شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-امروز متاسفانه ضعف مالی نشریات بهانه و اهرمی شده تا بیرحمانهترین و زشتترین شیوهها را برخی مدیران دستگاهها درباره مطبوعات در پیش بگیرند و اهل قلم و صاحبان واقعی و نه بدلی مطبوعات را خانهنشین کنند.
به گزارش شارا، به نقل از سبلانه، از وقتی دولت یازدهم اعلام کرد که استانداران را از طریق تعامل با نمایندگان مجلس و نمایندگان ولی فقیه در استانها انتخاب میکند تلاش توام با رقابت درونی نمایندگان برای نزدیک ساختن گزینه مدنظر به عالیترین جایگاه و پست اجرایی هر روز پیچیده تر شد به طوری که در هفتههای منتهی به انتخاب آقای مجید خدابخش به منصب استانداری اردبیل، میان مجمع نمایندگان پیرامون گزینههای مورد توافق برای معرفی به وزارت کشور اختلاف نظر و افتراق پدیدار شد که در مراسم معارفه دقیقاً خودنمایی کرد.
آنچه که در این مدت در صدر مطالبه و اصرار اغلب نمایندگان مجلس و مدیران اجرایی استان قرار داشته، ضرورت معرفی گزینه "بومی" برای استان اردبیل بوده است که با انتخاب آقای خدابخش، علیالظاهر مهمترین خواست نمایندگان و مدیران محقق شد اما این همه ماجرا نیست بلکه به دلایلی که خواهد آمد اصل ماجرا از این به بعد است که اگر آقای استاندار از حالا خود را برای برخی واقعیات تلخ و البته پیشامدها آماده نکند چه بسا ممکن است بعدها با مشکل جدی مواجه شود.
1- بهتر است آقای استاندار بدانند که بخش اعظم حلقه مدیریت اجرایی استان اردبیل ممکن است به ظاهر خود را متاثر از تقسیم بندیهای مرسوم جریانات سیاسی که صرفاً در تهران و برخی کلانشهرها و به هنگام تغییر دولتها محصول خود را نمایان میسازد، جلوه دهد اما یک بررسی ساده حقایقی را روش می سازد که این حلقه بسته و خانوادگی مولود تعلقات قومی و قبیلهای که با بدیهیترین فاکتورهای فرمول رقابت سیاسی هم نسبتی ندارد افراد خارج از خود را برنمیتابد و برای همین هم هست که میانهای با استاندار "غیربومی" ولو معتمد رئیس دولت و حزب حاکم ندارد چون میداند که فرد غیربومی در عزل و نصبها بیتعارف و بیملاحظه رفتار میکند و لذاست که برای ماندگاری و ثبت بالاترین زمان عمر مدیریت، ایدهال استاندار "بومی" است که معمولاً به خاطر ملاحظات و تعارفات به سمت "تغییر" نرفته و از ورود به منطقه "ممنوعه" پرهیز میکند.
2- خوب است بدانید برخی مدیران اردبیل شامل کسانی هستند که پس از اتمام تحصیل در همین استان، پستهای اجرایی را در اختیار گرفتهاند و به جز دورههای آموزشی و توجیهی دستوری وزارتخانهها و سازمانهای متبوع خود در خارج از جغرافیای استان، زمینههای مدیریتی متفاوت را تجربه نکردهاند و به همین دلیل در برابر مهاجرت معکوس مدیران به عنوان الگوی موفق برای جهش توسعهای و احیاناً تزریق تیم مدیریتی مدنطر و مفروض جنابعالی مقاومت خواهند کرد که مصداق بارز آن در دوره مدیریت حسین صابری استاندار اسبق بوضوح دیده شد.
3- در اردبیل کمتر سابقهای را پیدا میکنید که مدیری به خاطر عدم پاسخگویی به مردم و بیتوجهی به خواست بحق شهروندان از سمت خود کنار گذاشته شده باشد؛ سند و دلیل شفاف درباره این ادعا، مرور ستون ارتباط مردمی مطبوعات محلی است که اغلب آنها به خاطر بی پاسخ ماندن پی در پی دیدگاهها، نظرات، شکایات و انتقادات مردمی، ترجیح دادهاند این بخش را از صفحه روزنامه پاک کنند تا موضوع بااهمیت( پاسخگویی و شنیدن درد و مشکلات مردم) لوث نشود.
4- هر چند در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به نام استان اردبیل مجوز بیش از 60 نشریه ثبت شده اما خوب است بدانید مطبوعات هر آنچه که از باب رسالت اصیل خود در ضمن تحمل انگها و تهمتهای گوناگون بنویسند،تولیدات محتوایی آنان به عنوان کاغذ پاره اهمیتی برای خیلی از مدیران پیدا نمیکند؛ حاضرم به جنابعالی آدرس بدهم که در اغلب سازمانهای اداری استان به خاطر بیاهمیت انگاشتن مطبوعات محلی، یک ریالی هم بودجه برای تهیه، رصد و پاسخگویی به خواست افکار عمومی و شهروندان تخصیص داده نمی شود؛ روابط عمومی یکی از سازمانها در مواجهه با تماس نشریه به منظور ارائه توضیح و پاسخ به گزارش مشکلات و نارساییهای موجود در بخشی از استان در اوج ناباوری این گونه پاسخ میدهد"پولی برای خرید نشریات نداریم اگر گذرتان افتاد برایمان بیاورید تا ببینیم چی نوشتهاید!"این در شرایطی است که اعضای شورای اسلامی شهر اردبیل با علنی کردن مصوبه خود، با استدلال پاسخگویی بهتر به تماسهای تلفنی شهروندان! ماهیانه هر کدام 40 هزار تومان پول مکالمه مویایل شخصی میگیرند.
5- اگر گفته شود جنابعالی نماینده عالی دولت در استانی با این ویژگیها و خیلی خصایص نادر و کم نظیر دیگر که از حوصله این یادداشت خارج است، هستید بیراهه نیست؛ هر چند بخشی از وضعیت اسفبار حال حاضر مطبوعات محلی استان معلول عملکرد خود جامعه مطبوعات و صاحبان نشریات است اما باید گفت که رفتار بیشتر مدیران و بیتوجهی آنان به رکن چهارم دموکراسی و ملجاً مردم بیش از عامل پیش گفته شده در این باره موثر بوده است؛ امروز متاسفانه ضعف مالی نشریات بهانه و اهرمی شده تا بیرحمانهترین و زشتترین شیوهها را برخی مدیران دستگاهها درباره مطبوعات در پیش بگیرند و اهل قلم و صاحبان واقعی و نه بدلی مطبوعات را خانهنشین کنند؛اساساً در تعامل این قبیل مدیران با مطبوعات، "عدالت" واژه انتزاعی است چرا که وقتی شیر یک طرفه است (آگهیهای دولتی و ...) انتظاری خلاف این نمیرود.
6- در پایان مشفقانه عرض می کنم که اگر با نیت تکمیل روزمه، مسئولیت خطیر "استانداری" اردبیل را پذیرفتهاید بی اعتنا به موارد گفته شده، وارد حیات خلوت برخیها نشوید در غیر این صورت حداقل انتظار این است که آستینها را بالا بزنید و بدون توجه به آدرسهای غلط عدهای، در عزل و نصب ها و سپردن ماموریتها و مسئولیتها ملاک را صرفاً نه مشی و مواضع سیاسی بلکه صلاحیتها و شایستگیها قرار دهید چون اگر در معرفی نیروهای جدید به شما گفتند که فلانی طرفدار آقای روحانی است بدانید که حداقل در اردبیل چنین تقسیمات سیاسی وجود نداشته و از قاعده کلی و مبتلابه دولتها پیروی نمی کند؛ اینها برخی شان حدود 20 سال است که در همه دولتها پست خود را حفظ کرده اند و برای همین هم اعتقادی به رکن چهارم دموکراسی و پاسخگویی به مردم ندارند!
|