شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- «جيمز رستونJames Reston» سردبير اجرايي وقت نيويورك تايمز كه روزگاري سران كشورها در نوبت قرار مي گرفتند تا وي با آنان مصاحبه كند سوم نوامبر (روزي چون ديروز) در سال 1909 به دنيا آمد، 86 سال عمر كرد و 63 سال خبر و مقاله نوشت. رستون كار روزنامه نگاري را از «ديلي نيوز» آغاز كرد، سپس خبرنگار اسوشيتدپرس شد و از اينجا به نيويورك تايمز رفت و دهها سال يعني تا پايان عمر در آنجا نوشت. رستون در اسكاتلند به دنيا آمده و به آمريكا مهاجرت كرده بود و چون به زادگاهش علاقه داشت «سكاتي» را نام خودماني خود (نيك نيم) انتخاب كرده بود و دوستان و همكارانش او را «سكاتي» خطاب مي كردند.
وي در زمينه روزنامه نگاري كتاب هاي متعدد نوشت از جمله « توپخانه اي به نام روزنامه»، «ضرب الاجل = دد لاين»، «چه كسي در روزنامه نگاري موفق مي شود» و «ستايل در روزنامه نگاري». رستون نوشته است كه دهها سال تحت فشار «دد لاين (آخرين لحظه)» نوشت و دچار استرس و عوارض ناشي از آن نشد زيرا كه عاشق روزنامه نگاري بود و عاشق در برابر سختي ها، جور و جفا مقاوم تر و پابرجاتر و آسيب ناپذيرتر مي شود. در جاي ديگر نوشته است: روزنامه نگار واقعي فردي است كه اجازه ندهد آن چه را از خبر و نظر كه ارزش دانستن دارد از دست برود، بايد در ميان جامعه بگردد و خبر و نظر بيابد و منعكس كند تا مسائل و اصحاب نظر شناخته شوند. بنابراين، اين روزنامه نگار است كه افراد را به جامعه معرفي و بزرگ مي كند تا اگر شايستگي داشته باشند دولتمرد و سياستمدار شوند و مديريت هاي جامعه را به دست گيرند و در اين راه، روزنامه نگار نبايد تبعيض قائل شود و غرض ورزي كند كه تبعيض و غرض ورزي كار روزنامه نگار حرفه اي نيست.
روزنامه نگار بمانند شمع است كه مي سوزد و در طول عمر خود راه ديگران را روشن مي سازد و تاريكي را مانع مي شود، و به همين دليل بايد همگان را دوست داشته باشد و كينه به دل نگيرد، بي طرف و دوست و دلسوز باشد، از صحنه (درون جامعه) خارج نشود و موازنه را در نوشتن از دست ندهد و متعادل باشد. يك روزنامه نگار در ربع قرن دوم عمر قلمزني خود بايد برپايه تجربه و معلوماتش، مقاله هم بنويسد و مقالات او بايد طوري نوشته شوند كه در سراسر جهان مخاطب داشته باشند. بايد توجه كند كه مقاله را عمدتا براي مطالعه دولتمردان و سياستمداران و مديران مي نويسد و آنان تا مطئمن نباشند كه درسي فرا مي گيرند و مطلبي از درون مقاله به دست مي آورند آن را نمي خوانند. بنابراين، مقاله را به خاطر نويسنده اش و معلومات و شخصيت او مي خوانند.
روزنامه نگار نبايد از فرد و يا ضديت ها و زخم زبان ها برنجد، هدف او مردم هستند كه برايشان تلاش مي كند تا زندگاني بهتري داشته باشند و روشن و گوش بزنگ باشند، بنابراين بايد به راه خود ادامه دهد و به اصطلاح با يك نهيب از ميدان به در نرود كه به نظر او (رستون) پشت كردن به مردم و محروم ساختن آنان است. مردم بايد روزنامه نگار خود را به چشم وكيل مدافع و سرباز وطن (هر دو) ببينند و به او اتكاء كنند. روزنامه نگار خوب فردي است كه مي داند شمع وجود او دير و ياز زود پايان خواهد يافت لذا بايد تا روشن است و روشني مي دهد به ايجاد شمع جانشين همت بگمارد و تا مي تواند روزنامه نگار تازه به وجود آورد و به جامعه معرفي كند. روزنامه نگار بايد طوري رفتار كند كه در هر جامعه، مورد احترام هر دسته و جناح باشد. مانعي ندارد كه اگر روزگاري يك دولتمرد نظر مشورتي او را بخواهد وي را بي پاسخ بگذارد. بنا براين بايد اوقات فراغت خود را به مطالعه بپردازد تا گنجينه معلومات باشد و اين معلومات را بتواند منتقل كند و هر كتابي را كه مي خواند و هر تازه اي كه را ياد مي گيرد بداند كه براي مخاطبانش است و لذا تا آخرين روز عمر بايد به جامعه فايده برساند تا مردم مرگ او را از صميم قلب يك ضايعه بدانند و از رفتنش قلبا متاسف باشند و كتاب خاطراتش را در قفسه كتابخانه خود قرار دهند.
منبع: www.iranianshistoryonthisday.com