1- مسووليت اجتماعي كارخانه در ارتباط با كدام نهادها محقق ميشود؟ عموما نهادهاي مدني عامل ترغيب شركتها به اجراي برنامههاي اجتماعي معرفي شدهاند. بنابراين اولين نهادي كه در تحقق مسووليت اجتماعي، همكار كارخانه خواهد بود نهادهاي مدني است.
اين نهادها ميتوانند توسط مديران و كاركنان يا ساير نهادهايي كه توسط فعالان اجتماعي راهاندازي شدهاند، تاسيس شوند. در حالت اول ميتوان از ثمرات كارهاي اجتماعي براي توسعه كارخانه بهره برد و در حالت دوم نوعي برون سپاري اتفاق ميافتد كه ميتواند توسط فعاليتهاي
اجتماعي صورت بگيرد.
علاوه بر نهادهاي اجتماعي، دانشگاهها و رسانهها نيز ميتوانند مشتريان پر و پا قرص مسووليت اجتماعي كارخانهها باشند. رابطه منظم و تعريف شده با اين نهادها و تحقق برنامههاي مربوط به هر نهاد ميتواند مسووليت اجتماعي را به فرآيندي مستمر، پويا و مدرن تبديل كند.
2- مسووليت اجتماعي كارخانه تابع زمان و مكان است؟ يا مسووليت اجتماعي مفهومي واحد و مشخص است كه همواره ميتوان آن را به كار بست؟ به نظر ميرسد مسووليت اجتماعي نه تنها تابع زمان و مكان است، بلكه اساسا نتيجه يك برنامه خلاقانه است و ميتواند با هر برنامه مسووليت اجتماعي ديگر متفاوت باشد.
مسووليت اجتماعي يك واحد توليدي كه نزديك تهران يا شهرهاي بزرگ ديگر قرار دارد با مسووليت اجتماعي يك واحد در منطقهاي بسيار محروم و دور از هر نوع امكانات يكي نيست.
از طرف ديگر خود برنامه مشمول مرور زمان است. يعني هم متناسب با تحولات اجتماعي پيش ميرود و هم تحقق هر برنامه نوع جديدي از برنامهريزي را ميطلبد. در نتيجه برنامه مسووليت اجتماعي بايد حداقل هر سال ويرايش و تجديد شود.
3- مسووليت اجتماعي كارخانه چه نسبتي با ساير مشاغل و دولت دارد؟ اگر دولتها برنامهاي براي تسهيل زيرساختهاي مربوطه نداشته باشند يا حتي كارشكني كنند يا ساير مشاغل تمايلي به مشاركت در طرحهاي مسووليت اجتماعي نداشته باشند مديران كارخانه بايد چه كنند؟ طبيعي است كه اگر در يك جامعه فرضي هيچ كس به مسووليت هايي كه دارد عمل نكند نه يك واحد و نه حتي تعدادي از واحدها نمي توانند فعاليتي ثمربخش داشته باشند.
اين نقصان به ويژه در بخش هايي از برنامه مسووليت اجتماعي كه نيازمند همكاري ساير مشاغل و تسهيل شرايط از طرف دولتها است نمود بيشتري پيدا ميكند. اما تنها ماندن در صحنه مسووليت اجتماعي، حتي زماني كه هيچ يار و ياوري نمانده باشد، خود ميتواند برنامهاي در ارتباط با مسووليت اجتماعي باشد.
4- حرفهاي منتقدين مسووليت اجتماعي تا چه اندازه صحيح است؟ آيا ميتوان به سخنان آنان استناد كرد؟ منتقدين عموما مسووليت اجتماعي را با كار ويژه كارخانه به عنوان محل توليد سود مرتبط نمي دانند. ميتوان انتقادها را در عمل و دنياي واقع درست و در تئوري نادرست دانست.
به عبارت بهتر ميتوان با بررسي مصاديق و واقعيتهاي جاري «دنياي اقتصاد» ثابت كرد كه مسووليت اجتماعي مقولهاي بيربط و هزينهزا است و مهم تر از آن باعث اختلال فعاليتهاي عادي و سودده كارخانه ميشود. وقتي رقابتها به اوج رسيده است و جهان با بحران اقتصادي روبهرو است يا در كشور ما تحريمها و افزايش هزينههاي توليد بر صنعت و كارخانه داري اثرات بسيار سنگيني گذاشته است چه جاي سخن گفتن از مسووليت اجتماعي است.
بر اساس اين ديدگاه مشكلات پايان ندارد و هر روز و هر زمان به شكلي و به نوعي بروز خواهد كرد. بنابراين تمركز بر اداره كارخانه مهم تر از هر نوع توجه اجتماعي و انساني است. اين نظر در ظاهر درست است و با اعداد و ارقام نيز ثابت ميشود، اما مبناي آن نگرشهاي علمي تك بعدي است كه عمر آن حداقل دو دهه است كه سر آمده است.
جالبتر آنكه بسياري از مشكلات به دليل مبنا قرار دادن همين نگرشها به وجود آمده است. شايد بتوان براي بسياري از مشكلات شرح داده شده راه حل هايي با برنامه مسووليت اجتماعي يافت. بنابراين تحقق مسووليت اجتماعي بر مبناي تحولات انديشهاي امروز بخشي از تئوري كارخانه داري و طرحهاي اقتصادي است.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=312345