شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| رابرت فیلیپس در سال 2015 کتابی در دوازده فصل منتشر کرد که عنوان کتاب را از فصل اول آن یعنی«روابط عمومی مرده است» اقتباس کرده بود. این کتاب در سال 96 توسط کارگزار روابط عمومی ترجمه و در دسترس علاقمندان قرار گرفت. رابرت در سال 1987 زمانی که دانشجو بود و تنها 21 سال داشت اولین مؤسسة تجاری خود را دایر کرد. با گذراندن 25 سال از عمر خود در صدر صنعت روابط عمومی، کار خود را در سمت مدیر ارشد اجرایی بخش اروپا، خاورمیانه و آفریقای اِدِلمن بعنوان بزرگترین مؤسسة روابطعمومی کنار گذاشت.
به گفته خودش، او دیگر به آنچه انجام می داد اعتقاد نداشت. او از بنیانگذاران جریکو چمبرز، مؤسسة مشورتی و اندیشکدة راهبردهای پیشرفته است و در سطوح عالی در زمینه های راهبردی، خط مشی، ارتباطات و ایجاد اعتماد، به شرکت ها نظرهای مشورتی عرضه می کرد. در طول حرفه خود، متعهد شده بود تفاوت ایجاد کند و به برندها و سازمان ها کمک کند تا تأثیرات مثبت اجتماعی ایجاد کند. در بخش تجاری، سیاسی و جامعه مدنی فعالیت می کرد.
اعتقاد رابرت این است که باید راه حل های اساسی برای رسیدگی به موضوع های مهم و اساسی جامعه پیدا کرد و سازمان ها باید در مورد آنچه که انجام می دهند، مورد قضاوت قرار بگیرند نه آنچه که می گویند. در دیباچه کتاب آمده است که« ... باور داشتن و اعتماد کردن واژه های عجیب و غریبی هستند. در حد فرسایش از این واژه ها استفاده و سوء استفاده شده است.
اعتمادی که بر زبان جاری است به ندرت اعتمادی است که کسب می شود. در حدود ده سال گذشته صنعت روابط عمومی به نحوی واژه اعتماد را ربوده است. بسیاری از فرصت طلبان در صنعت روابط عمومی اعتماد را ریسمان نجات برای این حرفه در حال احتضار می دانند. متاسفم که روابط عمومی مرده است حتی اگر جسدش هنوز مدتی پرش داشته باشد و حرکتی جزئی ...»
عنوان کتاب ما را به نکات مهمی رهنمون می کند و پرده از برخی رویدادهای دنیای پیچیده امروز بر می دارد. شاید بازخوانی و نوشتن درباره این کتاب که چند سالی از انتشار آن نگذشته است همه افرادی را که به نوعی دل در گرو روابط عمومی دارند ترغیب به خواندن این اثر و تفکر و باز اندیشی درباره روابط عمومی کند.
عنوان کتاب بر گرفته از زاویه دید روابط رسانه ای و تبلیغات عمومی فیلیپس است که از نظر او دیگر به شکل فعلی خود قانع کننده نیست و رهبری عمومی را برای آن پیشنهاد می کند. این کتاب، بر توانمندسازی فردی و حرکت از دولت به شهروند، کارفرما به کارمند تاکید دارد. صداقت و شفافیت به عنوان مولفه های مهم و در قلب مشاغل مورد تاکید قرار می دهد و استدلال می کند که عصر سلسله مراتب فرماندهی و کنترل جابجا شده است. اعتماد، رفتاری پیچیده و شکننده است و باید با تلاش و اعمال خود آن را افزایش داد نه صرفا با کلمات، به همین خاطر اعتماد می تواند نتیجه عمل روابط عمومی باشد و رهبری عمومی روابط عمومی می تواند اعتماد را به مشاغل برگرداند. باید با استراتژی های جدیدی با جهان فردا صحبت کنیم نه با الگوهای دنیای دیروز. کتاب الگوهای جدید رهبری و مسئولیت پذیری در تجارت و سیاست، رهبری عمومی، ارزش عمومی و دموکراسی اجتماعی جدید را مطرح می کند. در بطن این عنوان، رهبری عمومی و معیارهای پاسخگویی جدید نهفته است که براساس ارزش عمومی سنجیده می شود.
روابط عمومی به عنوان یک صنعت نیاز به تکامل دارد تا نه تنها جایگاه واقعی خود را پیدا کند بلکه اثبات کند که در عرصه های اجتماعی و اقتصادی می تواند موثر باشد. در عصر جدید شبکه های اجتماعی می توانند الهام بخش روابط عمومی جدید برای تجربه یک تحول گسترده باشند. در اوایل دهه1900، پدر روابط عمومی؛ ادوارد لوئیس جیمز برنِیز این حرفه را عملکردی مدیریتی توصیف کرد که خط مشی ها، رویه ها و علایق یک سازمان را تعیین می کند. اکنون قوانین بازی تغییر کرده و بخش اعظم این تغییر به دلیل ماهیت فراگیر رسانه های دیجیتال و اجتماعی است که منجر به تجدید ساختار صنعت روابط عمومی شده است.
این کتاب صرفا درباره روابط عمومی نیست بلکه گونه ای از تجزیه و تحلیل جامعه، سیاست، تجارت و حتی اقتصاد را مطرح می کند. فرض کتاب این است که با تغییر در جامعه هر بخش از زندگی مدرن نیز متحول می شود و روابط عمومی منفک از جامعه بزرگ تر نیست بلکه در همان بستر اجتماعی فعالیت می کند و متاثر از تغییرات آن است. زمانی که روابط عمومی بر فرایند تصمیم گیری استراتژیک، مدیریت ادراک و تغییر رفتار به صورت مستقل و کارآمد متمرکز است آنگاه در بهترین جایگاه خویش قرار گرفته نه صرفاً زمانی که بعنوان یک ابزار پشتیبان برای سایر بخش های سازمان مطرح می شود به همین خاطر روابط عمومی می تواند سهم قابل توجهی در عملکرد سازمانی داشته باشد. بنابر آنچه مطرح شد پاسخ به این سؤال که آیا روابط عمومی مرده است، قطعی نیست. روابط عمومی در دنیای جدید به یک نفس تازه نیاز دارد و شاید زنده باد روابط عمومی جایگزین مناسبی برای عنوان کتاب فیلیپس باشد. روابط عمومی بی اطلاع از تاریخ حیات یا درگذشت خود نیست و این موضوع را می توان با برخی از معیارها و پرسش های زیر تشخیص داد:
* آیا در فعالیت های خود اصل صداقت و شفافیت را رعایت می کند.
* آیا فعالیت های خود را آسیب شناسی می کند.
* شهروندان چه جایگاهی در فعالیت های آن دارند.
* در عرصه مسئولیت اجتماعی چگونه عمل می کند.
* رویارویی آن با تغییرات جدید چگونه است.
* ایده های خلاقانه و نوآوری در آن چه جایگاهی دارند.
* شبکه های اجتماعی را چگونه به کار می گیرد.
* از چه راه هایی برای اعتماد آفرینی استفاده می کند.
* چگونه از دور باطل و تکرار در فعالیت ها پرهیز می کند.
* آیا از چشم انداز برای فعالیت های خود بهره می برد.
* چگونه فعالیت های سازمان را راهبری می کند.
* آیا در فعالیت های خود بر ارزیابی علمی متکی است.
* پژوهش و افکارسنجی چه جایگاهی در آن دارد.
* راه های بهبود در فعالیت خود را چگونه پیدا می کند.
|