شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- جهان روابط عمومي در حال تغيير است. نياز مداوم به وب سايت هاي به روز شده و چرخه هاي خبري 24 ساعته، منجر به فشار آوردن به شركت هاي روابط عمومي براي ايجاد و پر كردن محتوا و مقالات پوچي كه توسط مشتريان خود تهيه شده اند، مي شود.
مصاحبه ها و پروفايل ها به طور فزاينده اي تبديل به چيزهايي از گذشته شده اند چنانچه برخي از سردبيران به دنبال قطعات به اشتراك گذارده شده هستند، كه ترجيحا توسط كارشناسان در يك زمينه خاصي نوشته شده اند. در حالت ايده آل براي سردبيران، اين ستون ها ممكن است نيازمند كمي بررسي و فقط كمي ويرايش كپي داشته باشد.
مربوط به: هفت پيروزي يا برد روابط عمومي دلخواه براي سوق دادن شروع تان به سوي امتياز مهم.
با كمك متخصصان، تجار نام خود را در محيط بيروني كسب مي كنند و وب سايت هايي با محتواي مورد نيازشان ارائه مي شوند.
متاسفانه محتواها هميشه بر اساس انتظار مشتري نيست. اين جايي است كه شركت هاي روابط عمومي نياز به انجام يك آموزش بهتر به مشتريان در مورد آنچه از آنها در عصر اينترنت مورد نياز است، دارند.
اجازه ندهيد كه اميدهاي مشتريان از مصاحبه ها و پروفايل ها، فرهنگ كسب و كارشان را معرفي كند (و يا فن آوري هاي نوين) و يا انتظارات شان را از داستان هاي قديمي-به - جديد CEO ،بر ديدگاه شان نسبت به روابط عمومي سايه بيافكند. در عوض مطمئن باشيد كه درج نام آنها در خارج نيازمند برخي پايه ها و اركان كاري است.
و حال آنكه وقتي يك بازرگان درگير همكاري و مشاركت در يك مقاله است، آن آسان تر و كمي زمان برخواهد بود و منافع آن بسيار مهم تر از چالش جزئي خواهد بود. رسانه ها هميشه نياز به مقالات دارند، بنابراين شانس و اقبالي هست، چنانچه يك مشتري و ناشر ( روزنامه نگار) براحتي بتواند كار كند، نوشته هايش بروز خواهد كرد.
مزاياي ديگري ازاين واقعيت نشات مي گيرد كه مشتريان بتوانند كنترل هايي بر پيام داشته باشند (اگر چه كسي آن قطعه را ويرايش خواهد كرد). اما در مجموع اين موردي نيست كه يك نشريه در مقاله مربوط به مشتري خود مي نويسد.
حدود 90 درصد از آثار روابط عمومي من درگير رسانه هاي پيچ كردن هستند. من يك يا دو مورد راجع به نوشتن محتواو يادداشت هاي مشاركتي آموخته ام. در اينجا برخي از راهنمايي هايم در اطمينان دادن براي تعيين رسانه هاي پايدار قطعات به اشتراك گذاشته شده ،هست:
مربوط به: توجه رسانه ها را مي خواهد؟
1. بيش از حد ،خود تبليغات، نكنيد.
نوشتن مقالات براي نشريات تراز يك، يك قانون طلايي است. مقالات خود را مبني بر پنج دليل كسب و كار خوب شركت يا چهار روشي كه سازمان از رقبايش بهتر خواهد شد، ننويسيد.
در عوض، مديران بايد بر اساس تخصص خود و يا آنچه كه آنها از شغل خود ياد گرفته اند بنويسند.
به هر حال،اين مقاله يك مثال خوب از آن است. در حالي كه آن مربوط به كسب و كار من نيست، موضوع فوق- در حال كشف آن چيزي ست كه براي مقالات به اشتراك گذاشته شده مفيد است - چيزي است كه من از كسب و كار و كار حرفه اي ام ياد گرفته ام.
به ياد داشته باشيد: هدف از اين مقالات به اشتراك گذاشتن دانش است – نه يك تابلوي تبليغاتي براي تاجري. آن تبليغات ناميده مي شود.
مربوط به: چرا رهبران قصه گوهاي بزرگ هستند
2. استفاده از زندگي براي الهام بخشيدن.
يك سوال كه من به كرات بارها و بارها ازمشتريان دريافت مي كنم اين است كه از كجا من ايده هاي داستاني ام را به دست مي آورم. اين آسان است: من آنها را از زندگي شخصي و تجربيات كسب و كارم بيرون مي كشم .
براي قطعات Entrepreneur.com ، به عنوان مثال، من به دنبال نگراني هاي موجود راجع به كسب و كار خودم هستم و در مورد آنهامي نويسم. اگر آنها من را به عنوان مالك كسب و كار كوچك به ستوه بياورند، احتمالا من تنها نيستم.
يك فرد لزوما نبايد بزرگترين متخصص دنيا در يك موضوع باشد كه بتواند راجع به آن بنويسد. در عوض در مورد تجارب مواجه شده در كسب و كار و نيز تاكتيك موفق آميز ،بايد بنويسد.
من اغلب در مورد اينكه در يك روز كاري چگونه موفق به حل مشكلاتي شده ام مي نويسم. يا با ديگر كارآفرينان مصاحبه مي كنم و با آنها راهكارهايي را به اشتراك مي گذارم .با نگاهي به زندگي حرفه اي به منظور الهام بخشيدن، اين امكان وجود دارد كه در مباحثات كم نياوريم.
و مقالات به اشتراك گذاشته شده لزوما نبايد در مورد صنعت مشتري باشند. به عنوان مثال، - به عنوان مثال، در راس نوشته هايم در مورد روابط عمومي، من همچنين در مورد جريان نقدي، مديريت زمان و پيدا كردن مشتريان جديد مي نويسم—موضوعاتي كه مي تواند به هر مالك كسب و كار كوچك مربوط باشد.
3. تهيه قطعه اي كوتاه و مختصر
در مورد اينكه چگونه مقالات را آنلاين بخوانيد فكر كنيد. در اين عصر و زمان، مردم دوست ندارند كه صفحات و صفحاتي از محتوا را بخوانند، حتي در مورد موضوعاتي كه مورد علاقه شان هست. در عوض آنها از صفحه اي به صفحه ديگر فقط نگاه مي كنند و مرور و دستكاري مي كنند. وقتي كه من مقالاتي را مي نويسم، به طور كلي به يك فرمت فهرستي متصل مي شوم، كه ارائه كننده نكاتي است كه اجازه مي دهد خوانندگان در يك لحظه به دور از اطلاعات ارزشمند آن ،مشاهده كنند.
به عنوان يك قاعده كلي، بسياري از رسانه ها طالب مقالاتي كه درمحدوده 600- تا 800 كلمه اي كه براي خوانندگاني كه در حال مرور و دستكاري و نيز نويسندگان فعال خوب است، هستند. همه چيز را كوتاه نگه داريد و تمركزتان صرفا بر ارائه اطلاعات با ارزش با نمونه هاي جهان واقعي باشد.
منبع مرجع: شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)