شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- «تاريخ اجتماعي رسانهها» كه توسط دو محقق برجسته جامعه شناسي ارتباطات نگارش يافته است كتاب مهمي است كه خواندن آن به همه كساني كه با رسانهها مرتبط اند توصيه ميشود .
اين كتاب توسط آقاي دكتر حسن نمكدوست از مدرسان مشهور، محبوب، باسواد و در عين حال متواضع ارتباطات ترجمه شده و انتشارات موسسه همشهري آن را به چاپ رسانده است .
كتاب هايي از اين دست كه تركيبي از مطالعات كتابخانه اي، مرور نظريه ها ، كرونوگرافي تفصيلي و روند شناسي براساس نقاط عطف هستند بينش آفرين اند زيرا ربط نظريه به دو محوري كه بستر تاريخي را مي سازند (پس زمينه ها و رويدادهاي تبعي) و اكتشاف رگه هاي اصلي، ارزش قابل توجهي دارند . از اين جهت كتاب حاضر شبيه كتاب هايي از جنس «تاريخ بي خردي» هستند . هر چند اين دو نمونه به لحاظ محتوا تقريبا معكوس يكديگرند زيرا يكي نضج گرفتن خرد ستيزي هاي چند عصر را مرور مي كند و ديگري بالنده شدن جوامع در پرتو تسهيل ارتباطات . اما با خواندن اولي مي فهميم كه همه بي خردي هاي تاريخ، خاستگاه، شرايط، جلوه و نتايج تقريبا يكساني داشتهاند كه مع الاسف مرتبا تكرار ميشوند و با خواندن دومي در مييابيم كه ظهور و اوجگيري رسانه ها مدلهاي تقريبا مشابه دارد .
با چنين آثاري ميتوان به اتكاي دريافت الگوهاي قابل تكرار ، آينده را رصد كرد. در مدلهاي رياضي نيز نقاط عطف (extetmum) در تحليل منحني و تابع به كار مي آيند كه در همان مدل مي توان پيش بيني روند و به اصطلاح برون يابي (exterapolation) كرد .
اين كتاب انصافا شايسته شناسايي و تقدير در حد كتاب فصل و بلكه كتاب سال است زيرا صرف نظر از تسلط مترجم به موضوع و وسواس قابل تقدير او نفس شناسايي و انتخاب اين اثر براي ترجمه و نقش جريان ساز آن قابل تقدير است . علاوه بر اين آقاي دكتر نمكدوست مي توانست بمانند قريب به اتفاق مترجمان، ترجمه همان كتابي را روانه چاپ كند كه خريداري كرده است . اما مسئوليت شناسي كم نظير ايشان سبب شد به محض اطلاع از انتشار ويرايش جديد كتاب (يعني ويرايشي كه همزمان با اتمام ترجمه و صفحه آرايي كتاب اوليه ، منتشر شده است) آن را تهيه و تقريبا دوباره كاري كند . اما اين دوباره كاري و رنج مضاعف را با هدف روز آمدي اثر در حوزه اي كه سرعت تحولات آن بسيار بالاست ، ضروري دانسته است . توضيحات مترجم براي برخي اسامي خاص يا سوابقي كه نزد متخصصان ، آشنا ولي نزد مخاطب عمومي نيازمند توضيح است بجا و قابل تقدير مي نمايد.
اگر كتاب را بخواهيم تنها در 3 پاراگراف خلاصه كنيم محورهاي زير قابل طرحاند:
1- رسانه و به عبارت بهتر، هر مديوم رسانه اي هرچند برآمده از بستر اجتماعي عصر خود است اما در پيوندي هم افزا ، مي تواند و توانسته است كه زمينه ساز تحولات اجتماعي باشد. مثالهاي متعددي كه در اين كتاب بيان شده است مؤيد اين نظريهاي است كه پيشتر به آن باور داشتهايم.
2- تولد هر مديوم رسانهاي، اگر چه در ابتدا مورد حسد و بلكه دشمني دُردانه و سوگلي قبلي بوده است اما بتدريج مديوم قبلي به اين نتيجه رسيده كه خصومت را به همزيستي مسالمت آميز تبديل كند. البته با ظهور مفهوم چند رسانه اي ، همزيستي ياد شده تا حد تقسيم كار و همكاري و هم افزايي بلوغ يافته است و به اين شكل، مدل تعامل از يك منتها اليه طيف (خصومت) به منتها اليه ديگر طيف (اتحاد) در حال نقل مكان است .
3- اين كتاب كه نقشه تحولات رسانه اي را از بالا مي نگرد به پارادايم ها و شيفت پارادايم ها نيز ناظر است . يكي از كمبودهاي امروز فضاي رسانه اي كشورمان كم اطلاعي از پارادايم غالب است ؛ يعني مثلا بدون آن كه از ظهور و اقتضائات «چندرسانه اي» مطلع باشيم هنوز در دوره رقابت يا ارحجيت مديوم ها بازي مي كنيم . اين البته يك مشكل عمومي است . مثلا در تحليل روابط بين الملل و يا تحليل هاي ژئوپلتيكي اگر همچنان با الگوهاي منسوخ شده ( مثل جنگ سرد يا گفتمان منفي امنيت ) نقشه ژئو پلتيكي را پهن و تشريح كنيم مثل آن است كه نجوم را بدون توجه به يافته هاي كوپرنيك، براساس مدل بطلميوس تحليل كنيم يا با نقشه هاي كتاب هاي جغرافي دوره تحصيل خودمان بخواهيم براي فرزندانمان از جغرافيايي سياسي سخن بگوييم . ما يك كشور بزرگ در بالاي نقشه ايران مي ديديم به نام اتحاد جماهير شوروي، اما امروز فرزندانمان 15 كشور ميبينند ؛ ما در نقشه اروپا دو آلمان و يك يوگسلاوي ميديديم اما امروز يك آلمان داريم و به جاي يوگسلاوي، 5 كشور كوچك نشستهاند. اين كتاب با مرور سيرتطور پارادايمهاي رسانهاي و رسانهاي - اجتماعي، ما را به شيوه فهم و تحليل دقيق پديده ها ي مرتبط رهنمون ميكند.
منبع: همشهري آنلاين