شبکه اطلاع رسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| مدیر روابطعمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: پیامهای مهم ما از زبان ما منتقل نمیشود؛ از قلب ما منتقل میشود و اگر قلب ما درست عمل نکند پیام ما هم پیام جالبی نیست و مخاطب از آن استقبال نمیکند. همه باید Big Picture در زندگی و کارهایمان داشته باشیم تا مراحل تکمیل هویت راهبردی، هویت مفهومی، هویت حسی، هویت بصری و هویت کلامی در زندگی و فعالیت یمان ایجاد شود.
به گزارش شارا به نقل از روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، دکتر ماشاءاله ترابی سهشنبه 20 آبان 99 در سالن شورای طبقه هشتم ستاد مرکزی دانشگاه گفت: برای اینکه بتوانیم مسیر برندآفرینی را در دانشگاه کامل کنیم و در همه ابعاد فعال نگهداریم، باید درباره این موضوع شناخت کامل داشته باشیم واین شناخت هرروز بیشتر شود در غیر این صورت برندسازی، ناقص انجام میشود و ارزشها و ماهیت اصلی برند دانشگاه و تصویر ذهنی که در مخاطب ایجاد میشود تصویر مناسبی نخواهد بود.
مدیر روابط عمومی دانشگاه با بیان اینکه ما باید بهطور مرتب استراتژیهای ارتباطی خودمان را بازبینی کنیم افزود: برای اینکه این بازبینی درست باشد در دو جهت باید عمل کنیم اول به سمت مخاطب حرکت کنیم یعنی مخاطب شناسی ما باید فوقالعاده فعال باشد.
مخاطب شناسی در برندینگ یکی از موضوعات جدی است که آثار و نتایج کار را تضمین می کند به عنوان مثال: در کره جنوبی مدل برندینگ در حوزه فنآوری های جدید بهطور کامل اجرا میشود و بهترین مدل ردیابی را روی فناوریهایشان سوار و همزمان با تولید فناوریهایشان، در برندینگ و در مخاطب شناسی و رفتار مشتری هم کار میکنند و با تولید اپلیکیشن ها، شرایطی را فراهم می کنند که مخاطب در هرلحظهای قابلردیابی باشد و بتوانند به او خدمت بدهند.
وی افزود: از طرفی باید استراتژی ارتباطی برند هم تدوین شود. اگر در همه فعالیتهایی که انجام میدهیم مسیر برندینگ انجام نشود قدرت، مطلوبیت و منحصر به فرد بودن قابل تشخیص نمیشود و چرخه حیات آن پویا نیست و در حد یک کار سطحی باقی میماند. اگر مسیر برندینگ در شبکههای بهداشتی درمانی انجام شده بود الان شاهد تجلی متفاوتی از اثربخشی آن در پیشگیری و مراقبت پاندمی کووید 19 بودیم.
دکتر ترابی با اشاره به اینکه در استراتژی ارتباطی، فرآیند باید END TO END باشد گفت: زمانی که در وسط یک کار اختلال به وجود بیاید قدرت و مطلوبیت آن آسیب می بیند در بحث کرونا هم این مشکل در سطح جهان وجود دارد که فرآیند آن END TO END نیست. کارها تا جایی پیش میرود اما از همانجایی که رها میشود اختلال به وجود میآید. در کارهای خودمان نیز همینطور است اگر نتوانیم جریانی را که به وجود میآوریم END TO END باشد کارها ادامه پیدا نمیکند و کارکردی را که ما در پی آن هستیم به وجود نمیآید و فقط شکل کلی از کار را دارد ولی خاصیت آن را ندارد.
مدیر روابط عمومی دانشگاه با بیان اینکه همه باید یک تصویر بزرگ Big Picture در زندگی و کارهایمان داشته باشیم گفت: ما باید آرزو داشته باشیم اگر آرزو نداشته باشیم در زندگی و کار موفق نخواهیم بود. یکی از مشکلات این است که اغلب افراد آرزو ندارند. کسی که آرزو ندارد در جایی که قرار گرفته پیشرفت نمیکند و در جا میزند و بعدازآن پسرفت میکند چون بقیه جلو میروند. درواقع در جای خود ماندن به معنای عقبگرد کردن است.
دکتر ترابی با ارائه تصویری از گامهای برندینگ و توضیح درباره آن و با بیان اینکه داشتن Big Picture در ذهن «هویت مفهومی» را برای ما به وجود میآورد گفت: حضرت علی (ع) میفرماید خدا بیامرزد کسی را که فهمید از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا میخواهد برود. این سه سؤال اساسی است که باید در Big Picture زندگی خودمان دربیاوریم و نمایش دهیم که چرا اینجا هستیم و به کجا میخواهیم برسیم.
وی گفت: در مرحله آفرینش ذهن برند باید یک Big Picture به وجود بیاوریم که هویت راهبردی، هویت مفهومی، هویت حسی، هویت بصری و هویت کلامی ما را کامل کند چون این هویتهاست که به ما جهت میدهد و مفهوم سازمان ما و آن چیزی را که میخواهیم بشویم برای ما روشن میکند.
دکتر ترابی گفت: اگر هویت مفهومی شکل بگیرد کسی نمیتواند روی کار شما اثر بگذارد چون شما هدفدارید. کاری به دیگران ندارید و خودتان را با چیزی میسنجید که خیلی بزرگ و باارزش است اما موقعی که Big Picture نباشد هر نسیمی سرعت شما را دچار اختلال میکند و هر موضوعی باعث میشود که شما ترمز کنید. لازمه ترمز کردن این است که پایتان را از روی گاز بردارید و اگر دوباره بخواهید راه بیفتید چندین برابر باید انرژی مصرف کنید تا بهسرعت قبلی برسید.
مدیر روابط عمومی با بیان این نکته که مگر در زندگی چقدر فرصت داریم که بخواهیم متوقف شویم و دوباره راه بیفتیم به داستان چرخخیاطی سینگر و نقشی که در رشد صنایع داشت اشاره کرد و گفت: یک Big Picture که هویت مفهومی درستی را به وجود میآورد میتواند عرصه را کاملاً عوض کند و چیزی را به وجود بیاورد که کسی نمیتواند تصورش را بکند.
وی با بیان اینکه روابط عمومی باید کمک کند که این اتفاق بیفتد گفت: ما در جلسات برندسازی در پی همنوایی و هویت مفهومی هستیم تا در همه همکاران ایجاد شوق کند.
دکتر ترابی گام بعدی را «استراتژی خلاق» در این حوزه عنوان کرد و گفت: ما باید از تکنیکهای مختلف خلاقیت که در جهان وجود دارد استفاده کنیم زیرا تکنیکهای متنوعی دراین زمینه وجود دارد. پس باید با انواع مدلهای خلاقیت آشنایی داشته باشیم. اگر Big Picture درست طراحی شده باشد کمک میکند که به خلاقیت شهودی برسیم. عالم شهود در قلب انسان است و در برنامهریزی هم این حالت شهودی اتفاق میافتد یعنی بعدازاینکه کار کردید و جلو رفتید افقهای جدیدی ایجاد میشود که قبلا نمیدیدید. این خاصیت تمرکز است که روی هر موضوعی در این دنیا تمرکز کنید حالت شهودی به آن پیدا میکنید. ما باید در استراتژی خلاق تلاش کنیم که هم خلاقیتهای تکنیکی و هم شهودی را کنار هم قرار دهیم تا بتوانیم به سطحی جدید از مفاهیم برنامهریزی عملیاتی برسیم.
وی اضافه کرد: در استراتژی خلاق باید بتوانیم خودمان را آزاد کنیم زیرا اگر آزاد شویم و از ابزارهای جدید استفاده کنیم میتوانیم راهبردهای متفاوتی را امتحان کنیم و همانطور که در تاریخچه سینگر گفتیم یک نوآوری توانست نوآوریهای مختلفی را کلید بزند.
دکتر ترابی به بحث پیام که در گام «آفرینش قلب برند» خودش را نمایش میدهد اشاره کرد و گفت: پیامهای مهم ما از زبان ما منتقل نمیشود؛ از قلب ما منتقل میشود و اگر قلب ما درست عمل نکند پیام ما هم پیام جالبی نیست و مخاطب از آن استقبال نمیکند. ما الآن نقشه پیام را در دانشگاه طراحی و تلاش کردهایم این نقشه پاسخگوی اهداف و بیانکننده ابعاد آن باشد و جزئیات را در حد ممکن در داخل خودش داشته باشد.
مدیر روابط عمومی دانشگاه به مرحله «آفرینش جسم برند» و برندینگ محتوایی اشاره کرد و گفت: بحث رسانه روابط عمومی، ابزارهای نوین، رویدادها، خدمات مخاطبان، ارزیابی و پیشبرد ارزش های دانشگاه که همزمان مجازی آن نیز وجود دارد یعنی زندگی دوم در آن دیده میشود و این است که جسم برند را میسازد و تأکید ما هم همیشه این است که اصلاً اقدامی وجود ندارد که ما در صحنه مجازی آن را نداشته باشیم.
وی مرحله آخر را مرحله اجرا و ارزیابی دانست و گفت: اجرا، متضمن پویش است. در پویش یک مرحله ایده پردازی و یک مرحله طراحی و یک مرحله برنامهریزی دارد. پویشها باید بیایند تا آن برنامه را شروع و اجرا کنند و باعث شکل گرفتن حالت اسپیرال شوند. پویشها، سازمان را عوض نمیکنند بلکه ابعاد سازمان را کامل میکنند و ارزشافزودههایی را به وجود میآورند که در حالت عادی امکانپذیر نبوده است. دانشگاه هاروارد با همین پویشها بزرگشده است چون پویشهای آن اصلاً شبیه هم نیست و مطالعات امکانسنجی آن هیچوقت متوقف نشده و همیشه درحالتوسعه است.
دکتر ترابی در پایان گفت: ما در یک محیط فوقالعاده پویا در این قرن هستیم که لزوم توجه به اقتضائات و الزاماتش تعیینکننده موفقیت است.
|