شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- اغلب زماني كه با كارآفرينان ديدار ميكنم از آنها ميپرسم، چرا اقدام به گشايش يك كسبوكار كردهاند و تقريبا هميشه پاسخ آنها عبارتي شبيه اين است كه «چون ايدههاي بسيار بزرگي در ذهن داشتم كه دنيا به آن نياز داشت.»
اما وقتي لايههاي نهفته موضوع را بررسي كنيد به انگيزههاي متفاوتي پي ميبريد- انگيزههايي كه آنها تمايلي به اظهار كردن آن ندارند- چرا كه مستقيما به تمايلات و ترسهاي اصلي آنها برميگردد. اما پيشرفت كسب و كار اين افراد به درك همين انگيزههاي واقعي بستگي دارد.
يك رمزگذار بااستعداد را ميشناسم – فرض كنيد نام او را مايكل بگذاريم- كه همانند ديگران ميگويد به اين علت به اين كسب و كار روي آورده كه ايده فوقالعادهاي در سر داشته و فكر كرده دنيا به آن احتياج دارد. استعداد مايكل براي سرمايهگذاران جذاب بود اما او از اينكه به مشتريان پاسخ دهد و تنها نقش يك ناظر را ايفا كند نفرت داشت.
به همين دليل او در كارش ضعيف و بسيار نامطلوب بود. سرانجام سرمايهگذاران او را اخراج كردند. اما بعد از اخراج، او بيشتر درباره روحيات خود فكر كرد و به اين نتيجه رسيد كه تنها كار روي پروژههايي كه براي او لذتبخش است در وي انگيزه واقعي ايجاد ميكند.
اين گونه بود كه فهميد با جذب سرمايهگذاران خارجي و خدمت به آنها در واقع دقيقا خلاف ميل باطني خود رفتار كرده است؛ چرا كه در اين حالت او مجبور بود فقط كارهايي را انجام دهد كه ديگران از او ميخواستند.
يك كارآفرين سريالي ديگر را ميشناسم كه داراي ذهن بسيار شكوفايي است اما شخصيت عجيبي دارد. نام او را بروس ميگذاريم. او چهار شركت تاسيس كرد كه همه آنها شكست خوردند تا اينكه بالاخره فهميد در چه موضوعي داراي انگيزه است و همين امر باعث موفقيت او در تاسيس پنجمين شركت خود شد.
او در ابتداي كار خود شركتهايي را تاسيس ميكرد كه به گمان خودش تصور ميكرد، سودآوري بالايي داشته باشند. او بعد از شكست چهارمش با يك تحليلگر مشورت كرد و فهميد پول درآوردن آن چيزي نبود كه بروس به دنبال آن بود، بلكه او احتياج به ارضاي ميل قوي خود در رقابت كردن براي قرار گرفتن در بالاترين درجه در هر كاري كه انجام ميداد، داشت.
نياز او اين بود كه كسب و كار خود را در زمينهاي ايجاد كند كه مهارتهاي او در سطح جهاني نمود پيدا كند نه اينكه فقط براي رسيدن به منافع در يك صنعت حضور داشته باشد.
او نياز داشت نقاط قوت خود را پررنگتر نشان دهد و ميل دروني خود را با رقابت سخت ارضا كند. او با درك نياز خود براي قرار گرفتن در بالاترين مرتبه، فهميد كه براي تاسيس شركتي كه در نظر دارد، بايد روي كمك و سرمايهگذاري ديگران حساب باز كند.
به اين ترتيب بود كه پنجمين شركت بروس اكنون ارزش ميليارد دلاري دارد و او با اين مساله كه بيشتر اين ثروت متعلق به سهامداران است، هيچ مشكلي ندارد.
خود من هم بهعنوان يك كارآفرين نميتوانستم موفق شوم اگر به كمك يك راهنما متوجه نميشدم كه محرك انگيزشي قوي در من اين است كه «نياز دارم به من نياز داشته باشند».
تا زماني كه اين انگيزه را در خود نشناخته بودم، از خود رفتارهايي نشان ميدادم كه باعث ميشد وقتي اعضاي تيم از من نظر يا پيشنهاد نميخواستند من هم عملكرد ضعيفي از خود نشان دهم. وقتي به انگيزه اصلي خود پي بردم زندگيام تغيير كرد و باعث شد تبديل به كارآفريني شوم كه تخصص و راهنماييهاي من مورد احترام و توجه قرار گيرند.
وقتي شركت خود تحت عنوان اي سوپلي را تاسيس كردم، يك ساختار سازماني را ايجاد كردم كه با گردش جلسات هفتگي و مرور پيشرفت كار سه ماهه به من امكان يكپارچه كردن فرآيندها را ميداد بدون آنكه كنترل بيش از حد روي همه موضوعات داشته باشم يا باعث كاهش رشد شركت شوم. من به اين روش پايبند بودم و همين موضوع باعث شد شركت من با ارزش 100 ميليون دلار در سال 2010 فروخته شود.
در همه مواردي كه ذكر كردم، انگيزهاي كه باعث حركت يك كارآفرين ميشود اغلب خودخواهي است. متاسفانه انگيزههاي خودخواهانه به سختي مورد قبول واقع ميشوند چراكه ما همواره ميل داريم فعاليتهايمان را به گونهاي توجيه كنيم كه از لحاظ اجتماعي مورد پذيرش و قابل قبول باشند.
اما از طرف ديگر، اعتراف صادقانه به انگيزههاي خودخواهانه ما باعث قدرت بيشتر ميشود و به شما كمك ميكند روي موضوعاتي تمركز كنيد كه براي رسيدن به اهداف مطلوبتان لازم است.
يكي از نتايج مهم اعتراف به داشتن انگيزه خودخواهانه اين است كه اين كار به ديگران اطمينان ميدهد كه تلاش و كوشش شما به موفقيت خواهد انجاميد چرا كه در اين صورت، آنها علت ورود شما به چالشهاي پيش رو را درك خواهند كرد.
انگيزه واقعي يك كارآفرين در صورتي كه ناگفته باقي بماند يا با منافع آن كسب و كار در تضاد باشد ميتواند موفقيت او را كمرنگ كند. از آنجا كه تغيير انگيزههاي واقعي انسان تقريبا غيرممكن است، بايد راهي پيدا كنيد كه با همسو كردن انگيزههاي خود با جرات و جسارتي كه در وجودتان است، آنها را در جهت موفقيت كار خود بهكار گيريد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره ۳۲۴۸