهده تامين اين هزينه ها برآيند، ضمن آنكه تسلط به زبان محلي كه خبرنگار بايد به آنجا اعزام شود نيز خود معضلي در اين خصوص محسوب مي شد؛ اين بود كه فردي به نام هاواس به اين فكر افتاد كه اخبار مختلف را گردآوري كند و آنها را به فروش برساند.
در چنين شرايطي روزنامه اي با درآمد متوسط مي توانست خبر خود را با عقد قراردادي از چنين فردي خريداري كند.اينگونه بود كه خبرگزاري ها در دنيا شكل گرفتند، البته بديهي است كه تلگراف بيسيم در اين زمينه كمك زيادي كرد تا خبرگزاري هاي بزرگ دنيا بتوانند ديده باني جهان را انجام دهند.


در ايران اين پديده چگونه رخ داد؟
ما هم مشمول همين موضوع بوديم. اولين خبرگزاري ما زماني شكل گرفت كه رضاشاه در زمان آتاتورك به تركيه رفت و در آنجا مشاهده كرد كه خبرگزاري آناتولي خبر سفر شاه ايران به اين كشور را مخابره و منتشر كرد، اين بود كه پس از بازگشت به ايران دستور راه اندازي اولين خبرگزاري در ايران را صادر كرد.چند سال بعد شما مي توانستيد در همين منطقه خاورميانه شاهد باشيد كه خبرگزاري هاي بزرگ دنيا مثل آسوشيتدپرس، رويتر، فرانس پرس در شهرهايي مثل تهران، بغداد و قاهره نمايندگي هاي مربوط به خود را داير كردند كه كار هر يك نيز انتشار خبر داخلي بود.
پس از آن به تدريج خبرگزاري هاي بخش دولتي توسعه يافت. در ايران هم يك خبرگزاري به نام خبرگزاري پارس ( خبرگزاري جمهوري اسلامي ) تاسيس شد و البته با وجود اين خبرگزاري انحصاراً اجازه داده نمي شد، خبرگزاري ديگري تأسيس شود! اما اين بستر زمينه اي شد تا امروز ما با تولد دهها خبرگزاري مواجه شويم كه بيشتر محصول تحول فناوري بود تا تحول اجتماعي و سياسي.


شما به تولد هاواس و فروش خبر توسط اين خبرگزاري اشاره كرديد.چرا وقتي به تقليد از تركها و يا فرانسوي ها خبرگزاري تاسيس كرديم به فكر فروش خبر نيفتاديم؟
خبرگزاري پارس هم خبر را به فروش مي رساند؛ يعني در هرجا كه تلكس آن فعال بود بطور ماهيانه پول دريافت مي كرد. گرچه اين خبرگزاري زير نظر دولت اداره مي شد، اما بابت فروش خبر پول دريافت مي كرد. درست مثل شركت بيمه ايران كه گرچه دولتي بود ولي بصورت رايگان كسي را بيمه نمي كرد.تلفن هم در ايران دولتي بود ولي كسي نمي توانست بصورت رايگان از تلفن استفاده كند.در همه جاي دنيا بين رسانه هاي دولتي و رسانه هاي خصوصي رقابتي وجود دارد كه ناشي از امكانات متفاوت آنهاست.
ما تا اينجاي كار و اينكه خبرگزاري پارس به تقليد از خبرگزاري تركيه تاسيس شود هيچ مشكلي نداشتيم، اشكال از لحظه اي به وجود آمد كه بر انحصار دولتي خبرگزاري اصرار داشتيم و امروز همين اشكال را در خصوص انحصار راديو و تلويزيون دولتي تجربه مي كنيم. اشكال از آنجا بود كه اين خبرگزاري رقيب نداشت و به دليل دولتي بودنش ممكن بود بسياري از اخبار كسب شود، اما منتشر نشود؛ البته اين، اشكال مشترك همه كشورهاي در حال توسعه، جهان سومي و تك صدايي است.
آنچه امروز رخ داده ، تاسيس توأمان چند خبرگزاري در ايران است كه در اثر تحول فناوري به وقوع پيوسته است. كار اين خبرگزاري هاي جديد مي تواند در يك اتاق كوچك انجام شود و نيازي به نصب تلكس در محل خبرگزاري هم نيست. تلكس دستگاهي شبيه تلگراف بود با اين تفاوت كه متن را با سرعت بسيار زياد تايپ مي كرد و هر جا كه دستگاه گيرنده در آنجا نصب بود، آن دستگاه شروع به تايپ كردن مي كرد. دستگاه تلكس روزنامه هاي سالهاي قبل يا پس از انقلاب در اتاقي نصب شده بود كه بالاي هر اتاق روي اتاقي نوشته بودند كه اين تلكس مربوط به كدام خبرگزاري دنياست. اين تلكس ها تا نيمه هاي شب هم كار مي كرد و برق ويژه آن تامين شده بود.امروز شما با يك لپ تاپ هم مي توانيد خبرگزاري تاسيس كنيد و گيرنده تان هم مي تواند با داشتن يك رمز عبور آن را دريافت كند.


با توجه به آنچه اشاره كرديد، تنوع اين تعداد خبرگزاري كه در كشورمان داريم، خوب است يا بد؟
نه مي توان گفت خيلي خوب است و نه مي توان گفت خيلي بد است؛ اما يك نكته را مي توان گفت و آن اين است كه بايد بين تعداد خبرگزاري ها و تعداد رسانه ها يك هماهنگي وجود داشته باشد و گرنه با موجودي مواجه مي شويم كه سري طبيعي دارد، اما پايي 6 متري. بين اجزاي اين ساختار چه تناسبي وجود دارد. ما چقدر تنوع مطبوعات، راديو و تنوع تلويزيون داريم كه حالا اينهمه تنوع خبرگزاري داشته باشيم. من اين موضوع را فضاي آشفته رسانه اي مي دانم مثل بقيه فضاهاي آشفته رسانه هاي كشور.


الان موضوع فروش خبر در يكي دو روزنامه داخلي اتفاق افتاده است؛ اما خبرگزاري هاي داخلي هنوز اين مساله را تجربه نكرده اند.دليلش همان كثرت خبرگزاري هاست و يا به دليل آنكه همه آنها حرفهاي مشابهي را تكرار مي كنند؟
هيچكدام .چون نيت آنها از تاسيس، بازكردن دكان نيست، نيت شان بازكردن سيستم تبليغاتي و باز كردن يك سيستم رقابت سياسي و پروپاگاندا و بازكردن يك روابط عمومي به نام خبرگزاري است و گرنه اگر هدف، تاسيس همان خبرگزاري با همان نيتي كه اشاره كردم باشد، خبرگزاري در جست و جوي مشتري خواهد بود تا از آن خريد كند.

تئوري پرداز سختكوش
سي سال پيش از اين، وقتي دكتركاظم معتمد نژاد، پدرمهربان و دوست داشتني ارتباطات ايران در گوشه اي ازتالارهاي بزرگ دانشگاه تورنتو چشمش به مك لوهان كانادايي، همان پيشگوي فرزانه دهكده جهاني مي افتد، دستان لطيف اماچروكيده اين پيرمرد پرآوازه را به گرمي تمام مي فشرد و با متانت ايراني كه تو گويي از هرسوغاتي براي او ارزشمندتر است، از سهل انگاري غرب براي تأمل در سابقه تاريخي كشورش و پيدايش كاغذ و چاپ گله مي كند، حتي به او مي گويد: شما بيشتر به روي تاريخ ارتباطات يونان و رم كار كرده ايد و تاريخ كشورهاي شرقي را نمي شناسيد. مارشال پير وعده مي دهد، بزودي شال و كلاه كرده و راهي ايران شود تا آنچه را اين جوان جسور ايراني بر آن اصرار دارد، از نزديك مرور كند، اما چندي بعد، قافله شتابان عمرمسير سفر او را به وادي ديگري تغيير مي دهد و مجالي براي اين سفر باقي نمي ماند. ده سال، اما پيش از اين ملاقات، در يكي از كلاسهاي كوچك دانشكده علوم ارتباطات دكتر معتمدنژاد جواني را ملاقات كرده است كه شايد در اولين ديدارش با اوهم از انعكاس برقي كه در چشمانش موج مي زند مي تواند درخشش افكارش را هم بخواند .اين جوان بيست ساله كه بعدها با نظريه پردازي ها و تلاش علمي اش توجه ساكنان بهت زده دهكده مك لوهان را به خود مشغول ساخت، مهدي محسنيان راد، يكي از معدود متفكراني است كه حوزه علوم ارتباطات بخش زيادي از پويايي خود را مديون تلاش علمي اوست.
او امروز توانسته با ارايه نظريه هاي خود در كنفرانس هاي بين المللي و مقالات علمي و همچنين با تأليف بيش از ده عنوان كتاب از جمله ارتباط شناسي و ايران در چهار كهكشان ارتباطي و تربيت صدها دانشجو، خدمات علمي قابل توجهي به جامعه علوم ارتباطات كشور انجام دهد. آخرين اثر علمي برجسته دكترمهدي محسنيان راد، تدوين و انتشار نرم افزار ام. آر. پي براي انجام تحقيقات كمي و كيفي در حوزه علوم اجتماعي است كه تابستان گذشته به وسيله وزير علوم، رونمايي شد.
منبع: قدس آنلاين