شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : استراتژي هاي بازاريابي موفق نيازمند حمايت هستند
چهارشنبه، 3 اردیبهشت 1393 - 05:30 کد خبر:10181
شركت هايي كه ما در آنها كار مي كنيم، عموما سعي مي كنند خلاقيت بخرج دهند، چراكه آنها شركت هاي جوان و گرسنه اي هستند كه تعهدشان به گام بعدي در مراحل رشد مي باشد. آنها براي نقش بازاريابي ارج مي نهند كه مي تواند در كمك به آنها براي بدست آوردن اهدافشان ياري دهد.


شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران(شارا)، شركت هايي كه ما در آنها كار مي كنيم، عموما سعي مي كنند خلاقيت بخرج دهند، چراكه آنها شركت هاي جوان و گرسنه اي هستند كه تعهدشان به گام بعدي در مراحل رشد مي باشد. آنها براي نقش بازاريابي ارج مي نهند كه مي تواند در كمك به آنها براي بدست آوردن اهدافشان ياري دهد. اما اغلب يك انفصال ميان اهميت بازاريابي و سرمايه گذاري روز به روز و انرژي مورد نياز از مديريت ارشد براي پيش بردن روند كار وجود دارد. اغلب استراتژي هاي بازاريابي با بودجه هايي اجرا مي شودكه بخش اعظم پرونده دسكتاپ كامپيوتر مديران را به خود اختصاص مي دهد، و در پايان يك دوره كمپين هيچ كس حتي نمي تواند به خاطر آورد كه چه برنامه ريزي انجام شده است.

 

چه اتفاق افتاد؟

اغلب مردم استراتژي هاي خود را بر بسترهاي نظري استوار مي كنند كه با آنچه در اجراي واقعي برنامه اتفاق مي افتد، همخوان نيست.ك شما به مديريت ارشدي نياز داريد كه بخشي از فرآيند تدوين استراتژي باشد بنابراين شخصي وجود دارد كه نيروي تصميم گيري را در بالاترين درجه داراست و مي تواند اجراي استراتژي را به پيش برد.

 

اكثر شركت ها فعاليت هايشان را اولويت بندي مي كنند؛ كمي از آنها مي توانند همه آنچه مي خواهند را با موفقيت به سرانجام برسانند. به خدمت گرفتن مديريت به شما اين شرايط را مي دهد كه از قرار گرفتن كمپين خود در ميان ساير اولويت هاي سازمان مطمئن شويد و بتوانيد حمايت مورد نيازتان را در سطح قابل قبولي دريافت كنيد.

 

عواقب اجراي استراتژي بازاريابي بدون حمايت و جلب مشاركت در سطح بالا مي تواند وخيم باشد. براي نمونه، اجراي هر استراتژي بازاريابي در صورت عدم وجود ورودي هاي اجرايي تنها اجراي تاكتيكي خواهند بود. بدين معنا كه انفصال ميان مقاصد بازاريابي و مقاصد شركت ايجاد خواهد شد. اين غير ممكن است كه ارزش ها و موفقيت فعاليت هاي بازاريابي اثبات شود.

 

آنچه اغلب اتفاق مي افتد اين است كه ايده هاي كمپين ها، طرح هاي بازاريابي و حتي گزارش هاي مطبوعاتي و طرح ها تصويب نمي شوند چراكه هيچ اولويتي در ميان فعاليت هاي روزانه مديران اجرايي ندارند. و با عدم موفقيت در راه اندازي كمپين، روحيه به شدت تضعيف مي شود و تمام كار به سوي سراشيبي حركت مي كند.

 

براي درست كردن اين مورد بايد چه كرد؟

ما بازاريابان اغلب بدترين دشمنان خودمان هستيم. بيشتر اوقات ما استراتژي هاي قابل مشاهده پر سر و صدايي را در خلاء طراحي مي كنيم، بدون اينكه افرادي را در بالاي هرم سازمان مشاهده كنيم كه مي توانند جلوي موفقيت كمپين ما را سد كنند. براي بازارياباني بدست آوردن راي افراد ذي نفوذ بسيار حياتي است، و در اين خصوص بايد به موارد ذيل توجه شود:

 

شخصيت افرادي كه نظرشان در حوزه شما صائب است را بشناسيد. استراتژي و رويكرد تيلور شما براي نيازها و عملكرد آنها مهم است. اگر مدير عامل از ملاقات هاي طولاني متنفر است، استراتژي را در 20 دقيقه و تنها با اشاره به موارد مهم ارائه دهيد. اگر مدير مالي نگران هزينه هاست، براي او چگونگي كاهش هزينه ها را پر رنگ كنيد. بر مديران اجرايي در خصوص هزينه مشتري تمركز نكنيد، اما تا جاييكه ممكن است اين را كه چه چيزي گير آنها مي آيد را برجسته كنيد.

 

براي مصالحه باز باشيد، نه در كيفيت بلكه در دامنه فعاليت ها مصالحه كنيد. اگر احساس مي كنيد ظرفيت هاي داخلي براي موفقيت در هر 20 فعاليت بازاريابي تان وجود ندارد، تنها بر 10 فعاليت تمركز كنيد كه مي دانيد در اجرا موفق مي شوند. اين كار باعث مي شود كه تمركزتان همواره با شما باقي بماند و انگيزه بيشتري خواهيد داشت و در پايان نيز ارائه گزارش دوره اي كمپين را به راحتي ارائه مي كنيد.

 

به همه فعاليت هاي بازاريابي ، اهداف سخت تجاري (درآمد، سهم بازار و غيره) لينك دهيد. به اين ترتيب، هرگونه موفقيت هاي تجاري برابر موفقيت هاي بازاريابي است. هرگونه شكست بالقوه يا كاستي به سرعت در اولويت هاي سازماني قرار مي گيرد تا از خط فروش حمايت كند.

 

اطمينان حاصل كنيد كه در بالاترين سطح آگاهي از موفقيت تيم تان قرار داريد. ده فعاليت برتر بازاريابي را براي سال اجرا كنيد و ببينيد كه آيا به اهداف مورد نظر رسيده ايد؟ برخي ارتباطات داخلي را براي نمايش دستاوردهاي تيم برقرار كنيد و مطمئن شيود كه چگونگي دستيابي به اين اهداف را براي خط فروش سازمان نشان داده ايد.

 

منبع: http://www.bizcommunity.com/Article/196/423/112332.html