شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-– يسرا معاذي نژاد: مثل يك باند سياه كه دورتا دور شهر را گرفته شده باشد، نمايي ساده از هواي آلوده در تهران، اراك، اهواز، كرج و شهرهايي كه كمتر رسانهها به اخبار آلودگي هواي آنها ميپردازند. آلودگي هوا براي سازمانهاي مرتبط براي كنترل آن يك بحران است. بحراني كه در مثلث روابط عمومي، رسانه و مردم ميتوان فضايي را ايجاد كرد كه وجه فرصت آن بيشتر نمود داشته باشد. همان طور كه حشمتالله بسطامي، مدير روابط عمومي شركت كنترل كيفيت هوا، بحران را هر اتفاق يا تغييري در روند حركت درست و صحيح سازمان ميداند كه اين تغيير مسير و اتفاق ناگهاني ميتواند هم تهديد باشد، هم فرصت. او معتقد است مهمترين مساله در بحث مديريت بحران، مديريت ريسك است يعني قبل از رسيدن به نقطهي بحران بتوانيم مخاطرات موجود در مسير را شناسايي كنيم و پس از رسيدن به آن نقطه نباشد كه ما راجع به عكسالعمل خود تصميم گيري كنيم. آنچه در ادامه ميخوانيد به بررسي روابط اين مثلث در موضوع آلودگي هوا ميپردازد و اين كه چه طور اين بخشها ميتوانند با كمك به يكديگر در تغيير وضعيت يك بحران از تهديد به فرصت عمل كنند.
براي شروع بحث روابط عمومي بحران از تعريف بحران شروع كنيم. شما وجود دو وجه فرصت و تهديد در تعريف بحران را قبول داريد؟
بله، بحران را ميتوان هر اتفاق يا تغييري در روند حركت درست و صحيح سازماني دانست كه اين تغيير مسير و اتفاق ناگهاني ميتواند هم تهديد باشد يا به نوعي تهديدي كه تبديل به فرصت شود.
با توجه به تعريفي كه از بحران ارايه داديد، چگونه ميتوان وجود بحران در يك سازمان را شناسايي كرد؟
فكر ميكنم در بحث بحران سازماني- كه مديريت ريسك فاز اول و شايد پيشبيني نقاط بحراني است- نيازمند خوب شناختن مسير موافق سازماني هستيم كه در آن مسير در حال حركت است. قاعدتا با آگاه بودن در مسير است كه ما ميتوانيم نقاطي را تشخيص بدهيم كه قرار است به صورت بحراني احتمالي با آنها برخورد كنيم و بدانيم آن نقاط كجا هستند.
بحران شناسايي شده را چگونه مديريت مي كنيد و از گسترش بيشتر آن جلوگيري ميكنيد؟
در بحث مديريت بحران در حقيقت ما زماني اين روش مديريتي را به كار ميگيريم كه به نوعي در يك اتفاق ناخواسته گرفتار شدهايم. اين اتفاق ناخواسته، تغيير مسيرهاي ناگهاني و شايد به خاطر بروز اتفاقات بيرون از مجموعه به وجود آمده است. در بعضي از موارد با تفكيك قائل شدن بين مديريت بحران داخلي و برون سازماني ميتوان اين اتفاقات را به نحوي مديريت كرد كه حداقل آسيب را داشته باشند و اگر با اين موضوع هوشمندانه برخورد كنيم، ميتوانيم از آن تهديد به حالت فرصت، تغيير وضعيت دهيم و شايد اين به تجربهي افراد در حوزهي مديريت بحران و در حوزهي كاريشان كه فعال هستند، برميگردد و بخشي هم به هوش مديريتي برميگردد كه يك نفر دارد و بيشتر ميتواند جنبهي ذاتي داشته باشد.
ما در بحرانهاي مختلف شاهد عكسالعملهاي مختلفي هستيم. من دو وجه مختلف را بين بحراني كه درون سازمان اتفاق ميافتد و به بيرون نشت پيدا ميكند و بحراني كه از بيرون از سازمان به درون آن سازمان نفوذ پيدا ميكند، با هم مقايسه ميكنم. اينها، هر دو ميتوانند آسيب رسان باشند. ولي وجه اول بيشتر به جامعهي مخاطبي كه در حجم كم ميتواند اثر بزرگي را داشته باشد و در وجه دوم، جامعهي بزرگي كه ميتواند يك جامعهي كوچكتر از خود را در خود حل كند. اين موضوع در فعاليتي كه ما در آن قرار داريم، يعني بحث آلودگي هوا به مقداري جدي است. يعني ما غالبا لفظ بحران را در ادبيات زيست محيطي و در ادبياتي داريم كه در شركت كنترل كيفيت هوا استفاده ميشود. ما وضعيتي به نام بحران آلودگي هوا داريم كه اين براي مجموعهي ما يك وضعيت بيروني است و شايد بيشترين بخشي كه ما به آن تكيه ميكنيم، اين بخش از قضيه است. زيرا ميتواند در سلامت مردم خيلي مؤثر باشد و در جامعه اثر آني بگذارد و اين اثرگذاري آني يكي از عواملي است كه در شرايط بحران خيلي مهم است. بحرانهاي موجود كه شايد در لحظهي اتفاق خود، اثر آني مشخصي نداشته باشند ولي بحرانهايي كه اثر فوري دارند، به لحاظ مديريتي و استراتژيك نسبت به آنهايي كه تأخير زماني در نشان دادن اثرشان دارند، خيلي جديتر هستند . موضوع آلودگي هوا بحثي است كه وابستگي شديدي به پارامترهاي هواشناسي دارد. يعني باد ميوزد يا باران ميبارد و هالههاي جوي داريم يا نداريم، همهي اينها در كنار هم باعث ميشوند كه در بحث بحران آلودگي هوا دست و بال بستهاي داشته باشيم و نتوانيم مردم را از فضايي كه در آن قرار دارند، خيلي دور كنيم. ولي جايي كه به آن نگاه ميكنيم و دربارهاش فكر ميكنيم، بحث مديريت ريسك است. در بحث مديريت ريسك ما بايد بتوانيم كيفيت هوا را پيش بيني كنيم و اين پيش بيني يعني من به عنوان كسي كه وظيفهي اطلاع رساني را در شركت كنترل كيفيت هوا دارم، در جايگاهي قرار بگيرم كه از نظر اطلاعاتي، به اطلاعاتي پيشتر و جلوتر دسترسي داشته باشم. اين كار به افراد بيمار تنفسي و قلبي كمك ميكند تا از كيفيت هوا در شرايط ناسالم مطلع شوند و در اين هواي آلوده فعاليت شديد بدني نداشته باشند. پس بحراني كه قرار است اتفاق بيفتد را در فاز اول مديريت كردهايم.
چه معيارهايي براي تعريف بحرانهاي سازماني خود داريد؟
يك بحران اصلي به نام آلودگي هوا در فعاليتهاي سازماني ما وجود دارد و بحث ديگري كه به عنوان بحران ميتوان به آن اشاره كرد، اعلام نظرهاي غير كارشناسي است كه گاهي در حوزهي آلودگي هوا اتفاق ميافتد و شايد نقطه مقابل و هدف اين نظر شركت كنترل كيفيت هواست. رويكرد ما در هر دوي اين موارد يك رويكرد كاملا علمي است. يعني ما بر اساس تحقيقات و پژوهشهاي ملي و بين المللي و استفاده از تجربيات كشورهايي حركت ميكنيم كه در زمينهي كنترل و آلودگي هوا موفق بودهاند و اين باعث ميشود تا ما از پشتوانهاي برخوردار باشيم كه اگر نقطه نظري در حوزهي آلودگي هوا مطرح ميشود، آن را با يك خط كش مناسب بسنجيم و اين خط كش در حقيقت نتيجهي يك كار تجربي شده است.
ميتوانيد از كار تجربي شده مثالي بياوريد؟
اين كار تجربي شده يعني مثلاً من براي درست كردن يك ورق كاغذ، از فرايندي در توليد آن استفاده ميكنم كه كاملا شناخته شده، علمي، مقرون به صرفه و همچنين اقتصادي است و از آن ميتوان به عنوان يك عنصر زيست محيطي استفاده كرد. بنابراين اگر اينجا كسي وارد شود و بگويد كه شما برخلاف ميل عمومي يا برخلاف نظامهاي زيست محيطي اين محصول را توليد ميكنيد، من يك مشخصات فني به طرف ميدهم كه در نهايت آن شخص قانع ميشود، فعاليتي كه من انجام مي دهم، درست است.
و اگر فرد قانع نشد؟
در حوزهي آلودگي هوا و بحران، اقناع مردم مهم است.
چگونه؟
در خيلي جاها در نوع برخورد افكار عمومي با يك خبر ميتوانيد به اين نتيجه برسيد فعاليت يا عكسالعمل شما نسبت به ديدگاه غيركارشناسي تا چه اندازه بازخورد داشته و مثبت بوده است؟ چند سال پيش فعاليت در زمينهي كاهش آلودگي هوا با استفاده از آب پاشي انجام شد كه به نظر مردم اين اقدام غيرمنطقي و غير كارشناسي بود. پس اين برايند نظر مردم است و مردم فهيم و آگاه نسبت با اين موضوع برخورد ميكنند. يعني ميدانند كاري كه ما انجام ميدهيم، در جهت مثبت يا منفي است.
وجه دوم موضوع معيارها و سنجش علمي است. يعني نهادهاي علمي كشور هم راجع به اين موضوع موضعگيري و تصميمگيري ميكنند كه آيا حرف زده شده صحيح است يا نه؟ از اين دو جهت ميتوان بحرانها را دستهبندي كرد. بحران اول بحث آلودگي هوا به صورت كلي است و بحث پيشبيني ميتواند يك پيشگيري از وقوع يك بحران باشد و در بعضي از مواقع غيرقابل پيشبيني است. مانند طوفاني كه در شهر تهران اتفاق افتاد. بنابراين ما در بعضي از حوزهها ضعف داريم و اين ضعف را بايد بپذيريم. ضعفي كه ناشي از برخي محدوديتهاست. بخشي از اين محدوديتها منطقي است و بخشي منطقي نيست. بحثي وجود دارد كه هر جا سخن از بحران ميشود، به نحوي به بحث تحريمها وصل ميشود. يك وجه آن درست است، مثلا اگر سازماني وظيفهي پيش بيني وضعيت هوا را دارد و به واسطهي ضعف تجهيزات نتواند به وظيفهي سازماني خودش عمل بكند، عملا با يك نقطهاي مواجه هستيد كه هر لحظه ممكن است اتفاقي بيفتد و اين از تصميم گيري و عهدهي افراد خارج است. اكنون با توجه به تمامي پيشرفتهاي علم هواشناسي در دنيا، سونامي به كشور ژاپن ميآيد كه يك كشور پيشرفته در دنيا محسوب ميشود. براي مباحث آلودگي هوا و زيست محيطي مشاهده ميشود كه در بعضي مواقع مديريت بحران و پيشبيني كردن آن از عهدهي انسان خارج است و شايد بتوان گفت بهترين مديريت بحران را كشور ژاپن در اين مقطع انجام ميدهد كه يك وجه آن كاملا به روحيات و فرهنگ مردم ژاپن برميگردد و دخالت دولتي در مديريت بحران ژاپن خيلي مشاهده نشده است و شايد در جاهايي كه خطر خيلي جدي بوده، دولت دخالت كرده است و در بقيهي موارد مشاهده شده مردم به صورت خودجوش مديريتي را انجام ميدهند كه در بحث آلودگي هوا اين بسيار جدي است.
سطح فرهنگ و مديريت مردم ايران را در مواقع بحران چگونه مي بينيد؟
در كشوري كه ما در آن زندگي مي كنيم و در شهر تهران با توجه به موضوعي كه ما در آن فعاليت مي كنيم، آموزش و آگاهي مردم خيلي مهم است كه مستلزم يك سيستم يكپارچه در بحث اطلاع رساني و آموزش است.
آيا چنين آموزشي وجود دارد؟
نه متأسفانه. درحال حاضر در شهر تهران ما كيفيت هوا را بر اساس شاخص هايي كه در ايستگاههاي سنجش آلودگي هوا دريافت ميكنيم به مراكز اطلاع رساني ميفرستيم كه به اطلاع مردم برسانند. سيستم يكپارچه يعني ما در يك ساعت مشخص از تمامي شبكه هاي صدا و سيما در سطح تلويزيون هاي شهري كه در تهران است و در ايستگاه هاي مترو كه در شهر تهران وجود دارد و تلويزيون هايي كه در آن مستقر است، وضعيت آلودگي هوا را به اطلاع مردم برسانيم و از طرف ديگر مردم را از مخاطرات ناشي از آلودگي هوا به طور كاملا شفاف آگاه كنيم. زماني كه يك نفر نسبت به اين موضوع آگاهي پيدا بكند، ممكن است عمل بكند يا نكند. الزامي براي عمل كردن آن شخص وجود ندارد ولي بايد احتمال عمل كردن آن شخص به الزامات زيست محيطي را بالاتر ببريم. يعني در مرحلهي اول نتيجهي آموزش تغيير رفتار و نگرش باشد. يعني نگاه يك نفر را به مسالهي زيست محيطي و آلودگي هوا تغيير بدهيم كه موثر است.
اين به تعامل شما با رسانه هاي ديگر برمي گردد كه چگونه عمل مي كنيد . نحوه تعامل شما با رسانه ها در زمينه بحران و اطلاع رساني چگونه است؟
يك بخش آن به ما برميگردد كه حوزهي فعاليت خود را گسترش بدهيم و وجه دوم تغيير نگاه مديريتي در حوزهي رسانههاست. يعني ما موضوعي مثل آلودگي هوا را نميتوانيم با تبليغاتي مثل پفك و امثال آن در صدا و سيما يكي بدانيم و اگر اين دوتا را هم منظر بدانيم، نتيجه اش اين مي شود كه از بخش مربوط به اطلاع رساني يا آموزش مفاهيم آلودگي هوا درخواست مبالغي را جهت تبليغ و پخش مي بينيم كه در تبليغ پفك، موكت و امثال آنها هم ديده ميشود. اين دو بحث كاملا از هم متمايز هستند. بنابراين بحث آلودگي هوا يك بحث فرهنگي است.
چه راهكاري پيشنهاد مي دهيد؟
راهكار تعامل است كه در سطح كلان بايد اتفاق افتد.
تعامل شما به چه نحو است؟
نهايت سعي ما بر اين است كه بتوانيم با سازمان صدا و سيما به عنوان پرمخاطب ترين نهاد در بحث اطلاع رساني و آموزش تعامل داشته باشيم. هنوز هم علي رغم وجود شبكههاي ماهوارهاي مختلف در كشور ما، صدا و سيما جايگاه اطلاعرساني ويژه و خاصي دارد و ميتواند به مردم نسبت به مسايل و اتفاقاتي كه قرار است بيفتد، آگاهي بدهد. بنابراين فكر ميكنم شيب ما در اين حوزه به سمت بالاست و روند رو به رشدي را طي ميكنيم. بنابراين افق را خيلي خوب و تعامل را هم در جهت مثبت و سازنده ميبينم و فكر ميكنم كه بايد يك مقداري به نگرشهايي برگرديم كه در حوزهي رسانه وجود دارد و يك مقدار هم حركت از سمت رسانه به طرف ما باشد. نه فقط ما در طلب رسانه باشيم كه نسبت به آموزش اين اقدامات را انجام بدهند.
در ادارهي سلامت سازمان محيط زيست امكانات و توانمنديهايي وجود دارد كه ميتوانند به ما كمك كنند؛ مثلا براي نهادي مثل ما كه در حوزهي آلودگي هوا فعاليت ميكنيم، اين فضا را فراهم بكنند تا ما بتوانيم به مردم اطلاع رساني كنيم و به آنها آموزش بدهيم كه نتيجهاش كاهش ميزان اثرات اجتماعي، اقتصادي و ساير مواردي است كه از آلودگي هوا به وجود ميآيد. 12 ميليارد تومان اثرات اقتصادي ناشي از آلودگي هوا در سال 2008 بوده است كه رقم درشتي است و اگر جلوي اين موضوع گرفته شود، از بروز اقدامات ديگر جلوگيري ميشود.
براي جلوگيري از ايجاد بحرانهاي ديگر در درون بحران اصلي چه اقداماتي را انجام ميدهيد؟
شركت كنترل كيفيت هوا در حوزهي مديريت آلودگي هوا بيشتر سياستگذار است و سياست گذاري به اين معني است كه ما قدرت اجرايي و ويژه خاصي در كشور نداريم كه بخواهيم آلودگي هوا را در كشور مديريت كنيم. شهرداري تهران كه نهاد بالا سر ما در بحث مديريتي است، آيا اختيارات كامل و كافي را دارد كه بخواهد اين كار را انجام بدهد؟ قطعا نه. شهرداري تهران نه نظارتي بر خودروهاي وارد شده به شهر تهران و نه نظارتي بر كيفيت سوخت دارد و عملا ابزارهاي قدرتي در دست ندارد. قدم هايي كه شهرداري تهران تاكنون برداشته است، قدم هاي مثبتي است. زيرا خيلي از برنامه هايي كه قبلا به آن پرداخته نمي شد، در شهرداري تهران به آن اشاره شده است. ما با كشورهايي مثل آلمان، ژاپن و سوئد پيش از اينكه قانوني در اين زمينه ها تصويب شود، تعاملاتي را برقرار كرديم و قوانيني را به تصويب هيات وزيران رسانديم كه شايد سازمان هاي عريض و طويل ديگر اين كار را انجام ندادند. طرح هفت محوري جامع كاهش آلودگي هواي شهر تهران سال 1378 كه به تصويب هيات وزيران رسيد، نتيجه دو تحقيق بين المللي شركت كنترل كيفيت هوا بود و اولين قوانيني بودند كه در كشورتصويب شدند و به اجرا در آمدند. بنابراين موضوعي كه به آن اشاره مي شود بستگي به حيطه اختيارات ما دارد. مجموعهاي مثل سازمان بهزيستي كشور، سازمان بازرسي كل كشور و دولت كه يك نهاد فرادستي در كشور است و جنبهي كشوري دارد نه منطقهاي و خيلي خوب ميتواند در اين حوزهها فعال باشد و مديريت كند. ما به اين مجموعهها خوراك اطلاعاتي و فني ميدهيم. ممكن است بحراني را در شهر تهران پيش رو داشته باشيم كه در هنگام بحران راهكار اول اين است كه تشخيص بدهيم، منبع چيست و سپس راه حل آن را پيدا كنيم كه اين مديريت ريسك است.
هنگام بروز بحران پاسخگويي اصلي به رسانهها و مردم كيست؟
دستگاه متولي سازمان.
نقش روابط عمومي چيست؟
قطعا روابط عمومي پل ارتباطي آن دستگاه متولي با مردم است يعني از كانال روابط عمومي اين ارتباط رد ميشود. ولي دستگاهي در اين حوزه بايد نظر بدهد كه صاحب نظر باشد. بايد براي مردم، كارشناسان و براي نهادهاي بالاتر همان سازمان، جوابها قانع كننده باشند.
شفاف سازي تا چه حد عملي شده است؟
100 درصد عملي شده است و رويكرد ما واقع گرايانه است. حوزهي رسانه و روابط عمومي بايد واقع گرايانه باشد. اگر واقع گرايانه نگاه كردن به موضوع و همچنين عدالت را رعايت كردن در بحث اطلاع رساني اتفاق بيفتد، مطمئن باشيد كه در حوزهي آلودگي هوا و اطلاع رساني آلودگي هوا اتفاقهاي خوبي خواهد افتاد.
درحال حاضر بحث عمدهاي كه در حوزهي رسانه در بحث آلودگي هوا وجود دارد، گشتن به دنبال مقصر است كه اين روند درستي نيست. اگر بخواهيم به بحث مقصر در آلودگي هوا نگاه كنيم، همهي ما مقصر و به نوعي مسوول هستيم. پس نميتوان از يك رسانه خواست كه رويكرد سياستگذارياش را در كوتاهترين زمان به نحوي تغيير بدهد كه دست از به دنبال مقصر گشتن بردارد. بايد به دنبال راهكارهاي بهتري گشت. بايد سطح دانش خود را در حوزهي رسانه بالاتر ببريم. يعني اگر من خبرنگار حوزهي شهري هستم و با موضوع آلودگي هوا درگير هستم، اطلاعات كافي و مهم را در حوزهي آلودگي هوا بدانم. اگر سوالي از يك كارشناس ميپرسم اطلاعات مهم و پايهاي را بدانم. شايد افرادي كه در اين حوزه مشغول فعاليت هستند، خيلي توانمند نباشند؛ براي همين نتيجهي آن اطلاعات و اخبار، روندي در جامعه ايجاد ميكنند كه صحيح نيست. خيلي مهم است خبرنگار و فرد فعال در رسانه با موضوع كار، ارتباط مستقيم داشته باشد و اين برميگردد به سياستگذاريهاي رسانهاي در كشور ما كه خبرنگاران تغيير موضع و تغيير جايگاههاي مختلفي را تجربه ميكنند. اين تغيير جايگاهها در وهلهي اول به خبرنگار آسيب ميرساند و در وهلهي دوم رسانه و در وهلهي سوم مردم آسيب ميبينند. چون اطلاع رساني صحيح ودرست نيست. اين ضعف در حوزهي مديريتي هم بسيار ديده ميشود. دوام مديريتي افراد طولاني نيست. مديريتها پي در پي عوض ميشوند در حالي كه جايگاههاي مديريتي هيچ سنخيتي با هم ندارند. ما فكر ميكنيم علم مديريت، فقط تجربيات علم مديريت ذاتي است كه در علوم مديريتي به افراد آموخته ميشود. ولي آيا يك مدير متخصص ميتواند بيشتر كاركرد داشته باشد يا مديري كه جامع و مديريتي نگاه ميكند؟ قطعا اولي مؤثرتر است. اينها مواردي است كه در مديريت ريسك بايد در نظر گرفته شود و نتيجهي عدم توجه به اين موارد، مديريت بحران ميشود و اين چيزي است كه خيلي اتفاق ميافتد و بايد خيلي به آن توجه شود.
روابط عمومي در كاهش بحرانها چه نقشي را بر عهده دارد؟
نقطه شكست يك سازمان ضعف روابط عمومي است يعني اگر روابط عمومي لنگ بزند، سازمان لنگ ميزند و در نهايت بحرانهايي اتفاق ميافتد كه شايد سازمان را از بين ببرد.
يك روابط عمومي خوب چه ويژگيهايي ميتواند داشته باشد؟
يك روابط عمومي خوب روابط عمومي است كه دانش ارتباطات را خيلي خوب بشناسد و جداي از آن، سازمان خودش را به خوبي ارزيابي كند و در تصميمگيريهاي مديريتي حضور داشته باشد، چون اگر غير از اين باشد، آگاهي كامل نسبت به مجموعه و سياستهاي آن ندارد. روابط عمومي كه با مدير ارشد سازمان ارتباط نزديكي نداشته باشد، عملا روابط عمومي كور و كري خواهد بود و يك روابط عمومي كور و كر سازمان را در چالهاي فرو خواهد برد كه بيرون آوردنش كار ساده اي نيست. ولي اگر آگاهانه برخورد بكند، نه تنها در مديريت ريسك، بلكه در مديريت بحران هم ميتواند خيلي مؤثر باشد يعني داراي روابط عمومي هستيد كه در بحثهاي عمراني ميتواند كمك دست مدير باشد. اين بحران فقط از طريق روابط عمومي به جامعه منتقل و مديريت ميشود و اگر آن حوزه ضعيف باشد، نقطه اتكاي سازمان ضعيف ميشود. در سازمانها و مجموعههايي كه مدير روابط عمومي سخنگوي سازمان است، نشان دهنده يك اعتماد در آن مجموعه است و اين سخنگو كسي است كه نسبت به تمام مواردي كه در سازمان اتفاق ميافتد در حوزهي كلان آگاه است و نسبت به فرايندهاي درون سازماني و ارتباطات درون سازماني بين افراد هم آگاه است و از برآيند اين دوتا ميتواند خروجي مناسبي براي مجموعه بگيرد. ذينفع روابط عمومي، مردم است.
نقش خود را در سازمان چگونه ارزيابي ميكنيد؟
من خود، سخنگوي شركت هستم و فكر ميكنم كه در حوزهي اطلاع رساني آلودگي هوا طي سال 93 و در ادامه در سال 94 اتفاقات خيلي خوبي در بحث پيش بيني آلودگي هوا و تغيير رويكرد ما در حوزهي اطلاع رساني بويژه در حوزهي فضاي مجازي خواهد افتاد و مردم نسبت به موضوعهاي آلودگي هوا آگاهتر خواهند شد و از طرف ديگر اقدامات فني ديگر كه صورت ميگيرد، سعي ميكنيم تا به بهترين نحو ممكن به اطلاع مردم برسانيم كه يكي از نمونههاي آن پروژهي موتور برقي بود. بنابراين نهايت سعي ما اين است كه اقدامات خوب و مؤثر را به اطلاع مردم برسانيم و اين همراهي مردم را ميطلبد. در حوزهي فضاي مجازي نشستهاي تخصصي داريم با ليدرهاي فضاي مجازي كه صاحب نظر هستند و فرصتها و تهديدهاي اين حوزه را بررسي ميكنيم تا اطلاع رساني و فرهنگ سازي مناسبي داشته باشيم. اميدوارم فعاليتهايي كه در اين حوزه توسط رسانهها صورت ميگيرد، بتواند مورد استفاده و كاربرد كساني قرار بگيرد كه مخاطب مجموعهي رسانهاي در اين موضوع خاص هستند.
منبع: شفقنا