شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- دكتر الهويردي حبيب پور فعال حوزه بانكي و مدرس علوم ارتباطات معتقد است روابط عمومي ها بايد سعي كنند آنچه را كه اطلاع رساني و يا تبليغ مي كنند فراتر از توانايي هاي سازمان نباشد. وي اغراق و بزرگنمايي در بازتاب خدمات توسط روابط عمومي ها را آفتي كشنده براي اعتماد مي داند. حبيب پور همچنين معتقد است روابط عمومي ها با استفاده از تمامي ابزارهاي خود از جمله خروجي هاي خبري و يا اقدامات عملي كه در سازمان و خارج از سازمان براي انتقال پيام ها و سياستگذاري هاي كلان انجام مي دهند، مي توانند نقش و تأثير بسزايي در باورمند ساختن مخاطبان ايفا كنند. در صورتي كه روابط عمومي ها بتوانند با حرف و عمل در مخاطبان خود اعتماد ايجاد كنند بي ترديد، راه درست را پيموده اند. آنچه در زير مي خوانيد مشروح گفت و گوي ما با ايشان است.
*به نظر شما روابط عمومي و اعتماد درون سازماني و برون سازماني به لحاظ مفهومي قرابت دارند؟
مديريت بر مبناي اعتماد، بياني نوين از انديشه اي كهن است كه در روابط امروزي به خوبي نمايان و آشكار است و بكارگيري سازوكارهاي آن مي تواند در درك نتايج مطلوب فردي و سازماني موثر باشد. با توجه به گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات و پديده جهاني سازي، اهميت اعتماد در روابط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و به ويژه سازماني به طرز چشمگيري مورد توجه قرار گرفته است و دانشمندان بسياري در باب اهميت نقش اعتماد در سازمان ها ديدگاه هاي خود را ارائه كردهاند.
در دنياي امروز سازمانهاي بزرگ و تأثيرگذار كه به دنبال حفظ سرمايه انساني در درون سازمان خود و همچنين حفظ مخاطبان و مشتريان خود در درازمدت هستند، به اين نتيجه رسيده اند كه اعتماد را در درون سازمان نهادينه كنند و از طريق سازوكارهايي كه در اختيار دارند و از جمله روابط عمومي ها ـ كه سخنگوهاي سازمان نزد افكار عمومي جامعه هستند ـ در جامعه انتشار دهند. پس مي توان با قاطعيت گفت يكي از راه هاي جلب اعتماد درون و برون سازماني استفاده از ظرفيت روابط عمومي است. اعتماد بر عوامل بسياري در سازمان ها تأثيرگذار است. بررسي ها نشان مي دهد كه اعتماد اثرات درون فردي و بين فردي ايجاد كرده و روابط درون و برون سازماني را تحت تأثير قرار مي دهد. از اين رو گفته مي شود بالا بودن اعتماد سازماني منجر به بهبود رضايت شغلي، تعهد سازماني، فضاي اطمينان بين كاركنان، افزايش همكاري و همفكري، تسهيم اطلاعات، يادگيري و نوآوري سازماني و... مي شود و در نهايت چارچوبي براي افزايش بهره وري و عملكرد سازماني ايجاد مي كند. بالطبع پايين بودن اعتماد درون سازماني هم مي تواند تأثيرات نامطلوب و ناگواري چون افزايش تعارض، بيثباتي سازماني، ترك خدمت، كاهش انگيزه، شايعات و ساير موانع بر سر راه تحقق اهداف سازماني را در پي داشته باشد.
* اطلاع رساني يكي از وظايفي است كه روابط عمومي با آن شناخته مي شود. اين وظيفه چگونه مي تواند باعث اعتماد و يا ايجاد فضاي بي اعتمادي درون و برون سازماني شود؟
اولين اصل در اطلاع رساني پرهيز از ارائه هرگونه اطلاعات مخدوش است و به تعبيري اطلاع رساني بايد واقعي، درست و شفاف باشد. وقتي اطلاع رساني به درستي اتفاق بيفتد اقناع و ترغيب مخاطبان را در پي دارد. پس وظايف روابط عمومي به صورت زنجيره وار به يكديگر مرتبط مي شوند. اگر اطلاع رساني دقيق، صحيح و البته سريع توسط روابط عمومي ها انجام نشود، بي ترديد اقناع و ترغيب مخاطبان و در نهايت توسعه مشاركت رقم نمي خورد.
بنابراين، در مرحله اقناع و ترغيب، مخاطبان بايد اعتماد خود را نشان دهند. اين عمل يك فرايند دو طرفه بين روابط عمومي و مخاطبان در هر دو سطح درون و برون سازماني است. به اين نحو كه ابتدا روابط عمومي يك خبر، اطلاعيه، پاسخ، خدمت يا هر خروجي ديگر را از مبادي اطلاع رساني خود به مخاطبان ارائه مي دهد، در مرحله دوم مخاطبان اطلاعات را دريافت و تجزيه و تحليل مي كنند و نسبت به صحت و سقم آن در شرايط موجود با دقت كنكاش و واكاوي مي كنند. اگر اطلاعات ارائه شده، توسط روابط عمومي منطبق بر واقعيت باشد و به تعبيري اطلاعات مفيد به مخاطبان ارائه شده باشد، مخاطبان به آن اعتماد خواهند كرد و پذيراي اتفاقات و يا مواردي كه سازمان به دنبال آن است، مي شوند. مثلاً در صنعت بانكي روابط عمومي ها اقدام به تبليغ و اطلاع رساني درخصوص انواع خدمات مختلف بانك خود مي كنند، به طور طبيعي در تبليغات و اطلاع رساني روابط عموميها اغلب بيان مي شود كه خدمات ما ويژه است و مزاياي فراواني در صورت استفاده مشتريان از آنها در پي خواهد داشت، اما زماني كه مشتري به بانك مراجعه مي كند و اين اطلاعات را منطبق بر واقعيت نمي بيند، اعتماد او فرو مي ريزد يا برعكس در صورتي كه اطلاعات منطبق با واقعيت باشد موجب جذب و جلب نظر و در نهايت تبديل شدن به يك مشتري وفادار براي بانك مي شود. پس بايد سعي شود آنچه به ويژه درتبليغات ارائه مي شود فراتر از توانايي بانك ها نباشد و به نياز مشتريان پاسخ دهد. لذا در بانك ها كه سازمان هاي خدمات محور هستند، بايد روابط عمومي ها سعي كنند آنچه را كه اطلاع رساني و يا تبليغ مي كنند فراتر از توانايي هاي سازمان خودشان نباشد چراكه در اين صورت موجب كاهش اعتماد مشتريان و افكار عمومي خواهند شد.
*به نظر شما چه عواملي بايد وجود داشته باشد كه اعتماد درون و برون سازماني ايجاد شود؟ در اين بين نقش روابط عمومي ها چيست؟
در اعتمادسازي درون سازماني دو نكته وجود دارد، يكي اعتماد كاركنان به مديريت و بالعكس و دوم اعتماد كاركنان به يكديگر. در زمينه اعتماد برون سازماني نيز اعتماد مخاطبان و در سازمان هاي خدمات محور، اعتماد مشتريان بايد حفظ شود، روابط عمومي هم نقش حساس ميانجي را دارد. منشأ و عامل اصلي ايجاد اعتماد هم ارسال اطلاعات صحيح، دقيق و شفاف است.
روابط عمومي ها با استفاده از تمامي ابزارهاي خود از جمله خروجي هاي خبري و يا اقدامات عملي كه در سازمان و خارج از سازمان براي انتقال پيام ها و سياستگذاري هاي كلان انجام مي دهند، مي توانند نقش و تاثير بسزايي در باورمند ساختن مخاطبان ايفا كنند. بايد توجه داشت كه ساخت و ايجاد اعتماد اتفاقي يكباره يا يكشبه نيست، بلكه فرايندي زمانبر و طولاني است كه در صورت تحقق، نفع و خير جمعي را به سازمان و در نهايت جامعه هديه مي كند.
به طور كلي تحقق ارتباطات دو شرط اصلي دارد؛ مشاركت و اعتماد. بدون اعتماد ارتباط برقرار نخواهد شد و در صورتي كه ارتباطي شكل بگيرد صورت ابلاغ، فرمان و دستور را خواهد داشت و اين شرايطي را به وجود مي آورد كه در درون سازمان كاركنان اعتماد خود را به مديريت از دست مي دهند. اين شرايط براي مخاطبان برون سازماني و مشتريان هم مي تواند اتفاق بيفتد. لذا ممكن است كه در سازمان اعتماد سطحي، صوري، دستوري و ساختگي باشد كه حاصل آن ارتباط بيدوام، شكننده و توام با نارضايتي است. اعتماد و ارتباطات عميق و اثربخش رابطه همبستگي بسيار بالايي دارند. هر اندازه ارتباطات عميق، دقيق و اثربخش وجود داشته باشد به همان ميزان اعتماد هم افزايش خواهد يافت و بالعكس.
*تعبير شما از اعتماد در سازمان ها و به ويژه بانك ها و در جامعه چيست؟
اعتماد يك قدرت نرم است كه ضمن مشروعيت بخشي به سازمان ها، همراهي افكار عمومي را هم در پي دارد. زماني كه روابط عمومي ها به نمايندگي از سازمان خود دست به اقداماتي مي زنند، در صورتي كه با فاكتورهاي اعتماد ساز همراه باشد، موجب ايجاد اعتماد شده و ميزان پذيرش آن در جامعه سريعتر و عميق تر خواهد بود. بنابراين مي توان ادعا كرد اعتماد به عنوان يك سرمايه اجتماعي و بزرگترين سرمايه يك روابط عمومي و در نهايت يك سازمان است.
*با توجه به وجود شبكه هاي گسترده ارتباطي، فرصت روابط عمومي در ساخت اعتماد را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
در حال حاضر به دليل رشد شگرف ابزارهاي ارتباطي در سطح جامعه، ميزان اطلاعات و دسترسي افكارعمومي به اخبار و و قايع داخلي و خارجي به نحو چشمگيري افزايش يافته است. اين فضا و شرايط هم مي تواند براي روابط عمومي ها فرصت باشد و هم تهديد؛ "فرصت" به اين دليل كه روابط عمومي ها به صورت آگاهانه مي توانند از اين شيوه و در كمترين زمان ممكن اطلاعات خود را انتشار دهند و "تهديد" از اين حيث كه اگر اطلاعات مبتني بر واقعيت نباشد يا مخدوش باشد، انتشار اطلاعات غلط، شايعات و باور نادرست و در نهايت بي اعتمادي را با سرعت بالايي در جامعه و افكارعمومي ايجاد مي كند. اغلب مخاطبان امروز داراي سواد رسانه اي هستند و به آساني مي توانند اطلاعات را تجزيه و تحليل كرده و اطلاعات درست را تشخيص دهند. بنابراين روابط عمومي به عنوان سخنگوي سازمان با استفاده اثربخش و سازنده از اين امكانات مي تواند اخبار و اطلاعات صحيح را در درون سازمان و سطح جامعه انتشار دهد.
به همين دليل روابط عمومي ها در عصر اطلاعات با اعتمادي شكننده تر روبرو هستند و ضروري است خود را براي تجهيز اعتماد كه به سختي هم حاصل مي شود، آماده كنند. فرايند توليد و بازتوليد اعتماد در دنياي امروز با فنآوري ها، فرآيندهاي جهاني شدن و رشد تلاش رسانه اي مخاطبان و تغيير ذائقه آنها گره خورده است. روابط عمومي ها بايد حول محور اعتمادسازي تجديد ساختار كنند و به تعبيري در اين حوزه دست به مهندسي مجدد خود بزنند.
*رابطه اعتماد با تسهيم دانش و تقسيم اطلاعات در درون سازمان توسط روابط عمومي ها را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
امروزه اقتصادهاي جديد مبتني بر اطلاعات و دانش شكل گرفته اند و دانش در آنها از اهميت حياتي برخوردار است. بررسي اين روابط، زماني كه سازمان ها به شكل امروزي شكل گرفتند، آغاز شده است. همواره بين تسهيم دانش و اعتماد رابطه مستقيم وجود دارد. هر جا كه اعتماد بيشتر باشد تسهيم دانش هم بيشتر است. بايد توجه داشت كه تسهيم دانش در سازمان بين نيروي انساني بي اعتماد يا اصلا اتفاق نمي افتد و يا اگر هم وجود داشته باشد صوري و ظاهري است. در دنياي امروزي كه شاهد اقتصادهايي مبتني بر دانش هستيم به ويژه بانك ها كه سازمان هاي تخصصي هستند و دانش نقش كليدي در تعالي آنها ايفا ميكند، مديريت دانش مي تواند براي سازمان ها مزيت رقابتي ايجاد كند. يكي از مجاري ايجاد ارتباطات و تسهيم دانش و اعتماد سازي در سازمان روابط عمومي است. روابط عمومي ها با گزينش نيروهاي انساني توانمند و موجه به ويژه در مورد مديران مي توانند بر ايجاد فضاي اعتماد در سازمان تأثيرگذار باشند. به عبارت ديگر روابط عمومي براي ارائه اثربخش اطلاعات مي تواند آن را از طريق مصاحبه با چهره هاي محبوب و مقبول سازمان، به كاركنان انتقال دهد.
* چه رابطه اي بين اعتماد و سازوكارهاي مديريت درسازمان وجود دارد؟
اعتماد در سازمان با عوامل متفاوت و تأثيرگذاري پيوند دارد كه در نهايت مي تواند منجر به شكوفايي سازمان شود. يكي از اين عوامل كنترل است. اگر سيستم ها و نظام هاي كنترلي مبنتي بر سلسله مراتب در يك طرف پيوستار باشند در طرف مقابل كنترل مبتني بر اعتماد است. هر چقدر در سازمان اعتماد بين كاركنان و مديريت كمتر باشد سازمان مجبور به كنترل بيشتر است. اعتماد در سازمان منجر به كاهش سلسله مراتب و كنترل و نظارت دستوري مي شود. همچنين در نتيجه اعتماد، گشودگي ارتباط يا تسهيل جريان ارتباط هم اتفاق مي افتد كه اين عامل از بالا به پايين يعني از مديريت به كاركنان است. اما نبود اعتماد براي سازمان بسيار زيانبار است. زماني كه فضاي اعتماد بر سازمان حكمفرما نباشد در ظاهر شايد چهره سازمان آرام و بدون چالش باشد اما آنچه كه درخصوص نيروي انساني اتفاق مي افتد، رخت بربستن تعهد و تعلق سازماني از بين كاركنان است. در صورت وجود اعتماد تعهد سازماني هم در سازمان افزايش مي يابد. نبود اعتماد همچنين تغييرات (شامل تمامي تغييراتي كه در يك سازمان از جمله تغيير مديريت، تغيير ساختار و... رخ مي دهد) را با ظن و گمان رو به رو مي كند در نتيجه در سازمان هايي كه سطح اعتماد پايين است، آفت هايي همچون شيوه مديريت از بالابه پايين، اهميت يافتن مقام و پست سازماني به جاي كارآيي و اجراي تصميمات از طريق زنجيره فرماندهي در درون سازمان افزايش مي يابد و موجب كاهش عملكرد سازماني مي شود.
در نتيجه اعتماد پيامدهاي مثبت و مطلوبي براي سازمان از جمله كاهش اختلاف نظر بين كاركنان، تقويت همبستگي بين افراد، افزايش بهره وري، برانگيختن رشد در سازمان، بهبود روحيه كاري، كاهش غيبت و ترك كاركنان و ايجاد محيطي كه نوآوري را ترغيب مي كند، به دنبال خواهد داشت. مجموعه اين عوامل باعث ايجاد نيروي انساني توانمند، با انگيزه و بالنده و در نهايت بهره وري سازماني مي شود.
*پيشنهاد شما به روابط عمومي ها براي تبديل شدن به يك روابط عمومي مطلوب و اعتمادساز در جامعه چيست؟
اگر مي خواهيم روابط عمومي به جايگاه واقعي خود برسد، علاوه بر حمايت مديريت عالي سازمان و دسترسي به امكانات مالي، بايد رويكرد بهره مندي از نيروهاي انساني توانمند، با انگيزه و مهمتر از آن متخصص و علمي در روابط عمومي نهادينه شود. همانطور كه قبلا ذكر شد يكي از اركان روابط عمومي، اطلاعرساني و اطلاع يابي است و اين ركن زماني به صورت كامل انجام خواهد شد كه نيروي انساني متخصص و علمي سكاندار آن باشد. اگر مي خواهيم به جايگاه اصلي روابط عمومي كه مشاور مديريت و چهره و سخنگوي سازمان است تبديل شويم، راهي جز بهره گيري از نيروي انساني توانمند در پيش نداريم.
*جمع بندي شما درخصوص فعاليت هاي روابط عمومي و ايجاد اعتماد درون و برون سازماني چيست؟
اعتماد فرآيندي است كه با اجبار و دستور حاصل نمي شود. تجلي اعتماد بايد در رفتارها باشد. در صورتي كه روابط عمومي ها با حرف و عمل بتوانند اعتماد جامعه و كاركنان را به سازمان جلب كنند، بي ترديد راه درست را پيموده اند. دنياي امروز، دنياي ارتباطات است. در سازمان هاي امروزي داشتن اطلاعات موثق، دقيق و به موقع با توجه به اهداف و ساختار، بزرگترين سرمايه يك سازمان است و حيات يك سازمان به داشتن يك ارتباط دو سويه درون و برون سازماني است؛ در اين جاست كه لزوم يك روابط عمومي مبتني بر اعتماد و با توانمندي هاي بالا نمايان مي شود. روابط عمومي ابزاري در اختيار مديريت است. مديراني كه داراي روابط عمومي قوي هستند، تصميم گيري هاي شان درست است و بر عكس مديراني كه روابط عمومي قوي ندارند، اغلب دچار اشتباه مي شوند. بنابراين سازمان ها نيازمند يك روابط عمومي قوي، پاسخگو و معتمد هستند. اما ايجاد اعتماد در درون و برون سازمان فرآيندي سخت و پيچيده است كه با اجبار و دستور حاصل نمي شود. تجلي اعتماد بايد در رفتارهاي تك تك مديران و كاركنان سازمان باشد.
گفت و گو از: مسعود مهرابي