شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : آشنايي با خالق نخستين كتاب روابط عمومي عملي در ايران
دوشنبه، 6 بهمن 1393 - 02:17 کد خبر:15484
تا پيش از آنكه به دعوت آخرين نخست‌وزير دوران پادشاهي رياست راديو و تلويزيون ملي ايران را عهده‌دار شود، مشاور رئيس دانشگاه تهران و مدرس روزنامه‌نگاري و روابط عمومي بود. او نخستين مدير راديو و تلويزيون در ايران بود كه به  انديشه ضابطه‌مندكردن برنامه‌ها و نوشتن اصول و قاعده بر ژورناليسم تلويزيوني پرداخت. دوره دو ساله مدرسه روزنامه‌نگاري لندن را طي كرد و سپس دوره روابط عمومي را در انگلستان و هلند گذرانيد و كار روابط عمومي را در دهه ۱۳۳۰ با شركت نفت آغاز كرد.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- فرشيد ابراهيمي (دبير بخش تاريخ باستان انجمن پژوهشي ايرانشهر)- «سانسور با توليد مطبوعات آغاز شد و هميشه سد راه پيشرفت آن‌ها بوده است.» اين جمله‌ي مشهور اميرمسعود برزين، چهره‌ي سرشناس و پيش‌كسوت روزنامه‌نگاري در ايران، محقق و نخستين دبير سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران ايران در دهه ۴۰ است.  او ۹۰ سال پيش (۱۲۹۹ خورشيدي) در تهران به دنيا آمد و پس از نزديك به نيم‌قرن كوشش در حوزه‌ي مطبوعات، پس از يك دوره بيماري، ساعت ۹:۳۰ دقيقه صبح در روز ۲۸ امردادماه ۸۹ در گورستان بهشت زهراي همان شهر به خاك سپرده شد.4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199


كار را از زمان تحصيل با تدريس در دبيرستان فيروز بهرام آغاز كرد.

به گفته خودش: «آقاي ناطقي ناظم دبستان ادب، پشت مسجد سپهسالار، در سال ۱۳۱۱، مردي خشن ولي گاه مهربان بود. با يكي از همكلاسي‌ها كه مثل من از روزنامه‌هاي آن زمان خوشش مي‌آمد، يك مثلاً روزنامه به قطع كاغذهاي A4 نوشتيم و به آن حاشيه رنگي اضافه كرديم و اسم آقاي ناظم را به عنوان صاحب‌امتياز و سردبير نوشتيم. روزنامه را با شوق و شعف بسيار نزد آقاي ناطقي برديم. آن را به حضور جناب آقاي ناظم تقديم كرديم و منتظر مانديم تا به ستون‌هاي آن نگاه كند و ما را به شدت هر چه تمام‌تر تشويق كند. ولي او روزنامه را از ميان جر داد و گفت برويد پي درستان. اين فضولي‌ها به شماها نيامده! چند سال بعد عشقم به روزنامه‌نگاري فقط در فكرم بود. تا اينكه بعد از مدتي نخستين مقاله‌ام در يك روزنامه منتشر شد. از ذوق روي پا بند نبودم. از ميدان بهارستان تا خانه‌مان در خيابان عين‌الدوله دويدم تا روزنامه را به خواهرانم برسانم. شادي محيط خانواده اولين عامل تشويق به ادامه حيات مطبوعاتي‌ام بود. ولي درآمد مطبوعاتي در آن سال‌ها بسيار كم بود. براي به دست آوردن درآمد بيشتر دست به كارهاي ديگر زدم. ترجمه براي چندين روزنامه، سردبيري روزنامه مهر ايران، سردبيري مجله خواندنيها، تدريس زبان انگليسي در دبيرستان فيروز بهرام، معلمي سرخانه، ترجمه و مقاله‌نويسي براي مجلات هفتگي و ماهانه، تدريس در كلاس‌هاي آزاد زبان، تا سردبيري مجله هند نوين در سفارت هند.»


او در ادامه مي‌نويسد: «در سال ۱۳۱۸ بر سبيل اتفاق، يك مجله‌ي انگليسي زبان به دستم آمد؛ مكالمه‌اي از آن را راجع به چتر نجات ترجمه كردم و براي روزنامه‌ي اطلاعات فرستادم. نوشته بودم به قلم «مسعود برزين» ولي سردبير روزنامه آن را تصحيح كرده بود: ترجمه «مسعود برزين». جواني هم دنيايي دارد. در همان سال مجله‌ي راهنماي زندگي به مديريت حسينقلي مستعان راه افتاد. براي آن مجله شروع به ترجمه كردم. به اين ترتيب به دنياي مطبوعات راه يافتم. بعد به ترجمه و خبرنگاري براي روزنامه‌ي « مهر ايران» پرداختم؛ روزنامه‌اي كه چند سال بعد به سردبيري‌اش رسيدم. در مدرسه‌ي روزنامه‌نگاري لندن اسم نوشتم. چيزي را كه تأكيد داشتم بياموزم، نحوه‌ي تهيه‌ي آرشيو مطبوعات بود.»


دوره دو ساله مدرسه روزنامه‌نگاري لندن را طي كرد و سپس دوره روابط عمومي را در انگلستان و هلند گذرانيد و كار روابط عمومي را در دهه ۱۳۳۰ با شركت نفت آغاز كرد.


برزين دو سال در دانشكده حقوق تحصيل كرد و سپس به دانشكده ادبيات رفت و زبان انگليسي را در بهترين سطح آموخت و از همان دوران فعاليت‌هاي مطبوعاتي را آغاز كرد و در جريان كنفرانس صلح پاريس به عنوان خبرنگار روزنامه مهر ايران شركت كرد و دو سالي را هم در مدرسه روزنامه‌نگاري به تحصيل پرداخت و با مدرك و نامه ستايش‌آميز به ايران بازگشت و در روابط عمومي شركت نفت مشغول به كار شد. علاوه بر كار در نشريات آن روز و سردبيري روزنامه، از بنيانگذران سنديكاي مطبوعات ايران در دهه ۴۰ بود.


او در خاطرات خود مي‌نويسد: «در طول ۴۰ سال بيش از ۱۷ شغل مختلف داشتم. علتش اين بود كه ميز اداره راضي و قانعم نمي‌ساخت. ميل داشتم از اين شاخه به آن شاخه بپرم. تجربيات اجتماعي و فرهنگي بيابم. هميشه در جستجو بودم و خواستار بينش درست.»


نخستين سنديكاي روزنامه‌نگاران ايران
برزين ديدگاه‌هاي مطبوعاتي ويژه‌ي خود را داشت: «تيراژ يا تعداد نسخ چاپ‌شده روزنامه/مجله در هر شماره از آغاز در ايران مُهر محرمانه بر پيشاني داشته است. مديران و ناشران سعي داشته‌اند از ذكر آن خودداري كنند و در مكالمه، رقمي به‌مراتب بيش از واقعيت به زبان آورند؛ زيرا تصور بر اين بوده و هست كه هرچه تيراژ بيشتر باشد، نشريه مهم‌تر است. در نخستين قرن از حيات مطبوعاتي، روزنامه‌هايي بودند كه چه بسا با تيراژ كمتر از ۵۰۰ نسخه، واويلا كردند و نسخ آن‌ها دست به دست گشته و در قهوه‌خانه‌ها با صداي بلند خوانده شده و افكار عمومي ايجاد كرد و در يكي از قوانين مطبوعاتي ذكر تيراژ در هر شماره اجباري بوده ولي كسي براي اين بند قانون تره هم خرد نكرد.»


مسعود برزين بنيانگذاري نخستين سنديكاي مطبوعاتي را در كنار سه تن ديگر از ياران خود يعني سياوش آذري، ركن‌الدين همايون‌فرخ و داريوش همايون از ديگر نمودهاي روشن كارنامه‌ي خود مي‌داند: «تلاش ديگري كه در جامعه مطبوعاتي آن دوره داشتم، تشكيل سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران ايران در دهه ۴۰ بود كه با ياري سه همكار مطبوعاتي‌ام به ثمر رسيد و افتخار يافتم به سمت نخستين دبير سنديكا برگزيده شوم. آنچه هميشه مرا در اين راه مصمم و پراميد نگه داشت عشق به اين پيشه و رسيدن به حاصلي پربار بود.»


در آبان ۱۳۴۱ نخستين مجمع عمومي سنديكاي روزنامه‌نگاران ايران، داريوش همايون، ذبيح‌الله منصوري، لعبت والا، ويكتوريا بهرامي، پرويز آزادي، اسماعيل يگانگي، سيامك پورزند، اسماعيل رايين و هوشنگ پورشريعتي را به عضويت هيئت مديره و «ر. اعتمادي» تنها روزنامه‌نگار تحقيقي تاريخ روزنامه‌نگاري ايران را به سمت بازرس هيئت مديره برگزيده بود.


در جريان نخستين انتخابات سنديكاي روزنامه‌نگاران ايران كه گفته شده است تا آن زمان واقعي‌ترين انتخابات در تاريخ ايران بود، داريوش همايون روزنامه‌نگار ملي‌گراي ديگر و مفسر وقت اخبار بين‌المللي در روزنامه اطلاعات چند راي كم‌تر از اميرمسعود برزين كسب كرده بود.


چنانكه گفتيم تشكيل سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران ايران در دهه ۴۰ تلاشي بود كه مسعود برزين با ياري سه همكار مطبوعاتي‌ خود به ثمر رساند و به سمت نخستين دبير اين سنديكا برگزيده شد و به اين ترتيب روزنامه‌نگاران ايراني امنيت شغلي يافتند. برزين در آن زمان كه به عنوان يك ملي‌گراي ايراني شهرت جهاني داشت، در عين حال مدير دوره‌هاي بازآموزي روزنامه‌نگاري دانشگاه تهران (آموزش ضمن كار ـ شبانه) بود.


نسل جوان سال‌هاي ۴۰ مسعود برزين را نخست بار زماني ديد كه شيك و با پيپي زير لب، گزيده و شيرين مي‌گفت، متين مي‌نوشت و سنجيده عمل مي‌كرد. پس در حالي كه روزنامه‌نگاران از ۲۸ امرداد به بعد، دسته‌دسته بودند، او تنها دست به قلمي بود كه قبولش داشتند. براي همين به راي پرشور روزنامه‌نگاران زمان، نخستين دبير سنديكاي نوپاي نويسندگان و خبرنگاران ايران شد. دومين دبير داريوش همايون بود.


برزين و هند
«اگر ادعا كنم كه هند در زمينه مطبوعات قديم ايران غني است، راه اغراق نپيموده‌ام.»
اين جمله‌ي او كه خود نشان از فعاليت‌هاي گوناگون او در عرصه‌ي شناخت جامعه و مطبوعات هند دارد، همچنين گوشه‌اي از شيفتگي او را نيز نسبت به فرهنگ هندوستان نمايان مي‌سازد.


مسعود برزين در مصاحبه‌اي گفت الهام‌بخشش مهاتما گاندي بوده ‌است و همه عمر در آرزوي آنكه مردم ايران گاندي را بشناسند، كه شايد روزگاري يك گاندي پيدا كنند. به همين سبب او را بسياري به عنوان شارح آثار گاندي در ايران مي‌شناسند.


برزين كه در زمان رياست سيد حسين نصر بر دفتر شهبانوي پيشين ايران رياست روابط عمومي آن دفتر را پذيرفت، پيش از آن همين سمت را در شركت نفت آبادان داشت و در همه اين مدت پي‌گير فرهنگ سياسي هند بعد از استقلال بود. درباره گاندي و جنبش پرهيز از خشونت چند كتاب ترجمه كرد و تا آخر عمر، عكس گاندي و عكس خود را با جواهر لعل نهرو [نخستين رئيس دولت هند مستقل] روي ميز داشت.


برزين و دگرگوني در مديريت راديو و تلويزيون
تا پيش از آنكه به دعوت آخرين نخست‌وزير دوران پادشاهي رياست راديو و تلويزيون ملي ايران را عهده‌دار شود، مشاور رئيس دانشگاه تهران و مدرس روزنامه‌نگاري و روابط عمومي بود.


او نخستين مدير راديو و تلويزيون در ايران بود كه به  انديشه ضابطه‌مندكردن برنامه‌ها و نوشتن اصول و قاعده بر ژورناليسم تلويزيوني پرداخت.


ژانويه ۱۹۷۹ (دي‌ماه ۱۳۵۷) مسعود برزين كه رئيس سازمان راديو و تلويزيون ملي شده بود تصميم گرفت با فرصتي كه به دستش افتاده بود انديشه ديرپاي خود را كه بايد بر هر برنامه راديو و تلويزيون و به‌ويژه تلويزيون (دولتي يا غيردولتي) يك شورا نظارت داشته باشد تا بهترين بازده آموزشي ـ فرهنگي و نتيجتا سياسي-اقتصادي را به دست دهد به اجرا بگذارد ـ شورايي مركب از نماينده و يا نمايندگان منتخب مخاطبان، نماينده و يا نمايندگان اصحاب حرفه مربوط به برنامه (در مورد خبر و نظر؛ نماينده منتخب اتحاديه روزنامه‌نگاران)، نماينده معلمان (يك اجوكيتور) زيرا كه محصول كار هر رسانه در درجه نخست آموزشي است و نيز نماينده مدير سازمان.


برزين اصحاب نظر را براي بررسي اين انديشه خود در جلسه ۲۱ ژانويه آن سال دعوت كرده بود. در اين جلسه پس از بحث و تبادل نظر قرار شده بود كه هر كدام نظر خود را به دبير جلسه كه همان روز با راي حاضران انتخاب شده بود بدهد تا جمع‌بندي شود به صورت چارت درآيد و پس از تصويب به اجرا گذاشته شود و اين چارت تهيه شد.


برزين عقيده داشت كه اگر برنامه‌هاي شبكه‌هاي تلويزيوني ضابطه‌مند نشوند و ژورناليسم تلويزيوني قاعده و اصول نداشته باشد در آينده‌اي نه چندان دور، اصحاب اين رسانه رشته امور و عملا وظايف قواي حكومتي را با دادن خط و ايجاد جو�' به دست خواهند گرفت و با تاثير در اذهان و القاي نظر خود، دولت خواهند آورد و دولت خواهند برد و تاريخ و به‌ويژه فرهنگ و تمدن را از مسير منطقي‌اش خارج خواهند ساخت و … درستي انديشه برزين در طول كارزار انتخاباتي اخير آمريكا به‌وضوح به چشم خورد كه از ژانويه ۲۰۰۷ تا چهارم نوامبر ۲۰۰۸ به درازا كشيده بود و …


چارت تهيه‌شده برپايه انديشه مسعود برزين ـ آخرين مديرعامل صدا و سيماي ايران در دوران نظام پيشين ـ مبني بر شورايي‌شدن برنامه‌هاي راديو و تلويزيون، پس از پيروزي انقلاب در اختيار مديرعامل وقت قرارگرفت و گويا قصد اجراي آن را داشت ولي اوضاع آن زمان به گونه‌اي نبود كه بشود ضابطه‌ي تازه به اجرا گذارد و …


اينك پس از گذشت سه دهه، جامعه‌شناسان و انديشه‌مندان نگران آينده دمكراسي براي بازگرداندن ژورناليسم تلويزيوني به مسير اصولي خود و پايان‌دادن به حكومت شبكه‌هاي تلويزيوني نظراتي مشابه انديشه مسعود برزين را مطرح و براي به كرسي نشاندن آن فعاليت مي‌كنند.
***
برزين در سال‌هاي پيش از انقلاب مانند بسياري از نخبگان سال‌هاي گذشته، غير سياسي بود و همان طور ماند؛ چراكه سياست را ميدان رقابت‌هاي شخصي مي‌دانست و خود طبعي نرم‌تر از اين داشت. در عوض معتقد بود كه از تلفيق ديوان‌سالاري و كارشناسي و تكنوكراسي مي‌توان مملكت را آباد كرد و از كنار رقابت‌ها و تندي‌هاي عقب‌مانده سياست بي سر و صدا گذشت.


با طبعي چنين، بعد از برخاستن شعله‌هاي انقلاب به زندان انقلابيون افتاد و ۱۲۳ روز را آنجا گذراند. مرد لبخند و صبوري و خوش‌باشي در زنداني كه در لحظه‌لحظه‌اش خشونت و اعدام و تباهي انسان بود، بسيار خراشيده شد. گرچه نشانه‌اي نيست كه اميدش را از دست داده باشد، اما گويي آن خوش‌باشي را از دست داده بود.


حضور برزين در زندان انقلابيون از برخي جهات تعجب‌برانگيز بود؛ چراكه او در مقام مديرعاملي سازمان راديو و تلويزيون امكان پخش مستقيم ورود آيت‌الله خميني را فراهم آورد و با موافقت شاپور بختيار اين پخش را به شوراي اعتصاب آن سازمان سپرد. تصميمي كه با حمله كماندوهاي نظامي به زد و خورد تبديل شد ...


مانند ده‌ها تن از مديران و نخبگان پيش از انقلاب، مسعود برزين وقتي از زندان آزاد شد، خانه‌نشين شد، هم از معامله ممنوع بود هم از خروج از كشور. بدون حقوق بازنشستگي و حق بيمه. بايد ۲۰ سال صبر مي‌كرد تا دولت خاتمي برسد و مطبوعات و سازمان‌هاي دولتي از وي ياد كنند و خدماتش را به ياد آورند؛ اما تا ۸۵ ساله نشد، حقوق بازنشستگي و بيمه دوران خدمتش را دريافت نكرد.


آخرين يادكرد و بزرگداشت او چنانكه اشاره شد، مراسم يادبود احمد بورقاني و تجليل از ۱۵ روزنامه‌نگار ايراني بود كه در آن ميان دختر برزين نيز به نمايندگي از او به سخنراني پرداخت.


برزين و تاريخ شفاهي
او معتقد بود: «تاريخ‌نگاري، چرخه‌اي از تاريخ شفاهي است.»
تاريخ شفاهي به عنوان يكي از مهم‌ترين ابزارهاي پژوهش در علوم مربوط به تاريخ، سياست و جامعه‌شناسي پذيرفته شده و در ايران نيز رويكرد به تاريخ شفاهي مقارن با انقلاب اسلامي است.


مسعود برزين با اشاره به مفهوم تاريخ شفاهي معتقد است: «تاريخ شفاهي مجموعه بيانات يك يا چند نفر در يك گروه جمعي است، در گذشته هنگامي كه دانش و سواد در مفهوم كلي آن، همه‌گير نبود، تاريخ شفاهي تنها وسيله انتقال حوادث و اتفاقات به شمار مي‌رفت. در گذشته نقالان در قهوه‌خانه‌ها به تشريح وقايع و اخبار همت مي‌گماشتند و حضار را از آنچه در آن روزها روي مي‌داد، آگاه مي‌ساختند. اما تاريخ شفاهيِ علمي از اوايل قرن ۱۹ ميلادي در اروپا آغاز شد و با ترتيب‌يافتن يك سلسله مصاحبه‌هاي شفاهي با بزرگان سياست به سوي مردم عادي و امثال آن پيش رفت. اختراع چاپ، تاريخ شفاهي را از جايگاه رفيع خود فروانداخت و روزنامه جاي نقال قهوه‌خانه را گرفت و به صورتي درآمد كه نسخه‌اي از يك روزنامه توسط فردي باسواد با صداي بلند خوانده مي‌شد و مشتري‌ها مي‌شنيدند. با ورود مطبوعات به ادب فارسي، تاريخ شفاهي بار ديگر اهميت خود را از دست داد، ولي هيچ گاه شكست نخورد و بعد از آن سينما، تلويزيون، كامپيوتر و اينترنت بر چنين موجي دامن زدند و اكنون بخش عظيمي از تاريخ شفاهي را بر عهده دارند.»


آثار برزين
مسعود برزين در شرح احوال خود مي‌نويسد: «علاقه من به تاريخ مطبوعات و به طور كلي آنچه به رسانه مربوط مي‌شد و عشق به اينكه بتوانم تصويري منسجم از نقشي كه روزنامه‌نگاري در ايران داشته است، به طرح كشم، باعث شد بر تحقيق در اين باره تمركز كنم. امروز افتخار مي‌كنم كه تاكنون پنج كتاب تحقيقي‌ام درمورد روزنامه‌نگاري انتشار يافته … »


نخستين كتاب او راجع به مطبوعات در سال ۱۳۴۳ به چاپ رسيد و سه سال در دانشگاه‌هاي هند و هلند به عنوان يك كتاب جنبي دروس شناخته شد.


از مسعود برزين ۳۷ جزوه، رساله، كتاب تاليفي يا ترجمه باقي مانده‌ است، اما در اين ميان او همواره در تمام گفت‌وگوها بالاترين افتخار كاري خود را پنج عنوان كتاب تحقيقي‌اش در حوزه‌ي روزنامه‌نگاري مي‌دانست:
- سيري در مطبوعات ايران
- مطبوعات ايران ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۳
- فرهنگ اصطلاحات روزنامه‌نگاري فارسي
- شناسنامه مطبوعات ايران
- تجزيه و تحليل آماري مطبوعات ايران


همچنين او با انتشار نخستين كتاب در زمينه‌ي روابط عمومي عملي در ايران با نام «چگونه روابط عمومي كنيم؟»، از سوي انتشارات بهجت تهران، در زمره‌ي پيشگامان مطالعات روابط در ايران به شمار مي‌رود.
همچنين كتاب خاطرات برزين نيز با نام «ياد مانده‌هاي هفتاد سال زندگي» اثري براي نسل جوان مطبوعاتي اثري ارزشمند براي شناخت زندگي مردي است كه عمرش را در راه مطبوعات و فرهنگ ايراني گذاشت.
 

منبع: http://iranshahr.org/?p=16361