شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : تخصص گرايي در روابط عمومي
یکشنبه، 8 تیر 1393 - 05:42 کد خبر:11733
تخصص گرايي در روابط عمومي قطعا به معني استفاده صرف از افراد با تخصص هاي مختلف نيست هرچند اين امر را هم دربر مي گيرد.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- تخصص گرايي در روابط عمومي قطعا به معني استفاده صرف از افراد با تخصص هاي مختلف نيست هرچند اين امر را هم دربر مي گيرد.
در عين حال مفهوم عام تري هم مي‎توان به آن اطلاق كرد بدين معني كه روابط عمومي به عنوان يك رشته مستقل بر بنيانهاي نظري خاص خود تكيه و بر مبناي اين نظريه‎ها هويت پيدا كند. مي‎دانيم كه در حال حاضر روابط عمومي از نظريه‎ها، دستاوردها و تئوريهاي ساير رشته‎ها مانند جامعه شناسي، روانشناسي، جمعيت‎شناسي و كليه رشته‎هاي علوم انساني در حوزه‎هاي مختلف بهره مي‎گيرد و از تركيب آنها راهبردها و برنامه عمل خود را ترسيم مي‎كند، اكنون پس از دهه‎ها فعاليت روابط عمومي درايران و چندين دهه كار و تجربه در كشورهاي غربي به نظر مي‎رسد وقت آن رسيده باشد كه روابط عمومي به صورت خاص و بر مبناي تجربه‎هاي مستقل خود و نيز دانش انباشته شده از تجربه‎ها، نظريه سازي اختصاصي خويش را داشته باشد. البته اين كار مسيري دشوار و طاقت‎فرسا خواهد بود و همت بلندي مي‎خواهد كه به همكاري دانشگاه و بزرگان روابط عمومي نيازمند است.



براي تخصص‎گرايي در روابط عمومي مي‎توان خصيصه‎هايي را برشمرد كه مهم ترين آن تدوين و ارايه نظريه هاي جامع، كارساز و روزآمد براي روابط عمومي است تا روابط عمومي را از حوزه يك مهارت و يا هنر خارج كند و به مقوله‎اي علمي با همه مشخصه‎هاي تعريف شده براي مقولات علمي ديگر تبديل كند. اين امر به قدري مهم است كه بدون دست‎يابي به اين هدف روابط عمومي در حد يك شغل و يا حرفه خاص باقي خواهد ماند. البته اين امر را نبايد به معناي تخفيف جايگاه روابط عمومي در سطح فعلي دانست، اما اگر مي‎خواهيم روابط عمومي مسير تعالي و رو به رشدي را طي كند و از سطح فعلي جهش قابل قبولي داشته باشد، بايد به تدوين بنيان هاي نظري براي آن همت گماشت. اين كار مثل ساختن و پي‎ريزي يك بناي رفيع است و بر اساس آن مي‎توان همه دانش‎ها، تجارب و دستاوردهاي 50، 60 سال گذشته روابط عمومي را گردآوري كرد و بر اساس آن بناي مستحكمي را ساخت.



در اين مورد نگارنده در سال‎هاي اخير نديدم كاري جدي انجام شده باشد. ما مي‎بينيم كه از منابع خارجي كتاب‎هاي مختلف ترجمه و چاپ مي‎شود، اما از گنجينه تجربه‎هايي كه در داخل كشور وجود دارد و دانش انباشته مديران ارشد كشور كه در زمينه روابط عمومي صاحب تجربه و سبك مديريتي هستند و يا مديران با سابقه روابط عمومي‎ها كه سالها كار و تلاش كرده‎اند، متاسفانه به دليل نبودن متولي مشخص، مديريت و استفاده نمي شود. مديريت اين تجارب و داشته‎هاي غني بايد توسط مراكز دانشگاهي، انجمن‎هاي حرفه‎اي و سازمان‎هاي مربوطه انجام شود تا بتوان بر پايه آن راه آينده را هموار كرد.



قدم برداشتن در اين راه مسيري روشن‎تر را براي ما ترسيم مي‎كند. اول بايد اراده لازم براي اين كار فراهم شود و بعد هم دلسوزان كنار هم قرار بگيرند. دانشگاه‎ها نقش مهمي دارند. پايان‎نامه‎هاي دانشجويي در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا اگر به درستي هدايت شوند، مي‎تواند ادبيات مربوط به روابط عمومي را توسعه دهد و غني‎تر كند. روابط عمومي مي‎تواند به عنوان يك رشته ميان رشته‎اي از تلفيق و تركيب دستاوردهاي ديگر رشته‎ها و تجربه و دانش مديران اجرايي به بنيان‎هاي نظري مستقلي دست پيدا كند.



ضعف نظام آموزشي عالي در رشته‎هاي مربوطه، عملكرد غير موثر نهادهاي تخصصي كه طرح و پيشنهاد خاصي را به وزارت خانه مربوط ارايه نكرده اند. ضعف ساختاري تحقيق و پژوهش در كشور كه فعلا بيشتر جنبه رفع تكليف دارد. در كنار كمبود نيروي انساني كيفي، كمبود بودجه هاي سالانه، تحميل نيروهاي غير متخصص به روابط عمومي، بي‎توجهي مديران ارشد به نهاد روابط عمومي،انتصاب مديران غير متخصص و ناكارآمد و اشكالات موجود در ساختار سازماني از جمله ضعف هاي موجود در روابط عمومي‎هاست.



نيروهاي روابط عمومي بايد بسيار كارآمدتر از وضعيت فعلي باشند كه اين گونه نيست. به همين دليل بيشتر فارغ التحصيلان اين رشته پس از ورود به جامعه دچار سرخوردگي مي شوند و يا به سوي مشاغل غير مرتبط گرايش پيدا مي‎كنند. كساني هم كه مي‎مانند از صفر شروع مي‎كنند و اگر ماندگار شوند و به كار علاقه‎مند باشند و علاقه‎مند بمانند، طي سالهاي طولاني كار و تجربه به توانمندي قابل قبول مي‎رسند.



روابط عمومي‎ها عمدتا از تركيب نيروي انساني كارآمد و قوي برخوردار نيستند. مي دانيم كاركنان روابط عمومي بايد حداقل در دو رشته مهارت داشته باشند، هم روابط عمومي بلد باشند و هم دانش مربوط به حوزه كاري سازماني را كه براي آن كار مي‎كنند، بايد ياد بگيرند.



كسي كه در روابط عمومي بانك كار مي‎كند بايد علاوه بر مهارت‎هاي روابط عمومي، در امور بانكي و بانكداري و مباني اقتصاد مانند بازار پول و سرمايه، سهام، قوانين مربوط به بيمه ها، مكانيزم هاي، بازار و ... را ياد بگيرد تا بتواند وظايف خود را بهتر انجام دهد. يعني يك كارشناس روابط عمومي بانك، علاوه بر توانايي روابط عمومي در حد يك كارشناس بانكداري هم بايد، به مسائل بانكي مسلط باشد. اما چنين فردي در دانشگاه، چيزي درباره بانك و بانكداري نخوانده، لذا بايد سخت مطالعه كند تا عقب ماندگي اش جبران شود و اين كار دشواري است. در اين مورد متاسفانه كاركنان روابط عمومي‎ها به دليل دشواري كار، تلاش لازم را به خرج نمي دهند و مطالعه نمي كنند و به همين دليل اغلب در مقايسه با كارشناسان حوزه‎اي كه در آن مشغولند احساس ضعف مي‎كنند و در نتيجه وظايف خود را نمي توانند به درستي انجام دهند. اين موضوع گلوگاه اصلي در روابط عمومي‎هاست و بايد به سرعت برطرف شود.



از طرفي اغلب فارغ التحصيلان روابط عمومي، روابط عمومي را هم خوب در دانشگاه‎ها ياد نمي‎گيرند در نتيجه مشكل مضاعف مي‎شود. يعني شما يك كارشناس روابط عمومي داريد كه خوب آموزش نديده ضمن اينكه براي سازماني هم مي‎خواهد كار كند كه از حوزه ماموريت‎ها و مسايل آن هم اطلاعاتي در حد صفر دارد. لذا اغلب فارغ التحصيلان در عمل با مشكل روبه رو مي شوند. به نظر مي رسد تلفيق آموزش و كار مي تواند مفيد باشد. الان درس كار ورزي داريم، اما نصف و نيمه. دانشجو براي كارورزي معرفي مي شود، اما در اغلب موارد به محل كار نمي‎رود و كار صرفا در حد مكاتبه بين دانشگاه و مركز كارورزي محدود مي ماند كه اين روش را بايد اصلاح كرد.


 


منبع: شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)