شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : رموز موفقيت يك كارآفرين خلاق
شنبه، 4 شهریور 1391 - 07:46 کد خبر:1412


رييس و مدير عامل انجمن جهاني كشتي نمايشي(كشتي كج)، وينس مك ماهون 66 ساله، با اجراي برنامه در 145 كشور دنيا بر قلمرو كشتي حرفه‌اي در سرتاسر جهان احاطه دارد. او در دهه 1980، شخصا تعريفي نو از «كشتي» و «نمايش» و (تلفيق اين دو) ارائه داد و توانست كمپاني خود را با ترتيب دادن يك دوره مسابقات براي كشتي گيران حتي با وجود رسوايي‌هاي استفاده از استروئيد(دوپينگ) و اشتباهات محاسباتي كلان با موفقيت اداره كند. به هر حال تجارت در اطراف رينگ همچنان در حال پيشرفت است.

 

در سال2011كمپاني او نزديك به 9/483 ميليون دلار درآمد داشت.هنگامي كه شركت او (دبليو. دبليو. اي) در تدارك برگزاري هزارمين قسمت يكي از برنامه‌هاي شاخص خود بود،مجله هفتگي بلومبرگ بيزينس ويك طي مصاحبه‌اي با وينس مك ماهون از رموز موفقيت او در مديريت سوال كرد:


• به خود و كارمندانتان گوش كنيد
تا وقتي خودتان تمايل به انجام كاري نداريد، نمي‌توانيد از كسي درخواست انجام آن كار را داشته باشيد. نمي‌توانيد از كسي بخواهيد ساعت‌ها كار كند، مگر اينكه خودتان اين كار را بكنيد. نمي‌توانيد از كارمندان بخواهيد كه دل به كار بدهند و براي توليد يك محصول اشتياق داشته باشند، تا وقتي كه خودتان اين‌طور نباشيد. امروزه هنر گوش كردن كم‌كم در حال فراموشي است.
اما من اين قابليت را دارم كه مي‌توانم حين صحبت كردن، گوش هم بدهم. اين ويژگي نسبتا نادراست، اما مهم‌تر ازآن من فكر مي‌كنم كه با گوش دادن مي‌توان ياد گرفت. من معتقدم كه بعضي چيزها در يك موقعيت عادي و متعارف به وجود مي‌آيند. شما بايد روي آنها كار كنيد و اجازه دهيد كه شكل بگيرند و تكامل پيدا كنند.


• هر روز مثل اولين روز كار رفتار كنيد.
وقتي تصميم به انجام كاري مي‌گيريد، بايد متناسب با آن پيش رويد و همه را پشت سر خود جا گذاريد. نبايد فكر ديگري كنيد. «اولين روز كار»، اين شعار منه و دوست دارم همه مديران هر روز را اولين روز كار خود بدانند. مديران بايد هر روز به تجارت وكاري كه مي‌كنند، اين‌طور نگاه كنند. اين نگاه به آنها اطمينان مي‌دهد كه كاري كه ديروز انجام دادند، درست بوده است و آن روز شروع تازه‌اي براي انجام ساير كارها است، يا اين حس در آنها به وجود مي‌آيد كه آن روز اطلاعات جديدي به دست آورده‌اند كه قبلا نداشتند.اين رويكردي جديد به رسانه است؛ يعني درباره چيزهايي كه مي‌دانيد،طور ديگري فكر كنيد. يا اينكه از مطالبي كه مثلا ديشب در يك كتاب يا روزنامه خوانديد استفاده كنيد و روز بعد آنها را با مقداري بينش، ذكاوت و انعطاف‌پذيري درشيوه مديريت خود به كار گيريد.


• ترس را ترويج نكنيد.
قطعا اصلي‌ترين راه براي شكست در مديريت، برخورد سرد، غيرصميمي و تحكم آميزاست. اينكه نگذاريد كسي حرف بزند.اگر شما جواب همه چيز را مي‌دانيد، پس ديگر چه لزومي داشت كه افراد ديگري را استخدام كنيد. اگر شما به عنوان يك مدير مغرور باشيد و خود را بزرگ بدانيد، ديگر جايي براي افراد ديگر باقي نمي‌ماند و نمي‌توانيد از نظرات ديگران استفاده كنيد.
ترس ماهيتي فاسد و ناخوشايند دارد. بايد احترام همه را به دست آوريد. من به عنوان يك مدير بايد اين كار را هر روز انجام بدهم. وقتي محل كار را ترك مي‌كنم، مثل يك نظامي كه روي لبه كلاهش نشان‌هاي افتخار زيادي دارد حس خوبي دارم. ولي صبح كه از خواب بيدار مي‌شوم ديگر چيزي از آن نشان ها باقي نمانده است. سعي كنيد هر روز احترام همه را جلب كنيد.


• ذهن خود را پاك كنيد ومحدوده و جايگاه خود را پيدا كنيد.
من روزانه به طور متوسط چهار ساعت مي‌خوابم. خواب را دوست ندارم چون حس مي‌كنم وقتي مي‌خوابم، چيزي را از دست مي‌دهم. به نظر خودم، شخصيتي پرخاشگر و سلطه جو دارم به همين دليل سعي مي‌كنم كه تعديلش كنم تا بازخورد اجتماعي قابل قبولي داشته باشم. من اين توانايي را با ورزش و بدنسازي به دست مي‌آورم. اين ورزش حس خوشايندي به من مي‌دهد. من بيشتر براي آرامش فكر و ذهنم ورزش مي‌كنم، نه فقط براي بدنم. من واقعا با بدنساري ذهنم را پاك مي‌كنم. اين فرصتي است براي پاك كردن تمام مسائلي كه ذهنم را مشغول مي‌كند، چه مسائلي كه جنبه شخصي دارند و چه آنهايي كه جنبه كاري دارند.


• اجازه ندهيد متقاضيان كار در مصاحبه جواب‌هاي غيرصادقانه بدهند.
من براي مقابله با چنين مشكلي، از روش‌هاي خاصي استفاده مي‌كنم. اولين پرسش من اين است كه چرا مي‌خواهيد با (دبليو.دبليو.اي) كار كنيد. اتفاقا آنها مجبور نيستند كه دبليو.دبليو.اي را بشناسند يا از هوادارانش باشند.گاهي وقت ها از اين طريق به چيزي كه مي‌خواهم، مي‌رسم. اگر جواب كليشه‌اي بدهند، به آنها نگاه مي‌كنم و مي‌گويم: اين جواب كليشه‌اي آن نيست كه من دنبالش بودم.من با همه خيلي روراست و صادقم و اين چيزي است كه مي‌خواهم متقابلا از اونا ببينم. صادق باشين! اين خيلي چيزها را روشن مي‌كند. در اين صورت افراد مي‌دانند كجا ايستاده‌اند و شما از آنها چه مي‌خواهيد. قطعا كار با اين افراد خيلي ساده‌تر است.


• غرور بدترين دشمن شما است
ترديد من را عصباني مي‌كند، اما خودپسندي بدترين چيز است. من هيچ چيز را قطعي نمي‌دانم. حتي نمي‌دانم استحقاق نفس بعدي رو داشته باشم يا نه،پس هرگز مغرور نمي‌شوم. از كوه كه بالا مي‌رم، مي‌خواهم بلندترين قله بعدي را ببينم. سعي كنيد كارمندان خود را با دادن فرصت‌هاي دوباره تشويق كنيد.
اما اگر متوجه شديد، فردي از كارمندانتان مغرور شده است، از مدير منابع انساني خود بخواهيد به او تذكر دهد و به او بگويد اين خصلت اصلا در كار ما خوشايند نيست. اين مي‌تواند برخورد (اخطار) اول باشد. برخورد دوم و جدي‌تر براي وقتي است كه تغييري در آن فرد ايجاد نشود، يعني او ديگر نمي‌تواند مثل روز اول كاري‌اش رفتار كند. گاهي اوقات افراد در زندگي شخصي يا حرفه‌اي‌شان احتياج به تلنگر دارند. اخطار سوم براي وقتي است كه اين اخطار هم فايده‌اي ندارد.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=314905