شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-||متخصصان ارتباطات، هزاره سوم را هزاره انقلاب تولید محتوا می دانند، آنها معتقدند که حجم تولید محتوا توسط رسانه های جهان در این دوران به اندازه ای است که نسل بشر هر لحظه از فضای قابل لمس و آشنای حقیقی به سمت فضای مجازی رانده می شود، موقعیتی که عملا آن را در چندماه اخیر و در بحبوحه همه گیری بیماری کرونا با اعمال محدودیت و قرنطینه گی، دورکاری و قطع شدن و منع شدن اجباری ارتباط فیزیکی فردی و گروهی شاهدیم.
در واقع بعد از شیوع کرونا اختلال عظیمی در فضای حقیقی رخ داده که موجب غلبه فضای مجازی بر فضای حقیقی شده است، به طوری که در این روزها پارادایم"دوفضایی شدن جهان" بیش از پیش خودنمایی می کند، در این پارادایم؛ مهم ترین تغییر جهان معاصر که بنیان تغییرات آینده جهان را رقم می زند، رقابتی شدن جهان واقعی و جهان مجازی است.
در این پارادایم ظهور جهان جدید یعنی "جهان مجازی"، بسیاری از نگرش ها، روندها و ظرفیت های آینده جهان را تحت تأثیر خود قرار داده و خواهد داد و این جهان به موازات و گاه مسلط بر جهان واقعی ترسیم و عینیت پیدا می کند، در بحران کرونا نیز شاهد غلبه جدی فضا و ارتباطات مجازی بر ساحت ارتباطات فیزیکی هستیم، موقعیتی که هیچگاه تا پیش از همه گیری این بیماری دیده نشده بود و همواره جهان فیزیکی بر مجازی غلبه داشت، در حقیقت کرونا همانطور که سبب تغییر گسترده سبک زندگی بشر در بخش های مختلف شد، شکل ارتباطات را نیز به کلی به چالش کشید و تغییر داد. در این میان، ریزش آوار اطلاعات و اخبار بر سر نسل بشر، آسیب پذیری جوامعی که دانش حضور در جهان رسانه ای را به شهروندان خود نیاموخته بودند، به خوبی نشان داده شد، بحران جهانی کرونا نشان داد که یکی از مهمترین مهارت های زندگی در قرن بیست و یکم داشتن سواد رسانه (Media Literacy) است.
*سواد رسانه؛ فرایند رشد شخصیت در دنیای مدرن
در دنیای مدرن از آموزش رسانه به عنوان فرایند رشد شخصیت انسان یاد کرده اند، اگر بخواهیم تعریفی جامع از اصطلاح سواد رسانه ای ارائه دهیم باید بگوییم سواد رسانهای مجموعهای از رویکرد هاست که مخاطبان به طور فعالانه برای مواجهه گزینشی با رسانهها و تحلیل و ارزیابی نقادانه محتوای رسانه ها برمیگزینند تا معنای پیام ها را که با آن مواجه میشوند تفسیر کنند در واقع توانمندی خاصی است که مخاطب را در برابر متنها به سوژه فعال تبدیل میکند و مجموعهای از چشم اندازهاست که ما به طور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه ها از آنها بهرهبرداری میکنیم تا معنای پیامهایی را که با آن مواجه میشویم تفسیر کنیم رسانه ها به عنوان عامل انتقال فرهنگ اصلی ترین متغیر در ایجاد تغییرات در هزاره سوم هستند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید کشورهایی که مردم آن سطح بالایی از دانش رسانه ای را کسب کرده اند نقش بیشتری در شکلگیری فرهنگ جهانی ایفا می کنند، در هزاره سوم دیگر محدود کردن فرهنگ در مرزهای جغرافیایی کاری عبث است، همه مردم دنیا در ساخت فرهنگ نقش دارند و البته پایههای فکری اعتقادی جوامعی که نقش پررنگتری در تولید محتوا دارند، بیشتر در فرهنگ جهانی تاثیر می گذارد، این مهم باعث شده که دولت ها و حکومت ها به سمت آموزش دادن دانش و سواد رسانه به مردم خود از سنین کودکی بروند، البته که مبحث سواد رسانهای در هر کشوری بر اساس سیاست ها و اهداف و چشم اندازهای بلندمدت آن کشور آموزش داده می شود.
*تقابل تفکرها در مواجهه با اطلاعات
در عصر فوران اخبار و اطلاعات، تقابل دو رویکرد و تفکر در جذب دادها و اطلاعات دیده می شود، رویکرد گزینشگری اطلاعات یا «تفکر غربالی» که استعاره ای از تفکر انتقادی است و رویکردی که نقطه مقابل آن است یعنی «تفکر اسفنجی»
الف: تفکراسفنجی: جاذب بی چون و چرای اطلاعات
تفکر اسفنجی به رویکردی گفته می شود که افراد هر خبر و اطلاعات و داده ای را بدون هیچ ارزیابی و سنجشی جذب می کنند، یعنی مانند یک اسفنج که آب را به خود جذب می کند، خبر و اطلاعات را به راحتی و بدون هیچ چون و چرایی می پذیرند. این رویکرد که ناشی از عدم فراگیری و فقر دانش رسانه در افراد است، باعث می شود که واکنش فرد در برابر اندیشهها و اطلاعاتِ ارائهشده، واکنشی منفعلانه باشد، در این حالت ما با مخاطبانی زودباور و آسیب پذیر مواجه هستیم که طعمه بسیار خوبی برای سازندگان اخبار جعلی و شایعات هستند.
ب: تفکر نقادانه؛ بنیادی ترین شاخص سواد رسانه
کرونا و حجم بارش اخبار و اطلاعات کاذب و جعلی بر سر مردم جهان و مشکلاتی که در پی فوران اطلاعات جعلی برای جهانیان به وجود آمد، آسیب پذیری جهانیان را برای زندگی در دنیای مدرن نشان داد، در واقع در جهانی که از هر سو در محاصره انواع رسانهها، محتوا و اطلاعات گوناگون است، دستیابی به محتوا و اطلاعاتِ درست جز با تفکر نقادانه یا سنجشگرانهاندیشی، امکانپذیر نیست. به همین دلیل، تفکر نقادانه یکی از بنیادیترین شاخصها و مؤلفههای سواد رسانه شناخته میشود. در رویکرد نقادانه فرد به سنجش اطلاعات می پردازد، در برابر اخبار بدون دفاع و منفعل عمل نمی کند، پرسشگر و متفکر است و اجازه ورود هر خبر و اطلاعاتی را به ذهن خود نمی دهد.
در این تفکر فرد می داند که
• 1 -پیام های رسانه ای را دست اندرکاران رسانه ها می سازند.
• 2 -پیام های رسانه ای، تنها بخشی از واقعیت را بیان می کنند.
• 3 -هر رسانه مجموعه ای از قواعد منحصر به فرد برای تولید پیام دارد.
• 4 -مخاطبان، پیام های رسانه ای را معنا می کنند.
• 5 -رسانه ها در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود قدم بر می دارد.
در واقع فرد در این رویکرد به واسطه تجهیز شدن به مهارتهای حل مسئله، دیگر در برابر رسانه ها مصرف کننده منفعل و آسیپ پذیری نیست که بی چون و چرا همه اطلاعات را جذب کند بلکه فردی مطلع و مولد اطلاعات است و ضمن استفاده از فرصتهای فضای مجازی از چالشهای آن به سلامت عبور کند.
*نیاز امروز: آموزش مستمر سواد رسانه در تمامی سطوح
امروزه موازی با آموزش های شهروندی برای یک جامعه ملی، نیاز آماده سازی شهروندان برای زندگی در جامعه جهانی به صورت یک ضرورت مهم درآمده است. شهروندان که در دنیای مدرن از سواد رسانهای برخوردار باشند، نقشهای در دست دارند که به وسیله آن می توانند پیچ و خم ها و نقاط امن و نقاط خطر را در دنیای رسانهای تشخیص دهند. در واقع با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانهای باید این دانش بهطور مستمر و پیگیر از سوی مسئولان کشورها در تمام سطوح جامعه پایه ریزی شود و محدودیتی هم برای کاربران نداشته باشد. از طرفی کاربران رسانه ها نیز به عنوان شهروندان دنیای دیجیتال باید همت مداوم داشته باشد و مدام اطلاعات و علم و دانش خود را بروزرسانی کرده و در معرض استدلال قرار دهد.
منابع مورد استفاده قرار گرفته:
*آموزش سواد رسانه در قرن بیست و یکم، نصری بهاره، بخشی بهاره، هاشمی سید محمود
*حق برداشتن سواد رسانه، یزدان پناه زین العابدین
|