شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : انديشيدن از طريق نوشتن در ارتباطات آنلاين
دوشنبه، 29 فروردین 1401 - 11:07 کد خبر:11415
اهميت نوشتن به استفاده‌هاي الكترونيك و ساير آن محدود نمي‌شود، بلكه در تمامي سطوح ديگر ارتباط مهم جلوه‌گر شده است، اهميت آن به اندازه‌اي است كه برخي انديشمندان آن را محل شكل‌گيري شخصيت علمي فرد توصيف كرده‌اند.

شبكه اطلاع‌رساني روابط‌عمومي ايران (شارا)-|| يكي از ويژگي‌هاي متفاوت ارتباطات آنلاين، خواه به شكل چت و خواه به شكل ارايه مقالات و مطالب مفصل علمي استفاده از فن نوشتن است. اهميت نوشتن به استفاده‌هاي الكترونيك و ساير آن محدود نمي‌شود، بلكه در تمامي سطوح ديگر ارتباط مهم جلوه‌گر شده است، اهميت آن به اندازه‌اي است كه برخي انديشمندان آن را محل شكل‌گيري شخصيت علمي فرد توصيف كرده‌اند. در قسمت پاياني اين مقاله كه در پيش رو داريد، محور بحث اهميت نوشتن در ارتبطاات آنلاين است.

 

انديشيدن از طريق نوشتن در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان

   برخلاف كنفرانس‌هاي همزمان كه از محدوديت خطي بودن و بلادرنگي رنج مي‌برند، كنفرانس‌هاي غير همزمان، اثرات كاملا متفاوتي بر تفكر مرتبط با دوره آموزشي شركت كنندگان و تعامل پراكنده آن‌ها به صورت آنلاين دارد. كنفرانس‌هاي غيرهمزمان به متن نوشتاري به عنوان وسيله ارتباطي وابسته هستند، اما برخلاف تعامل نوشتاري در كنفرانس‌هاي همزمان كه سريع‌تر و گفتار مانند هستند، نوشتار در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان بيشتر با اصول زبان نوشتاري رسمي مطابقت دارند (لاپادات، 2000).

 

   از اين رو افراد بايد از دانش عالمانه خود براي شركت در اين كنفرانس‌ها استفاده كنند. به علاوه فرآيند مشاركت در كنفرانس‌هاي آنلاين غيرهمزمان به شيوه‌هاي ويژه‌اي اشكال باسواد و فرهيخته‌اي را كه داراي انديشه عالي‌تري هستند، پيش مي‌برند و ارتقا مي‌دهند. شركت كنندگان با انتخاب مسيرهاي غيرخطي از ميان متن‌ها يا فرامتن‌هاي آنلاين، مطالب ارسال شده را مي‌خوانند و از اين طريق تجربه آموزشي خود را با انتخاب آن چه كه به ترتيب دلخواه (نه خطي) مي‌خوانند، شكل مي‌دهند (هنري و ورتينگتون، 1999). بانگرت براونز (1997) مي‌گويد: «انديشمندان فرهيخته از طريق جست‌وجوي معنا در برخورد با متن، دانش شخصي خود را مي‌سازند».

 

   او معتقد است كه نوشته‌هاي الكترونيك قابليت‌هاي خاصي براي فعال كردن، پروراندن و تقويت انديشه بخردانه دارند.

   برخلاف پيام‌هاي همزمان كه معمولا كوتاه، غيررسمي و سطحي هستند، پيام‌هايي كه براي اجرا در كنفرانس‌هاي دوره‌هاي خوب طراحي شده غيرهمزمان ساخته مي‌شوند، پرمحتوا و از نظر معنا پربار هستند. توان بالقوه‌اي براي رشد مفهومي به وسيله محيط متني كنفرانس‌هاي غيرهمزمان براي آموزش مهيا مي‌شود، نه تنها به خاطر غوطه‌ور شدن در خواندن متن با معنا، بلكه به اين دليل كه شركت كنندگان در كنفرانس، نظرات خود را به شكل نوشتاري بيان مي‌كنند (هاراسيم، 1993). لمك (1989) مي گويد: «اين مهارت‌هاي معناساز روشن نوشتن به تنهايي است كه ما را قادر مي‌سازد تا واقعاً باسواد باشيم».

 

   ماهيت و ويژگي‌هاي نوشتن تعاملي آنلاين به تنهايي معناسازي را تكميل مي‌كنند.

 

   عمل نوشتن در كنفرانس‌هاي آنلاين ممكن است به تفكرات عالي ميدان بدهد، به اين دليل كه بين نوشتن و شناخت و معرفت ارتباط‌هايي وجود دارد. اولسون (1995) معتقد است كه «نوشتن ما را قادر مي‌سازد چيزهايي بگوييم و به چيزهايي بينديشيم كه بدون نوشتن آن‌ها را نگفته و به آن‌ها نينديشيده‌ايم».

 

   به عنوان مثال، زبان نوشتاري از لايه‌هاي اطلاعاتي كه به طور معمول در بافت فيزيكي وجود دارند، جدا و غيرمتني و غيربافتي مي‌شود. در اين جا بافت فيزيكي مي‌تواند محيط و وقايع پيراموني باشد. اين جدايي ممكن است علاوه بر فاصله گرفتن از بافت فيزيكي، از طريق مجراهاي شبه زبان شناختي (يعني آهنگ صدا، ايما و اشاره و غيره) صورت گيرد، بنابراين لازم است شركت كنندگان پراكنده وضعيت دانش سايرين را ارزيابي كنند و به طور گزينشي اطلاعات بافتي و زمينه‌اي دقيق را فراهم كنند تا چارچوب نوشته‌هاي خود را مشخص سازند.

 

اين مستلزم انتخاب چشم‌انداز و تفكر فرازبان شناختي است. تفكر درباره زبان و اين كه چگونه كلمات انتخاب مي‌شوند و چگونه از آن‌ها براي برآوردن هدف استفاده مي‌شود. نوشتن وسيله‌اي رسمي‌تر از ارتباط گفتاري است، به عبارت ديگر، قواعد ساختاري انگليسي استاندارد (يعني گرامر يا انتخاب واژه‌ها) و قواعد آكادميك مربوط به سبك (مثلا شروع كردن با يك جمله تيتري، تعريف اصطلاحات، انتقال علامت،‌ منابع شناختي و غيره) در گفتمان نوشتاري تعامل غيرهمزمان كامل‌تر از گفتمان گفتاري سمينارهاي چهره به چهره هستند و رسميت بيشتري دارند.

 

هرچند پيام‌هاي غيرهمزمان از نظر لحن و آهنگ، محاوره‌اي‌تر از نوشته‌هاي بسيار رسمي است و هرچند بحث گفتاري در كلاس‌هاي حضوري (رودررو) رسمي‌تر و پربارتر از زبان محاوره‌اي در ساير بافت‌هاي گفت‌وگويي است، اما انشاي نوشته شده معمولا‌ص فرآيندي بسيار كندتر از سرهم كردن جملات در بحث گفتاري دارد، زيرا قراردادها و قواعد رسمي براي نوشتن، پيچيده و درهم تنيده‌اند و از طرفي زمان نوشتن مانند گفت‌وگوي همزمان داراي محدوديت نيست (ييتس، 1996).

 

نتيجه كار اين است كه شركت كنندگان آنلاين زمان كافي براي انديشيدن دارند تا آن چه را كه مي‌گويند، صيقل دهند و ويرايش كنند. شركت كنندگان در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان از نظر حجم و كميت، كمتر از ديگران جمله توليد مي‌كنند، اما نوشته‌هاي آن‌ها در اين مباحث بسيار دقيق و استادانه، مخاطب پسند و پر از معنا، منسجم و كامل است.

    
توان توليد نوشته‌هاي پرمعنا و استادانه در بحث‌هاي آنلاين، به وسيله نوشته‌هاي هميشگي كنفرانس كه به طور اتوماتيك به وجود مي‌آيند، بيشتر مي‌شود. در زمان فراغت، شركت كنندگان مي‌توانند به مباحث ثبت شده نگاهي بيندازند و به طور گزينشي برخي قسمت‌ها را بخوانند و بازخواني كنند. اين ويژگي اظهار نظرها را تقويت مي‌كند. ايجاد درك و حس نيز در اين حالت تسهيل ميِ‌شود، زيرا يك فرد مي‌تواند مسير خود را در ميان مطالب انتخاب كند و بخش‌هاي انتخاب شده را مجدداً ببيند (هاراسيم، 1993).

 

شركت كنندگان مي‌توانند بخش‌هايي از بحث را كپي و در ذخيره پيام‌هاي خود نگه دارند (Paste كنند)، بنابراين ايده سازي در كل دوره ايجاد و گسترش داده مي‌شود. نتيجه اين كار بهبود بخشيدن به انسجام معنايي در نوشته‌‌ها و عناوين مي‌شود و به طور بالقوه انسجام مفهومي و استدلالي را افزايش مي‌دهد (هاراسيم، 1993 و لاپادات، 2001). هر چند شركت كنندگان در محاوره رودررو عناوين و مسايل سمينارهاي گذشته را بع ياد مي‌آورند، اما زبان گفتاري زودگذر و ناپايدار است،‌ بنابراين ايده‌هاي كلي ممكن است يادآوري شوند، اما جزييات و عبارت‌هاي خاص از دست مي‌روند.

 

   معرفي و بيان گفته‌هاي خود از طريق رسانه‌ نوشتاري باعث مي‌شود كه ديگران عقايد شخص را به شكل نوشتاري درك كنند. هنگامي كه شخصي مي‌كوشد ايده‌اي را به شكل نوشته‌اي درآورد، معنايي شخصي را در قالب يك متن نوشتاري ارايه مي‌كند. اين توان نوشتن كه هم مانند پنجره‌اي براي ديدن و شناخت پيدا كردن و هم وسيله‌اي براي انديشيدن است، براي نويسندگان، تحصيل‌كردگان و مشاوران كاملاً شناخته شده است (هاراسيم و ديگران، 1995). نويسندگان توضيح مي‌دهند كه چگونه يك داستان «خود را مي‌نويسد» يا يك شعر «ظهور مي‌يابد». معلمان مقاطع مختلف (از دبستان تا دانشگاه) بر نوشتن به عنوان وسيله‌اي براي تسهيل پيشرفت مفهومي و دركي، تأكيد مي‌ورزند.

 

مشاوران، نوشتن خاطرا ترا به عنوان مسيري براي شناخت خود، تبليغ مي‌كنند. بحث‌هاي شفاهي معمولا در برنامه كلاس‌هاي ساختارگرا گنجانده مي‌شوند. يك دليل آن، اين است كه بحث كردن، انديشيدن انتقادي را ارتقا مي‌بخشد. هنگامي كه شركت كنندگان تلاش مي‌كنند ديدگاه‌هاي خود را بيان و از آن‌ها دفاع كنند، تمايل مي‌يابند از فرآيندهاي انديشيدن سطح بالا مانند تجزيه و تحليل، سنتز و ارزيابي استفاده كنند. در بحث‌هاي آنلاين غيرهمزمان، فرآيندهاي انديشيدن سطح بالا به همين شكل به كار مي‌روند، اما با استفاده از يك رسانه نوشتاري بهتر و پيشرفته‌تر مي‌شوند.

 

نوشتن تعاملي در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان

 

   نوع نوشته‌هايي كه در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان با واسطه كامپيوتر عرضه مي‌ِشود، خاص است، زيرا تعاملي است. در توجه به اين جنبه، مي‌توانيم پيام‌دهي غيرهمزمان را با صحبت كردن، با كنفرانس همزمان و با اشكال غيرتعاملي نوشتار مقايسه كنيم.

 

   هم كنفرانس همزمان و هم غيرهمزمان، مانند صحبت محاوره‌اي، اما برخلاف بيشتر اشكال نوشته‌هاي آكادميك، دوجانبه و متقابل هستند (فرارا و ديگران، 1991). يك ويژگي مهم تعامل آنلاين دسترسي آسان و آزاد به مسايل بنيادين است كه باعث به وجود آمدن گفت‌وگوهاي چند سويه مي‌شود و اين خود با كلاس‌هاي سنتي معلم محور و داراي گفتمان يك سويه در تضاد است.

 

در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان، خطي بودن بلادرنگ و محدوديت‌هاي ظرفيتي، از بين مي‌روند و فشارهاي ناشي از تلاش براي رساندن خود به ديگران و موضوع، تعديل و كم مي‌شوند. از آن جا كه همه شركت كنندگان مي‌توانند بگويند كه به دلخواه خود از زمان استفاده مي‌كنند، امكان بيشتري براي گنجاندن ديدگاه‌هاي همه شركت كنندگان وجود دارد كه عناوين را انتخاب و كامل كنند. برعكس، بحث‌هاي كلاس شفاهي خطي هستند و فقط به يك نفر اجازه مي‌دهد كه در يك مقطع زماني خاص صحبت كند.

 

امكان وجود صحبت كننده سريع و تغيير عناوين وجود دارد كه ممكن است باعث شود صحبت كننده عناويني را براي تكميل نياورد. در مهارت‌هاي عملي زبان يك ويژگي وجود دارد كه ممكن است آن‌هايي را كه در گفتمان كلاس كمتر مهارت دارند حذف كند. از ان جا كه رسانه گفتاري هم رسمي و هم گذراست، انسجام جلسه به جلسه‌اي نسبت به كنفرانس‌هاي غيرهمزمان كمتر است، اما انسجام بيشتري در كنفرانس‌هاي همزمان «احساس» مي‌شود (شالرت، 1996).

 

   كنفرانس‌هاي همزمان مشابهت‌هاي بسيار زيادي با تعامل گفتاري دارند، هر چند كه دسترسي نامحدود (مانند كنفرانس‌هاي غيرهمزمان) امكان شنيده شدن صداهاي مختلف را فراهم مي‌كند. جنبه‌هاي متني بلادرنگ كنفرانس‌هاي همزمان محدوديت‌هاي گفت‌وگويي ويژه‌اي را تحميل مي‌كند كه نسبت به كنفرانس‌هاي غيرهمزمان كمتر اشكال سطح بالاي انديشه را مطرح مي‌سازند. به عنوان مثال، در كنفرانس همزمان نسبت به كنفرانس غيرهمزمان تأكيد بيشتري روي عناصر اجتماعي تعامل است، در حالي كه در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان تأكيد بيشتر روي جنبه‌هاي مهم يا مفهومي است  كمتر به «صحبت مختصر» توجه مي‌شود.

 

   يك عنصر مهم در اين تعامل آنلاين اين است كه يك مخاطب واقعي وجود دارد. در مقام مقايسه، بسياري از نوشته‌هاي مدرسه‌اي براي يك مخاطب خاص نوشته نميِ‌شوند، تنها استثنا شايد معلم باشد. پژوهش درباره آموزش نوشتاري، بر اهميت مخاطب تأكيد مي‌ورزد. شخص با گفتن و درس دادن به ديگران و پاسخ دادن به بازخوردهاي آنان، خود دانش بيشتري فرامي‌گيرد. كلاس‌هاي كارگاهي نويسندگان نمونه‌اي از اين ديدگاه هستند. هنگام نوشتن براي مخاطب خاص و مشخص هدف اين است كه آن‌ها را به فهم عقايد يا نكات مطرح شده خود ترغيب كنيد. نويسنده ممكن است با ايجا يك بحث يا گفتن يك داستان براي ترسيم يك نكته يا براي متقاعد و اقناع ساختن ديگران، معنا را مطرح سازد.

 

   نويسنده ممكن است افكار مورد جست‌وجو را بيرون بريزد و به دنبال بازخورد باشد. همچنين نويسنده ممكن است اظهارات ديگران را منعكس سازد و آن‌ها را در ديدگاه خود بتند، بنابراين يك مخاطب از گروه همسالان كه احتمالاُ آن چه را كه شخصي مي‌نويسد، مي‌خواند وپاسخ مي‌دهد، يك توجه مشترك به موضوعات آكادميك مورد علاقه طرفين ايجاد مي‌كند كه خود آزموني سخت براي ساخت اجتماعي معنا است. به اين طريق، اين محيط CMC (ارتباطات با واسطه كامپيوتري) براي شركت كنندگان منافع آموزشي دارد. رُز و مك كلافرتي گروه ايده‌آل فرهيخته را گروهي مي‌دانند كه در آن همكاران به طور كامل به كار همديگر پاسخ دهند و براي بيان و فهم بيشتر نوعي تأكيد وجود دارد.

 

   اين واقعيت كه شركت كنندگان در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان براي يك مخاطب واقعي از ميان همسالان خود مي‌نويسند، آن‌ها را ترغيب مي‌كند تا ديدگاه‌هاي خود را روشن بيان كنند.

   اولاً، با وجود يك مخاطب واقعي كه نظرش مهم است، يك هدف براي ارتباط برقرار كردن وجود دارد. ثانياً، كسي حاضر نيست با بيان تفكرات ضعيف و نپخته، وجهه خود را از دست بدهد. همان طور كه رز و مك كلافرتي (2001) خاطرنشان مي‌سازند: «نوشتن، يكي از جاهاي مهمي است كه شخصيت علمي و انديشمندانه شخص در آن شكل مي‌گيرد و خود را نشان مي‌دهد».

 

   اين كه نوشته‌ها در مطالب دوره‌اي هميشگي ثبت شوند، باعث مي‌شود كه فرد نظرات خود را با دقت ابراز دارد. ثانياً معيارهاي قضاوت در مورد نوشتن متفاوت از معيارهاي قضاوت درباره زبان گفتاري است. هر چند در محيط و فضاي كنفرانس آنلاين در مقايسه با نوشته‌هاي آكادميك رسمي، برخي قواعد راحت‌تر هستند، اما خوانندگان درباره نوشته‌هايي قضاوت مثبت دارند كه از نظر لحن «بسيار باسوادانه» باشد.

 

   كنفرانس‌هاي غيرهمزمان براي نوشته‌هاي خوب ارزش بيشتري قايل است و چون شركت كنندگان تلاش مي‌كنند كه انديشه‌هاي خود را با دقت به شكل نوشته درآورند، زمان صرف مي‌كنند، ديدگاه‌هاي مخاطب را در نظر مي‌گيرند و از مهارت‌هاي انديشيدن سطح بالا و انتقادي استفاده مي‌كنند.

 

   تعامل (متقابل بودن) كنفرانس‌هاي غيرهمزمان به اين معناست كه ديگران به نوشته‌هاي فرد پاسخ مي‌دهند، درباره نكات مختلف با هم بحث مي‌كنند، ايده‌هاي جديد به عقايد در حال تكامل مي‌افزايند و ديدگاه‌هاي جايگزين ارايه مي‌كنند. برخلاف الگوهاي آموزشي قديمي، خصوصاً در تحصيل از راه دور كه در آن دانش‌آموزان و دانشجويان مستقل كارهاي خود را در انزوا و جدايي از ديگران انجام مي‌دادند، كنفرانس‌هاي آنلاين گروه و جماعت همسالان و فرصتي واقعي براي شكل‌گيري اساسي شناخت، تفكر مشترك و ساخت اجتماعي معنا فراهم مي‌كنند.

   بسياري از اين ويژگي‌هاي سودمند در كلاس‌ها يا سمينارهاي داراي بحث‌هاي رودررو هم يافت مي‌شوند، اما در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان، همكاري افراد به شكل نوشته خود را نشان مي‌دهد، بنابراين جنبه‌هاي رسمي، باسوادانه و هميشگي اين رسانه، آن را بيشتر تقويت مي‌كند.

 

   اين محيط آموزشي براي ساخت معنا، محيطي بسيار مناسب است. از طريق نوشته‌هاي فردي كه باعث ايجاد انگيزه و براي پاسخ به اظهارات ديگران مي‌شود، يك متن عمومي پديد مي‌آيد. به اين معني كه فقط يك ديدگاه دنباله‌رو ديگران يا همگان پديد نمي‌آيد، بلكه رشته‌هاي مختلف به صورت درون متني به شكلي استادانه و منحصر به فرد در هم مي‌تنند. به علاوه، اين فرآيند يك فرآيند پويا است. هر فرد چيزي مي‌نويسدو به صورت گزينشي چيزي از متن براي ارتقاي تفكر خود برمي‌دارد، بنابراين هم از نظر اجتماعي و هم از نظر شناختي، براي خود معناسازي مي‌كند. در محيط كنفرانس غيرهمزمان، شركت‌ كنندگان معناها را در فضاي عمومي به بحث مي‌گذارند و تغييرات مفهومي فردي را تجربه مي‌كنند.

 

طراحي دوره آنلاين

 

   در توجه به مفاهيم  طراحي دوره آنلاين،‌ روشن است كه بسياري از عناصر طراحي خوب دوره‌هاي رودررو در محيط‌هاي آنلاين هم همان اهميت را دارند. اين عناصر شامل جنبه‌هايي چون به كارگيري محتواي چالش‌زا و جذاب است و يك ساختار كاري كه همكاري و حل مشكلات را در كلاس يا گروه آنلاين ارتقا مي‌دهد، فراهم مي‌سازد و همين، ساختار قدرت معلم را تعديل مي‌كند.

 

   با اين اوصاف، دو ويژگي كليدي كه ظاهراً نقش محوري در مؤثر بودن آموزشي اين دوره‌هاي آنلاين دارند،‌ عبارتند از: تعامل و مبتني بر متن بودن،‌ بنابراين در يك طرح سازنده،‌ اجزاي كنفرانسي دوره‌هاي آنلاين براي فراهم كردن فرصت براي تعامل نوشتاري، مهم و اساسي هستند. هر چند امكان راه‌اندازي دوره‌هاي سخنراني مانندن يا دوره‌هاي مطالعاتي مستقل از راه دور به شكل آنلاين وجود دارد و هر چند فناوري بسياري از امكانات مختلف را فراهم مي‌سازد،‌ مانند وسايل مديريتي (Management tools)، صوتي، تصويري و لينك كردن به سايت‌هاي ديگر، اما در نظر گرفتن ارزش بالقوه منحصر به فرد محيط آنلاين براي فراهم كردن نوشتن تعاملي، از اهميت خاصي برخوردار است.

 

   با وجود قابليت منحصر به فرد كنفرانس آنلاين در تسهيل ساخت اجتماعي معنا و ساخت فردي معنا، نتايج مثبت با قراردادن يك مجمع در طراحي دوره به دست نمي‌آيند، چون در كنفرانس‌هاي غيرهمزمان، تعامل بلادرنگ اتفاق نمي‌افتد، تخصيص زمان نامحدود است. اگر شخص نتواند مطالب بامعنا بنويسد، در گروه آنلاين متحمل هزينه‌هاي اجتماعي مي‌شود.

 

   لازم است كنفرانس‌هاي غيرهمزمان به گونه‌اي طراحي شوند كه به پتانسيل خود به عنوان يك محيط آموزشي دست يابند. همچنين لازم است دوره‌هاي آنلاين داراي هدف مشخص باشند. موضوع كنفرانس بايد جالب و جذاب، با معنا و براي شركت كنندگان مهم باشد. شركت كنندگان بايد بتوانند دانسته‌هاي خود را پردازش كنند و در حركت به سوي درك جديد مرتبط با دوره مراقب باشند. معلم بايد انتظار از كنفرانس را روشن سازد. مثلاً، اگر به دانشجويان گفته شود كه نوشته‌هاي با محتواي بالا و روشن كننده بينش‌هاي عميق، نمره‌هاي بالاتري دريافت مي‌كنند، درباره موضوع و ارتباط با آن تأكيد بيشتري دارند و مهارت‌هاي فكري بيشتري براي ايجاد بينش عميق به كار مي‌گيرند.

 

   در دوره‌هاي آنلاين بايد محيطي سالم و قابل اعتماد ايجاد كرد كه شركت كنندگان بتوانند به راحتي ديدگاه‌هاي خود را مطرح كنند. اگر عناصر تعامل اجتماعي را در كنفرانس‌هاي آنلاين به كار گيريم، سالم‌تر مي‌شوند. هيتورويت و همكارانش (2000) خاطرنشان مي‌كنند كه دانشجويان و شركت كنندگان در مراحل اوليه ورود به آموزش و تعامل آنلاين نياز به توجه بيشتري دارند. اين نويسندگان متذكر مي‌شوند كه كنفرانس‌هاي همزمان يك كمك موجود براي كنفرانس‌هاي غيرهمزمان است، زيرا زمينه ملاقات و ديدارهاي معمول را پديد مي‌آورد كه به تشكيل گروه كمك مي‌كند. لاپارات (2001) و روواي (2001) معتقدند كه معلم بايد عملا نشان دهد كه براي ديدگاه‌هاي مختلف ارزش قايل است. راهبرد ديگر فراهم ساختن فضاي عمومي و خصوصي براي ارتباطات است، به طوري كه دانشجويان بتوانند گفت‌وگوي يك به يك با معلم يا ساير هم دوره‌ها داشته باشند.

 

   راه ديگر براي بهبود بخشيدن به مشاركت و تأكيد بر منفعت‌هاي آن، فراهم كردن زمينه براي ارايه تفكرات سطح بالاست. معلم مي‌تواند پرسش‌هاي بحث‌انگيز و آزاد مطرح كند، در نوشته‌هايش الگوي افكار بلند باشد و مطالب و اظهارنظرهاي ديگران را مورد تحسين و توجه قرار دهد. خود يادگيري ذاتاً ارزشمند است.

 

   طراحي و تعادل اجزاي دوره به اهداف فلسفه و مخاطبان دوره بستگي دارد. كنفرانس همزمان يك جزء مناسب براي بحث درباره تخصيص كار يا تشكيل گروه براي اجماع و بحث‌هاي مشترك، براي حل سريع مشكلات مربوط به مسايل اجرايي، براي جلسات پرسش و پاسخ آماده و براي تسهيل فرآيند گروهي است. صفحات وب داراي گرايش اطلاعاتي براي كنفرانس‌هاي همزمان و غير همزمان يك پشتيبان مهم هستند.