شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- مفهوم مسووليت اجتماعي در ابعاد سازماني چه تعريفي دارد؟
مسووليت اجتماعي يكي از ابعاد اخلاق سازماني است كه جوينده منافع اجتماعي مردم يا مشتريان است. به اين معنا كه سازمانها تلاش ميكنند فعاليتهايشان به كيفيت زندگي مردم لطمه نزند. در واقع مسووليت اجتماعي، تعهداتي است كه سازمان بايد در راستاي حفظ، مراقبت و كمك به جامعهاي كه در آن فعاليت ميكند، انجام دهد و فعاليتهايش تاثير سويي بر زندگي اجتماعي كه در آن كار ميكنند، نگذارند. در اينجا ميتوان از مواردي چون آلوده نكردن محيط زيست، تبعيض قائل نشدن در استخدام و خدمات، نپرداختن به فعاليتهاي غيراخلاقي و مطلع كردن مصرفكنندگان از كم و كيف محصولات نام برد.
به نظر ميرسد هزينههاي مادي انجام اين امور باعث شده تا سازمانها از آن فاصله بگيرند. روابط عمومي در ايفاي اين نقش اخلاقي سازماني چه وظايفي را برعهده دارد؟
رويكرد مسووليت اجتماعي ممكن است يك نگاه آرماني، غيرواقعي و دور از دسترس تصور شود يا برخي از سازمانها و روابط عموميها آن را ناديده بگيرند و مسووليت خود را فراموش كنند. اما مسووليت اجتماعي ميتواند سكاني براي منافع بلند مدت سازمانها باشد. چرا كه تمام موسسات در يك افق بلند مدت محتاج جلب اعتماد و رضايت مشتريان و مردم هستند.
مسووليت اجتماعي يكي از وظايف روابط عمومي نيست. روابط عمومي عين مسووليت اجتماعي هر سازماني است يعني به اندازهاي كه روابط عمومي و نقشها و وظايف كليدي روابط عمومي در سازمانها فعال است مسووليت اجتماعي در سازمان پر رنگ است. در واقع، هرگاه روابط عمومي همه وظايف خود را به درستي انجام دهد مسووليت اجتماعي سازمان به خوبي و درستي انجام گرفته است. روابط عمومي، پل ارتباطي سازمان و جامعه بايد باشد و همان طور كه از نامش پيداست بايد وظيفه ارتباط با عموم يعني مردم را به خوبي انجام دهد. مسووليت اجتماعي در روابط عمومي يعني حفظ شرافت و منزلت انسانها، پاسخگويي به حق و حقوق آنان و هدايت مديران سازمان به اخلاقي رفتار كردن.
جايگاه مسووليت اجتماعي روابط عمومي در نظامهاي شناختهشده رسانهاي يعني نظامهاي ليبرال، ماركسيستي، اقتدارگرا و مسووليت اجتماعي به چه صورتي است؟
به طور طبيعي همان طور كه از نامش پيداست مسووليت اجتماعي در نظام مسووليت اجتماعي دولتها و قدرتها بيشتر پيگيري ميشود. در چنين نظام رسانهاي، رسانه خود را در مقابل مردم و مخاطبان مسوول ميداند. از طرفي نظام كنترل يا اقتدارگرا معتقد است كه رسانه بايد براي دفاع از اجتماع كنترل شود.
روابط عموميهاي كشورمان در زمينه مسووليت اجتماعي كه به گفته شما ركن اصلي هر روابط عمومي است، چه وضعيتي دارند؟
متاسفانه وضعيت روابط عموميهاي ايران در اين زمينه وضعيت قابل دفاعي نيست چرا كه رويكردهاي تبليغات سياسي در روابط عموميهاي دولتي و تبليغات تجاري در سازمانهاي بازرگاني در روابط عمومي ايران حاكم است و به همين دليل مسووليت اجتماعي در روابط عموميهاي ايران ناديده گرفته ميشود و يكي از مهمترين اركان فراموش شده و به معنايي ديگر ركن اصلي روابط عموميها فراموش شده است.
آقاي دكتر يحيايي! در ده سال گذشته شاهد تغيير تصدي روابط عموميها به شوراي اطلاعرساني دولت بوديم. عملكرد اين شورا و در مجموع عملكرد دولت نهم و دهم را در عرصه روابط عمومي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
شوراي اطلاعرساني دولتهاي نهم و دهم يك شوراي غيرتخصصي در عرصه ارتباطات و روابط عمومي بوده است. نشانگر اين ادعا، اين است كه در سال 1385 حتي يك نفر از مديران كل روابط عمومي وزارتخانهها متخصص روابط عمومي يا ارتباطات نبوده است. اما يكي از خدمات ارزنده اين دوره تغيير ساختار روابط عمومي به مركز اطلاعرساني و روابط عمومي است كه جايگاه روابط عمومي را رشد داده است. همان طور كه گفتم تاكيد بيش از حد بر رويكرد و كاركردهاي تبليغاتي روابط عمومي، عامل انحراف روابط عمومي و كم رنگ شدن مسووليت اجتماعي سازمانها شده است.
عملكرد دولت جديد را در اين مدت به ويژه در انتصاب مديران روابط عمومي وزارتخانهها و سازمانهاي كلان دولتي چگونه ميبينيد؟
تا جايي كه بنده اطلاع دارم تعدادي از دوستان متخصص بر كرسيهاي روابط عموميها نشستهاند و اين امر بايد توسعه يابد و دست از سياسي كاري در روابط عمومي برداريم و روابط عمومي را يك كاركرد سياسي و تبليغاتي نبينيم و تا زماني كه غيرتخصصي عمل كنيم و رويكرد غيرارتباطي داشته باشيم وضعيت و درجه اعتماد دولت و ملت و ميزان رضايتمندي مشتريان از سازمانها در حداقل خواهد بود. همه اركان سازمانهاي ما از جمله روابط عمومي بيش از سياسي شدن و جناحي شدن به تخصصي شدن احتياج دارند. در غير اين صورت فعاليتهاي بيشماري با هزينههاي گزافي انجام ميشوند اما نتايجي اندك و گاهي معكوس ميگيريم.
به نظر شما اين تصديگري دولتي مناسب است يا بايد سازماني جديد و خصوصي اين مسووليت را برعهده بگيرد؟
بايد روابط عمومي در بخش خصوصي تقويت شود. كانون آگهي و تبليغات بايد به كانون روابط عمومي و تبليغات تبديل شود و اين كارِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. تشكيل نهادهاي دولتي براي تقويت روابط عمومي مشكلي از كار روابط عموميها را حل نخواهد كرد. دولت بايد نقش هدايتي، حمايتي و نظارتي داشته باشد. موسسههاي بخش خصوصي بايد تقويت شوند. من با نظام دولتي روابط عمومي براي اداره روابط عموميها مخالف هستم. اين روشها سالهاست كه در جهان كارآيي خود را از دست دادهاند و رويكردها و راههاي جديدي براي توسعه ارتباطات سازماني و بينالمللي جايگزين اينها شده است.
روابط عمومي و تبليغات هر يك متعلق به دو علم متفاوت يعني ارتباطات و بازرگاني هستند و رويكردهاي متفاوتي را دنبال ميكنند. آيا ادغام اينها در سازماني كه شما گفتيد يعني كانون روابط عمومي و تبليغات مشكلساز نميشود؟
درست است كه اين دو از دو علم متفاوت هستند و اهداف جداگانهاي را دنبال ميكنند ولي در عين حال هر دو از ابزار رسانه استفاده ميكنند و به نظر من با در نظر گرفتن و حفظ وظايف و اهداف مخصوص هر يك، ميتوانند زير نظر يك سازمان باشند.
به بخشي از نقاط ضعف و قوت روابط عموميهاي ايران اشاره كرديد. در مجموع، وضعيت اين نهاد را در سازمانهاي كشورمان چگونه ارزيابي ميكنيد؟
واقعيت اين است كه روابط عموميها ضعيف عمل ميكنند البته بقيه بخشهاي سازماني هم همين طور. چون غيرتخصصي، سليقهاي و شخصي عمل و به قوانين، قراردادها و استانداردها بيتوجهي ميكنند. ما نيازمند توليد قوانين، آييننامه و استانداردها در روابط عمومي هستيم.
عملكرد انجمنها و NGOهاي روابط عمومي كشور را چگونه ميبينيد؟
به نظر من طي 10 سال اخير NGOهاي روابط عمومي كشور به مراتب بهتر و موثرتر از ساير بخشهاي روابط عمومي يعني ادارههاي روابط عمومي و دانشگاهها عمل كردهاند و اساساً چراغ روابط عمومي را همين NGO ها روشن داشتهاند.
به چه دلايلي ميگوييد كه دانشگاهها ضعيف عمل ميكنند؟ فاصله بين فضاي دانشگاه و آنچه در روابط عموميها عمل ميشود به چه صورتي است؟
متخصص آموزشهاي سازماني روابط عمومي هستم يعني بيشترين انرژي را براي برگزاري كلاسهاي روابط عمومي در سازمانها صرف كردهام و چيزهاي زيادي از اين كار ياد گرفتهام. فاصله آنچه در دانشگاههاست و آنچه عمل ميشود به دو دليل زياد است؛ اول اينكه از خدمات استادان دانشگاهها در روابط عموميها استفاده نميشود و دوم اينكه در روابط عموميها اعتقاد به كار علمي وجود ندارد.
آموزشهاي دانشگاهي نيز با مشكلاتي روبهروست؛ منابع علمي توليد نميشود. تحقيقات بنيادي انجام نميگيرد. پاياننامههاي كارشناسيارشد روابط عمومي مورد حمايت سازمانها نيست و استادان دانشگاه براي مشاوره به خدمت گرفته نميشوند. براي همين ما دانشگاهي داريم با منابع بسيار قديمي و دانشجوياني بدون كارورزي و ادارههاي روابط عمومي با حداقل متخصص يعني حدود ده درصد كاركنان روابط عمومي كشور متخصص هستند.
راهكارهاي شما براي بهبود وضعيت روابط عمومي كشورمان چيست؟
مديران روابط عمومي بر اساس تخصص بايد به كار گمارده شوند. منابع آموزشي و كاربردي براي روابط عمومي سازمانها توليد شود. مهارتهاي ارتباطي، محور آموزشهاي دانشگاهي دانشجويان قرار گيرد. آژانسهاي روابط عمومي همچون كانونهاي تبليغاتي راهاندازي شوند. در استخدام كاركنان روابط عمومي اولويت با متخصصان باشد. تمامي استادان دانشگاهي رشته به عنوان مشاوران روابط عمومي در سازمانهاي بزرگ به كار گرفته شوند تا رابطه عملي دانشگاه و دولت برقرار شود تا انشا الله روابط عمومي در مسير خودش حركت كند.
منبع: شفقنا