شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : وظيفه روزنامه نگار كشف و برملأ ساختن تلقين ها و بازي هاي بيگانگان است
شنبه، 24 آبان 1393 - 08:08 کد خبر:14307
استاد سعيد نفيسي: وظيفه روزنامه نگار كشف و برملأ ساختن تلقين ها و بازي هاي بيگانگان است ـ بسياري از مسائل ايران نتيجه اِعمال نفوذ لندن

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در اَمُردادماه 1335 (آگوست 1956) از سعيد نفيسي استاد زبان فارسي و نويسنده بنام دعوت شده بود كه به دانشجويان نخستين دوره آموزش روزنامه نگاري ايران كه كلاس درس آنان در ساختمان مؤسسه مطبوعاتي اطلاعات (واقع در خيابان خيام) تشكيل شده بود ساده نويسي بياموزد و از خاطرات خود در اين زمينه ها برايشان بگويد.


    وي ضمن آموزش ساده نويسي كه خود او روش تازه اي برايش يافته بود و اينكه راه جلب مخاطب براي نشريات ازجمله كتاب است گفت كه در دوران رضاشاه (پهلوي يكم) فرهنگستان به وجود آمده بود كه واژه يابي و واژه سازي و پالايش زبان كند تا خواندن و نوشتن فارسي آسان گردد و دوره سوادآموزي كوتاه شود. ولي، اعضاي فرهنگستان اول كه همان اشخاص دوران قاجاريه و در ارتباط با دولت لندن بودند به جاي انجام اين وظايف، مي آمدند دور هم مي نشستند، چاي و ميوه مي خوردند، درد دل مي كردند و مي رفتند.

 

 رضاشاه كه متوجه قضيه شده بود فرهنگستان را بَست تا از شر ايشان آسوده شود و سپس فرهنگستان ديگري تاسيس كرد كه كار ِ بسيار انجام داد و قرار بود كه بعدا به دليل اينكه الفباي عربي (رايج در ايران) حروف صوتي ندارد و تلفظ ايرانيان يكسان نمي شود و لهجه هاي محلي باقي مي مانَد و شاخص مناطق مي شود الفباي لاتين را جانشين آن كنند كه سرايت جنگ جهاني دوم به ايران و تبعات آن ازجمله رفتن رضاشاه آن انديشه بايگاني كرد.


    استاد نفيسي گفت كه بسياري از مسائل ايران نتيجه سياست ها و اِعمال نفوذ انگلستان در ايران بوده است ازجمله مخالفت با ملي گرايي هاي رضاشاه در اواخر دوران پادشاهي اش و همين خالص سازي زبان فارسي و .... ما ـ ايرانيان نبايد بيش از اين ديكته ديگران را بنويسيم و تحت تاثير تلقين آنان قرارگيريم و راهي را كه به ما نشان مي دهند دنبال كنيم. وظيفه و تكليف روزنامه نگار كشف اين «خط دادن ها و زمينه سازي ها و برملأسازي ـ مستقيم و صريح و يا غير مستقيم سياست ها و برنامه هاي خارجي ها» است. اين بازي ها و لفاظي هاي آنان به خاطر رعايت حال ما نيست بلكه اجراي سياست هاي جهاني و منطقه اي خودشان است ـ دل خارجي كه براي ما نسوخته!. روزنامه نگار پس از كشف قضيه بايد آن را به صورت مقاله درآورد و منتشر كند تا دولت و ملت روشن شوند. ممكن است يك مقام دولتي و يا يك متنفذ عامل و يا متمايل به فلان دولت خارجي باشد، ولي وقتي كه مردم از قضيه آگاه شوند، ديگر نمي تواند كاري انجام دهد و همان همكارانش نخواهند گذاشت كه خط خارجي را تحميل كند.


    شادروان نفيسي كه يك ايراندوست تمام عيار بود در انتقاد از تصميم دولت پيشين (دوران پهلوي يكم) مبني بر منع خارجيان از بكار بردن واژه «پرشيا» به جاي ايران گفته بود كه اين مصوبه كه دولت هاي ديگررا از بكار بردن «پارسوا، پرسه، پرسان، پرژيا (پرشيا)، پرسيانا و ... » در ناميدن ايران منع مي كرد يك اشتباه بود. ترديد ندارم كه انگليسي ها عوامل خود در دولت وقت را وادار به آن مصوبه كرده بودند تا ايرانيان امپراتوري از دست رفته خودرا فراموش كنند و در صدد احياء آن برنيايند. اين نام ها در سراسر جهان، امپراتوري ايران با همه عظمت و فرهنگ آن را در اذهان تداعي مي كند. غربي ها «پرشيا» را از يونانيان و روميان عهد باستان ياد گرفته و بكار برده اند. نفيسي با تاكيد گفت كه تا دولت لندن از سر ايران دست برندارد، ايرانيان روز خوش نخواهند داشت. سعيد نفيسي معتقد بود كه ناسيوناليسم در خون ايرانيان است و به هرجا كه بروند ـ حتي در گور ـ آن را با خود مي برند.


    [استاد سعيد نفيسي 23 آبان 1345 = 14 نوامبر 1966پس از پنج دهه تدريس و به يادگار گذاشتن بيش از يكصد تاليف، در 73 سالگي فوت شد. وي كه در فرانسه تحصيل كرده بود فرزند علي اكبر ناظم الاطباء كرماني و از خاندان حكيم ِ كرماني بود. استاد


     نفيسي درباره هر موضوعي كه به نظرش مي رسيد قادر به نوشتن مقاله، رساله و كتاب بود ـ از نمايشنامه تا داستان و از تاريخ تا واژه نامه و تصحيح متون قديمي و همين طور درباره سياست. بسيار روان و زيبا و بدون تكلف مي نوشت و نوشته هايش خوانندگان فراوان داشت. مردي فروتن و دوست داشتني بود. فهرست تحريرات او طولاني است از جمله فرهنگ فرانسه به فارسي، تاريخچه ادبيات ايراني، بيهقي، نظاميه بغداد، ماه نَخشَب، نظامي گنجوي، فرهنگنامه پارسي، يزدگرد سوم و ....]

 

منبع: www.iranianshistoryonthisday.com