شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : تقويم روز ارتباطات/ روزي كه پخش خبر از راديو آغاز شد
یکشنبه، 9 شهریور 1399 - 12:09 کد خبر:12994
31 آگوست 1920 پخش نخستين برنامه اخبار از راديو آغاز شد. از اين روز ايستگاه راديويي MK8 مستقر در شهر ديترويت ايالت ميشيگان آمريكا پخش خبرهاي شهر، ايالت، كشور (آمريكا) و جهان (ساير ملل) را هر روز يك نوبت آغاز كرد.

روزي كه پخش خبر از راديو آغازشد

 

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- 31 آگوست 1920 پخش نخستين برنامه اخبار از راديو آغاز شد. از اين روز ايستگاه راديويي MK8 مستقر در شهر ديترويت ايالت ميشيگان آمريكا پخش خبرهاي شهر، ايالت، كشور (آمريكا) و جهان (ساير ملل) را هر روز يك نوبت آغاز كرد.

 

اين راديو كه در نخستين هفته، اخبارش را از رسانه هاي چاپي نقل مي كرد سپس از روزنامه هاي آمريكا (صاحبان خبرگزاري آسوشيتدپرس) خواست اجازه دهند نسخه‌يي از همه خبرهاي اين خبرگزاري را جهت پخش، همانند يك روزنامه دريافت دارد كه موافقت شد و اين كار بعدا مورد اقتباس ساير ايستگاه‌هاي راديويي كه تا آن زمان فقط موسيقي زنده و داستان و آگهي پخش مي كردند قرار گرفت.

 

اخبار راديوها اينك در اتومبيلها و پيك نيك شنيده مي شود و كدبانوها هنگام پخت و پز در آشپزخانه و كارگران سرگرم كار در كارگاه به آنها گوش مي دهند.

 

 

تاريخچه راديو در جهان

اكتشاف ها و ساختن وبه كار انداختن ابزارها و دستگاها ، تاريخ دقيق و مجزاي داشته اند ، بلكه حاصل پژوهش هايي بوده ، كه از جنبه هاي مختلف و به وسيله گروهاي پراكنده در تمام دنيا، همزمان با يكديگر انجام يافته و نتايج كار گروه ها ، اعم از موفقيت ها و ناكامي ها ، آزمايش ها و خطاها و بالاخره پيشرفت ها ، در هم آميخته و به يكديگر  پيوسته است. (حجازي ، 1376: 3 ) در طول قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، دانشمندان زيادي (با مليتهاي متفاوت) _كه مشهورترين آنها گولي يلمو ماركوني ايتاليايي بود _ براي انتقال پيام به فواصل دور ، تلاش مي كردند كه سرانجام_  به وسيله­ي تلگراف بعد هم تلفن_ در اين كار موفق شدند. ( اندرو كراسيل ،1991 : 26 ) عزم جدي براي توسعه­ي استفاده از راديو و بي سيم را براي مقاصد نظامي فراهم آورد.( عاملي، 1382: 23 ) نخستين بار در سال 1795 م، فيزيكداني به نام سالوا درفرهنگستان علوم بارسلونا اسپانيا اعلام كرد كه زمين نيز مانند ابر داراي بار الكتريكي است .(كاوه ،1379: 1 ) راديوچگونه‌ به‌ وجود آمد؟در سال‌ 1860 ميلادي‌ جيمز كلارك‌ ماكس‌دل‌) فيزيك‌دان‌ و رياضي‌دان‌ اسكاتلندي‌) ، تئوري‌ امواج‌ الكترومغناطيسي‌ را براي‌اولين‌بارعرضه‌ كرد. در سال‌ 1887 (هنريشن‌ هرتز)، مهندس‌ وفيزيك‌دان‌آلماني‌ نظريه‌ ماكس‌ دل‌ را تاييد نمود.او موفق‌ شد از نوسانات‌ الكترونيكي‌ براي‌انتقال‌امواج‌ از محلي‌ به‌ محل‌ ديگر بدون‌ سيم‌ استفاده‌كند. وي‌ براي‌ اولين‌بارموفق‌ شد، امواج‌ راديويي‌را در آزمايشگاه‌ توليد كند. نام‌ (هرتز) به‌صورت‌واژه‌اي‌ بين‌المللي‌ براي‌ بيان‌ فركانس‌هاي‌راديويي‌ به‌ كار مي‌رود. پس‌ ازاو (برانلي‌)فرانسوي‌ درسال‌ 1890 آزمايش‌هايي‌ در اين‌زمينه‌ انجام‌ داد وبالاخره‌ دانشمندي‌ روسي‌ به‌ نام‌(الكساندر پوپوف‌) موجي‌ را با دستگاهي‌ كه‌شبيه‌دستگاه‌ هرتز و برانلي‌ بود اختراع‌ و آنتن‌ را به‌وجود آورد و به‌ اين‌ صورت‌يك‌ دستگاه‌ تلگراف‌مرس‌ را ايجاد نمود. در مارس‌ 1896 پوپوف‌اولين‌ پيغام‌تلگرافي‌ را به‌ مسافت‌ 250 متري‌فرستاد. اولين‌ كسي‌ كه‌ متوجه‌ شد،مي‌توان‌ از بي‌سيم‌ به‌عنوان‌ يك‌ وسيله‌ ارتباطي‌ استفاده‌ نمود،(ماركوني‌) ايتاليايي‌ بود كه‌ بعدها به‌ نام‌ مخترع‌راديو معروف‌ گرديد. وي‌ در سال‌ 1895اولين‌خبر راديويي‌ خود را به‌ وسيله‌ بي‌سيم‌ در يك‌فاصله‌ 3 كيلومتري‌ فرستاددر ژوئن‌ سال‌ 1896 در لندن‌ اولين‌ ايستگاه‌تلگرافي‌ بدون‌ سيم‌ به‌ كمك‌امواج‌ الكترونيكي‌نمايش‌ داده‌ شددر سال‌ 1897 به‌ ايتاليا برگشت‌ و يك‌ارتباطبي‌سيم‌ بين‌ دو كشتي‌ جنگي‌ در يك‌ مسافت‌ 12كيلومتري‌ ايجاد نمود وبالاخره‌ در سال‌ 1901 درتكميل‌ اختراع‌ خود موفق‌ گرديد، علائم‌ بي‌سيم‌را از يك‌طرف‌ اقيانوس‌ اطلس‌ يعني‌ از شهر (پل‌دو) در انگلستان‌ به‌ آن‌ طرف‌ اقيانوس‌اطلس‌، شهر(سن‌ ژان‌) آمريكا بفرستد. مردم‌ از اختراع‌ ماركوني‌ چنان‌ به‌شور و هيجان‌آمده‌ بودند، كه‌ خواستار پخش‌ صداي‌ انسان‌ ازراديو شدند، اما چون‌لامپ‌هاي‌ راديو ضعيف‌بود سازندگان‌ راديو بايد فكر بهتري‌ مي‌كردند. به‌همين‌منظور در سال‌ 1906 يك‌ فيزيك‌دان‌آمريكايي‌ به‌ نام‌ (دو فورست‌) لامپ‌ سه‌الكتروني‌را اختراع‌ كرد كه‌ براي‌ راديو الكتريسيته‌ خيلي‌قابل‌ استفاه‌ بود. بعداز آن‌ (روبرت‌ فون‌ ليئن‌)موفق‌ به‌ ساخت‌ لامپ‌هاي‌ قوي‌ شد، اين‌ لامپ‌هاتحول‌بزرگي‌ در زمينه‌ دستگاه‌هاي‌ الكترونيكي‌ به‌وجود آوردند. در سال‌ 1910براي‌ اولين‌بار صداي‌ موسيقي‌ وآواز اپراي‌ (متروپولتين‌ - نيويورك‌) درسراسرآمريكاي‌ شمالي‌ شنيده‌ شد. در سال‌ 1913 جمعي‌ از دانشمندان‌ سعي‌كردندكه‌ صداي‌ موزيك‌ درتمام‌ نقاط جهان‌ كاملا شنيده‌شود، ولي‌ جنگ‌ جهاني‌ اول‌زحمات‌ آن‌ها رابي‌نتيجه‌ گذاشت‌. احتياجات‌ نظامي‌ در دوران‌ جنگ‌،استفاده‌ ازبي‌سيم‌ را گسترش‌ داد و در تاريخ‌ 11 نوامبر سال‌1918 تلگراف‌ بي‌سيم‌نويد پايان‌ جنگ‌ را به‌ همه‌جهانيان‌ اعلام‌ نمود. تاريخ‌ شروع‌ بهره‌برداري‌ عمومي‌ از راديو درسال‌ 1920 مي‌باشدنخستين‌ دستگاه‌پخش‌ راديواولين‌ دستگاه‌هاي‌ پخش‌ منظم‌ راديويي‌ در سال‌1920 درانگلستان‌ به‌ كار افتاد و در سال‌ 1926اولين‌ كنفرانس‌ بين‌ المللي‌ راديويي‌ باشركت‌ 27كشور جهان‌، در برلين‌ برپا شد و آيين‌ نامه‌ مقررات‌ارتباطات‌ راديويي‌به‌ تصويب‌ رسيد. رشد فزاينده‌ راديو و مخاطبانش‌، آن‌ را تبديل‌به‌رسانه‌اي‌ جمعي‌ و فراگير نمود. ارزاني‌ بهاي‌راديوهاي‌ ترانزيستوري‌ نيز به‌پيشرفت‌ اين‌ رسانه‌دركشورهاي‌ توسعه‌ نيافته‌ كمك‌ كرد. در هر حال‌ دردنيا تقريبا يك‌ ميليارد گيرنده‌راديويي‌ وجود دارد، يعني‌ براي‌ هر چهار نفريك‌گيرنده‌ راديويي‌ موجود مي‌باشد. بعدها ماكسول ، فيزيكدان و رياضيدان اسكاتلندي (1831-1879م) به دنبال آمپر ، اهم و فارادي كه فعاليت­ها يشان به جهان الكتريسيته ، خدمات بسياري كرده و همگام با پژوو هشگران همزمان خود كه در مورد پديده­هاي در دست كاوش الكترو مغناطيسي كار مي كردند ، در سال 1867م (برخي اين تاريخ را 1860 م 1864 م هم ذكر كرده اند) نظريه­اي درباره امواج الكترومغناطيسي ارائه كرد. (خاتون آبادي،1374: 62)     
 

راديو و جنگ جهاني اول

با شروع جنگ جهاني اول ، اين اختراع همراه با ديگر اختراعات وارد عرصه نظامي شد و از راديو  به عنوان جنگ افزار كمكي استفاده شد و به عبارتي با آنچه بيان شد ، ابتدا تلگراف بي سيم مورد تكميل و استفاده قرارگرفت و بعد در سال 1914م  راديو نيز مورد استفاده قرار گرفت و با تلاش دانشمندان و مهندسان تكميل شد.(خاتون آبادي ، 1374: 63 ) اما پس ازخاتمه جنگ جهاني اول بهره برداري غير نظامي از راديو كه قبلا در جنگ از آن به عنوان جنگ افزار كمكي استفاده شده بود، آغاز شد .

 

ايستگاه هاي فرستنده راديويي

مبنا گذاري نخستين كانالهاي (ايستگاهاي فرستنده) راديويي، بيشتر كار توليدكننگان لوازم و كالاهاي راديوالكتريك بود كه مي خواستند تجربه­هاي خود را تعميم و ترويج دهند و تكنيكهايشان را با پخش كنسرت و اخبار به ميان مردم ببرند. در اين كار، بر حسب كشورهاي مختلف ، يا آزادي عمل كامل وجود داشت ويا برعكس، دولتها به شكلهاي گوناگون دخالت خود را نشان دادند.(حجازي،1376: 5)   اولين دستگاهاي پخش منظم راديويي در سال 1920م در انگلستان به كار افتاد و در سال 1926م اولين كنفرانس بين المللي راديويي با شركت 27 كشور جهان، در برلين برپا شد و آيين و مقررات ارتباطات راديويي به تصويب رسيد(www.irib.ir) گفتني است، برخي تاريخ شروع به كار نخستين كانال (ايستاگاه ) راديويي در سال 1920م و در شهر پيترزبورگ آمريكا ذكر كرده­اند كي.دي.كي.اي. نام داشت و متعلق به شركت سهامي دستينگهاوس الكترونيك بوده است . ( خجسته ، 1381: 2) و برخي ديگر نيز معتقدند كه نخستين ايستگاها­ي فرستنده پخش منظم راديويي در سال 1920م در انگلستان به كار افتاده و پيشگام اين امر، شركت ماركوني بوده است .(كاوه،1379،4) همزمان با راه اندازي ايستگاه راديويي پترزبرگ ، حتي قبل از آن، ايستگاهاي راديويي در كشورهاي مختلف راه اندازي شد. در سال 1919م در هلند،1921م در ملبورن و  1922م در سيدني استراليا ايستگاه راديويي راده انداز شد. در سال 1922 در بلژيك،آلمان ، استراليا ،چكسلواكي وتا 1926م در بسياري از كشورهاي ديگرهمانند، فنلاند، لهستان،نروژ،مكزيك، هند،ژاپن ايستگاهاي راديويي آغاز به كار كرند.(عاملي،1382: 5) به هر حال آنچه جالب توجه است، پيشي داشتن ايالات متحده آمريكا در بيشتر جنبه­ فعاليتهاي راديويي بوده است. به طوري كه هجوم براي تشكيل ايستگاهاي پخش راديويي در سال 1922م در اين كشور به تاسيس 451 ايستگاه فرستنده راديويي در يك سال منجر شدو تعداد ايستگاهاي فرستنده راديويي در آمريكا تا سال 1925م به 528 ايستگاه رسيد.(حجازي،1376: 6-7) در اين ميان، پيشرفتهاي راديويي در اروپا كندتر از آمريكا بود و از سال 1921م به بعد، هر ساله فرستنده­ها و برنامه­هاي منظمي در قاره اروپا به وجود آمدند . به طوري كه در سال 1925م 19 كشور اروپايي، ايستگاه فرستنده راديويي(كه دربالا اسم برخي از آنها ذكر شد) داشتند و شايان ذكر است راديوBBC در سال 1922م، به وجود آمد و در اتحاد جماهير شورويي (روسيه كنوني) نيز ابتدا ايستگاه فرستنده راديويي پره داجا از مسكو آغاز بكار كرد و سپس گسترش يافت.( حجازي،1376: 8-10)

 

تاثير راديو بر جنگ جهاني دوم و پس از آن

راديو در طي جنگ جهاني دو و حتي تا ده سال پس از آن هم در اوج ترقي بود و هيچكدام از برنامه­هايش مخاطبان كمتر از چندمليون نفري نداشت.(اندرو كراسيل ،1994: 39 ) در اين دوره راديو چهره­ي مولد و خلاق از خود نشان داد. تهيه برنامه­ها واقعي و اغلب مستند كه گاه با چاشني خلاقيتهاي نويسندگانش همراه بود و توليد برنامه­ها با آميزه­اي از گفتار،گفتگو ،نمايش و...از نوع آوريهاي راديويي در اين دوره بود .( اندرو كراسيل،1994: 39) به هر حال ، در ادامه با پايان جنگ جهاني دوم ، راديو رفته رفته به صورت وسيله­اي همگاني درآمد و اختراع ترانزيستور و كاربرد آن در راديو در دهه 1950م اين وسيله ارتباطي را با سرعت و وسعت بيشتري جهانگير كرد.(خاتون آبادي،1374: 64) در واقع انقلاب ترانزيستوري از آغاز دهه­ي 1960 م شروع شد و راديو كه تا آن زمان تفوق قبلي خود را از دست داده بود و به نظر مي رسيد رو به افول مي رود، راهي جديد براي برطرف كردن موانع پيدا كرد.(اندرو كراسيل ، 1994: 45-46) راديوهاي لامپي قديمي بزرگ و گران بودند و در ضمن برق زيادي مصرف مي كردند ، اما راديو ترانزيستوري اشكال مصرف برق را نداشت و مهم تر از همه خيلي ارزان تر و كوچك تر بودند ، آن قدر كوچك كه بتوان آن را در دست گرفت ،  در جيب گذاشت و با خود به اينطرف آنطرف برد.(اندرو كراسيل ، 1994 : 45 ) راديو ديگر جايي ثابت در خانه يا كارخانه نداشت ، افراد مي توانستند راديو ترانزيستوري همراه خود داشته باشند، علاوه بر اينها شنونده ، مي توانست در حا گوش دادن به راديو كارش را انجام دهد ( خياتي كند ،رانندگي كندو..) (اندرو كراسيل ، 1994 : 45 ) البته آنچه به برتري راديو خاتمه داد ، تلويزيون بود ، كه توسط جان لويي برد و ديگران در دهه­ي 1920 اختراع شد (اندرو كراسيل،1994: 40 ) اما به قول مك برايد (( در كشورهاي در حال توسعه ، راديو تنها وسيله ارتباطي است كه كاملا اصطلاح (( رسانه جمعي )) را مي توان بر آن اطلاق كرد كه براي دستيابي به مناطق دور دست ، راهي آسان و اقتصادي است))  در اين كشورها استفاده از راديو رو به افزايش رفت .(جبارلو شبستري ،1382: 393) 

 

تاريخچه ورود و گسترش راديو در ايران

ورود و تاسيس راديو در ايران

تاريخچه تاسيس راديو در ايران نيز با تلگراف بي سيم ارتباط دارد . در سال 1303 (1924م) ، وزارت جنگ وقت ، به منظور بر پايي مقدمات راه اندازي تلگراف بي سيم ، يك دستگاه كامل فرستنده بي سيم موج بلند به قدرت 20 كيلوات براي تهران و شش دستگاه موج بلند چهار كيلوواتي براي شهرهاي : كرمانشاه ، تيريز ، كرمان ، مشهد و خرمشهر سفارش داد. www.irib.ir)) از همان زمان ساختمانهاي لازم نيز در زمين هاي قصر قاجار احداث گرديد و نخستين دكل موج بلند به ارتفاع 120 متر در اين زمين ­ها نصب شد و دستگاه فرستنده 20 كيلواتي موج بلند نيز در روز 24 ارديبهشت نصب گرديد و در همان زمان آموزشگاهي  در وزارت جنگ به نام مدرسه بي سيم قشون تاسيس شد تا به تربيت نيروي انساني لازم براي بهره برداري از فرستنده بي سيم اقدام كند .  بالاخره در روز 6 ارديبهشت 1305 و در ساعت سه بعد اظهر ، نخستين فرستنده بي سيم ايران ، به دست رضاشاه پهلوي با پخش تلگرافي براي دعوت عمومي جهت همكاري با كشورهاي مختلف جهان گشايش يافت. (كاوه ، 1379: 15 ) هيات وزيران در روز 2 مهرماه 1313 استفاده از رايو را تصويب كرد ومقرارتي وضع شد كه براي نصب آنتن و استفاده از راديو اجازه وزارت پست و تلگراف و تلفن لازم بود.( www.irib.ir) بدين ترتيب در ادامه ، مقدمات ايجاد راديو در سال 1316 بر اساس گزارش وزير پست و تلگراف وقت ، براي ايجاد مركز فرستنده­ي راديو در تهران ، با اجازه و موافقت رضاشاه براي خريد سه دستگاه فرستنده راديويي موج كوتاه وموج متوسط و همچنين احداث ساختمانهاي لازم فراهم شدو به دنبال اين اقدام تاسيس راديو در تهران در ماده يازدهم اساسنامه سازمان پرورش افكار( كه در همام سال تاسيس شد) پيش بيني گرديد. از اينرو به دنبال تصويب اساسنامه مذكور در روز 12 دي ماه 1317 و تشكيل كموسيونهاي شش گانه آن از جمله راديو، پي گيري و تاسيس نخستين راديوي ايران بيش از پيش قوت گرفت .( حجازي، 1376: 13 ) سرانجام در 4 ارديبهشت 1319 اولين فرستنده راديويي ايران در محل بي سيم در جاده شميران افتتاح شد . www.irib.ir)) با حضور وليعهد و سخنراني متين دفتري (نخست وزير وقت) اين فرستنده گشايش يافت و به پخش برنامه كه شامل : اخبار، موسيقي ايراني ، موسيقي خارجي و گفتارهاي ساده در مورد كشاورزي ،بهداشت ، تاريخ، جغرافيا، ورزش،... بود پرداخت.(معاونت خدمات مديريت و اطلاع رساني رياست جمهوري ، 1379: 19-25)

 

برنامه هاي راديو در ابتدا

درسال 1319 راديو تهران در 24 ساعت شبانه روز تنها 8 ساعت برنامه اجرا مي كرد كه شامل اخبار ، موسيقي ايراني ، گفتار مذهبي ، فرهنگي و...بود، در سال 1322 راديو تهران بخش ديگري به تعداد بخش هاي قبلي خود افزود و صبح­ها نيز برنامه هاي آن سه ساعت افزايش يافت . در سال 1324 براي روزهاي تعطيل نيز برنامه مدون پخش مي گرديد.( www.irib.ir) در بدو تاسيس راديو تهران داراي دو فرستنده كه يكي براي موج متوسط و ديگري براي موج كوتاه  بود، براي پخش برنامه هاي خود از يك استوديوي در محل اداره بي سيم استفاده مي كرد. در سال 1327 يك فرستنده در اختيار راديو قرار گرفت و يك ساختمان كوچك در ميدان ارگ براي پخش اخبار ساخته شد. در سال 1336 نام راديو تهران به راديو ايران تبديل و بعدها در جنب راديو ايران فرستنده­ي بنام راديو تهران مشغول به كار گرديد كه درآغاز تنها موسيقي از طريق آن پخش مي شد.( www.irib.ir)
 

راديو در ايران

درسال‌ 1303 هجري‌ شمسي‌ (1924 م‌) توسط وزارت‌ جنگ‌ مقدمات‌ استفاده‌ ازبي‌سيم‌ فراهم‌شد. در سال‌ 1305 بي‌سيم‌ در ايران‌ واردگرديد. از سال‌ 1311 موسسات‌بي‌سيم توسعه‌پيدا كردند، كه‌ نهايتا به‌ ايجاد راديو منتهي‌ شد. هيات‌وزيران‌ روز دوم‌ مهر ماه‌ 1313 استفاده‌ ازراديو را تصويب‌ كرد و مقرراتي‌ وضع‌ شدكه‌ براي‌نصب‌ آنتن‌ واستفاده ‌از راديو اجازه‌ وزارت‌ پست‌و تلگراف‌ و تلفن‌لازم‌ بود. در سال‌ 1316 مقدمات‌ ايجاد مركز راديو به‌وسيله‌ وزرات‌ پست‌ وتلگراف‌ و تلفن‌ فراهم‌ و به‌دنبال‌ اين‌ اقدام‌ در سال‌ 1317 سازمان‌ پرورش‌افكارتاسيس‌ شد. اين‌ سازمان‌ داراي‌كميسيون‌هاي‌ مطبوعات‌، كيت‌ كلاسيك‌،سخنراني‌،نمايش‌هاي‌ راديويي‌ و موسيقي‌ بود. درچهارم‌ ارديبهشت‌ 1319 اولين‌فرستنده‌راديويي‌ در ايران‌ در محل‌ بي‌سيم‌ در جاده‌ قديم‌شميران‌ افتتاح‌ گرديد. از سال‌ 1319 راديو تهران‌ در 24 ساعت‌ فقط 8ساعت‌ برنامه‌ اجرا مي‌كرد كه‌شامل‌ اخبار،موسيقي‌ ايراني‌، گفتار مذهبي‌، فرهنگي‌،جغرافيايي‌ و تاريخي‌ بود. درسال‌ 1322 راديو تهران‌ بخش‌ ديگري‌ به‌تعداد بخش‌هاي‌ قبلي‌ خود افزود وصبح‌ها نيزبرنامه‌ آن‌ سه‌ ساعت‌ افزايش‌ يافت‌. در سال‌1324 براي‌ روزهاي‌ تعطيل‌نيز برنامه‌هايي‌مدون‌ پخش‌ مي‌گرديد.
 

توسعه راديو در ايران

در بدو تأسيس، راديو تهران كه داراي دو فرستنده يكي براي موج متوسط و ديگري براي موج‌كوتاه بود، براي پخش برنامه‌هاي خود از يك استوديو در محل اداره بي‌سيم استفاده مي‌كرد. در سال ۱۳۲۷ يك فرستنده در اختيار راديو قرار گرفت و يك استوديوي كوچك در ميدان ارگ براي پخش اخبار ساخته شد. در سال ۱۳۳۶ نام «راديو تهران» به «راديو ايران» تبديل و بعدها در جنب راديو ايران فرستنده دومي بنام راديو تهران نيز مشغول به كار گرديد كه در آغاز امر تنها موسيقي از آن پخش مي‌شد.
 

اهداف و تشكيلات راديو 

اداره راديو در بدو تأسيس به اداره كل انتشارات و تبليغات به مديريت دكتر عيسي صديق اعلم، استاد دانشگاه واگذار شد. اهداف و وظايف اين اداره عبارت بودند از: 

1.تعيين سياست و خط مشي راديو

2.توسعه فرهنگ عمومي و آشنا كردن مردم به‌اصول زندگي نوين

3.توجه به وحدت ملي، مباني مليت و حفظ استقلال

4.شرح تحولات كشور

5.رعايت كامل سياست دولت در انتشار اخبار

6.تأسيس مدرسه براي تربيت خطيب، قصه‌گو، شاهنامه‌خوان

7.نصب راديو و بلندگوي عمومي در مركز شهر

8.تأسيس مدرسه هنرپيشگي 

 

اولين كساني كه در راديو مشغول شدند

اين افراد از ميان فرهنگيان و هنرمندان شايسته وبا ذوق انتخاب و از ساير وزارتخانه‌ها به اداره كل‌انتشارات و تبليغات منتقل شدند. محمد حجازي ملقب به مطيع‌الدوله (نويسنده و داستان‌نويس‌)، عبدالرحمن فرامرزي (نويسنده و مدير روزنامه كيهان‌) حسينقلي مستعان (داستان‌نويس‌)، ابوالقاسم پاينده (نويسنده‌)، ابوالقاسم اعتصام‌زاده و مشفق همداني (مترجم‌ براي تعيين خط مشي و سياست راديو، شوراي‌عالي انتشارات بر پا شد كه اعضاي آن‌عبارت بود از: علامه محمد قزويني، محمد علي فروغي (ذكاء الملك‌)، دكتر قاسم غني، دكتر علي‌اكبر سياسي (رييس دانشگاه تهران‌) دكتر رضا زاده‌شفق، دكتر محمود افشار و استاد علينقي وزيري. بخش خبر مسئول تهيه و پخش اخبار راديو، خبرگزاري‌پارس بود، كه روزگاري آژانس پارس، نام داشت‌. در ابتداي كار، آژانس پارس اخبار روزنامه‌ها راقيچي مي‌كرد و به دست گويندگان راديو مي‌داد. اما رفته رفته، پس از پنج سال، اين آژانس به يك‌خبرگزاري جدي تبديل شد كه علاوه بر تهيه وپخش اخبار راديويي، هر روز چهار شماره بولتن صبح و عصر از اخبار ايران و جهان تهيه مي‌كرد وبه رايگان در اختيار روزنامه‌ها قرار مي‌داد. گزارش‌هاي راديويي نيز يا از طريق فرستنده سيار به طور زنده پخش مي‌شد و يا جريان رويداد، روي نوار، ضبط و در بخش اخبار از راديو پخش‌مي‌گرديد. اخبار خارجي از طريق تله تايپ (دستگاه خودكار خبرگيري‌) كه نقش خبرنگار را بازي مي‌كرد، دريافت و سپس توسط مترجمان در مدت كوتاهي ترجمه و براي تنظيم خبر راديويي تحويل سردبير اخبار مي‌شد. پس از تنظيم‌راديويي، توسط مسئولان خبرگزاري كنترل وبراي پخش به استوديوي راديو ايران تحويل مي‌شد. از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۸ نيز به مرور هر استاني براي خود (زير نظر اداره كل انتشارت وراديو) اقدام به تأسيس راديو نمود. پس از انقلاب اسلامي ۱۳۵۷، نام سازمان راديو تلويزيون ملي ايران تبديل به صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران شد. رياست اين سازمان را هر پنج سال يك بار مقام رهبري انتخاب مي‌كند. بالاترين مقام راديو، معاون رييس سازمان در حوزه صدا مي‌باشد.

1.راديو تهران

2.راديو ايران

3.راديو نيروي هوايي

4.راديو دريا

5.راديو پيام

6.راديو و تلويزيون نيروهاي مسلح آمريكا در ايران

 

افتتاحيه

در چهارم ارديبهشت ماه سال 1319 شمسي فرزند سردار سپه (وليعهد آن زمان) با فشردن يك دگمه سياه رنگ در اتاق كوچك و نيمه تاريكي از ساختمان بزرگ بي سيم پهلوي، نخستين دستگاه فرستنده راديويي ايران را افتتاح كرد و براي نخستين بار صداي ايران به گوش رسيد: «اينجا تهران است».

 

شروع فعاليت
مثل همه جاي دنيا، تشكيلات راديو از صفر شروع شد؛ بطوري كه وقتي تاسيسات آن روز را با تجهيزات امروزي مقايسه كنيم، مي بينيم كه در آن روزگار فقط 5 ساعت برنامه آن هم از دو فرستنده ضعيف پخش مي شد كه اولي موج كوتاه به قدرت 20 كيلو وات و ديگري موج متوسط به نيروي فقط 2كيلو وات بود. طبيعي است كه صداي چنين فرستنده هايي را فقط مردم تهران و چند شهر نزديك پايتخت مي توانستند بشنوند. بعدها يك دستگاه فرستنده موج كوتاه 20 كيلوواتي هم خريداري شد تا صداي ايران را تقويت كنند؛ اما جنگ پيش آمد و تحول راديو نيز مانند ساير تحولات مملكت متوقف ماند و نوزادي كه در 4 ارديبهشت 1319 بدنيا آمده بود تا 12 ساله شود همچنان رو به انحطاط و ضعف رفت.     در سال1327 استوديوي كوچكي در محل ميدان ارك ساخته شد كه بعضي اوقات اخبار را از آن استوديو پخش مي كردند. سه سال بعد سه استوديوي ديگر نيز در همين محل ساخته شد؛ و به تدريج تحولات اساسي در وضع راديو بوجود آمد. موسيقي، خبر و نمايشنامه سه ركن برنامه هاي راديو     موسيقي، خبر و نمايشنامه سه ركن برنامه هاي راديو بود كه مردم در آن زمان دوست داشتند و ساعتهاي زيادي از اوقاتشان را به شنيدنش مصروف مي داشتند.

 

اولين گوينده خانم

قدسي رهبري اولين گوينده خانم در روز افتتاح راديو بود. قبل از افتتاح راديو دو نفر از وزرا، عده اي از اساتيد دانشگاه تهران وچند تن از كارمندان عالي رتبه و مهندسان وزارت پست و تلگراف در يكي از سالن هاي باشگاه افسران از وي تست گويندگي گرفتند و او نفر اول شد. ملك الشعراي بهار يكي از اساتيدي بود كه از داوطلبان گويندگي تست معلومات عمومي، فن بيان و شعر مي گرفت.

قديمي ترين خواننده مرد

اسماعيل خوانساري مشهور به اديب خوانساري در سال 1280 متولد شد. او كار خود را از مؤذني مسجد خوانسار آغاز كردو پس از مدتي نزد اساتيد گوناگون گوشه هاي ساز و آواز ايراني را فرا گرفت. او براي هنرش قدر و منزلت زيادي قايل بود، خودش در اين باره مي گويد:«هيچگاه از كسي در ازاي خواندن نوا پول نگرفته ام، زيرا اين كار را دون شخصيت يك هنرمند مي دانم .     اديب خوانساري در پاسداري از هنر و شخصيت خود سخت كوشا بود. وي در سال 1319 يعني در زمان افتتاح راديو همكاري خود را با اين رسانه آغاز كرد و پس از آن نيز با آن همكاري داشت و با شروع برنامه «گلها» از خوانندگان پركار در اين برنامه به شمار مي آمد.
 

قديمي ترين گوينده

رضا سجادي متولد 1299 فرزند حجت الاسلام حاج سيد مصطفي سرابي واعظ و ناطق زبر دست بود كه در شهر مشهد مقدس به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتديي و متوسط را در موطن خود به پايان رساند و وارد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران شد. او در سال 1319 به عنوان گوينده در راديو استخدام شد و قسمتي از برنامه هاي راديو توسط او اجرا مي شد.     رضا سجادي مدتي به رياست اداره راديو منصوب گرديد و مدتي هم رياست اداره مطبوعات وزارت پيشه و هنر را عهده دار بود. رضا سجادي ناطقي زبردست، اديبي پر مايه و شعر شناس بود او اشعار زيادي را در حافظه داشت و هنگام محاوره از اشعار حافظ ، شاهد و مثال مي آورد. 

 

اولين مرشد خوان

قبل از افتتاح راديو ، مسئولان امر براي انتخاب شخصي كه بتواند با آهنگ شاهنامه بخواند تلگرافي به فرمانداران و بخش داران زدند و 616 نفر مرشد ونقال از اطراف و اكناف به تهران آمدند و در اداره موسيقي كشور اجتماع كردند تا شخص مورد نظر از ميان آنها انتخاب شود. هيئت آزمايش كننده كه متشكل از ذكاء الدوله غفاري، لقمان-الدوله، ملك الشعراي بهار و ابوالحسن صبا بود طي مدت 3 ماه از داوطلبان امتحان گرفتند تا اينكه سرانجام سه نفر انتخاب شدند كه دو نفر به نفع آقاي عباس شيرخدا كنار رفتند.ايشان ساليان سال مرشد در راديو بودند.

 

گوينده- مجري راديو

كمال الدين مستجاب الدعوه در سال 1324 با شركت در نمايشنامه «حسن قناد» فعاليت خود را در راديو آغاز كرد و در سال 1327 سرپرست نمايش هاي راديو شد و در سال 1334 عهده دار برنامه «بانوان» گرديد و پس از آن نيز در زمره گويندگان راديو قرار گرفت. وي طي سفرهاي زيادي كه به خارج از كشور داشت به مطالعه پيرامون راديو پرداخت و در سال 1338 به رياست اداره انتشارات و راديوي شهرستان ها منصوب گرديد. در سال 1345 جمعيت «همبستگان ادب و هنر» را كه يك تشكل هنري–صنفي بود، تشكيل داد. هدف آن به دست آوردن حقوق صنفي و اجتماعي ادبا و هنرمندان ايران بود. وي سال هاي متمادي مجري بسياري از مسابقه هاي راديو از جمله «مسابقه هوش» بود و ساليان زيادي نيز برنامه «شما و راديو» را اجرا مي كرد.
 

قديمي ترين داستان نويس و نمايشنامه نويس

عزيز الله حاتمي متولد 1291 داراي دو مدرك تحصيلي ليسانس حقوق از دانشگاه تهران و روزنامه نگاري از لندن بود. وي داراي تأليف و ترجمه هايي است كه در قالب مقاله و كتاب منتشر شده اند. حاتمي از آغاز تأسيس راديو با اين رسانه همكاري داشت و در سال 1319 اولين داستان راديويي را نوشت و اجرا كرد. خودش معتقد بود كه اين تجربه به شكست انجاميد و حتي موجب توبيخ او شد.     در سال 1320 متصدي گفتارهاي راديو بود كه پس از مطالعه، آنها را طبقه بندي مي كرد و دو روز قبل از اجرا به استوديو قصر مي فرستاد.در سال 1330 طي سفرهايي كه به اروپا و آمريكا داشت يك دوره آموزش نويسندگي در راديو را در آنجا پشت سر گذاشت و مطالعات زيادي روي تكنيك هاي مختلف نويسندگي براي راديو انجام داد كه اين مطالعات پايه و اساس كار وي در تهيه داستان ها و نمايشنامه هاي راديو شد. او از سال 1337 تهيه «داستان هاي شب» راديو ايران و نمايشنامه روزهاي جمعه راديو را به عهده داشت.

 

يكي از قديمي ترين ترانه سرا ها

كريم فكور متولد 1304 در مشهد بود . تحصيلات متوسطه را در زادگاهش به پايان برد و در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد. وي فعا ليت هاي هنري را با سرودن شعر وترانه وهمكاري با مطبو عات آغاز كرد.     از حدود سال 1324 در اوان جواني همكاري خود را با راديو آغاز نمود.او مبتكر ساخت ترانه هاي دو لهجه اي يا ترانه هاي دو يا سه نفري بود كه از راديو پخش مي شد. سبك ترانه سرايي او روان بود و از به كار گيري كلمات ثقيل پرهيز مي كرد. او از ترانه سرايان فعال راديو بود و هر ماه پنج تا شش ترانه براي خوانندگان راديو مي سرود و در دهه سي وچهل شهرت زيادي پيدا كرد. او با نوشتن فيلم نامه « شاهين ترس» در سال 1333 به جمع دست اندركاران سينما پيوست اما همكاري خود را با راديو همچنان ادامه داد.
 

اولين سوليست( تكنواز) راديو

مشير همايون شهردار، متولد 1264 فراگيري موسيقي را از كودكي آغاز كرد و در سال 1289 در معيت درويش خان به همراه 10 نفر نوازنده ديگر به لندن رفت و صفحات موسيقي ضبط كرد . او سال ها در مشاغل مهم دولتي كار كرد اما همواره به كار موسيقي عشق مي ورزيد و به آن مي پرداخت . مشير-همايون شهردار در اولين روز افتتاح راديو در 4 ارديبهشت  1319 به مدت حدود 15 دقيقه به نوازندگي سلوي پيانو در راديو پرداخت و از آن پس تا حدود 10 سال نوازنده سلوي پيانو در راديو بود. از حدود سال هاي 1331 تا 1351 به طور مداوم همكار شوراي موسيقي راديو بود و مدتي نيز با شرط داشتن اختيار تام، مسئوليت شوراي موسيقي راديو را به عهده گرفت و اركستري به نام « اركستر ويژه» تاسيس كرد و براي آن قطعاتي را به سبك غربي تنظيم واجرا نمود .

 

پايه گذار برنامه فرهنگ مردم

سيد ابوالقاسم انجوي شيرازي  پسر سيد خليل صدرالعلما در 18 سالگي با صادق هدايت آشنا شد و اين آشنايي موجب شناخت او با روش هاي تحقيق در فرهنگ مردم گشت. انجوي شيرازي در سال 1340 به كوشش علي دشتي و محيط طباطبايي به راديو ايران راه يافت و رييس وقت راديو اجازه تاسيس مركز « فرهنگ مردم » و راه اندازي برنامه اي به اين نام را به وي داد؛ برنامه اي كه هر سه شنبه ساعت 21 با اجراي وي و با نام مستعار « نجوا » پخش مي شد .     وي در سال 1347 تصميم گرفت فولكلور را علاوه بر راديو در مطبوعات نيز گسترش دهد . در سال 1351 كتاب هايي تحت عنوان «گنجينة فرهنگ مردم» منتشر كرد كه بر اساس پژوهش-هاي او در زمينه فرهنگ مردم بود. وي تا سال 1358 يعني حدود 18 سال اجراي برنامه فرهنگ مردم را به عهده داشت و در طول اين سال ها استفاده دقيق و روشمند از راديو را، براي برنامه سازي، هدف كار خود قرار داد . 

 

قديمي ترين خواننده و نوازنده مرد

جواد بديع زاده از اولين خوانندگان مرد راديو، در سال 1275 متولد شد .پدرش اهل منبر و وعظ و خطابه بودو بديع-زاده نيز در جواني چون پدر در مجالس روضه خواني به وعظ و روضه مشغول بود. از اين رو با آيات قراني آشنايي زيادي داشت. مدتي در دبيرستان دارالفنون درس خواند و صناعات ادبي و فرانسه را به خوبي آموخت.     بديع زاده نخستين خواننده مردي است كه در 1304 خورشيدي روي صفحه گرامافون، آواز و تصنيف خواند. بديع زاده به همراه عده اي ديگر از نوازندگان در سال 1319  به دستور رضا شاه وارد راديو شد و با همكاري ابوالحسن صبا آهنگي به نام «ساز و سبعه» را اجرا كرد كه از آهنگ هاي به ياد ماندني اوست .  

 

اولين خبرنگار(گزارشگر )

محسن فرزانه تحصيلات خود را در دانشكده حقوق گذراند . او به زبان فرانسه آشنا بود و كتاب هايي را از زبان فرانسه به فارسي ترجمه كرد. او مبتكر خبرنگاري به سبك فرهنگي در ايران بود و تجربه مصاحبه  با سران متفقين را در كارنامه خود داشت. فعاليت مطبوعاتي خود را از روزنامه « سعادت بشر» و بعد « نسيم شمال » و « ستاره » آغاز كرد و درسال 1318 در روزنامه« اطلاعات » به خبرنگاري پرداخت محسن فرزانه در ارديبهشت 1319به خبرنگاري درراديو پرداخت و اولين گزارش خود را كه درباره نمايشگاه كالاي ميهن بود براي راديو تهيه كرد. وي ضمن همكاري باراديو در روزنامه هاي «ايران و آزادگان» و «افكار ايران» و «صداي ايران» به مقاله نويسي و وقايع نويسي پرداخت و مدتي نيزدر «آينده ايران» و « كيهان» به خدمت مطبوعاتي مشغول بود. او از سال 1324 همكاري خود را با راديو قطع كرد ودر حرفه وكالت دادگستري مشغول به كار شد.
 

اولين قصه گو

فضل الله صبحي مهتدي در سال 1312 به سمت معلم پيماني درس فارسي دوره عالي هنرستان موسيقي منصوب شد. از 25 شهريور 1316 به دانشكده حقوق و علوم سياسي منتقل شد و در سال 1317 دوباره به هنرستان موسيقي رفت . او در نيمه اول دهه 20 با صدا ي گرم خود از راديو به بچه ها سلام مي گفت بعد اشعار مولانا را در مايه افشاري مي خواند و سرانجام قصه-اي را كه هزاران كودك در انتظارش بودند نقل مي كرد.     صبحي در آغاز كار خود در راديو براي تنظيم و تدوين برنامه از صادق هدايت كمك مي گرفت. زيرا هيچكس به اندازه هدايت در باره افسانه هاي كودكان و قصه هاي قديمي ايران اطلاع و بر آن احاطه نداشت. صبحي بيش از 22 سال در راديو به افسانه گويي و داستان سرايي براي كودكان پرداخت. برنامه «ظهر جمعه » 845 ساعت و 1253 بار روي آنتن راديو بود و يكي از پر طرفدار ترين برنامه هاي راديو به شمار مي-رفت. كودكان صبحي را « بابا صبحي » مي ناميدند.

 

يكي از قديمي ترين هنرپيشه ها

هوشنگ سارنگ يكي از قديمي ترين هنرپيشه هاي راديو در سال 1291 متولد شد. پدرش سيد احمد خان يكي از چهره هاي شاخص در نمايش هاي تعزيه بود. در سال 1318 جزو اولين هنر-جوهاي مدرسه هنرپيشگي بود و اولين نمايشنامه خود را در تماشاخانه سعادت بازي كرد. او پس از فارغ التحصيلي تقريبا در تمام تماشاخانه هاي تهران بازي مي كرد.    سارنگ از ابتداي تأسيس راديو با اين رسانه همكاري داشت و به همراه تعدادي ديگري از هنرپيشه ها به استوديوي راديو تهران مي رفتند و برنامه هاي نمايش زنده اجرا مي-كردند.
 

اولين سخنراني مذهبي

حسينعلي راشد به سال 1276 در تربت حيدريه متولد شد. پدرش روحاني بود. راشد تا 16 سالگي در موطن خود مقدمات زبان و ادب فارسي و عربي، صرف و نحو، منطق و معاني را فرا گرفت و سپس وارد حوزه علميه مشهد شد. راشد در 28 سالگي عازم نجف شد اما بعد از مدت كوتاهي به ايران بازگشت و در شيراز و اصفهان به كار وعظ و خطابه مشغول شد. كتاب «دو فيلسوف شرق و غرب» از اثار تأليفي استاد راشد مي باشد. در سال 1320 به دعوت وزير فرهنگ وقت – محمد تدين - براي ايراد يك سلسله سخنراني مذهبي به «راديو تهران» دعوت شد و حدود سي سال هر هفته يك سخنراني او در راديو پخش مي شد.       استاد راشد علا وه بر راديو در مدرسه عالي سپهسالار و سپس در دانشكده معقول و منقول دردوره ليسانس و دكترا تدريس مي كرد.سخنراني هاي راشد در كشور هاي همسايه ايران نيز كه امواج راديو ايران را دريافت مي كردند طرفداران زيادي داشت.

 

قديمي ترين گوينده، هنرپيشه و كارگردان

نصرت الله محتشم 28 اسفند 1294 در تهران به دنيا آمد. ده ساله بودكه براي اولين بار روي صحنه تئاتر ايفاي نقش كرد. وي دانش آموخته دوره ادبي در دبيرستان دارالفنون و ليسانس حقوق و علوم سياسي از دانشگاه تهران بود، و از سال 1319 هنگام تأسيس راديو همكاري خود را راديو اغاز كرد. او ابتدا سمت گوينده داشت و بعدها مشاور سرپرست نمايش هاي راديو شد. او اولين تنظيم كننده داستان هاي شب راديو بود و مدت هاي مديدي نيزكارگرداني نمايش هاي داستان-هاي شب را به عهده داشت. محتشم در عرصه سينما و دوبله نيز فعاليت مي كرد

 

اولين مسئول تمرين اركستر راديو

ابراهيم آژنگ كه آغاز حيات وي به دوره قاجاريه بر مي گردد موسيقي را در شعبه موزيك مدرسه دارالفنون نزد استادان فرانسوي آموخت و رديف ايراني را  نزد ميرزا حسين قلي ياد گرفت. در سال 1319 سمت معاونت اداره موسيقي كشور را به عهده داشت و تمرينات گروه موسيقي راديو به عهده اوبود. نوازندگان و خوانندگان راديو چند ساعت قبل از اجراي زنده برنامه در اداره موسيقي كشور حاضر مي شدند و زير نظر ابراهيم آژنگ به تمرين موسيقي مي پرداختند. او در اين تمرينات علاوه بر رهبري اركستر تنظيم قطعات موسيقي ايراني براي اركستر و خوانندگان را نيزبر عهده داشت.      

 

اولين ناظر متون راديويي

علي دشتي در سال 1272 شمسي در كربلا به دنيا آمد. او هنگام افتتاح راديو در ايران عضو اداره شهرباني بود و رياست دايره راهنماي نامه نگاري را در اداره سياسي شهرباني به عهده داشت. او به همراه عبدالرحمن فرامرزي(روزنامه نگار و نويسنده)و چند نفر ديگر جزو اولين كساني بودند كه نظارت بر متون گفتار راديويي و رسانه هاي گروهي آن زمان را در حد كامل انجام مي داد. هيچ روز نامه اي بدون اجازه اين قسمت حتي اجازه ي چاپ يك آگهي هم نداشت. همچنين هيچ جمله اي در راديو خوانده نمي شد مگر اينكه قبلا از نظر علي دشتي گذشته باشد.     دشتي روزنامه نگاري منتقد وتندرو بود. روزنامه "شفق سرخ"در نخستين سال هاي تأسيس اين موضوع را اثبات كرد ولي  بعد ها او به صورت يك روزنامه خبري طرفدار دولت درآمد.     او به زبان و ادبيات فارسي عربي و فرانسه تسلط كامل داشت و با زبان هاي آلماني و انگليسي نيز آشنا بود. او سخنوري صحنه ساز بود.شهرت او بيشتر به خاطر نويسندگي است و آثار مكتوبي نيز دارد. 

 

اولين ويراستار متون راديويي

سعيد نفيسي مورخ اديب منتقد نويسنده نمايشنامه-نويس، شاعر، لغت نويس، زبان شناس و مترجم؛ فرزند دكتر علي اكبر نفيسي ناظم الاطبا بود. تحصيلات دوران ابتدايي را در مدرسه ي شرف و دوران متوسطه را در مدرسه ي علميه گذراند. در سال 1297 تهيه مقالات و تصحيح مجله (انجمن ادبي دانشكده)به مديريت ملك الشعراي بهار به او سپرده شد و در سال 1299 به عضويت انجمن ادبي ايران درآمد. در حدود1310 به تدريس در دانشكده ادبيات پرداخت و در 1314 عضو پيوسته فرهنگستان ايران شد          او پس از كسب درجه ي دكتري؛ كرسي تاريخ ادبيات ايران را در دانشگاه تهران به دست آورد. مدتي به عنوان استاد افتخاري در دانشگاه هاي كابل در افغانستان، قاهره در مصر، پن ژوزف در لبنان، بروكسل در بلژيك هاروارد در آمريكا، كلميا در نيويورك و در دانشگاه پرنيستن در نيوجرسي به تدريس پرداخت.       وي رياست كميسيون راديو را قبل از افتتاح راديو به عهده داشت و مسوليت تهيه و ويرايش گفتارهاي راديو با او بود زيرا توانايي كم نظيري در نويسندگي داشت و پركارترين و معروف ترين نويسنده زمان خود بود. نثر او ساده و روان بود و بسيارسريع مي نوشت.     او مردي ساده و قانع بود. محمد علي فروغي در كابينه ي خود وي را براي تصدي پست و وزارت فرهنگ در نظر گرفت ولي او كرسي استادي را بر مقام وزارت ترجيح داد. نفيسي را از جمله پيشروان پژوهش هاي ايران شناسي مي-شناسند.     او سالها در بسياري از برنامه هاي راديو  با موضوع ادبيات و ايران شناسي به عنوان كارشناس مجري در برنامه-ها حضور داشت. سعيد نفيسي كتاب خانه ي عظيمي داشت كه قبل از مرگ، آن را در چهار بخش به نهاد هاي مختلف فروخت و يا به آن ها اهدا كرد.

 

اولين مدير كل انتشارات و تبليغات(اولين مدير راديو )

عيسي صديق اعلم در سال 1237 در اصفهان متولد شد و در مدرسه دارالفنون به تحصيل پرداخت. وي را پايه گذار مجله اصول تعليمات مي دانند. او از جانب احمد شاه لقب صديق اعلم را دريافت كرد و در سال 1310 به طراحي، تكميل و اجراي مقدمات تأسيس دانشگاه تهران پرداخت. پس از آن كه در بهار 1319 فردي به نام مقدم نتوانست به خوبي اداره كل انتشارات و تبليغات را تشكيل دهد ؛ صديق اعلم عهده دار تشكيل اين اداره كل شد و امور مختلف راديو را كه در بدو افتتاح راديو در وزارتخانه ها و نهاد هاي مختلف پراكنده بود در اداره كل انتشارات و تبليغات متمركز كرد و براي اين اداره چنان وجاهتي قايل شد كه حكم مدير كل آن تا سال 1340 توسط نخست وزير ابلاغ مي-گرديد. وي تا سال 1320 در مقام مدير كل تبليغات و انتشارات يا به عبارتي مدير راديو بود و پس از آن به تناوب چندين بار وزير فرهنگ شد. 

 

يكي از قديمي ترين نويسندگان

حسينقلي مستعان پس از اتمام دوره دبيرستان در دارالفنون مدتي در مدرسه علوم سياسي به تحصيل پرداخت. وي كار روزنامه نويسي را از سال 1298 آغاز كرد و از 17 سالگي در روزنامه نيمه رسمي ايران فعاليت داشت و نخستين شعرها و داستان هاي كوتاه خود را در روزنامه هاي «نسيم شمال»، «اتحاد» و «روزنامه ايران» منتشر كرد. قصه نويسي را نيز از سال 1314 در مجله «مهرگان» با نام مستعار«ج.م.حميد»آغاز نمود.     او در كار ترجمه هم دست داشت. ترجمه «بينوايان» اثر ويكتور هوگو كه از جمله ترجمه هاي اوست يكي از بهترين ترجمه هاي بينوايان به شمار مي رود. او از سال 1319 مجله «راهنماي زندگي» را منتشر كرد و بدون وقفه از سال 1300 تا 1357 –يعني 57 سال- قلم زد .    مستعان پس از واقعه شهريور 1320 مدتي به سياست روي آورد و سردبير و مدير برخي از روزنامه هاي سياسي آن زمان شد. واز دهه 1320 براي بعضي از برنامه هاي راديو مي نوشت. او از سال 1328 رئيس شوراي نويسندگان راديو شد.او از سال 1335 تا 1340 در «مجله راديو» داستان كوتاه مي نوشت. اغلب داستانهاي او پند آموز بود و با يك نتيجه اخلاقي پايان مي يافت. بسياري از داستانهاي او در برنامه هاي راديو استفاده مي شد. او نثري روان و ساده داشت و داراي  تخيل قوي بود و در شخصيت پردازي مهارت زيادي داشت.

 

مجوز براي در اختيار داشتن راديو

خسرو معتضد نويسنده و پژوهشگر تاريخ معاصر سندي در اختيار دارد كه بسيار قابل توجه است. اين سند كه به شماره پروانه 2728، در تاريخ 25/4/1319 صادر شده و اعتبار آن دائمي است، از سوي وزارت كشور و اداره كل شهرباني آن زمان صادر شده است، در متن اين سند آمده است: به دارنده اين برگ آقاي مرتضي خلعتبري اجازه داده مي‌شود بر طبق درخواستي كه در دفاتر مربوط بايگاني است، يك دستگاه راديو كنسرت گيرنده تلفن كن شماره 320270 در منزل خود در تهران، بخش دو، كوچه معاون‌السلطان نصب نمايد.اين بدان معناست كه داشتن راديو در آن زمان منوط به داشتن مجوز بود. در ادامه اين سند آمده است: 1-‌ در صورت انتقال اين دستگاه به ديگري بايد انتقال دهنده، شهرباني مربوط را مطلع كند و پروانه خود را مسترد بدارد. 2-‌ هر گاه راديو از غير انتفاع افتاده و قابل استفاده نباشد، دارندگان آن فوراً پروانه را به شهرباني مربوط تحويل نموده و اگر راديوي جديد نصب كنند بايد مجدداً صدور پروانه شود. 3-‌ دارندگان راديو در هنگام نقل مكان از شهرستاني به شهرستاني ديگر بايد اطلاع دهند تا پروانه آنها در شهرباني مربوط به ثبت برسد. اين سند نشان مي‌دهد كه چه احتياط‌هاي عجيب‌و غريبي در آن زمان براي استفاده از راديو اعمال مي‌شده است.

 

محتوي برنامه‌هاي راديو

بررسي محتوي برنامه‌هاي راديو تهران در آغاز بسيار جالب است. زيرا «برنامه‌هاي راديو عموماً به پخش اخبار، موسيقي و گفتارهايي پيرامون مسائل بهداشتي، ورزشي، فرهنگ و خانه‌داري اختصاص يافته بود. راديو تهران در شبانه‌روز جمعاً 5/8 ساعت به پخش برنامه مي‌پرداخت كه طي دو برنامه روزانه و شبانه پخش مي‌گرديد. برنامه روزانه راديو از ساعت 30/11 صبح تا 2 بعدازظهر و برنامه شبانه از ساعت 5 بعدازظهر آغاز و تا 11 شب ادامه داشت. پخش اخبار در آغاز به 5 زبان خارجي انجام مي‌گرفت. كه پس از مدتي، زبان تركي نيز به آن افزوده شد. اخبار به زبان‌هاي عربي، روسي و تركي در برنامه‌هاي روزانه و به زبان‌هاي انگليسي، فرانسه و آلماني در برنامه‌هاي شبانه پخش مي‌گرديد. از 6 ساعت برنامه شبانه 4 ساعت به موسيقي (سه ساعت موسيقي فرهنگي و يك ساعت موسيقي ايراني)، يك ساعت و ربع به اخبار (نيم ساعت اخبار به زبان فارسي در دو نوبت و 45 دقيقه به زبان‌هاي خارجي فرانسه، انگليسي و آلماني) و 45 دقيقه به برنامه‌هاي گفتارهاي كشاورزي، جغرافيا، بهداشت و ورزش اختصاص يافته بود.»(4     شنوندگان آن روزگار كه امروز كهنسال هستند هنوز برنامه‌هاي آن زمان را به ياد مي‌آورند؛ شنونده كهنسالي مي‌گويد: «اول كه راديو شروع به كار كرد، چند ساعتي بيشتر برنامه نداشت و كم‌كم ساعت كار آن بيشتر شد. يكي از برنامه‌هاي راديويي قصه‌هاي راه شب بود و يك داستان پليسي به نام جاني دالي كه قصه‌هاي پليسي را به صورت نمايشي و گاهي تعريف به اجرا مي‌گذاشت.»(5     شنونده ديگري به ياد دارد كه: «راديو در آغاز كار خود بيشتر موسيقي پخش مي‌كرد. اخبار و گفتار در اولويت‌هاي بعدي بود. گفتارها شامل تاريخ، جغرافياي ايران، كشاورزي، خانه‌داري و بهداشت بود. يكي از معروف‌ترين برنامه‌هاي آن سال‌ها، افسانه هزار و يك‌شب و برنامه فرهنگ مردم بود كه با استقبال مردم روبه‌رو شد. بعدها با ورود هنرمندان نخبه به راديو كم‌كم راديو به خانه‌هاي بيشتري راه پيدا كرد، به طوري كه گاهي هنگام برنامه‌هاي پرطرفدار خيابان‌هاي تهران خلوت مي‌شد. راديو در هنگام سال تحويل برنامه‌هاي بهتري داشت، به‌طوري كه افرادي كه راديو نداشتند به خانه آنهايي كه راديو داشتند مي‌رفتند و مي‌نشستند و هيچ كدام حرف نمي‌زدند و فقط گوش مي‌كردند. صبح‌ها راديو برنامه كودك براي بچه‌ها داشت و خانم عاطفي مجري اين برنامه بود كه قصه‌گويي مي‌كرد. در راديو اذان مي‌گفتند و صبح‌ها برنامه شيرخدا پخش مي‌شد و برنامه ديگري بود كه داستان رستم و اسفنديار در آن گفته مي‌شد.»

 

شغل راديوفروشي

يكي از قديمي‌ترين راديو فروشان تهران حاجي برادران ساداتي نام دارد كه معروف به جاويد بود. او از سال 1324 در يكي از مغازه‌هاي پشت شهرداري در ميدان توپخانه راديوفروشي مي‌كرد. در آن زمان تعداد 7 مغازه بود كه به اين شغل مشغول بودند. آنگاه چهار پنج سال بعد چند راديوفروشي ديگر نيز در خيابان قزوين شروع به كار كردند. حاجي برادران ساداتي در مصاحبه خود مي‌گويد: «راديوهاي آن زمان بسيار گران بودند و معمولاً از كشور آلمان يا انگلستان وارد مي‌شد. هر كس كه راديو مي‌خريد به شهرباني مراجعه مي‌كرد و يك عكس و جواز از آنها مي‌گرفت و ما مي‌رفتيم منزلشان و راديو را نصب مي‌كرديم. در آن زمان همه نمي‌توانستند راديو بخرند؛ مثلاً در تهران از هر هزار خانه يكي راديو مي‌خريد از اين رو تعمير كار راديو هم خيلي كم بود. آن موقع به‌ دليل آنكه راديو خيلي گران و بزرگ بود، در هر مغازه راديوفروشي شش يا هفت راديو بيشتر نبود كه كل سرمايه آن مغازه را تشكيل مي‌داد. راديوهاي برقي و چوبي بزرگ آلماني حدود 2000 تومان و 1500 تومان و برخي از آنها 1000 تومان قيمت داشت كه مبلغ گزافي در آن زمان بود. مشتري‌‌هايي كه براي خريد راديو مي‌آمدند معمولاً قسم مي‌دادند و مي‌پرسيدند اين آقايي كه در راديو ضرب يا ويولن مي‌زند، قدش چقدر است و يا چگونه در اين جعبه رفته است. در برخي خانه‌ها كه برق نداشتند از راديوي باطري‌دار استفاده مي‌شد. باطري‌هاي اين راديوها بزرگ بود و در خارج از جعبه راديو قرار مي‌گرفت و هر وقت خالي مي‌شد قابل شارژ بود. راديوهاي باطري‌دار معمولاً هلندي بودند كه پس از يك يا دو هفته باطري آنها خالي مي‌شد و شارژ مجدد آنها مكافات بود. در سال‌هاي بعد راديوهايي وارد شد كه با باطري خشك كار مي‌كرد. اين راديوها را با باطري آن وارد مي‌كردند كه مشهورترين آن «آندريا» نام داشت     فروش راديو در آن زمان زياد نبود، به طوري كه در هفته يا پانزده روز يا يك ماه، يك راديو به فروش مي‌رسيد. اما اگر راديوي كسي خراب مي‌شد يك مهندس آلماني به نام كريشاد راديوها را تعمير مي‌كرد. پس از آنكه اين مهندس آلماني به اروپا رفت ما يك ارمني به نام آساتور پيدا كرديم كه راديوها را تعمير مي‌كرد و بعد خودم رفته رفته تعمير راديو را از او ياد گرفتم.

 

راديو شيئي عجيب

بي‌ترديد ديدن جعبه‌اي كه از آن صدا و نوا توليد مي‌شود. براي شنوندگان نيم قرن پيش عجيب بوده است. شنونده‌اي مي‌گويد: «اولين بار راديو را زماني ديدم كه پدرم آن را خريد و چون تا به حال راديو نديده بودم فكر كردم آن يك جعبه معمولي است. من سنگي برداشتم و به جعبه زدم و اما روي راديو ترك برداشت و زماني كه پدرم آمد ديد جعبه راديو ترك برداشته، من و خواهرم را كه كوچك‌تر از برادرانم بوديم آورد و از ما پرسيد چه كسي راديو را شكانده است. خواهرم كه كوچك‌تر بود گفت: من نشكاندم، و من با اشاره دست به پدرم فهماندم كه او شكانده است. پدرم حرف مرا باور كرد و خواهرم را سه روز در انبار علف‌ها در زيرزمين زنداني كرد. اما زماني كه پدرم راديو را روشن كرد من فكر كردم پدرم است كه صدا در مي‌آورد، اما بعد از چند روز فهميدم كه راديو صدا مي‌دهد.»
 

تلاش براي خريد راديو

همانطور كه از قول يك راديوفروش نقل شد، هر دستگاه راديو در آن زمان هزينه گزافي داشت و همه افراد قادر به خريد آن نبودند. اما افزايش ورود اين دستگاه، پايين آمدن قيمت و راه‌يابي آن به منازل مردم عادي، افراد و خانواده‌ها را علاقه‌مند به خريد آن مي‌كرد.
 

آدم كوچولوها در راديو

خاطرات شنوندگان آن زمان راديو نسبت به گويندگان راديو شبيه داستان آليس در سرزمين عجايب است. بانوي سالخورده‌اي از اليگودرز مي‌گويد: «من فكر كردم كه آدم‌ها را زير دستگاه‌هاي مخصوص كوچك كرده و در راديو قرار مي‌دهند و آنها شب‌ها فرار كرده و صبح زود دوباره بازمي‌گردند. به همين علت يك شب وقتي همه در خواب بودند من بيدار ماندم و ديدم خبري از آدم كوچولوها نشد. پيش خود فكر كردم كه شايد امشب به خاطر ترس از من نرفته‌اند. به همين خاطر گفتم اگر دو يا سه روز ديگر در راديو بمانند از گشنگي و تشنگي مي‌ميرند. پس من سه شبانه‌روز بيدار ماندم و به راديو خيره گشتم ولي از آنها خبري نشد، به طوري كه در اين مدت از سردرد شديد بي‌تابي مي‌كردم.»(16     آقاي حاجي اسماعيلي نيز در خاطرات خود مي‌گويد: «در اولين سال‌هاي كه راديو به ايران آمد همه مردم موفق به خريد آن نمي‌شدند و فقط طبقه‌‌ مرفه از آن استفاده مي‌كردند، به مرور راديو به ديگر خانه‌ها راه پيدا كرد. بعضي از مردم به آن جعبه‌ جادو مي‌گفتند. جعبه‌اي كه از آن صدا به بيرون مي‌آمد. پدربزرگ خدا بيامرزم كه مرد بسيار ساده‌اي بود اولين بار كه راديو را ديد تا مدتها جلوي آن نشسته بود تا آدمهايي را كه در آن حرف مي‌زنند، ببيند و مي‌گفت اين آدم‌ها چه‌طور داخل جعبه شده‌اند!

 

راديوهاي آنتن‌دار

همان‌طور كه از قول سالمندان بيان شد دستگاه‌هاي گيرنده‌ راديو در ابتدا ورود همراه با آنتن بزرگي بوده است كه دارنده دستگاه مي‌بايست آن را در نقطه‌اي از بام خانه خود نصب نمايد. از اين رو نصب اين آنتن‌ها روي پشت‌بام منازل نشان‌دهنده حضور راديو در آن خانه بود. بانوي شنونده‌‌اي در اين مورد از خاطرات خود مي‌‌گويد: «يك روز كه از خانه يكي از همسايگان در تفرش برمي‌گشتم، ديدم كه مردم دور خانه‌اي جمع شده‌اند. وقتي جلو رفتم و علت را پرسيدم، يكي گفت:‌ دارند آنتن اين چيز جديدي كه آمده را بالاي پشت بام وصل مي‌كنند. پرسيدم‌ آنتن چيه؟ گفت: نمي‌دونم! به خانه كه رفتم و جريان را براي همسرم تعريف كردم او گفت من هم شنيده‌ام؛ مي‌گويند اين آنتن صداها را مي‌گيرد و به راديو مي‌دهد. راديو هم صداها را پخش مي‌كند. 

 

راديو گوشي

مي‌گويند نياز مادر هر ابتكار و اختراعي است. ورود راديو و عجيب و جالب بودن اين وسيله و عدم توانايي در خريد آن نزد عموم به دليل گران بودن، افراد باهوش را به كنجكاوي وامي‌داشت، به طوري كه شنونده‌اي مي‌گويد: «در زمان‌هاي قديم به علت گران‌ بودن راديو بعضي از افراد زرنگ و باهوش با استفاده از سيم‌پيچي كه روي يك لوله فلزي پيچيده شده بود و سيمي كه به سيم‌پيچ وصل بود، سيم را به ناودان پشت بام خود وصل مي‌كردند و با حركت دادن اين سيم از صداي راديو از طريق گوشي استفاده مي‌كردند.»(21)     و بدين ترتيب راديو گوشي در ميان جوانترها رواج پيدا كرد و آنها نيز از برنامه‌هاي راديو استفاده مي‌كردند:« در آن زمان راديوهايي به نام «راديو گوشي» وجود داشت كه برادر من هم قطعاتش را مي‌خريد و خودش درست مي‌كرد و جالب اين بود كه براي به كار افتادن آن بايد سيمش را به نرده‌هاي شيرواني مي‌زدند و يك موج را هم بيشتر نمي‌گرفت.»(22)
 

تابوي راديو

ورود هر پديده جديد به جامعه همراه با مخالفت‌هايي است. ورود راديو نيز به جامعه ما از اين امر مستثني نبود و نزد برخي خانواده‌هاي به‌ دلايل مختلف تابو شمرده مي‌شد

آقاي علي كياني نيز خاطره‌ جالبي تعريف مي‌كند: «پس از استخدام در ارتش به دليل صداي قابل تحمل، به دستور فرمانده‌مان در ارتش، مرا به راديو معرفي كردند و در آنجا چند دقيقه اشعار مذهبي خواندم كه مورد توجه قرار گرفت و بارها به راديو تهران دعوت شدم. اين مسئله باعث شد كه بسياري از دوستان و فاميل به راديو علاقه‌مند شوند. از اين رو از سر ناچاري يك راديو خريداري كردم و با خود به شهرستان نمين بردم كه آنرا به خاله‌ام هديه كنم. راديو را به خانه خاله بردم ولي به محض روشن كردم آن، خاله اتاق را ترك كرد و پس از چند دقيقه با حفظ حجاب كامل به اتاق بازگشت، زيرا فكر مي‌كرد كه راديو نامحرم است و خلاصه پس از چندين دقيقه چانه‌زني به او قبولانديم كه راديو نامحرم نيست و شنيدن آن اشكالي ندارد.»
 

راديوي دروغگو

در باور مردم تعلق مكاني و تعصب قومي موجب مي‌شد كه نسبت به گفتار گويندگان راديو در آن زمان موشكافانه دقت كنند. اما از آنجا كه برنامه‌هاي راديو از تهران پخش مي‌شد شنوندگان ديگر شهرها و روستاها گاهي عكس‌العمل‌هايي نسبت به گفتار گويندگان داشتند. آقاي اقبالي از شنوندگان قديمي راديو مي‌گويد: «من 18 سالم بود و با هرمز خان كه خان روستا بود و چند تن از اهالي روستا براي رضاخان كار مي‌كرديم. هرمز خان با رضاخان در ارتباط بود. يك روز او وسيله عجيبي با خود به روستا آورد، كه براي مردم روستا وسيله خيلي عجيبي بود. اما اين وسيله عجيب در روستا سالم نماند. زيرا وقتي گوينده راديو شروع به سخن گفتن كرد و گفت: سلام اينجا تهران است، همان لحظه يكي از روستائيان راديو را پرت كرد و گفت: چرا دروغ مي‌گويي. اينجا «ديويچ»‌ است، كجاي اينجا تهران است!

 

سوء استفاده از راديو

ظاهراً هر پديده جديدي كه وارد مي‌شود افرادي هستندكه بخواهند از آن سوء استفاده كنند. در خصوص پديده راديو نيز اين سوء استفاده وجود داشته است. حسين كريمي از تفرش مي‌گويد: «... بعد از چند ماه قهوه‌خانه محله ما يك راديو خريد. از آن به بعد مشتريانش دو برابر شد. اما او هم قيمت چاي و قليان را دو برابر كرد!(28)     آقاي احمدي نيز مي‌گويد: «اولين باري كه راديو را ديدم در قهوه‌خانه محله حسن‌يخي بود كه اندازه تلويزيون امروزي بود و دو پيچ داشت و صاحب قهوه‌خانه پسر خود را كنار آن دستگاه گذاشته بود كه كسي به آن دست نزند و صاحب قهوه‌خانه فقط روزي يك ساعت راديو را روشن مي‌كرد. ما كه شگفت‌زده بوديم هر روز به قهوه‌خانه مي‌رفتيم و برنامه‌هاي راديو را گوش مي‌كرديم و در ساعتي كه روشن بود قيمت كليه اجناس به خصوص چاي گرانتر از ساعات ديگر بود. برنامه‌اي كه من در اين ساعت گوش مي‌كردم فقط آهنگ بود تا زماني كه راديو ارزانتر شد و من هم خريدم.»
 

مونسي به نام راديو

راديو به عنوان يك پديده بالأخره پس از چند صباحي در ميان خانواده‌ها جاي خود را باز مي‌نمايد، به طوري كه مردم از آن به عنوان مونس و همدم ياد مي‌كنند. بانو ملك‌ناز اقبالي مي‌گويد:«پدرم و مردان خانه چون كشاورز بودند از هواشناسي راديو كه گاهي وضع هوا را پيش‌بيني مي‌كرد استفاده مي‌بردند. پدرم وقتي به شهر براي كار مي‌رفت راديو را هم با خود مي‌برد. پدرم مي‌گفت: وقتي راديو را هم با خود مي‌برم و بعد از كار به آن گوش مي‌دهم مثل اينكه چند نفري در كنار من هستند و من خيلي احساس تنهايي نمي‌كنم. چون در تمام طول سال كار كشاورزي نبود. پدرم مجبور مي‌شد براي امرارمعاش به شهر برود و كار كند تا خانواده‌اش زندگي بهتري داشته باشند.»

 

بهره‌برداري مختلف از راديو

و بالأخره خاطرات افراد مسن در خصوص راديو را كه مي‌شنويم از استفاده‌هاي گوناگون راديو در زندگي اجتماعي مي‌شنويم از جمله: «ما كه در خانه راديو داشتيم، ايام ماه مبارك رمضان كه دعاي سحر پخش مي‌شد راديو را روشن كرده و جلوي پنجره مي‌گذاشتيم تا همسايگان نيز از شنيدن دعاي سحر لذت ببرند.»    با اين حال به مرور زمان اين وسيله ارتباطي جايگاه خود را در بين افراد و خانواده‌‌ها پيدا مي‌كند. به‌طوري كه سال‌ها بعد به گفته‌ برخي سالخوردگان، راديو از جمله كالاهايي بوده كه افراد و خانواده‌ها به عنوان «هديه» آن را براي خانواده‌هاي ديگر از جمله تازه عروس و دامادها مي‌بردند.

 

كاركرد راديو

بدون شك امروز زندگي بدون رسانه‌ها قابل تصور نيست. رسانه‌ها در بسياري از جنبه‌هاي زندگي و فعاليت‌هاي اجتماعي و فردي ما دخالت دارند. گسترش و توسعه‌ي وسايل ارتباط جمعي در زندگي انسانها به حدي است كه عصر كنوني را عصر ارتباطات ناميده‌اند. رسانه‌هاي گروهي داراي چنان قدرتي هستند كه مي‌توانند نسلي تازه در تاريخ انسان پديد آورند. انسان امروزي رفتارهاي خود را بر اساس الگوهاي برگرفته از كتاب، مجله، فيلم، ماهواره، اينترنت، راديو، تلويزيون و غيره سامان مي‌دهد. هارولد لاسول درسال 1967 سه كاركرد عمده براي رسانه‌ها برشمرد:

1- نقش خبري: نظارت (حراست) بر محيط

2- نقش راهنمايي: ايجاد و توسعه‌ي همبستگي‌هاي اجتماعي افراد

3- نقش آموزشي: انتقال ميراث فرهنگي

سپس چارلز رايت كاركرد سرگرمي را به اين كاركردها افزود.

اما كاركردهاي رسانه در اين دنياي شبكه‌اي‌شده فراتر از كاركردهاي مطرح‌شده از سوي اين صاحبنظران ارتباطات است، زيرا با توسعه و گسترش فن‌آوري و ايجاد يك جامعه اطلاعاتي نقش رسانه‌ها پررنگتر و سنگين‌تر شده است. در واقع رسانه مي‌تواند تأمين‌كننده‌ي خدمات اجتماعي، اقتصادي، آموزشي، اطلاع‌رساني، سرگرمي و ... باشد، اما كاركردهاي هر رسانه با توجه به رسالت و مأموريت آن رسانه تعريف مي‌شود.به عنوان نمونه در اينجا رسانه‌ي موردنظر راديو قرآن است. راديو قرآن به عنوان يك رسانه‌ي كاملاً ديني و قرآني كدام كاركرد را بايد مدنظر قرار دهد. در يك نگاه گذرا به برنامه‌هاي اين شبكه به وضوح مشخص است كه به آموزش و اطلاع‌رساني در حوزه‌ي قرآن توجه ويژه‌اي شده است، اما كاركرد سرگرمي در اين شبكه چه جايگاهي خواهد داشت؟  به عبارت ديگر آيا لازم است به برنامه‌هايي با رويكرد سرگرمي هم توجه شود و يا خير؟ براي پاسخ به اين سئوال در اين مقاله ابتدا  سرگرمي را از ديدگاه آيات و روايات بررسي مي‌كنيم سپس به تعريف سرگرمي و جنبه‌هاي مختلف آن در زندگي امروز مي پردازيم.

 

مخاطب شناسي راديو و بازنمودهاي فرهنگي آن

حسين ميرزائي : وقتي مي خواهيم يك كنش ارتباطي را توصيف كنيم سئوالاتي به ذهن خطور مي كند: چه كسي؟ چه مي گويد؟ از كدام دريچه؟ به چه كسي؟ با چه تاثيري؟ مطالعه در حوزه ارتباطات، گرايش به تمركز بر يكي از اين پرسش ها دارد. در سئوال اول موضوع بر سر ارتباط گر است، يعني كسي كه آغاز كننده و هدايت گر كنش ارتباطي است. به اين حوزه از تحقيق اصطلاحا «تحليل كنترل»  گفته مي شود. چه مي گويد در واقع به حوزه «تحليل محتوا» بازمي گردد.كساني كه به مطالعه نوع رسانه  جمعي توجه دارند،  «تحليل رسانه» را مد نظر دارند. و وقتي كه توجه به افرادي باشد كه پيام را دريافت مي كنند توجه كنيم به «تحليل مخاطب» خواهيم پرداخت.و اگر بحث بر سر تاثير پيام باشد به «تحليل تاثير» خواهيم پرداخت. اين مطلب كه اين جداسازي مفيد است يا خير  عميقا به يك غايت علمي مفروض بستگي دارد. براي مثال مي توان عنوان كرد كه در اكثر موارد تركيب تحليل مخاطب و تحليل اثر به مراتب ساده تر از جداسازي آنهاست. از سوي ديگر در تحليل محتوا تقسيم آن به مطالعه مفاهيم و مطالعه سبك مي تواند مفيد باشد.(لاسول 1383 :2) در اينجا كوشش خواهيم كرد كه در مورد تحليل مخاطب راديو با توجه به تغييراتي كه در ايران رخ مي دهد بحث كنيم. ارتباط ميان افراد كه سبب انتقال مفاهيم، افكار و اطلاعات از فردي به فرد ديگر مي شود، شرط اصلي پيدايي و ادامه زندگي جمعي است. زيرا زندگي جمعي انسانها بدون وجود ارزشها، هنجارها، اهداف و حتي تعارضاتي كه از طريق ارتباط به وجود مي آيد، معنا و مفهومي نخواهد داشت. (سيلورمن 1973 :20) علاوه بر اين پيدايي و قوام ارزش هاي گروهي، هنجارها، محتواي فرهنگي و همچنين روند هاي يادگيري اجتماعي و در عين حال تضاد هاي اجتماعي فقط از طريق ارتباط به وجود مي آيد. افراد براي زندگي جمعي بايد از اهداف ، مقاصد، آگاهي ها و همچنين از تفكر و برداشت ديگران مطلع گردد تا به ارائه كنش و واكنش در برابر آنها قادر گردد ( اعزازي 1373 :17). جوامع بشري تاريخ درازي را به ارتباط با كلام پرداخته اند. فرهنگ ، دانش و تمام دست آوردها و تجربيات اجتماعي و تاريخي جامعه، از طريق كلام و گفتار انتقال يافته است. هرچند با پيدايش خط و كتابت بسياري از وقايع جامعه به صورت تا امروز باقي مانده است اما اكثر نسخه ها در معرض نابودي و فساد قرار داشت و در عين حال براي عموم قابل دسترس نبود. حتي با گسترش صنعت چاپ نيز بسياري از اين دانش تا مدتها محدود به اقشار خاص بود كه نسبت به كل جامعه سهم بسيار ناچيزي داشتند. از اوايل قرن نوزدهم، نوع جديدي از ارتباط به وجود آمد كه با تمام انواع قبل تفاوت داشت. از اين نوع ارتباط با عنوان ارتباط جمعي نام مي برند. از جمله ضرورت چاپ روزنامه در شرايط سرمايه داري كه مي بايست به دست «توده» برسد.(آلبرت1973:7-26) برقراري ارتباط از طريق رسانه جمعي، ارتباطي غير مستقيم است؛ زيرا بدون استفاده از ابزار پيشرفته تكنولوژيك امكان برقراري نخواهد داشت. و البته ارتباطي عمومي است به اين معني كه همگان امكان استفاده از پيام رسانه را دارند. امروزه در ميان رسانه هاي جمعي اينترنت سهم مهمي يافته است اما همچنان تلويزيون و راديو ابزارهايي قوي و تاثيرگذار در اشاعه اطلاعات هستند. چراكه هر يك از اين رسانه ها داراي ويژگي هايي هستند كه توانايي هاي خاصي را به همراه دارد. همانطور كه ايميل نتوانست جاي پست را بگيرد. راديو نيز با به علت ويژگي هاي خاص خود همچنان در ميان ساير رسانه ها مخاطبين خود را حفظ كرده است. به طور كلي برنامه هاي راديويي از تركيب سه عنصر صدا، موسيقي و كلام پديد مي آيند و نيروي بياني و ارتباطي خاصي را تشكيل مي دهد كه از بيان مكتوب مطبوعاتي و بيان سينمايي و تلويزيوني متمايز است. در زير به برخي از ويژگي هاي برجسته راديو اشاره مي كنيم:

1-قابليت حمل و بهره برداري در هر مكان.

2- بهره برداري همزمان با انجام فعاليت هاي مختلف.

3-سرعت انتقال پيام(برخلاف مطبوعات)

4- وسعت دامنه انتشار (تقريبا در هر نقطه اي از جهان).

5- مقرون به صرفه بودن دستگاه.

6- امكان استفاده از فرستنده هاي متعدد.

7-سهولت ضبط برنامه ها براي استفاده مجدد.

8- بكارگيري زبان ساده و سهولت در بهره مندي از پيام.

9- قدرت تاثير بالا.

به نظر گروهي از مردم راديو عبارت است از قرائت روزانه برنامه هاي مطبوعات ولي به صورت گسترده تر و آسان تر. و گروهي ديگر راديو را وسيله اي مي دانند كه در كنار آن به يكباره گرفتگي و اندوه زدگي را از ميان ببرند و خويش را از چنگ دلتنگي و ملال زندگي گريز دهند. اين از خود گريختن سبب مي شود زندگي عوض شود و انسان خود را به آغوش دنياي افسونگرانه و اعجاز آميز توهم بياندازد. بهره وران راديو كساني هستند كه در جريان روز سخت ترين كارها را انجام مي دهند و در جريان كار يا در هنگام آسودگي از كار مايه نجات آنهاست.  راديو يك وسيله نيرومند فرهنگي است از فرهنگ مايه مي گيرد و در عين حال خود سبب دگرگوني و تحولاتي در فرهنگ مي شود. بررسي اين تحولات و دگرگوني ها و اصولا نقش فرهنگي راديو با اندازه گيري هاي كمي برنامه ها قابل انجام نيست. بلكه تجزيه و تحليل كيفي و دقيقي را در گفتارها و محتواي برنامه ها مي طلبد.در مورد نقش آموزشي راديو نبايد بيش از آنچه واقعيت به ما مي گويد انتظار داشت؛ آموزش در درجه اولي به عهده نهادهاي ديگر چون مدرسه و خانواده است و راديو مي تواند نقشي مكمل داشته باشد. اما با اين حال راديو مي بايد در بدوش كشيدن بخشي از اين وظيفه تدبيري بيانديشد به ويژه كه مي بايد هماهنگ با نظام ارزشي جامعه و با توجه به امكانات در جهت برآورده كردن نيازها آموزشي و فرهنگي جامعه گام بردارد. راديو از فرهنگي مايه مي گيرد كه خود مي خواهد شنوندگان را كه با آن فرهنگ زندگي مي كنند آموزش دهد. راديو  نمي تواند كاملا جدا از فرهنگي كه در جامعه جريان دارد حركت كند. بعلاوه گيرندگان پيام نيز منفعل نيستند بلكه عواملي چون پيشداوري درباره پيام، استنباط مفاهيم پيام و انطباق پيام با تربيت گيرنده در توجه آنها به برنامه هاي راديو موثر است. به هر ميزان كه اهداف تحول جامعه مورد توجه جدي تر قرار بگيرد، ابزار مورد استفاده برنامه ريزان و دولت مردان هر كشوري از قبيل راديو و تلويزيون براي اداره جامعه و تحول فرهنگي از اهميت بيشتري برخوردار است.  به منظور شناخت نقش و تاثير راديو ابتدا مي بايست رابطه راديو با مفاهيم تحولات مورد نظر روشن شود. آيا راديو در حالت كنوني اشاعه دهنده اين مفاهيم است يا ضد آن را ترويج مي كند و يا نسبت به آن بي اعتنا است. با مشخص شدن اين رابطه آنگاه مي بايد به نقش مخاطب به عنوان پايه مهم ديگر در اثر پذيري پرداخت. در واقع بايد پرسيد نقش مخاطب در اثر راديو براي ايجاد تحولات مذكور چگونه است. و چه مؤلفه هايي در فعاليت مخاطب باعث افزايش يا كاهش تاثير مي شود. پرداختن به اين مسائل از يك سو نيازمند شناخت مخاطبان برپايه ميزان استفاده آنها از راديو با توجه به متغيرهاي زمينه اي (جمعيت شناختي) براي تعيين تفاوت ها در خرده گروه ها است و از سوي ديگر  اين امر مستلزم طبقه بندي مخاطبان برپايه رويكرد آنها به تحولاتي است كه راديو در صدد ايجاد آن است. براي درك مخاطبان رسانه لازم است بدانيم كه راديو چگونه با زندگي روزمره مردم تطبيق مي يابد. شيوه استفاده از راديو خود مي تواند از زمينه اجتماعي و فرهنگي اي كه استفاده از آن را احاطه كرده است، تاثير پذيرفته باشد. رويكرد ما به مخاطب رويكردي تركيبي است. مخاطب از راديو تاثير مي پذيرد و تاثير آن هم كم نيست اما مخاطب منفعل نيست، او با فعاليت خود بر محتواي پيام دريافت شده اثر مي گذارد و لذا فعاليت او مي بايد ملاحظه شود.(مهدي زاده 1384:185)

براي بررسي عوامل موثر در ميزان افزايش يا كاهش تاثيرات با توجه رابطه ميان مخاطب و راديو مي توان دو هدف را  در نظر گرفت:

1-بررسي رابطه در معرض راديو قرار گرفتن و پذيرش تغييرات فرهنگي.

2-    طبقه بندي مخاطبان بر پايه ميزان نوگرايي با توجه به ساعات و نحوه استفاده از راديو .

 

مخاطب كيست؟

مفهوم مخاطب معاني مختلفي دارد و توافق كمي بر سر تعريف آن وجود دارد. (براي اطلاع بيشتر نگاه كنيد به : موش توري، آنتيگون 1386) آنچه در بررسي مفهوم مخاطب مهم است توجه به نوع مخاطب است: يعني بايد در ارزيابي تاثير راديو بر گروه اجتماعي خاصي كه پيام براي او تهيه شده است، تاكيد نمود. بنابرين در اينجا مي كوشيم طبقه بندي اي از مخاطب ارايه دهيم:  -مخاطب راديو به مثابه انبوه جمعيت - مخاطب راديو به مثابه فراورده -مخاطب راديو به مثابه عامل در مدل اول ، مجموعه وسيعي از مردم كه به لحاظ زماني و مكاني از يكديگر جدا بوده و بطور خودكار عمل مي كنند فاقد شناخت و يا داراي شناخت اندكي هستند، در نظر گرفته مي شود. مخاطب¬هايي كه نقطه مشترك آنها در معرض راديو قرار گرفتن است. در مدل مخاطب به مثابه فراورده مردم به عنوان موجوداتي كه بر پايه و براساس راديو رفتار مي كنند، ملاحظه مي شوند. اين مدل قدرت رسانه براي ايجاد تاثيرات مضر بر روي افراد را مورد تاكيد قرار مي دهد. سئوال اصلي در اين مدل اين است كه راديو با رسانه با مردم چه مي كند. در مدل مخاطب به مثابه عامل؛ مردم به عنوان عوامل گزينش گر و آزاد در نظر گرفته مي شوند و سئوال اصلي در اينجا اين است كه مردم با رسانه چه مي كنند. البته اين بدان معنا نيست كه مخاطب آزاد از تاثيرات عوامل اجتماعي و فرهنگي عمل مي كند بلكه طرفداران اين ديدگاه معتقدند كه كنش مخاطب به ميزان قابل توجهي توسط حوزه هاي اجتماعي و فرهنگي تعيين مي شود.(مهدي زاده 1384 :189) البته بايد متذكر شد كه تعدادي از مطالعات مهم در مورد مخاطب كه دقيقا در درون اين مدل ها قرار نمي گيرند و روي حاشيه هايي از اين مدل ها قرار دارند، مفاهيم پيچيده تري را ارايه مي دهند. در نوع ديگري از طبقه بندي مي توان مخاطب را به دو دسته مخاطب فعال و مخاطب منفعل دسته بندي كرد. آدامز در توضيح مي گويد: « تمايل مردم به روشن كردن يك دستگاه بدون در نظر گرفتن برنامه اغلب مي تواند شاهدي از مخاطب منفعل باشد. برعكس تئوري مخاطب فعال اين تفكر را كه مخاطب بدون هيچ اطلاعي از برنامه و يا با شناختي اندك از آنچه ارايه مي شود، تصميم به استفاده از رسانه مي كند را نمي پذيرد. اين تئوري فرض مي كند كه بهره برداري از رسانه برپايه نياز هاي ويژه و رضامندي مخاطب است(آدامز 2000 :80) در مجموع رويكردهاي عمده در مطالعه مخاطب شامل فرض هايي صريح يا تلويحي در باره فعاليت مخاطب است. و برخي از محققين چيزي بين فعاليت و عدم فعاليت مخاطب را برگزيده اند كه عنوان مدل تركيبي را يافته است. و از ميان اين نظريات تركيبي بيش از همه ديدگاه تاثيرات محدود شناخته شده است.(وبستر 1998 : 199) كاتز، گورويچ و بلومر معتقدند الگوهاي استفاده از رسانه توسط توقعات كم و بيش معيني شكل مي گيرد كه نشان مي دهد چه نوع محتوايي چه نوع مخاطبي را پيش بيني مي كند(لين 1996 :563). بنابراين برخي محققين معتقدند كه استفاده فعال مردم از رسانه مي تواند به عنوان يك متغير واسط مهم در ايجاد تاثيرات محتمل نقش داشته باشد. به همين علت رويكرد استفاده و رضامندي مي كوشد چارچوبي براي فهم وقت و چگونگي فعال شدن مصرف كننده پيام و تاثيري كه مخاطب از اين رهگذر از رسانه مي گيرد، فراهم آورد. 

 

وجه نظر جديد

وجه نظر جديد در معناي كلي و گسترده آن با فكر ايدئولوژي، ابداع، ابتكار، خلاقيت، پيشرفت و آن چه كه از آن با عنوان «فرهنگ توسعه» نام برده مي شود همراه و متقارن است. نظريه پردازان اوليه نوگرايي دسته اي از ارزش ها و هنجارها را پايه تحول در جهت مدرن شدن كشورهاي روبه توسعه معرفي نمودند. اين دوره با تحقيقات فراواني كه نشان دهنده همبستگي ميان مواجهه با رسانه هاي جمعي و نوگرايي است مشخص شده اند. از جمله ويلبر شرام ( Wilber  Shrum) اشاره مي كند كه  رسانه‌ها به عنوان يك پل وظيفه دارند تا افراد را در جهان سوم به دنياي وسيع‌تري متصل كنند. در سطح كلان نيز رسانه‌هاي جمعي مدرن بسيار با اهميت تلقي شده و در جهت انتشار نو‌آوري‌هاي مدرن به عامة مردم توسط رهبران جوامع استفاده شده‌اند. رسانه‌ها به مرور زمان باعث جذب افراد به برنامه‌هاي بويژه سرگرم كننده مي‌شوند و اين امر در افزايش زمان استفاده موثر است. همچنين رسانه‌ها در پخش و نشر رفتارها و نگرش‌هاي جديد مي‌توانند به افول نگرش‌ها و رفتار‌هاي ضد نوگرايي در مردم منجر شوند و از اين طريق به ايجاد يا افزايش نوگرايي در افراد كمك كند. از حدود دهة هفتاد ميلادي با انتقاد از پارادايم مسلط (تسلط رسانه بر مردم) به شيوه‌‌هاي كيفي در تحقيق روي آورده شد و در بررسي تاثيرات رسانه نيز مرحله جديدي آغاز شد كه از آن به عنوان نظريه تاثيرات محدود نام برده شد. در اين نظريه تاكيد بر اين بود كه رسانه‌ها در كنار ساير متغير‌ها يكي از عوامل اثرگذار  هستند. ارتباطات در جهت آماده‌سازي مردم به رفع نياز‌ها و مشكلات آن، كمك براي رشد خود، پرورش در رشد فرهنگي و استقلال و تجهيز مردم براي مشكلات اجتماعي تعريف شد. در دهة هشتاد مفهوم جديد تري از فرهنگ و تاثيرات آن بر رشد مطرح گرديد. دانشمندان بر نقش ارتباطات در توسعه و بر يكپارچگي ميان سيستمها سنتي و مدرن ارتباط و مشاركت فعال مردم در اجتماعات محلي بر اساس برنامه‌هاي توسعه تاكيد كردند. مقارن با آن مرحله سوم تاثيرات رسانه‌هاي جمعي با جانبداري دانشمندان ارتباطات از مفهوم رسانه‌هاي جمعي نيرومند آغاز گرديد. به اين ترتيب نقش رسانه‌ها در تحول اجتماعي- اقتصادي و فرهنگي مجددا مورد تاكيد واقع شد. در بررسي نقش رسانه‌ها در ايجاد تغييرات به ويژه در سطح فردي تلاش‌هاي گوناگوني صورت گرفته است.        با توجه به نقشي كه راديو در جهت‌گيري و جامعه‌پذيري ايفا مي‌كند و تاثيري كه در طول زمان بر بينش‌ها مي‌گذارد. بايد تاثير آن را در كنار ساير عوامل مورد بررسي قرار داد. شنوندگاني كه ساعات بيشتري را در روز به شنود راديو مي‌گذرانند بيشتر تحت تاثير آن قرار دارند و لذا راديو يكي از عوامل پرورش اذعان داشت كه تفاوت در ميزان شنود باعث تفاوت در ميزان وجه نظرهاي جديد مي‌شود يعني راديو يكي از عوامل انتشار و يا القاي مفاهيم و مقولات جديد است. اما در مورد مخاطب بايد گفته شود كه مخاطب راديو كاملا فعال و كاملا مستقل نيست. بر پاية نظريه استفاده رضامندي بيشتر مخاطبين راديو در پي ارضاي نيازهاي ويژة خود هستند. به جر عدة معدودي كه كاملا منفعل هستند و عده‌اي كه كاملا فعال هستند اكثريت در وضعيت بينابيني به سر مي‌برند. نكته اي كه بايد به آن توجه نمود بررسي وضعيت مخاطب در ابعاد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است. مخاطب بر حسب موقعيتي كه از ابعاد فوق در جامعه دارد و داراي وضعيتي متفاوت است. اين موضوع هم فرد را در انتخاب برنامه‌ها در ميزان شنود نشان مي‌دهد و هم در نوع برخورد با راديو (انفعالي يا انتقادي). پس مي‌توان نتيجه گرفت راديو مي‌تواند در اشاعه فرهنگي وجه نظرهاي جديد بسيار موثر باشد اما نه يكسان براي همه اقشار اجتماعي بلكه براي افرادي كه از نظر اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در سطح پايين‌تري قرار دارند. و به دليل عدم دسترسي اين عده، كه قشر عظيمي را تشكيل مي‌دهند ما به منابعي ديگر مانند سرمايه فرهنگي خانوادگي، رسانه‌اي و بخصوص راديو مي‌تواند منبع خوبي براي آموزش و ترويج نظرگاههاي جديد فرهنگي و اجتماعي باشد. پس در اينجا لازم مي‌آيد برنامه‌سازان راديويي توجه به مخاطب عام به سمت توجه به مخاطب خاص بياورند. چيزي كه كم و بيش در گرايشات كنوني راديو كشور ديده‌ مي‌شود.

 

گفتگو با مدير راديو

دكتر حسن خجسته  او را يك رفرميست> در سازمان صدا و سيما مي‌خوانند. پس از گذشت دو دهه فعاليت در راديو كه موجب سفيد شدن موهايش شده، هنوز به دنبال انجام اصلاحات در عرصه راديوست. شايد بتوان درخشان‌ترين حركت وي در دوران مديريتش بر عرصه راديو را گسترش شبكه‌هاي راديويي و افزايش آنها از دو شبكه به هشت شبكه دانست. از سوي ديگر وي مدت‌هاست كه به دنبال افزايش سطح كيفي راديو به عنوان يك رسانه ملي بوده و در اين راه نيز به موفقيت‌هاي چشمگيري دست پيدا كرده است. دكتر حسن خجسته، پيرمرد اصلاح‌طلب راديوي جمهوري اسلامي ايران است كه سعي دارد تا با حفظ اصول و موازين به تغييرات مثبت در اين عرصه دست بزند. در خلال سخنانش بارها از توجه شبكه‌هاي راديويي به مخاطب گفته و در اين ميان از شبكه راديويي به عنوان دستاورد جديد و البته موفق راديو ياد مي‌كند. اشارات مكرر وي به برنامه‌هاي مختلف راديويي نشان از آن دارد كه به عنوان يك مدير، بسياري از برنامه‌هاي راديويي را گوش داده و به صورت مستقيم به نقد آنان مي‌پردازد. اما جالب است كه در اتاق خود، دو تلويزيون بزرگ را گذاشته و از يكي، برنامه‌هاي داخل و از ديگري، برنامه‌هاي ماهواره را مدام پيگيري مي‌كند كه اين خود نشان از مهجور بودن راديو - حتي در اتاق مدير راديو - دارد. CNN به عنوان شبكه مورد علاقه وي، همواره پيگيري مي‌شود تا آخرين تحولات جهاني و همچنين تكنيك‌هاي ارائه شده از سوي اين شبكه مدنظر قرار گيرد. به راديو اميد بسياري دارد و تمام تلاش خود را مبذول داشته تا در عصر ارتباطات و با وجود ده‌ها راه ارتباطي، راديو تاثيرگذاري خود را در سطح جامعه حفظ كند. آيا او در اين راه موفق خواهد شد؟  آقاي دكتر، از كجا فعاليت‌هاي راديويي خود را آغاز كرديد؟ خجسته: من بيش از دو دهه است كه در راديو فعاليت دارم. از همان ابتدا نيز در اين عرصه فعاليت كرده‌ام و قدم به قدم بالا آمده‌ام. ابتدا سردبير يكي از برنامه‌هاي راديو شدم، بعد مدير گروه، سپس مدير شبكه و اينك نيز در اين بخش مشغول به فعاليت هستم. راديو از ابتداي فعاليت خود، چه مسيري را در كشورمان طي كرده است؟ خجسته: وقتي در سال 1319 راديو به ايران آمد، تا سال‌هاي سال تنها رسانه دولتي بود. در آن زمان راديو به عنوان تنها تفريح در كنار كسب اطلاعات، اخبار و... براي مردم كشورمان مطرح بود؛ تا جايي كه بسياري با راديو زندگي مي‌كردند. تا حوالي سال‌هاي 65 و 66، راديو به عنوان رسانه بلامنازع در كشورمان وجود داشت و به فعاليت خود ادامه مي‌داد. اما از سال‌هاي 67 به بعد، رسانه‌هاي ديگري در اين عرصه مطرح شدند كه اين خود باعث كاهش مخاطبان راديو شد.  من يادم مي‌آيد در آن زمان حتي برنامه‌هاي پرمخاطبي مثل برنامه خانواده كه آقاي شجاعي‌مهر در آن فعاليت مي‌كرد نيز با افت چشمگيري از نظر تعداد مخاطبان مواجه شد. البته اين مسئله دلايل مختلفي داشت اما بي‌ترديد مي‌توان گفت مهم‌ترين دليل آن، ورود رسانه‌هاي رقيب بود؛ رسانه‌هايي همچون كاست، ويديو و بسياري از برنامه‌هاي تلويزيون. از سال 72 راديو به تدريج يك استراتژي مشخصي را براي خود تعريف كرد كه شامل يك پروسه كمي در سطح شبكه‌هاي سازمان بود. تاسيس شبكه‌هاي تخصصي مثل جوان، فرهنگ، معارف، قرآن، ورزش و چندين شبكه ديگر، از جمله اين شبكه‌هاست. تا جايي كه در حال حاضر اگر ما راديو كرج را هم محاسبه كنيم، مي‌توانيم بگوييم تنها در تهران، دوازده شبكه فعال وجود دارد كه آخرين آن است. اين راديو در آخرين جشنواره راديو، راه‌اندازي شد و روزانه شش ساعت برنامه دارد. ما سعي كرديم تا در اين پروسه هم توسعه داشته باشيم و هم تنوع‌مان را حفظ كنيم. ما در دوره‌اي اصرار بر افزايش كميت در برنامه‌هاي راديو داشتيم؛ تا جايي كه رييس وقت صدا و سيما (لاريجاني) بر اين توسعه كمي اصرار مي‌كرد. در اين ميان آيا تلاشي بر توسعه كيفي نيز صورت گرفت؟ خجسته: شما وقتي چيزي نداشته باشيد، نمي‌توانيد كيفي‌سازي كنيد. اول بايد به وجود آورد و سپس اقدام به كيفي‌سازي كرد. به طور مثال شما اول يك غزل را مي‌سراييد و سپس شروع به چكش كاري در آن مي‌كنيد. آقاي لاريجاني كار توسعه كمي را انجام داد اما ما در آن زمان ارتقاي كيفي را هم داشتيم. من بايد بگويم در آن زمان، راديو هيچ مدلي براي ارزشيابي نداشت و ملاك و معيار خاصي مطرح نبود اما از سال 73 به موازات توسعه كمي، بحث توسعه كيفي نيز مطرح شد. توسعه كيفي حركت در عمق بود. تبديل كميات به كيفيات كار ساده‌اي نيست. در حال حاضر ما يك كميته ارزيابي داريم كه وظيفه آن، پيدا كردن تناسب ميان عوامل است.  هر شبكه براي خودش كميته نظارت دارد كه كارشناسان در آن به بررسي و تحليل مسائل آن شبكه مي‌پردازند. امسال ما در هفتمين دوره جشنواره بين‌المللي راديو، بيش از صد برنامه از ساير كشورها داشتيم. تمامي اين‌ها نشان مي‌دهد كه در سطح كيفي نيز توسعه پيدا كرده‌ايم؛ تا جايي كه وقتي از ساير كشورها مي‌آيند و برنامه‌هايمان را نگاه مي‌كنند، مي‌گويند كه كار ما بسيار علمي و تخصصي شده است.  نظرتان پيرامون مركز چيست؟ آيا اين مركز حتي از نظر نام و عنوان خود مشكل ندارد؟ خجسته: البته اسم اين مركز بايد بگويم ما وقت زيادي را گذاشتيم تا حوزه نظري و تئوري راديو را بارور كنيم. براي مثال، شش سال پيش وقتي مي‌خواستيم برنامه‌هاي راديو را به صورت مدون بنويسيم، چيزي در دست نداشتيم اما الان حداقل سي كتاب در اين زمينه وجود دارد كه بخشي از آن ترجمه بوده و بخشي ديگر نيز تاليفات بچه‌هاي راديو است. ما ماهنامه راديو را منتشر مي‌كنيم كه به صورت تخصصي فعاليت كرده و حاوي مقالات علمي بسياري است.  در حال حاضر شبكه‌هاي راديويي در سه حوزه مشغول به فعاليت هستند. برخي همچون شبكه جوان مخاطب محور هستند. بعضي از آنها همچون شبكه فرهنگ، محتوا محور و برخي همچون شبكه پيام، ساختار محور. چرا خط ثابتي درفعاليت اين راديوها وجود ندارد؟   خجسته: به طور حتم نياز و ضرورتي در اين قضيه وجود داشته است. البته اين تعاريف در معناي حقيقي‌اش همه يكي است. شما در سيستم كار بايد به دنبال مصلحت باشيد. منظورم از مصلحت، نيازسنجي عموم مردم و خانواده‌هاست؛ همچون پدري كه به دنبال مصلحت فرزندانش است. از سوي ديگر، يك ديدگاه هم وجود دارد كه به نياز مخاطب بر مي‌گردد. شما نمي‌توانيد هيچ يك از اين دو نوع نگاه را رد كنيد. در راديو هم چنين نگاهي وجود دارد. ما از يك سو به دنبال اين هستيم كه ببينيم چه چيزهايي به مصلحت مردم است و از سوي ديگر به دنبال نيازهاي واقعي مردم هستيم. اين دو مسئله ممكن است در مواردي با يكديگر تناقض پيدا كند. ما بايد بتوانيم بين نياز و مصلحت تعادل قائل شويم كه به عقيده من تاكنون در اين زمينه موفق بوده‌ايم. براي مثال شبكه فرهنگ بيشتر به مصلحت مخاطب توجه مي‌كند اما شبكه جوان بيشتر به دنبال پاسخگويي به نياز مخاطب است.  ما در راديو فرهنگ، هر نوع موسيقي را پخش نمي‌كنيم اما ممكن است براي شبكه جوان آنها را پخش كنيم. ما ممكن است براي شبكه گفتگو مناظره داشته باشيم اما در شبكه جوان چنين قضيه‌اي وجود نداشته باشد. اين‌ها همگي به آن دو مقوله بر مي‌گردد. آيا فكر نمي‌‌كنيد در برخي از شبكه‌ها، بيش از حد بر اساس مصلحت عمل شده است؟ براي مثال مي‌‌توان چنين وضعيتي را در مورد راديو معارف مشاهده كرد. خجسته: اتفاقا راديو معارف از آن شبكه‌هايي است كه به نياز مخاطب رسيدگي مي‌‌كند. اما به صورت كلي راديو معارف براي عموم پخش نمي‌‌شود بلكه مخاطب خاص دارد مثل راديو قرآن. به همين دليل ما در راديو معارف بحث‌هايي از سطح عالي تا سطح عادي داريم. اين شبكه اتفاقا براي پاسخ به سوالات شرعي و بحث‌هاي تفسيري قرآن و دين، مخاطب‌سنجي مي‌‌كند. اين نكته را هم بايد مد نظر داشته باشيم كه هر دقيقه نمي‌‌توان به تعادل مصلحت و نياز فكر كرد. در حال حاضر ما دوازده شبكه داريم اما هنوز هم نمي‌‌توانيم بگوييم كه به تمامي نيازها پاسخ داده‌ايم.  يكي از انتقاداتي كه همواره به سازمان صدا و سيما وارد بوده، فربه شدن بيش از حد اين سازمان از نظر نيروي انساني است؛ تا جايي كه بسياري از انرژي مسئولان تنها صرف نيروهاي سازمان مي‌‌شود. خجسته: اتفاقا ما در اينجا نيروي رسمي كمي داريم. اما تعداد زيادي از نيروها هستند كه با ما همكاري داشته و در مورد برنامه‌ها به ما كمك مي‌‌كنند.  ولي اين تعداد نيرو در مقايسه با نيروهاي شبكه BBC قابل مقايسه نيست. خجسته: شما در مورد BBC و كشوري همچون انگلستان صحبت مي‌‌كنيد كه رشد جمعيت در آن منفي است اما ايران از جمله كشورهايي است كه رشد مثبت و بالايي دارد. اين نيروها نيازهاي زيادي دارند. بنابراين در اين سيستم نمي‌‌توان روشي را پياده كرد كه با نيروهاي كم، فعاليت داشت؛ چرا كه جامعه جوان بوده و اين نيروي جوان نياز به بازار كار دارد. طبيعي است در چنين فضايي همه به دنبال پذيرش نيرو باشند تا در نهايت با انفجار نيروهاي جوان بدون كار مواجه نباشيم. البته BBC هم اينطور نيست. من دو سال پيش جايي خواندم كه بخش كاري و اداري BBC آنقدر سنگين شده كه مي‌‌خواهد عده زيادي را باز خريد كند . بنده خودم سفري داشتم به NSK ژاپن و ديدم كه چقدر اين رسانه شلوغ است؛ با يك سيستم دولتي با تعداد بسياري كارمند. بايد گفت از آنجا كه ما كشوري در حال توسعه هستيم، بايد به بهترين نحو ممكن از نيروهايمان استفاده كنيم. الان اين بحث مطرح است كه راديو كاملا ديجيتالي شود ولي من مطمئن هستم كه هيچگاه چنين اتفاقي نخواهد افتاد؛ چرا كه بسياري از نيروهاي موجود در راديو بيكار خواهند شد.  آيا به رجحان رابطه بر ضابطه در سازمان صدا و سيما اعتقاد داريد؟ خجسته: اين مسئله تنها مخصوص صدا و سيما نيست بلكه در مجله شما هم چنين چيزي وجود دارد. ما جامعه اي مبتني بر نظام خويشاوندي هستيم. در اين جامعه اگر شما شغلي داشته باشيد و يكي از اقوامتان بخواهد تا در آن مركز فعاليت كند نمي‌‌توانيد چنين درخواستي را رد كنيد. اين رابطه، رابطه بازي به معناي معمول نيست. من وقتي دبيرستان مي‌‌رفتم، مد شده بود كه كارت پستال براي ديگران مي‌‌فرستادند. من هم به مناسبت سال نو چند كارت پستال گرفته و براي خاله و دايي فرستادم، اما جالب بود كه خودم زودتر از كارت پستال به ديدن آنها رفتم. در چنين جامعه‌اي كه سبك آن بر پايه خويشاوندي است، چنين كارهايي معنا ندارد و مختص جوامع غربي است كه سال‌هاي سال يكديگر را نمي‌ بينند و چنين كاري مي‌‌تواند خيلي زيبا هم باشد؛ چرا كه رابطه خويشاوندي در آن بسيار محدود است. اما ما در ايران قادر به پياده كردن چنين سيستمي نيستيم. در كشورمان مفهومي به نام را داريم كه واجب است و بر اساس آن تصميم گيري مي‌‌شود. مي‌‌خواهم بگويم ادبياتي كه در ايران وجود دارد، ادبيات خوبي نيست.  نقطه ايده‌آل راديو چيست؟ شما از وضعيت فعلي‌تان قصد رسيدن به چه وضعيتي را داريد؟ خجسته: ما دو استراتژي اساسي براي خودمان تعريف كرده‌ايم؛ يكي از آنها حفظ مخاطب قبلي و كسب مخاطب جديد است و ديگري به روز كردن مخاطب. به همين دليل نيز شروع به خانه تكاني در شبكه‌ها كرده‌ايم و تغييرات زيادي را در آن انجام داده‌ايم اين تغييرات ممكن است مبتني بر حذف نيروها، جابه‌جايي نيروها از شبكه‌اي به شبكه‌ ديگر يا ديگر برنامه‌هاي موجود باشد.  آقاي خجسته، شما جامعه‌شناسي خوانده‌ايد. تيپ ايده‌آل شما از راديوي جمهوري اسلامي چيست؟ خجسته: حفظ مخاطب و افزايش آن. اينكه دايره‌ انتظارات و خواسته‌هاي مخاطب چيست تا آن را برآورده كنيم. در بحث فرهنگ‌سازي مخاطب، آيا به اين مسئله اعتقاد داريد كه صدا و سيما بسيار عمل كرده و قدرت تاثير گذاري به صورت غير مستقيم و ريشه‌اي را ندارد؟ خجسته: ببينيد مهمترين مشكل راديو و تلويزيون وسعت مخاطب آنهاست . مطبوعات قادر به گزينش و ارائه مطالب به صورت دلخواه خود هستند اما راديو و تلويزيون داراي يك پهنه وسيعي هستند كه امكان چنين گزينشي را از آنها ربوده است. در حال حاضر مخاطب راديو و تلويزيون از يك كودك سه ساله تا پيرمرد هشتاد ساله با تحصيلات عالي را شامل مي‌‌شود.  از طرف ديگر من مي‌‌خواهم ببينم چه كسي گفته است تبليغات مستقيم بد است. گاهي اوقات تبليغ مستقيم نياز است و گاهي تبليغات غير مستقيم. مثلا وقتي بوش كنفرانس انتخاباتي دارد، كودكي را بغل كرده و به مدرسه مي‌‌رود. اينها همگي تبليغ مستقيم است. اينكه بگوييم تبليغ مستقيم بد است، غلط است اما مي‌‌توان تحليل كرد كه در اين جا كار مستقيم خوب است يا نه؟ جواب مي‌‌دهد يا خير؟ براي مثال در مورد بستن كمربند ايمني مي‌‌بينيم كه در فيلم‌هاي اروپايي يا آمريكايي، وقتي فرد وارد ماشين مي‌‌شود، كمربندش را مي‌‌بندد. اين تبليغ غيرمستقيم است. اما گاهي اوقات بايد مستقيم اين كار را انجام داد.  در حال حاضر شتاب و جذابيت به عنوان رمز موفقيت برنامه هاي راديو فردا يا بخش فارسي BBC مطرح است. چرا در راديوي كشورمان اين سيستم پياده نمي‌‌شود؟ خجسته: اگر منظورتان خبر است كه ماجراي آن كاملا متفاوت است؛ چرا كه در آنجا صرفا مسائل سياسي مطرح مي‌‌شود. شيوه BBC بسيار جالب و آموزنده است. براي مثال يك دادگاه درست مي‌‌كند تا ايران را محكوم كند اما در اين ماجرا مردم دقت نمي‌‌كنند كه BBC، دادستان، متهم، منشي و همه بخش‌هاي دادگاه را خودش درست كرده و به اين برنامه آورده است. بنابراين اينچنين مي‌‌شود كه برنامه BBC موفق از كار در مي‌‌آيد و تاثير گذار. براي مثال خانم كانديداي اول در انتخابات پاكستان بود و درمقايسه با ديگر رقبايش احتمال پيروزي بيشتري داشت اما چون با قدرت نظاميان در پاكستان مخالف بود، به مذاق BBC خوش نيامد. به همين دليل BBC سه شب متوالي در مورد مفاسد ايشان و خانواده‌شان در راديو صحبت كرد. البته از رقباي ايشان هم قدري مي‌‌گفت اما تاكيد اصلي‌اش بر روي بود. اين شد كه خانم بوتو در انتخابات پاكستان راي نياورد. وي پس از انتخابات در مصاحبه اي گفت كه BBC راي مرا دزديد. در اينجا BBC تنها حقيقت را بيان كرد اما بسيار بزرگ‌تر از آنچه در واقعيت وجود دارد.  BBC دروغ نگفت اما تنها عيب بوتو را بيان كرده و در قبال ديگر رقبا، موضع سكوت را اتخاذ كرد. درهمين انتخابات رياست جمهوري، بنده برنامه‌هاي شبكه‌هاي فردا، BBC، راديو آمريكا و چند راديوي فارسي زبان ديگر را ديده و مستقيم بررسي كردم.  نزديك به 89 درصد از اخبار و تحليل‌هايشان ضد انتخابات ايران بود. البته مي‌‌توان گفت يكي از دلايل موفقيت اين راديوها، بحث موسيقي آنها باشد وگرنه از نظر خبر بيشتر سياست مطرح است تا خبررساني. براي مثال راديو آزادي زماني براي مقابله با كمونيست‌ها، هم پايگاه و هم ايدئولوژي آنها را مورد حمله قرار مي‌‌داد اما آنها نمي‌‌توانند در ايران به ايدئولوژي اسلام توهين كنند. ممكن است به حسن و حسين ناسزا بگويند اما نمي‌‌توانند به اصل توهين كنند.  بايد بگويم در حال حاضر راديو فردا از مدل راديو پيام استفاده كرده است كه مدل موفقي بود اما يك مقدار بازتر و بيشتر. BBC هم تكنيك‌هاي خاص خودش را دارد. يادم هست سال 67 و در زمان جنگ راديو اعلام كرد كه گندم ايران به خودكفايي رسيده است.  BBC هم اين خبر را بيان كرد اما در قالب ديگري. خبري طرح كرد كه ارزش خبري‌اش به صورت كامل از بين برود. BBC گفت: اگر دقت كنيد، مي‌‌بينيد كه كلمات به كار رفته داراي بار منفي است. اينكه گفته مي‌‌شود براي اين است كه از اعتبار خبر بكاهد. راديوي ما هم در اين سال‌ها پيشرفت زيادي داشته است. آنقدر بعضي شبكه‌ها به صورت حرفه‌اي برنامه توليد مي‌كنند كه انسان لذت مي‌‌برد. شما بايد پاي شبكه قرآن بنشينيد تا واقعا متوجه مي‌‌شويد كه در چه سطحي برنامه توليد مي‌‌شود. بچه‌هاي ما در راديو واقعا كار كرده‌اند.  آيا در مقايسه با شبكه‌اي همچون BBC به كمبود نيروهاي آكادميك و تحصيلكرده در راديو اعتقاد داريد؟ خجسته: بله اما بايد توجه داشت BBC در روز تنها دوساعت برنامه براي فارسي زبانان دارد . به بنده هم اگر دو ساعت برنامه بدهند، من عالي كار مي‌‌كنم. در صورتي كه ما 24 ساعت برنامه توليد مي‌‌كنيم.  تا چه حد به تحولات صورت گرفته در راديو خوش‌بين هستيد؟ خجسته: هر وقت راديوي جديدي آمده، طرح‌هاي جديد و جالبي نيز با خود به همراه داشته است. آخرين آن هم راديو گفتگو است. در واقع مي‌‌توان گفت راديو گفتگو تجميع كيفي سازي بعضي از شبكههاست. سياست راديو اين است كه هر چند وقت يك بار خانه تكاني انجام دهد؛ يعني اين تحولاتي كه گفتم همان سياست خانه‌تكاني است كه دائما در فواصل مشخص صورت مي‌‌گيرد تا كيفيت بالا برود. راديو به خودش اجازه نداده است كه هميشه يك مسير تخت را طي كند. ما سعي كرده‌ايم برنامه‌هاي خوبي داشته باشيم. حالا چقدر موفق بوده‌ايم، بحث ديگري است اما راديو طي سال‌هاي اخير هيچ‌گاه احساس خمودگي و كسلي نكرده است. در مورد راديو گفتگو آيا مي‌‌توان شاهد مناظره‌هاي آزادي همچون تلويزيون بود؟ براي مثال آيا مي‌‌توان شاهد مناظره افرادي همچون تاجيك و بادامچيان در كنار يكديگر بود؟ خجسته: بله، قطعا اين‌چنين است. اصلا چيزي كه شما مي‌‌گوييد، يك    امر معمولي است. ما گفته‌ايم در چارچوب قانون اساسي، هر كس مي‌‌خواهد بيايد و حرفش را بزند. در اين راستا ما هيچ محدوديتي را قائل نشده‌ايم. الان بحث‌هاي موجود در راديو گفتگو اين‌گونه است. حالا آقايان تاجيك و بادامچيان از يك مكتب هستند و تنها تفاوت در رويكرد آنهاست اما ما كساني را در راديو گفتگو داريم كه نظرات متضادي را بيان مي‌‌كنند. به طور مثال در حوزه فمينيستي رويكردهاي بسيار متناقضي را در اين راديو جمع كرده‌ايم كه از اصل و ريشه با يكديگر در تناقض هستند.  آيا بسياري از شبكه‌هاي راديويي، برنامه‌هاي ديگر شبكه را هم‌پوشاني نمي‌‌كنند؟ به طور مثال راديوي جوان و راديوي ورزش؟ خجسته: اصلا شما در عالم دو نفر را پيدا نمي‌‌كنيد كه با يكديگر هم‌پوشاني نداشته باشند. شبكه جوان مخاطب جوان دارد و به همين دليل نيز گاهي برنامه ورزشي پخش مي‌‌كند. اين طور بايد بگويم كه شبكه جوان يك فروشگاهي است كه براي جوان، مقتضياتش را عرضه مي‌‌كند اما شبكه فرهنگ اين كار را انجام نمي‌‌دهد؛ چرا كه شبكه‌اي است با هدفي تخصصي. شبكه قرآن يا معارف هم همين طور. اين‌ها خيلي با يكديگر فرق دارند.  چرا راديو ورزش با اين همه برنامه، هيچ‌گاه مثل برنامه نود برد نداشته است؟ خجسته: اين مسئله به جنس تاثيرگذاري بر مخاطب برمي‌گردد. تلويزيون تاثيرش سيلابي است اما راديو تاثيرش تدريجي است. راديو ورزش، راديويي است كه خيلي از صاحبان ورزش آن را گوش مي‌‌كنند. ما نبايد تاثير راديو را با تلويزيون يكي بگيريم. تلويزيون مثل سيل تاثير مي‌‌گذارد و مي‌‌رود.  شما خودتان زماني كه شب‌هاي برره‌ پخش مي‌‌شد، چقدر از واژه‌هاي آنها استفاده مي‌‌كرديد اما آيا الان واژه‌هاي آنها را استفاده مي‌‌كنيد؟ راديو جنس برنامه‌هايش در مقايسه با تلويزيون متفاوت است و به مرور تاثير خود را مي‌‌گذارد.  در مورد موسيقي در صدا و سيما، آيا به تفكيك مشخصي پيرامون موسيقي و غنا رسيده‌ايد؟ خجسته: ببينيد مبناي كاري ما در صدا و سيما، فتواي امام است. آن بخش كه طبق نظر امام، غناست، كنار گذاشته مي‌‌شود و بقيه، مانعي براي پخش ندارد. در حال حاضر كارشناساني در رسانه‌مان هستند كه نظر مي‌‌دهند فلان ساز و آهنگ مطرب است. از اين گذشته ساير موسيقي‌ها هم ممكن است براي من مانعي نداشته باشد اما براي شما مشكل داشته باشد. اين مسئله تنها به خود شما برمي‌گردد. در اين بخش تنها اصول اوليه رعايت مي‌‌شود.  چرا صدا و سيما از دولت احمدي‌نژاد انتقاد نمي‌‌كند؟ در حالي كه ما شاهد انتقادهاي سختي از سوي صدا و سيما نسبت به دولت خاتمي بوديم. خجسته: نه اين‌گونه نيست. راديو در حال حاضر نيز منتقد سخت دولت است. به طور مثال الان بيش از دو سال است كه راديو سراسري يكي از برنامه‌هاي خود را به نقد دولت اختصاص داده و مسئولان بايد در آن پاسخ سوالات مردم را بدهند. اين برنامه هم در زمان آقاي خاتمي بسيار فعال بوده است و هم در دوران دولت فعلي. يا همين برنامه كه سال‌هاست برنامه‌هاي سازنده‌اي در اين زمينه دارد. البته بخشي از اين مسائل به تصور مردم برمي‌گردد. راديو انتقاداتش از آقاي خاتمي در سال‌هاي سوم و چهارم مطرح شد. اين‌ها همه مربوط به رفتار سياسي است. راديو از گذشته كارهايش انجام مي‌‌شده و امروز هم اين فعاليت ادامه دارد.  به عنوان مدير راديو جمهوري اسلامي، تا چه حد ميان نسل گذشته و نسل امروز براي انتقال دستاوردها فعاليت كرده‌ايد؟ خجسته: من احساس مي‌‌كنم نسل امروز كاملا با گذشته آشناست؛ گويي تجربه زيستن در آن دوران را دارد. الان نگاه جوانان ما به سال‌هاي دفاع مقدس به گونه‌اي است كه گويي خودشان در آن سال‌ها در جبهه‌ها حاضر بوده‌اند. الان وقتي يك جوان، شعر را مي‌‌شنود، بي‌‌اختيار ذهنش متوجه جنگ مي‌‌شود. اين‌ها همگي نشان مي‌‌دهد كه مبناي معرفتي بخش زيادي از اين نسل به خوبي شكل گرفته است.  به عنوان آخرين سوال، نظرتان در مورد خصوصي‌سازي در رسانه چيست؟   خجسته: ببينيد رسانه بدون حمايت دولت معنا ندارد. شما خودتان اگر كاغذ و مركب، دولتي نباشد، نمي‌‌توانيد به اين راحتي و با اين مبلغ نشريه چاپ كنيد. شما فكر نكنيد كه رسانه‌هاي خصوصي جدا از دولت هستند. به نظر شما چرا شبكه يا از شبكه فرانسوي حذف شدند. يا شبكه اسرائيل به اين راحتي عليه مسلمانان حرف مي‌‌زند.  اين‌ها همگي نشان مي‌‌دهد كه بزرگ‌ترين شبكه‌هاي خصوصي نيز تحت حمايت مراكز دولتي و نهادهاي قدرت هستند. اگر راهي براي خصوصي‌سازي در رسانه وجود داشته باشد، اين كار خوبي است، وگرنه اصلا چنين چيزي امكان‌پذير نبوده و همه تحت حمايت صاحبان قدرت هستند.