شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| داستان پر غصه ی روابطعمومیها نه در ظرف این یک مناسبت می گنجند و نه در طول 365 روز سال!
تا زمانی که نگاه مدیران دستگاه های خصوصا دولتی به روابط عمومی تغییر نکند، درب روی همان پاشنه می چرخد!
نگاهی که شاید اغلب مدیران به روابط عمومی های خود دارند به سان همان مرغی است که سرش را درعزا و عروسی می بُرَند!
شاید این روز (27 اردی بهشت) همان روز موعودی باشد که بتوانیم غصه ها، درد و دل ها، آمال و آرزهایمان را بی پرده و بدون لکنت زبان بر سرزبان جاری سازیم و سبکبال شویم!
نه لوح تقدیر و نه پیام تبریک نمی تواند ما را مسرور و خوشحال کند! فقط بگذارند حرفمان را بزنیم! بگوییم ما آن مرغ عزا و عروسی نیستیم که سرمان را ببرند! ما نیز در چرخه مدیریت و اطلاع رسانی می توانیم یکی ازدو بال مدیر و دستگاه متبوع باشیم.
ما را به خود باوری برسانند! ما را ارج نهند! ما را برای یک خطای کوچک مورد مواخذه قرار ندهند! ما را بشناسند! ما را درک کنند! ما را نیازارند! ما را ...
همه ی ما کسانی که در روابط عمومی فعالیت داریم شاید یک یا چند درد مشترک داشته باشیم! این دردها بی شمارند.
درد ما از بی توجهی است! درد ما از نداشتن اعتبار است! درد ما از نبود امکانات است! درد ما از نادیده انگاشتن حقوق و مزایای مان است! درد ما دخالت های بی مورد است!
درد همه ی ما هم جنس یکدیگر است!
آی مدیران عزیز! بیایید این روز به دردمان گوش دهید! ما (روابط عمومی) پل ارتباطی شماست! این پل را خراب نکنید! بگذارید ما مقاوم در برابر هر پلشتی و زشتی و انکارها باشیم! بیایید پایه های این پل را دربرابر سیل های مخرب تقویت کنید تا بتوانید خود براحتی از این پل به سلامت عبور نمایید.
ما کنایه ها را به جان می خریم! ما نواقص را با آنچه آموختیم برطرف می کنیم. ما چشم و گوش و زبان شما در دستگاه تحت مدیریت تان هستیم.
روابط عمومی جز نگاه و حمایت چیزی نمی خواهد! او دلخوش و سرمست از تقدیر و تشکر نیست! گاهی درب اطاقمان را نیز بزنید یک خدا قوت، خستگی کار و فعالیت را از ما می زداید.
ما موجودات سرسخت و کم توقعی هستیم که فقط نیاز به حمایت داریم تا به بالندگی برسیم ...
|