ارزشهای دینی
ارزش، یکی از عناصر برجسته و اثرگذار فرهنگ است و فرهنگ نیز همچون هوایی است که تنفس اجتماعی بدون آن ممکن نخواهد بود واگر در نگاه جامعهشناسان، فرهنگ، خشتهای بنای اجتماعی است، ارزشها ملاط آن خواهد بود،زیرا اجزاء و عناصر فرهنگ به طور مستقیم از ارزشها اثر میپذیرند و ارزشها، باورداشتهای ریشهداری است که اعضای جامعه یا گروه هنگام برخوردبا پرسشها درباره خوبیها و بدیها و امور مطلوب، آنها را درنظر میگیرند. (کوئن، 48:1370) از این رو، گروههای اجتماعی، بدون آن دچار اختلال در گفتار و رفتار اجتماعی میشوند و به تعبیر دورکیم، آنان (سردرگمی) پدید میآید. ارزشها، چراغ هدایت هنجار (گفتار - رفتاری) هستند و بدون آنها، جوامع توان شکلگیری و انسجام ندارند. بدیهی است اگر ارزشهای موجود در جوامع، دینی باشد، موجب استحکام و استمرار زندگی اجتماعی برای اعضای آن خواهد شد. ارزشهای دینی، با ثبات و تغییرناپذیرند، چون مبتنی بر وحی هستند و در ذات خدا و ارادهاش، تغییر وتبدیل راه ندارد. در مقابل، ارزشهای اجتماعی ثبات و دوام کافی ندارند، چون متکی بر پذیرش عامه غالب افراد جامعه است. روشن است که با تغییر خواستههای افراد، ارزش بودن خود را از دست خواهد داد و دیگر ارزشها جایگزین آن میشوند. بنابراین، ثبات لازم را ندارند و همواره در معرض دگرگونی هستند.
البته دینی بودن ارزشها منافاتی با اجتماعی شدن آنها ندارد و آن، هنگامی است که ارزشهای دینی را بیشتر افراد جامعه میپذیرند و رفتار و کارهای آنها بر پایه ارزشهای دینی شکل میگیرد. چنین ارزشهای اجتماعی که رنگ دینی دارند، دارای ثبات و دوامند، وگرنه هر ارزش اجتماعی نمیتواند به عنوان ارزشهای دینی، کارآیی داشته باشد و افراد اجتماع را آسوده خاطر سازد، چرا که در ارزشهای اجتماعی، خواسته گروه غالب، ملاک است. در ارزشهای دینی، انسانیت، ملاک است و در فرهنگ دینی، افراد از حقوق اجتماعی یکسانی برخوردارند. از این روست که اجتماع دینی پایدارتر است. البته اجتماعی که فقط نام دین را یدک نکشد و دین و ارزشهای دینی به خوبی و بدون تبعیض اجرا شود. به این ترتیب، ارزشهای دینی برای جوامع انسانی امری حیاتی و ضروری است و به طور بدیهی، احیای این ارزشها سبب بالندگی جوامع و نشاطآفرینی در زندگی اجتماعی افراد آن جوامع خواهد بود. (مریجی، 271:1385)
دیدگاههای متفاوت درباره آثار اینترنت
اینترنت، نخستین رسانه "چند به چند" است که از تلفیق رسانههای مختلف (رادیو، تلویزیون، تلفن...) ساخته شده است. این رسانه در مقایسه با دیگر رسانهها، انعطافپذیری بالایی دارد، به گونهای که که کاربران میتوانند به طور همزمان، ضمن دریافت محتوا به عنوان مخاطب، در جایگاه فرستنده نیز بنشینند و محتوای تولیدی خویش را بفرستند.
تعدد کارکردها و پیچیدگی این وسیله ارتباطی موجب شکلگیری دیدگاههای متفاوت و گاه متضاد در باب آثار مثبت و منفی آن شده است. از دید مک فادین، یکی از برجستهترین ویژگیهای ادبیات رایج در باب اینترنت، متضادبودن مباحث مربوط به همه موضوعهاست. وی در یک تقسیمبندی کلی، دیدگاههای موجود در این زمینه را به دو دسته "دیدگاه آرمان شهری" یا "خوشبینانه" و "دیدگاه ناآرمان شهری" یا "دیدگاه بدبینانه" تقسیم میکند. از نظر او، دیدگاه آرمان شهری، اینترنت را وسیلهای ارتباطی میداند که با اعطای توانایی رهاشدگی به کاربران، در پیدایش شکلهای جدید دموکراسی در فضای مجازی نقش بسزایی ایفا میکند. در مقابل، دیدگاه ناآرمان شهری، اینترنت را گسترش دهنده سلسله مراتب بیعدالتی و نابرابری اقتصادی، اجتماعی و تقویتکننده ارزشهای فرهنگ غربی - امریکایی میداند. این دیدگاه، قایل به تسلط فرهنگ سرمایهداری و پول محور بر اینترنت است.
در بررسی آثار اینترنت میتوان دو رویکرد کلان را از یکدیگر متمایز ساخت: رویکرد نخست، ایده اثرگذاری اینترنت را بیپایه و اساس میداند و بر آن است که این ایده با جداسازی فنآوری از واقعیت اجتماعی تولیدگر آن، هویت مستقلی برایش قایل شده است و فنآوری را به خودی خود، عامل تغییرات اجتماعی درنظر میگیرد. مک کنا و برق معتقدند که اینترنت، خود، علت اصلی هیچ چیز نیست و محققان باید با گذشتن از این مفهوم، به تحلیل دقیق چگونگی تفاوت هویت اجتماعی، تعامل اجتماعی و روابط موجود در اینترنت و زندگی واقعی کاربران بپردازند. هواداران این رویکرد در شمار اصحاب نظریه استفاده خشنودی جای میگیرند. این عده، به جای پرسش از نوع و چگونگی اثرگذاری اینترنت (و دیگر فنآوریهای ارتباطی) بر کنشگران اجتماعی، از روش استفاده کنشگران اجتماعی از اینترنت میپرسند.
به اعتقاد آنان، اینترنت یک مصنوع اجتماعی است و معنای یک مصنوع، از طریق کاربرد اجتماعی سازماندهی شده آن، ایجاد و به مرور تثبیت میشود. بنابراین، افراد، معنای اینترنت و ویژگیهای آن را براساس فرآیندهای اجتماعی(تجربههای مشترک به دست آمده در فرآیند استفاده از اینترنت، ایجاد انتظارات و تعریف راه درست و مطلوب استفاده از آن) ادراک میکنند و این ادراک در میزان و چگونگی استفاده آنان از اینترنت و نیز چگونگی اثرپذیری از آن نقش دارد.
رویکرد دوم، اینترنت را واجد آثار گوناگونی میداند. در ذیل این رویکرد، میتوان سه دیدگاه را از یکدیگر تشخیص داد: نخست، دیدگاهی که اینترنت را واجد تاثیر مثبت میداند، دوم، دیدگاهی که آثار یاد شده را منفی قلمداد میکند و سوم، دیدگاه بینابینی که آثار اینترنت را ناهمگون ومتفاوت میداند و نقش متغیرهای زمینهای را در میزان و چگونگی تاثیر این رسانه برجسته میشمارد. در این میان، دیدگاههای خوشبینانه و بدبینانه قایل به نوعی جبرگرایی فنآورانه هستند، ولی دیدگاه واقعنگرانه در قبال آثار فنآوریهای مختلف ارتباطی (به ویژه اینترنت) بر مخاطبان، موضعی معتدل و معطوف به واقعیت میگیرد. (کرماللهی، 84:1387)
در ادامه، به هریک از دیدگاههای ذیل رویکرد دوم، به اختصار اشاره میکنیم.
الف) دیدگاه خوشبینانه
همانگونه که آمد، پیچیدگی و چند ساحتی بودن اینترنت، زمینههای طرح دیدگاههای گوناگون و بیان کارکردها و آثار متعددی را برای این رسانه فراهم آورده است.در این میان، اندیشمندانی که در قبال اینترنت، موضع آرمانگرایانه گرفتهاند، بیشتر نیمه پر لیوان، یعنی آثار مثبت را برجسته ساختهاند، ولی آنان که از منظر انتقادی به اینترنت نگریستهاند، بیشتر بر آثار منفی آن تاکید میکنند. اندیشمندان واقعنگر نیز با پرهیز کردن از مطلق انگاری سلبی یا ایجابی، آثار مثبت یا منفی اینترنت را مشروط به همراهی شرایط زمینهای و ساختاری میدانند. از میان آثار مثبتی که برای اینترنت برشمردهاند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: فراهمسازی امکان گردش عقایدو رساندن آن به مخاطبان گسترده، کمک به کاهش اختلاف طبقاتی، تضعیف قدرت نخبگان سنتی انحصارگر اطلاعات، ایجاد شکلهای جدید و جالبی از ارتباط، آسان و موثرسازی فعالگری شهروندان، ابزار مهم تبادل فوری و رایگان اطلاعات بر فراز سانسور، حمایتگر تفکر انتقادی و رویکردهای غیرایدئولوژیک به فرهنگ و تقویتکننده فرهنگ غیر تجاری و جمع گریز.
ب) دیدگاه بدبینانه
افزون بر آثار مثبت یاد شده، برخی آثار منفی نیز برای اینترنت بیان شده است که از میان آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: پرورش نوع جدیدی از فردگرایی افراطی، بدلسازی جهانبینیها و برتری فرهنگی امریکا به وسیله نخبگان سنتی از طریق اینترنت، تسهیل تجاوز به حریمهای خصوصی، رشد جوامع کاذب در برابر جامعه واقعی، قیچی کردن شبکههای اجتماعی و جداسازی افراد از خانواده و دوستان، جایگزینی خویشاوندیهای اجتماعی برون خط با پیوندهای اجتماعی برخط و ترجیح روابط بر خط بر روابط برون خط به دلیل بهرهمندی از آزادی و ابتکار عمل بیشتر، کاهش سرمایه اجتماعی، گوشهگیری و بریدگی از مشارکتهای محسوس و عینی، تضعیف مسئولیت اجتماعی به دلیل امکان ابداع هویتهای گوناگون، درگیر شدن کاربران با محیط بر خط به جای تعامل با افراد حقیقی و دگرگونی تعاملات اجتماعی از تعامل انسانی به تعامل با فنآوری.(همان:83)
ج) دیدگاه واقعنگرانه
دیدگاه واقعنگرانه، اینترنت را نوعی فنآوری پیچیده و تناقضنما میداند که دارای آثار ناهمگون برای کاربران ناهمگون است. به بیان دیگر، این دیدگاه قایل به نوعی رابطه تعاملی میان نوع استفاده از اینترنت و متغیرهای جمعیتشناسی (سن، جنس، تحصیلات و...) در تعیین میزان و چگونگی اثرپذیری از اینترنت است. (همان:86)
همانگونه که در اندیشههای وبلن، تغییرات اجتماعی با وضعیت فنون صنعتی یا همان سطح فنآوری موجود در جامعه رابطه مستقیمی دارند و از آنجا که سطح فنآوری موجود در جامعه هم در تعیین فرهنگ آن نقشی حیاتی دارد، تأثیر فنآوری همیشه مستقیم نیست. تأثیر فنآوری بر جامعه میتواند با دیرکرد و غیرمستقیم باشد. به عبارتی دیگر، فنآوری جدید به خودی خود منجر به شکلگیری نظامهای سیاسی، باورهای مذهبی نگرشهای اخلاقی جدید نمیشود، بلکه در نهادها، هنجارها و ارزشهای موجودجامعه، تغییر ایجاد میکند. (تیم دیلینی، 1387: 306) بنابراین، درتغییر ارزشهای دینی هم تأثیر فنآوری اینترنت همیشه مستقیم نیست و بیشتر تابع نوع استفاده از آن و متغیرهای سن، جنس، تحصیلات و غیره است.
رسانههای جمعی همچون اینترنت به سبب داشتن قدرت فراوان، گستره پوشش و کارکردهای متنوعشان، درحوزههای اخلاق فردی و اجتماعی اثری عمیق و انکارناپذیر برجا میگذارند. دانشمندان علوم اجتماعی، این رسانهها را در ردیف عوامل اجتماعی کردن و شکل دادن شخصیت افراد جامعه میخوانند و بر این باورند که رسانههای جمعی میتوانند ارزشهای دینی را تقویت یا تضعیف سازند. از این رو، بیش از بیان نظریههای تأثیر این رسانه و ساز و کارهای تغییر لازم است به ویژگیهای خود اینترنت بپردازیم تا گستره نفوذ این رسانه در میان رسانههای جمعی روشن شود. سپس به تغییراتی میپردازیم که از طریق اینترنت بر ارزشهای دینی ما اثر میگذارد.
آسیبهای فرهنگی اینترنتی در تغییر ارزشهای دینی
الف) کمرنگ شدن ارزشهای مترقی
هر جامعه صاحب ارزشهایی است که از فرهنگ آن ناشی میشود، ولی برخی از ارزشهای مترقی در جوامع به موجب تأثیر از فرهنگ بیبند و بار و اباحهگر غرب، در حال کمرنگ شدن هستند، ارزشهایی چون: حیا و عفت زن، اهمیت داشتن شخصیت انسان، نه جنسیتش و قبح عریاننمایی بدن. دین چابنر در مقالهای چنین پیآمدهایی را ناشی از رواج اباحهگری جنسی و هرزهنگاری میداند و میگوید مطالعات دقیق و گستردهای در طول این سالها در این باره صورت نگرفته است، ولی روانشناسان شبکه ای.بی.سی.نیوز بر اساس تجربههای خود در مواردی که با کودکان سر و کار داشتهاند، بر این باورند پسرانی که با تصاویر خشونتآمیز و مستهجن روبه رو بودهاند، انگیزههای بوالهوسانهای در برابر دختران دارند. با این حال، دختران نیز به این گونه خواستههای پسران پاسخ مثبتی نشان میدهند. در نتیجة رواج بوالهوسی است که فرستادن تصاویر مستهجن در میان جوامع اسلامی رشد مییابد، روابط آزاد دختر و پسر ترویج میشود، کمپوشی و عریانی در مهمانیها و عروسیها به ویژه در میان جوانان گسترش مییابد و در نهایت، قبح برخی کارها که سازنده ارتباطی سالم و مفید در میان افراد جامعه است، از بین میرود. همین وضعیت در گذر زمان به رشد ارتکاب برخی کارهای خلاف اخلاق متعالی و ارزشهای دینی و حتی ارتکاب برخی جرمها منتهی خواهد شد.(طارمی، 32)
ب)تضعیف فرهنگهای کم حضور
از ویژگیهای فضای مجازی این است که به شدت از هر نوع عرضه گستردهای اثر میگیرد. گر چه این فضا، گذرنامه فرهنگهای گوناگونی است که هر یک در صدد عرضه خویش هستند، تنها فرهنگی پیشتاز خواهد بود که حضور پررنگتر و گستردهتری داشته باشد. حقیقت این است که سلطه فرهنگ غرب و فرهنگ بیبند و بار غرب در سراسر فضای مجازی سایه گسترانده است، چنان که حکومت زبان انگلیسی موجب شده است کاربران با حضور در فضای سایبر ضمن اینکه با زبان انگلیسی حاکم بر آن درگیر هستند، از زبان ملی خود دور شوند. این وضعیت به صورت طبیعی موجب سیطره فرهنگ غرب برعرصههای گوناگون به ویژه جوامع اسلامی میشود. بدین وسیله، ارزشها، روشها و هویتهای مطلوب فرهنگ غربی به جوامع تزریق میگردد و فرآیند دگرگونی عناصر فرهنگی سرعت میگیرد.(همان)
ج) تضعیف باورهای مذهبی و گسترش شبهههای فکری
یکی از سازوکارهای تغییر ارزشهای دینی، تضعیف اعتقادات و گسترش شبهههای فکری است. فضای مجازی همانند چاقویی دو لبه است که ما میتوانیم از آن به سود خود مدد بگیریم، ولی هجمه و تنوع و گسترش فرهنگ مهاجم غربی به اندازهای است که در شرایط کنونی، کوششهای مدافعان فرهنگی مسلمان را بسیار کم اثر مینماید، به ویژه اینکه مدیریت اصلی اطلاعات نیز در دست غربیان است. آنها میکوشند با طرح و نشر دادن انواع شبههها موجب سستکردن باورها و عقاید کاربران شوند.
د) رواج سطحینگری فکری
آزادی بیان و طرح اندیشههای متضاد در فضای مجازی، از اهداف اولیه چنین فضایی است ، ولی چنانچه اندیشهای بدون هیچ بنیان و اساس معتبری در این فضا مطرح شود، ثمره آن،انباشتهشدن اندیشههای بسیاری است که توان بررسی و نقد و تحلیل همه آنها از عهده مخاطبان بیرون است. بدین سبب، کاربران، بدون بررسی و تحقیق از آن متأثر میشوند. در نتیجه، روحیه حقپذیری کاربران به ویژه جوانان به سطحینگری در پذیرش اندیشههای نوظهور بدل خواهد شد.
ه) ایجاد سردرگمی
انباشت اطلاعات خوب و بد، گزینش اطلاعات درست را دشوار میکند و طرح نامحدود و طبقهبندی نشده آن موجب سردرگمی کسانی خواهد شد که در تحلیل اندیشهها دچار ضعف هستند. از این رو، ضروری است پیش از هر چیز، کاربری درست و طبقهبندی شده این فضا را به کاربران بیاموزیم.
و) گسترش اباحهگری
حفظ حرمت قوانین اجتماعی و رعایت آموزههای اخلاقی، از ریشهایترین اصول هر فرهنگ است. بدیهی است با گسترش اباحهگری در فضای مجازی، این روند سرانجام در میزان خودداری افراد جامعه از ارتکاب کارهای غیراخلاقی وناهنجار در فضای جامعه نیز اثر خواهد گذاشت. منشأ برخی کارهای خلاف اخلاق در سطح جامعه، مباح شدن آن در فضای مجازی است.
ز) گسترش محصولات فرهنگی فرهنگهای منحط
مهمترین محصولات فرهنگی اعم از فیلم، عکس، متن، بازیهای رایانهای و اینترنتی راغرب و گاه شرق، تولید و سپس در فضای مجازی تبلیغ و توزیع میکند بدین سان، یکی از خطرهای ناشی از فضای سایبر متوجه کشورهایی است که فرهنگهای متضاد با فرهنگ حاکم بر فضای سایبری دارند.(طارمی،1378 : 32)
نتیجهگیری
اینترنت به فنآوری پایان قرن بیستم و آغاز سده بیست و یکم تبدیل شده است و در همین دو سه دههای که از عمر آن میگذرد، بسیاری از عرصههای زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را در نوردیده است. تغییرات ناشی از اینترنت سبب شد کستلز از کهکشان جدیدی به نام "کهکشان اینترنت" سخن بگوید. قابلیتها و ظرفیتهای اینترنت و فضای مجازی چنان گسترده بوده که شگفتی بسیاری را برانگیخته است. با وجود همه ظرفیتها و قابلیتهای اینترنت نباید مسائل و آسیبها و تغییراتی را که مورد آن به وجود آمده است، از نظردور داشت.
یکی از آسیبهای بسیار خطرناک این رسانه، تغییر نگرشها و باورهای کاربران است که تغییر ارزشهای دینی کاربران،نمونهای از آنهاست. اینترنت با ساز و کارها و آسیبهایی مانند کمرنگ کردن ارزشهای مترقی، تضعیف فرهنگهای کمحضور، تضعیف اعتقادات و گسترش شبهههای فکری، رواج سطحینگری فکری،ایجاد سردرگمی، گسترش اباحهگری و گسترش محصولات فرهنگی فرهنگهای منحط در صدد تغییر دادن ارزشهای کاربران است. افزون بر این، بنا بر نظریههای مطرح شده درباره تأثیر اینترنت میتوان نتیجه گرفت که سیاستهای پشت پرده این فنآوری، تأثیر بسزایی در تغییر ارزشهای دینی کاربران دارد و اینترنت با استفاده از ساز و کارهای خاص و بر اساس وضعیت فرهنگی - اجتماعی افراد میتواند بر باورهای دینی و حتی رفتار کنشگران اثر بگذارد. برای نمونه، برخی ارزشهای مترقی در جوامع اسلامی وجود دارد که به دلیل اثرپذیری از فرهنگ بیبند و بار و اباحهگر غرب از طریق اینترنت، در حال کمرنگ شدن هستند، ارزشهایی چون: حیا و عفت زن، اهمیت داشتن شخصیت انسان، نه جنسیتش و قبح عریاننمایی بدن
*یکی از آسیبهای بسیار خطرناک اینترنت، تغییر نگرشها و باورهای کاربران است که تغییر ارزشهای دینی نمونهای از آنها میباشد. دراین رسانه، فرهنگ غرب و بیبند و باری و اباحهگری به وفور تبلیغ میشود.
منبع: شماره 99 فصلنامه تخصصی دین و رسانه
|