درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
جمعه، 10 فروردین 1403 - 16:59   

ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX

  ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX


ادامه ادامه مطلب یک

4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند

  4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند


ادامه ادامه مطلب دو

ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد

  ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد


ادامه ادامه مطلب سه

انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد

  انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  چند نکته کلیدی برای تغییر نام تجاری موفق
  فراتر از میدان نبرد: بازاندیشی پویایی روزنامه‌نگار- روابط‌عمومی در رسانه‌های مدرن
  روابط‌عمومی سنتی را فراموش کنید
  6 استراتژی دگرگون کننده برای آزادسازی پتانسیل رهبری شما
  چند نکته مهم در پرامپت‌نویسی
  کمپین‌های داده
  تاثیر ادراک بر تصمیم‌گیری در شرایط پرخطر
  اولین مدل زبان بزرگ هوش مصنوعی «منصفانه آموزش دیده» اینجاست
  جستجوی عمیق بینگ به طور رسمی برای همه کاربران فعال شد
  هوش مصنوعی گوگل می‌تواند چندین کتاب را جذب کند. با این همه داده چه خواهد کرد؟
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 5169صفحه نخست » شنبه، 23 شهریور 1392 - 19:45
راه‌اندازی قرارگاه متمرکز برای سیاست‌گذاری‌های کلان رسانه‌ای
موضوع اقتصاد رسانه هرچنددایره‌ی خیلی وسیعی رادربر می‌گیرد، ولی در یک تعریف کلی وخیلی ساده،یعنی اینکه ماچگونه رسانه رامدیریت کنیم که ازحیث مباحث مالی واقتصادی، آن رسانه بتواند استقلال حرفه‌ای وخبری خودش راحفظ کند.
  

گفت‌و‌گو با دکتر «محمدمهدی انصاری»،‌ مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها؛

 

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران(شارا)-با رشد خیره‌کننده‌ی وسایل ارتباط‌جمعی و رسانه‌ها در دهه‌های گذشته و به تبع آن، تولید محتوای علمی و پژوهشی در خصوص علوم ارتباطات و رسانه‌ها، مباحث میان‌رشته‌ای علوم ارتباطات نیز مورد عنایت ویژه‌ی پژوهشگران قرار گرفته که یکی از این مباحث کلیدی «اقتصاد رسانه» است. در واقع اقتصاد رسانه به عنوان یک فضای گفتمانی میان‌رشته‌ای بین اقتصاد و رسانه، به دنبال تحلیل و بررسی اقتصادی رسانه‌هاست. با عنایت به اهمیت موضوع اقتصاد رسانه و فعالیت قابل توجه دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها، که یک مرکز مطالعاتی و پژوهشی در حوزه‌ی رسانه‌ها و علم ارتباطات است، در انتشار سه جلد کتاب تخصصی در این حوزه و برگزاری چند همایش و نشست، گفت‌وگویی با دکتر «محمدمهدی انصاری»، مدیرکل این دفتر، انجام گرفت.

 

دکتر انصاری دارای مدرک دکترا در حوزه‌ی علوم سیاسی است و از چهارده سال پیش، کار خود را در عرصه‌ی مطبوعات آغاز نمود و فعالیت‌هایی نیز در عرصه‌ی خبر و صداوسیما داشته است. ایشان از سال 1388 در سمت مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها مشغول به فعالیت و خدمت هستند. ماحصل این گفت‌وگو در پی می‌آید:

 

به عنوان اولین سؤال لطفاً مفهوم اقتصاد رسانه راتبیین نموده و درباره‌ی تاریخچه آن در ایران و جهان توضیحاتی بفرمایید؟

 

امروزه ارتباط میان اقتصاد و رسانه آن‌چنان وثیق شده است که بدون پرداختن به آن، امکان برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری کلان در حوزه‌ی رسانه‌ها وجود ندارد.در تعریف اقتصاد رسانه باید ابتدا ترکیبات بین این دو واژه را بررسی کرد:

 

الف) ترکیب مضاف: اقتصاد رسانه که منظور بررسی موضوعاتی از رسانه است که ماهیت اقتصادی دارند و در آن، مسائل مربوط به مالکیت منابع،ساختارهای رسانه، رفتارهای مصرفی رسانه‌ها، تأمین مالی رسانه‌ها، فرآیندهای تولید و صنعت رسانه دنبال می‌شود.

 

ب) ترکیب صفت: رسانه‌ی اقتصادی که در آن توجه به رفتارسازی اقتصادی و اطلاع‌رسانی‌های اقتصادی اهمیت دارد.

 

ج) ترکیب موصوف: اقتصاد رسانه‌ای که منظور اقتصاد بخش رسانه‌هاست و بخش رسانه‌ها در کنار سایر بخش‌های کشور حضور مهم داشته باشد.

 

د) ترکیب معطوف:اقتصاد و رسانه که به تعامل ایندو حوزه‌ی مهم با هم می‌پردازد.

 

موضوع اقتصاد رسانه هرچنددایره‌ی خیلی وسیعی رادربر می‌گیرد، ولی در یک تعریف کلی وخیلی ساده،یعنی اینکه ماچگونه رسانه رامدیریت کنیم که ازحیث مباحث مالی واقتصادی آن رسانه بتواند استقلال حرفه‌ای وخبری خودش راحفظ کند؛ یعنی ما برای یک رسانه سازوکاری راطراحی کنیم که آن رسانه اعم از مطبوعات،خبرگزاری و... بتواند روی پای خودش بایستد. یعنی هم بنیه‌ی تولیدی ومحتوایی آن بالا برود وهم بتواند نیروی انسانی خود را حفظ کند وارتقا دهد وهم اینکه وابسته به جایی نباشد؛یعنی اینکه به علت وابستگی مالی به جایی، استقلال اطلاع‌رسانی وحرفه‌ای آن زیر سؤال نرود و هویت خبرنگارانش مخدوش نشود. اقتصاد رسانه یعنی تولید،توزیع و مصرف و شاخص‌های اقتصادی را در مدیریت رسانه مد نظر داشته باشیم.

 

البته این تعریف تا حدودی بومی شده است. شاید در غرب اینکه یک رسانه و یک خبرنگاری که قلم به دست دارد، پول بگیرد و به منافع یک حزب،یک کاندیدا یا یک شرکت بنویسد و این چیزخیلی بدی هم نباشد. معنی کار رسانه و تبلیغ همین است؛یعنی رسانه وخبرنگارپول می‌گیرد وتبلیغ می‌کند، زیرا در غرب مباحث صرفاً لیبرالی تبیین می‌شود، ولی ما اگر بخواهیم بر اساس نظام دینی و اخلاقی واسلامی خودمان این موضوع را بررسی کنیم، این می‌شودکه یک رسانه، هویت وشأنیت و رسالت خودش را فدای پول نکند و خودش آن قدر از لحاظ مالی تأمین باشد که استقلال خود را حفظ کند.

 

بحث اصلی اقتصاد رسانه‌ها مربوط به سیاست‌ها و عملکردهای اقتصادی بنگاه‌های رسانه‌ای و موضوعاتی مانند روزنامه‌نگاری و صنعت خبر، تولید فیلم، برنامه‌های سرگرمی و تفننی، چاپ و نشر و... است. گرایش روزافزون به اقتصاد رسانه‌ها، تا حد زیادی به خاطر دامنه‌ی گسترده‌ی سؤالات اقتصادی است که توسط فناوری در حال تغییر رسانه‌ها و فرآیندهای هم‌گرایی و جهانی‌سازی مرتبط با آن ایجاد شده است.

 

به طور کلی، در حوزه‌ی رسانه‌ها، ما در ایران با مشکلات زیادی مواجه هستیم و واقعیت این است که از دنیا عقب هم هستیم. در کشور ما، در حوزه‌ی رسانه‌ها، کار و برنامه‌ریزی کم شده و سرمایه‌گذاری، چه از حیث سخت‌افزاری و چه نرم‌افزاری و چه از حیث نیروی انسانی، کم شده است؛ زیرا در دنیای امروز، رسانه ابزار قدرت هوشمند است. دیگر مانند 150 سال پیش نیست که یک روزنامه چاپ شود. آن تنوع و تکثری که رسانه‌ها دارند باعث شده که این عصر را عصر حاکمیت رسانه‌ها بنامیم، زیرا رسانه‌ها تعیین‌کننده‌ی قدرت یک کشور هستند. قدرت هوشمند، تلفیق هوشمندانه‌ی قدرت سخت و قدرت نرم است.

 

ما در این حوزه‌ها ضعف داریم و عقب هستیم و به همین خاطر، این حلقه‌ی مفقوده در این زنجیره مستمراً ادامه پیدا می‌کند. لذا در حوزه‌ی فرهنگ‌سازی، در حوزه‌ی مسائل دینی و اعتقادی و در حوزه‌ی دیپلماسی بین‌الملل ضعیف عمل می‌کنیم، چون رسانه‌ی کارآمد و رقابتی نداریم. این‌ها همه نیاز به سرمایه‌گذاری ویژه دارد. حال اگر در این زنجیره به عقب‌تر برگردیم، می‌بینیم که علت ضعف در همه‌ی این‌ها، به موضوع اقتصاد رسانه برمی‌گردد، زیرا بودجه‌هایی که کلاً برای حوزه‌های فرهنگی در نظر گرفته می‌شود، بسیار کم است. به تعبیر مقام معظم رهبری، که چند سال پیش مطرح فرمودند، فرهنگ مظلوم است و مظلوم واقع شده است و یک بُعد فرهنگ هم رسانه است. رسانه و جایگاه آن در کشور ما مغفول واقع شده است.

 

مثلاً در همین کشورهایی که اصلاً فکرش را هم نمی‌کنیم، مانند ترکیه و لبنان، وارد دفتر یک نشریه که می‌شویم، واقعاً احساس می‌کنیم که دفتر یک نشریه است. آرشیو قوی، کتابخانه‌ی قوی، کارمندان باانگیزه، تحریریه‌ی فعال و... مگر آن‌ها چه چیزی دارند؟ در دنیا هم قطب اقتصادی نیستند، اما می‌بینیم برای رسانه‌ی خود چه سرمایه‌گذاری و عقبه‌ی اقتصادی محکمی گذاشته‌اند. اما ما در کدام یک از نشریاتمان چنین چیزی را می‌بینیم؟ در کنار امکانات، باید افرادی متخصص با حقوق مکفی و تضمین‌های شغلی وجود داشته باشند و باید از آن‌ها حمایت نمود و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد، زیرا یک رسانه و کسی که در حوزه‌ی رسانه کار می‌کند قطعاً جزء نخبگان جامعه به شمار می‌آید و روی نخبگان باید سرمایه‌گذاری کرد. الآن در مطبوعات ما، خبرنگاری مثلاً رشته‌ی تحصیلی‌اش زیست‌شناسی است، اما چون کار پیدا نکرده است، در اینجا مشغول به کار می‌شود؛ اما نه تخصصی دارد و نه خلاقیتی! این فرد از خود چه نوآوری‌ای دارد؟ چه آموزشی دیده است؟ در واقع هیچ. این فرد چه ابتکار عملی در حین مصاحبه و به چالش کشیدن مصاحبه از خود خواهد داشت؟ چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ چون اقتصاد رسانه ضعیف است.

 

پس می‌توانیم این طور بگوییم که این ضعف در اقتصاد رسانه به همان دید سنتی ما به این موضوع برمی‌گردد؟

 

بله، همین طور است. خبرنگار ما مورد توجه نیست. مگر خبرنگار نخبه نیست؟ اهالی رسانه نخبه‌ی جامعه هستند و روی نخبه باید جور دیگری کار کرد. ما در کشورمان وقتی وارد بانک می‌شویم، احساس می‌کنیم که اینجا بانک است. کارمندان شیک و مرتب، فضای لوکس و... چون بانک است و باید این گونه باشد، اما آیا در یک رسانه این احساس را می‌کنیم؟ چرا چنین احساسی در رسانه نیست؟ چون پول نیست! چون سرمایه‌گذاری نشده است؛ نه کیفی و نه کمی!

 

مباحث اقتصاد رسانه تقریباً از دهه‌ی 1950 در آمریکا و اروپا به طور جدی مطرح شده است و به همین دلیل است که سرمایه‌داران خیلی بزرگی، مانند راکفلر یا رابرت مرداک یهودی و خیلی‌های دیگر که اصلاً در حوزه‌های فرهنگی ورود پیدا نمی‌کردند، آمدند و در این زمینه سرمایه‌گذاری کردند و سرمایه‌شان هم چندین برابر شد؛ چون از لحاظ اقتصادی کارهای رسانه‌ای عرصه‌ای زاینده است. هم سود پولشان را گرفتند و هم به واسطه‌ی این شبکه‌های خبری و سایت‌ها و اینترنت و... قدرت لابی در سیاست کشورشان پیدا کردند و نهایتاً اینکه قدرت هوشمندی برای خود و کشورشان ایجاد شد.

 

اینترنت سریع همگانی شد، چون به عنوان یک رسانه به آن نگاه کردند. در ابتدا اینترنت برای وزارت دفاع آمریکا طراحی شده بود، اما دیدند که این خود یک رسانه است و با آن خیلی کارهای سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی و... می‌توان انجام داد. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که رسانه می‌تواند رونق اقتصاد ملی و پشتوانه‌ی دلارشان در دنیا باشد.

 

رسانه‌ها قدرت هوشمند و ظرفیت چانه‌زنی در مناسبات بین‌المللی را هم ایجاد کردند. پس در این زمینه خیلی زیاد سرمایه‌گذاری شد. خلاصه امروزه اقتصاد رسانه بخش مهمی از اقتصاد دنیا را شامل می‌شود. از دهه‌ی 1950 هر چه توجه سرمایه‌داران بزرگ دنیا به موضوع رسانه بیشتر شد، بیشتر سود بردند. به راحتی می‌توانند با استفاده از رسانه، با قیمت نفت، ارز و آبروی کشورها بازی کنند و به نفع خود تبلیغات می‌کنند و از این طریق، سود بسیاری می‌برند.

 

مشکل سنتی رسانه‌های دیداری، شنیداری و مکتوب ما از منظر اقتصاد رسانه هم در حوزه‌ی تولید رسانه‌ای است و بیشتر در حوزه‌ی توزیع است. همچنین ما هیچ برآوردی از مصرف رسانه‌ای کشور به طور دقیق نداریم. فقط به طور کلی می‌دانیم که مصرف رسانه‌ی دیداری از شنیداری و آن هم از مکتوب بیشتر است.

 

 

با توجه به گفته‌های شما، آن‌ها راه استفاده از رسانه را پیدا کرده‌اند. حال ما چه باید بکنیم؟

 

ما الآن توسعه‌ی کمّی پیدا کرده‌ایم و باید توسعه‌ی کیفی پیدا کنیم. این تعداد خبرگزاری، سایت و روزنامه که الآن داریم کافی است و نباید دیگر به هر کسی که درخواست کرد، مجوز تأسیس نشریه داد. باید همین تعداد موجود را حمایت کرد. در غرب هم ابتدا دولت سنگ‌ بنا را محکم گذاشته و زیرساخت‌ها را آماده کرده است و بعد به سرمایه‌گذاران گفته است حالا خودتان بروید مدیریت کنید. یک مثال بارز، هالیوود است که ابتدا مؤسسه‌ی کوچکی بوده و با حمایت و سرمایه‌گذاری، به بنیاد و سپس به کمپانی و شرکت و در نهایت به صنعت بزرگ فرهنگی تبدیل شده است.

 

ممکن است کاخ سفید برای ده سال آینده، یک سری سیاست‌های کلی را به آن‌ها بدهد که مثلاً در این مدت در تولیداتشان به مذهب شیعه و اعتقاداتش حمله کنید تا آرمان شیعه زیر سؤال برود. این کار را می‌کند و دیگر کاری به میزان فروش فیلم و نحوه‌ی اکران و دیگر جزئیات آن ندارند. اما متأسفانه در کشور ما، چون برای کار فرهنگی و رسانه‌ای چندان فرمول دقیقی نداریم، کافی است فیلمی ساخته شود و... متأسفانه تحمل نداریم و فقط خط‌قرمزهای بسیار زیادی وجود دارند که معلوم نیست چطور ایجاد شده‌اند. یک فیلم ساخته می‌شود باید منطبق با 100 جور سلیقه‌ی متفاوت و حتی متعارض باشد. پس جای رقابت، خلاقیت و هنرمندی نمی‌ماند. از آن طرف، برخی فیلم‌سازان ما هم به مصالح فرهنگی جامعه توجه نمی‌کنند. ما به طور جدی نیازمند یک انقلاب اقتصادی در رسانه‌ها و کارهای فرهنگی رسانه‌ای هستیم.

 

ما همیشه مشکلات را می‌بینیم، ولی کاری انجام نمی‌شود. راهکار چیست و چه کسانی و چگونه باید متولی حل مشکلات شوند؟

 

به نظر من، اولین راهکار در حوزه‌ی اقتصاد رسانه این است که توسعه‌ی ‌کیفی را در دستور کار قرار دهیم. به این صورت که نیروی انسانی مفید و مؤثر تربیت و سپس آن‌ها را تقویت کنیم. به این معنی که اولاً تمام کسانی که روزنامه‌نگاری خوانده‌اند و در عرصه‌ی رسانه‌ها کار کرده‌اند، به نحو مکفی، از نظر حقوق حمایت شوند و بیمه شوند. یعنی اینکه قانونی مشخص باشد که خبرنگار و روزنامه‌نگار، بر اساس پایه و ضابطه‌ای خاص حقوق بگیرد و هر کس که نمی‌تواند، نباید به راحتی به او مجوز داد. دولت باید تعدادی شرط قطعی برای اعطای مجوز بگذارد که برای همه لازم‌الاجرا باشد.

 

دومین مورد این است که کلاً به حوزه‌ی فرهنگ توجه زیادی باید شود و این هم به این معنی نیست که فقط دولت مسئول است و دولت مدام پول بدهد. دولت باید یک سری کارهای بنیادی ویژه انجام دهد و بعد کار را به بخش خصوصی واگذار کند. باید یک سری سیاست‌های کلی را برای یک دوره، برای همه اعلام و مشخص کند و دیگر کاری به هیچ چیز نداشته باشد. حتی باید دوره‌های آموزشی در دانشگاه‌ها را هم واگذار کند. یعنی اینکه هزینه و بودجه‌ی اولیه را در اختیارشان قرار دهند تا با آن کار کنند و موظف کنند تا خبرنگارانشان طبق یک روال و قانون خاص کار کنند.

 

یک بار برای همیشه برنامه و بودجه را بدهند؛ اگر توانستند بقا پیدا می‌کنند و اگر نتوانستند کنار می‌روند و حذف می‌شوند، زیرا عرصه، عرصه‌ی رقابت است.

 

ما در زمینه‌ی سیاست‌گذاری در رسانه‌های کشور نیازمند یک قرارگاه متمرکز کلان هستیم که در فضای مجازی زمینه‌اش مهیا شده، اما در حوزه‌ی رسانه‌‌ی دیداری و مکتوب، لازم است یک نگاه قرارگاهی داشته باشیم تا به طور دقیق به مسائل و مشکلات رسیدگی شود.

 

در کشور ما، خبرنگاری جزء مشاغل پرخطر شمرده می‌شود، ولی خبرنگاران حقوق و مزایای مکفی ندارند و بسیاری از خبرنگاران به آن به عنوان شغل دوم می‌نگرند. نظر شما در این خصوص چیست؟

 

موافقم. در بسیاری موارد، خبرنگاران به عنوان شغل دوم یا سوم به شغل خود می‌نگرند، زیرا واقعاً با حقوق خبرنگاری نمی‌شود زندگی کرد. در زمان خود ما هم وضعیت به همین گونه بود. خبرنگار هنوز هویت شغلی پیدا نکرده و بخشی از این مشکل از جانب خود خبرنگاران بوده است و بخشی از آن هم ناشی از ساختار مدیریتی خبرنگاری در کشور است.

 

طبق صحبت‌هایی که شد، دنیا دیگر از مرحله‌ی اقتصاد رسانه گذشته و تبدیل به صنعت رسانه شده است. به نظر شما، تفاوت ما با دنیا در این است که ما همچنان در همین مرحله مانده‌ایم؟

 

همین طور است. یک ایراداتی در این زمینه وجود دارد. اول اینکه کلاً نگاه ما به حوزه‌ی رسانه سنتی است و ثانیاً اینکه نگاه ما امنیتی است، چون مرتباً در حوزه‌ی رسانه خط قرمز تعریف می‌شود. البته نمی‌گویم که خط قرمز نباشد. مثلاً حتی نیویورک تایمز که یک نشریه‌ی بین‌المللی است و با سابقه‌ای حدود 200 سال، در روزهای آغازین جنگ با کویت، فقط به خاطر چاپ یک عکس کوچک در صفحه‌ی اول خود از تابوت‌های نظامیان کشته‌شده‌ی آمریکایی در جریان سقوط بالگرد، ده روز توقیف و 5/4 میلیون دلار جریمه شد.

 

همه‌ی رسانه‌های دنیا خط قرمز دارند، اما همین خط قرمز باید بجا اعمال شود. نگاه ما هنوز یک نگاه سنتی است که البته نگاه غلطی است. مثلاً هنوز گفته می‌شود که مطبوعات نمک جامعه هستند، در حالی که مطبوعات حلقه‌ی واسط مردم با حاکمیت هستند. رسانه‌ها چنین جایگاهی دارند؛ رسانه باید منتقد بجا باشد. رسانه انتقال‌دهنده‌ی امید از حاکمیت به جامعه است. انتقال‌دهنده‌ی مطالبات و درخواست مردم و واقعیات جامعه به مسئولین بدون تعارف و لاپوشانی، سیاه‌نمایی و دروغ و تهمت است.

 

به هر حال، خط‌قرمزها هم باید مشخص و محدود باشند. از طرف دیگر، نقص قانونی و خلأ قانونی‌مان هم خیلی زیاد است. شاهد آن هم این است که بعد از گذشت 6 سال، هنوز نظام جامع رسانه‌ای تصویب نشده است. هنوز همان قانون مطبوعات قدیمی را داریم. قانون مطبوعات ما بروز نیست و خلأ قانونی دارد و جامع و مانع برای فعالیت‌های رسانه‌ای نیست. ما هنوز در قانون مطبوعات، تلکس داریم، ولی از وب‌سایت خبری و خبرگزاری آنلاین، به جز یک تبصره‌ی دو سه خطی کلی، چیزی وجود ندارد!

 

مورد دیگر، قانون کپی‌رایت است که حتی از لحاظ شرعی به آن تأکید شده است، ولی متأسفانه در کشور ما، خالق اثر، مالک واقعی اثر خود نیست و سودی عایدش نمی‌شود. در کشور ما، مشکلات بعضاً خوب ارزیابی می‌شود، ولی در مرحله‌ی عمل، درست اجرایی نمی‌شود. اگر خلأهای قانونی درست برطرف نشوند و عقلانیت حاکم نشود، ما پیشرفت نمی‌کنیم و همیشه درجا می‌زنیم. هر گاه که فضای عقلانی بر رسانه‌های ما حاکم شد، رسانه‌های ما گسترش پیدا می‌کند. باید نگاه احساسی و سنتی را کنار بگذاریم.

 

مشکل دیگر، جزیره‌ای بودن و پراکنده بودن متولیان در کشور است. در کشور ما، هر چیزی چندین متولی دارد و شخص خاصی در مورد یک مشکل پاسخ‌گو نیست و به درستی تقسیم وظایف صورت نگرفته است. کارهای تکراری و متضاد زیاد انجام می‌شود. مشخص نیست که چه کسی تصمیم‌گیر است. مشکل دیگری که وجود دارد این است که در ایران هنوز به رسانه‌های جدید و بسیار مهم و پرنفوذی مانند اینترنت و موبایل به عنوان یک رسانه‌ی قوی نگاه نمی‌شود.

 

امروزه دنیا بر روی اینترنت می‌چرخد؛ انواع کارهای علمی و پژوهشی و... از طریق اینترنت صورت می‌گیرد. مشکلات بسیاری از جمله اینترنت پرسرعت و... وجود دارد که این مشکلات باید با یک برنامه‌ریزی درست، کالبدشکافی، حل شوند. بحثی که امروز مطرح می‌شود، راه‌اندازی اینترنت ملی است که در این شرایط جواب‌گوی نیازها نخواهد بود. ما در حوزه‌ی رسانه‌های برخط، نیازمند یک سیاست‌گذاری قوی و عمیق هستیم که با دستور رهبری، قرارگاه آن احداث شده است، ولی هنوز ساختارمند و نهادینه با این موضوع برخورد نشده است.

 

به نظر شما، شورای عالی فضای مجازی و نظیر آن‌ها تا چه اندازه می‌توانند در این زمینه کارگشا باشند؟

 

تشکیل این شورا، که به دستور مقام معظم رهبری انجام گرفته، بسیار ضروری و لازم بوده است؛ اما از طرفی نشان می‌دهد که ما تا چه اندازه در این زمینه‌ها عقب هستیم که تازه به فکر تشکیل آن افتاده‌ایم. اشکال دیگر کار اینجاست که افرادی که اعضای این شورا هستند آن قدر مشغله‌ی کاری دارند که جلسات به صورت منظم برگزار نمی‌شود. حداقل باید هر سه ماه یک‌بار، جلسات ویژه‌ی کارشناسی با حضور افراد خبره و اهل فن برگزار شود؛ اما متأسفانه ما، کار را تشریفاتی می‌کنیم و در این جلسات هم اغلب از افرادی دعوت می‌شود که کمترین اطلاعات را از حوزه‌ی آی‌تی و فناوری‌های جدید ارتباطی دارند.

 

شورای عالی فضای مجازی تا چه اندازه می‌تواند در مبحث اقتصاد رسانه، در حل مشکلات مربوط به رسانه‌های نوین نظیر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مانند توئیتر، فیسبوک و... راهگشا باشد؟

 

رسانه‌های جدید نظیر وب 3 و 4 و هولوگرافیک و... انقلاب عظیمی را در ارتباطات ایجاد کرده‌اند و کم‌کم در حال ورود به کشور ما هم هستند. اولین گام مهمی که شورای عالی فضای مجازی می‌تواند در این حوزه انجام دهد تصویب قانونی برای آن است و این قانون قطعاً هر چند سال نیاز به بازنگری دارد، زیرا حوزه‌ی رسانه خیلی پیچیده و سیال است. ما می‌توانیم در این خصوص، از بخشی از تجربیات غربی‌ها استفاده کنیم و قطعاً هم باید این‌ها قبل از استفاده، بومی‌سازی شوند.

 

شورای عالی فضای مجازی یک ستاد دارد و یک صف که صف‌های آن را معاونت مطبوعاتی، مرکز رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد و... تشکیل می‌دهد؛ ولی ستاد آن به نحو خوبی و با سرعت مطلوب، شکل جدی پیدا نکرده و لازم است در این زمینه تسریع صورت گیرد.

 

متولی اصلی در این زمینه چه نهادی است؟

 

متولی اصلی در زمینه رسانه‌ها، از جمله مطبوعات و خبرگزاری‌ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. وزارت ارشاد باید در این زمینه‌ها، یک سری کارهای میان‌مدت و بلندمدت اساسی انجام دهد. مثلاً خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها در طول سال 3 یا 4 بار یارانه دریافت می‌کنند که این هم باز به همان موضوع اقتصاد رسانه برمی‌گردد که این یعنی رسانه‌ها همواره چشم امید به وزارت ارشاد دارند و طبیعی است که دیگر آن‌چنان به دنبال تولید محتوا برای رقابت، کسب درآمد و تولید سرمایه‌ی فرهنگی نیستند. مشکلاتی از این دست، مسائلی هستند که می‌شود واقعاً آن‌ها را حل کرد.

 

درآمدزایی مادی یا معنوی، کدام یک رسالت اصلی رسانه‌هاست؟ آیا می‌توان به رسانه به دید یک بنگاه اقتصادی نگریست؟

 

اجازه بدهید از چارچوب اعتقادی خودمان به این سؤال پاسخ بدهم. در درجه‌ی اول، رسانه بنگاه هدایت‌گری است. ما، رسانه‌ای می‌خواهیم که جامعه را هدایت کند؛ اطلاع‌رسانی درست در همه‌ی حوزه‌ها داشته باشد؛ بصیرت‌افزایی کند و به جامعه امید بدهد و آن را به سوی رشد و تعالی و سعادت سوق دهد. در بُعد دوم، رسانه می‌خواهد بنگاه اقتصادی هم باشد؛ چه اشکالی دارد. برای اینکه بخواهد این اطلاع‌رسانی تضمین شود، در کنارش یک کار اقتصادی هم می‌کند. حتی رسانه می‌تواند در رونق اقتصاد ملی اثرگذار باشد. اما ما در هر دوی این رسالت‌ها ضعف داریم و علت آن هم این است که رسانه به رسالت خود باور ندارد، زیرا مشکلات و خلأهای قانونی داریم. خبرنگار مشغله‌ی فکری بسیاری دارد. باید آرامش به خبرنگار تزریق شود تا او آرامش را به جامعه تزریق کند. خبرنگار و روزنامه‌نگار و... امید شغلی و تضمین شغلی ندارد. اگر خبرنگار از لحاظ مادی تأمین نشود، باید برای کسب درآمد به سمتی برود که سود بیشتری عایدش شود. در این حالت، رسالت مطبوعاتی خدشه‌دار می‌شود.

 

به نظر حقیر، نگاه توأمان مادی و معنوی به رسانه، مکمل یکدیگرند و متأسفانه رسانه‌های ما هیچ کدام را ندارند و باید در این زمینه تحولی جدی صورت گیرد.

 

دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه چه کارهایی برای برطرف کردن این مشکلات و علی‌الخصوص اقتصاد رسانه انجام داده است؟

 

از 20 سال پیش، اول دفتر مطالعات و بعد دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه علامه و چند سال بعد، دانشکده‌ی خبر به عنوان اتاق‌فکرهای حوزه‌ی اطلاع‌رسانی کشور مطرح بوده‌اند و بنا به اذعان همه، دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها، از قدیم تا حال، بیشترین و مفیدترین کار را با انتشار کتاب‌های بسیاری در حوزه‌‌های مختلف رسانه و مطبوعات انجام داده است. تا کنون 4 سمینار برگزار شده است که آخرین آن تحت عنوان سمینار بررسی مسائل ایران، در خردادماه سال جاری، برگزار گردید که اساتید بسیاری در این زمینه دعوت شده بودند و بسیار هم کمک کردند.

 

در حوزه‌ی سیاست‌گذاری و پژوهش، کم مطلب نداریم و در حوزه‌ی قانونی، بحث‌های نظام جامع رسانه، در سال 85 و با حضور اساتید بسیاری نظیر دکتر کاظم معتمدنژاد، از همین دفتر شروع شده است. اساتید و صاحب‌نظران بسیاری نظر داده‌اند و بارها کارشناسی شده است و پس از 6 سال تلاش، الآن یک سالی می‌شود که این طرح در مجلس متوقف است. نظام جامع رسانه، به نظر ما، حلال حداقل 40 تا 50 درصد از این مشکلات است؛ چون اگر این نظام تصویب و اجرایی شود، این قانون مطبوعات فعلی کنار می‌رود. این نظام جامع کلیه‌ی رسانه‌ها، تبلیغات، فضای سایبر و... را به جزء رادیو و تلویزیون در بر می‌گیرد؛ زیرا در قانون اساسی ذکر شده که صداوسیما مستقیماً زیر نظر مقام معظم رهبری است.

 

 

مصاحبه و تنظیم: زهرا حقانی

 

پایگاه تحلیلی تبیینی برهان

   
  

اخبار مرتبط:

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  روابط‌عمومی سنتی را فراموش کنید


  چرا هیچ کس دیگر نمی‌خواهد مدیر میانی باشد


  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟


  چند نکته کلیدی برای تغییر نام تجاری موفق


  فراتر از میدان نبرد: بازاندیشی پویایی روزنامه‌نگار- روابط‌عمومی در رسانه‌های مدرن


  6 استراتژی دگرگون کننده برای آزادسازی پتانسیل رهبری شما


  چگونه از بحران هویت در میانه شغلی جلوگیری کنیم


  چگونه روابط‌عمومی می‌تواند به توسعه هویت در جامعه داخلی کمک کند؟


  روابط‌عمومی برای استارت‌آپ‌ها


  تاثیر ادراک بر تصمیم‌گیری در شرایط پرخطر


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد