شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، كتاب روزنامهنگاري در جهان معاصر مجموعهاي از ۱۳ مقاله در حوزه روزنامهنگاري است، كه در شش فصل تنظيم شدهاند.
فصل اول حاوي يك مقاله بنيادي و نظري است، كه به ارائه يك ديدگاه جديد در زمينه روزنامهنگاري به خصوص در روزنامهنگاري بينالمللي مي پردازد. اين مقاله در قالب كرسيهاي نظريه پردازي در دانشكده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائي ارائه شده است.
در اين مقاله، تلاش شده تا فرايند زايش و تكامل گفتمانها و همين طور نحوه قبض و بسط آنها ارائه شود. اين مقاله مدعي است كه، هر گفتماني حاصل رابطه رويدادها و تفسيرهاست. بدين معني كه هر گفتماني هويت خود را در بستر تفسيرها كسب مي كند. از آنجايي كه تفسيرها بر محور استدلال عقلايي و مباحثه انتقادي استوار بوده و يكي از اشكال انعكاس آگاهيهاي اجتماعي به شمار مي آيند، در نتيجه ميداني براي برخورد افكار و عقايد بوجود مي آورند، كه منجر به ايجاد ديالوگ ميان روزنامهنگاري و جامعه مي شود.
در واقع، روزنامهنگاري از طريق تفسير، با رويدادها وارد مباحثه مي شود و پرسش هايي را پيش روي آنها مي نهد و در هندسه و مفاد آنها دگرگوني مي افكند و اين امر سرانجام منجر به زايش گفتمان مي شود. در واقع، بسياري از مسائلي كه در يك جامعه به صورت گفتمان در مي آيند، مسائلي هستند كه از سوي رسانهها مورد تحليل و تفسيرهاي مكرر قرار مي گيرند.
اين مقاله، با رويكرد تحليلي ــ توصيفي، مي خواهد به اين سئوال پاسخ دهد كه تفسير به عنوان يك ژانر مهم روزنامهنگاري چگونه در توليد گفتمانها عمل ميكند و چگونه گفتمانها دچار قبض و بسط مي شوند و اين وضعيت در سطح روزنامهنگاري بينالمللي چگونه اتفاق ميافتد؟
مقاله نخست اين فصل دوم به جايگاه روزنامه نگاران بينالمللي در روابط بينالمللي پرداخته است. چنان كه مي دانيم روزنامه نگاران بين المللي، از ناظران وبازيگران بسيار موثر در عرصههاي بينالمللي شناخته مي شوند. مطبوعات و رسانههاي بزرگ بينالمللي هر روز دو يا چند صفحه، را وقف مسائل بينالمللي مي كنند و اخبار و عقايد روزانه مربوط به آن را تحليل مي كنند و از آن مبنايي براي داوري به دست مي دهند و بدين ترتيب، بر روابط دولتها و مذاكرات مقامات تاثير مي گذارند.
اين در حالي است كه، كشور ما در حال حاضر فاقد روزنامهنگاراني متخصص و مجرب در حوزههاي خاص بينالمللي است. اين مقاله، با رويكرد تاريخي و تحليلي، مي خواهد ضمن بررسي نقش روزنامهنگاري بينالمللي در معادلات بين المللي، به اين سئوال پاسخ دهد كه چرا روزنامه نگاران ايران در اين معادلات هنوز جايگاهي كسب نكرده اند؟
مقاله دوم فصل دوم به جايگاه حقوقي روزنامه نگاران آزاد در فرانسه و ايران مي پردازد و وضعيت حرفه ايي آنها را با تاكيد بر وضعيت روزنامه نگاران آزاد در فرانسه و درمقايسه با وضعيت روزنامه نگاران ثابت مورد بررسي قرار مي دهد. به طور كلي اين مقاله دو هدف عمده را دنبال مي كند. نخست، بهتر و بيشترشناساندن حرفه روزنامهنگاري آزاد در ايران و تبيين جايگاه اجتماعي و تعريف حقوق حرفه ايي اين بخش از روزنامهنگاري و متحد كردن روزنامه نگاران آزاد و دوم آگاه كردن جامعه حرفهاي روزنامهنگاري از تبعيضهاي رو به رشد نسبت به روز نامه نگاران آزاد و راههاي مقابله با اين تبعيضها.
مقاله سوم اين فصل نيز رسانههاي فرانسه را به طور تحليلي مورد بررسي قرار مي دهد. با مطالعه اين مقاله يك شناخت نسبتا جامع از رسانههاي اين كشور و كاركرد آنها بدست مي آيد.
فصل سوم هم حاوي دو مقاله است. مقاله نخست به بررسي پوشش خبري جنبش وال استريت در رسانه هاي خبري پرداخته است. با مطالعه اين مقاله متوجه مي شويم كه جنبش وال استريت نشان داد كه امروز اقليتي كوچك يك درصدي، در تمام مصادر قانوني، اجرايي، قضايي و مالي آمريكا رسوب كرده و توان دخالت مردم آمريكا در ساير امور را نيز مسدود و غيرقابل عبور ساخته است؛ اين اقليت كم شمار با استفاده از فعاليتهاي رسانهاي و عصر ارتباطات نه تنها هر روز اولويت سياسي، فرهنگي و اجتماعي مردم آمريكا را تعيين مي كند، بلكه سبك و روش زندگي دلخواه خود را بر اكثريت ۹۹ درصد تحميل كرده است.
همچنين جنبش وال استريت نشان داد كه رسانههاي آمريكايي از همان ابتداي شكل گيري اين جنبش، همزمان دو استراتژي را دنبال كرده اند؛ نخست، سانسور خبري و جلوگيري از انتشار اين وقايع و رويدادها، دوم، سرايت اعتراض به مسائل ديگر؛ بدين ترتيب مي توان گفت كه، نهادهاي رسانهاي اين كشور، رابطه نزديك با نظام سياسي، امنيتي و نظامي دارند و در جريان اين جنبش، مسايل را از زواياي نگاه مقامات و مسئولان آمريكايي منعكس كرده و مي كنند. در واقع، اين رسانهها در روايت ابعاد مختلف اين جنبش، به صورت تك صداي و تك آوايي عمل كرده و مي كنند. در اين مقاله كوشش شده تا به اين سئوال پاسخ داده شود كه رسانههاي آمريكايي اخبار جنبش وال استريت را چگونه پوشش داده و مي دهند؟
مقاله دوم اين فصل درباره نقش رسانههاي آمريكا در انتخابات رياست جمهوري است. در اين مقاله كوشش شده تا به اين سئوال پاسخ داده شود كه رسانههاي آمريكا چقدر و چگونه در تعيين سرنوشت انتخابات رياست جمهوري اين كشور تاثير مي گذارند؟
فصل چهارم نيز در برگيرنده دو مقاله است. مقاله نخست به چالشهاي روزنامهنگاري دركشورهاي در حال توسعه مي پردازد. در اين مقاله، نويسنده درصدد بررسي و تجزيه و تحليل وضعيت و دغدغههاي روزنامه نگاري، در كشورهاي در حال توسعه است.
در مقاله دوم فصل چهارم، نگارنده درصدد يافتن پاسخ اين پرسش است كه خبرگزاري اينترپرس سرويس به عنوان يك خبرگزاري براي كشورهاي جهان سوم، چگونه توانسته سلطه خبري خبرگزاريهاي بزرگ كشورهاي غربي را تعديل كند و به صورت يك رقيب جدي در برابر آنها ظاهر شود؟ نتايج اين پژوهش نشان مي دهند كه خبرگزاري اينترپرس سرويس به عنوان يك خبرگزاري مهم جهان سومي، توانسته نقش عمده اي، در جريان بينالمللي اخبار و گفتمان غالب بر اين جريان، ايفا كند و به زبان و صداي تبديل شود كه بيانگر آرزوها، آرمان ها، ايده ها، خواست ها، مطالبات و تلاشهاي كشورهاي جهان سوم است.
براي فصل پنجم دو مقاله در نظر گرفته شده است كه نخستين مقاله آن به نظام حقوقي خبرگزاريها و شبه خبرگزاريها در ايران مي پردازد. اين مقاله، به ارزيابي جايگاه حقوقي خبرگزاريها در ايران پرداخته كه هدف آن، كوشش براي دستيابي به يك تعريف علمي و حقوقي از خبرگزاريها و تبيين جايگاه و كاركرد حرفه ايي و حقوقي آنها و بررسي ميزان استقلال و آزادي فعاليتهاي حرفهاي خبرگزاريها بوده است.
در مقاله دوم اين فصل با عنوان وضعيت روزنامهنگاري دانشجويي در ايران و جهان يك مقايسه تحليلي صورت گرفته و ضمن بررسي نقاط ضعف و قوت روزنامهنگاري دانشجويي در ايران، راهكارهاي مناسب براي ارتقاء اين نوع روزنامهنگاري ارائه گرديده است.
در فصل ششم نيز دو مقاله ارائه شده اند. در مقاله نخست نقش روزنامهنگاري تحقيقي در گسترش رفاه اجتماعي مورد توجه قرار گرفته است. اين مقاله كه رويكرد نظري ـ عملي دارد، به دنبال يافتن پاسخ اين سئوال است كه روزنامهنگاري تحقيقي چگونه مي تواند با فساد به عنوان يكي از موانع رفاه اجتماعي مبارزه كند؟
مقاله دوم اين فصل با عنوان پرتره؛ ژانر جديد روزنامهنگاري مي كوشد به معرفي يك ژانر جديد روزنامهنگاري و تشريح ويژگيها و شيوههاي نگارش آن بپردازد. پرتره، ژانر جديد روزنامهنگاري است كه به تجزيه و تحليل همه جانبه يك شخصيت معروف يا گمنام تاثيرگذار در يك زمان خاص مي پردازد، تا او را در جهت شناخت خود و شناساندن او به ديگران ياري دهد. بنابراين، مقاله حاضر ميكوشد تا با معرفي و تشريح ويژگيهاي پرتره و آموزش آن، به تقسيمات ژانرهاي روزنامهنگاري بيافزايد و آغازگر راهي باشد، تا به دانش حرفه ايي روزنامه نگاران كشورمان بيافزايد و كيفيت فعاليت حرفهاي آنها را ارتقا دهد.
منبع: همشهري آنلاين