درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
پنجشنبه، 9 فروردین 1403 - 23:02   

ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX

  ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX


ادامه ادامه مطلب یک

4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند

  4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند


ادامه ادامه مطلب دو

ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد

  ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد


ادامه ادامه مطلب سه

انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد

  انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  اولین مدل زبان بزرگ هوش مصنوعی «منصفانه آموزش دیده» اینجاست
  جستجوی عمیق بینگ به طور رسمی برای همه کاربران فعال شد
  هوش مصنوعی گوگل می‌تواند چندین کتاب را جذب کند. با این همه داده چه خواهد کرد؟
  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟
  فناوری سلامت پوشیدنی: روند نوظهور با پتانسیل عظیم
  انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد
  چرا هیچ کس دیگر نمی‌خواهد مدیر میانی باشد
  آژانس‌های روابط‌عمومی جهانی برای راه‌اندازی کمپین بحران آب و هوایی UNDP/ICCO همکاری می‌کنند
  ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد
  4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 42470صفحه نخست » ارتباطات و روزنامه نگاریجمعه، 29 فروردین 1399 - 22:40
تازه می خواست نفس راحتی بکشد...
به یاد داود میرزایی روزنامه نگاری که ناگهان پرکشید
ابراهیم رستمیان - داود هم با لبخندی کمرنگ برلب و نگاهی نافذ، آرام و پرمعنا، روی اطلاعیه های الصاقی بر در و دیوار مسجد و خیابان، جماعت غمزده را بدرقه می کند. یادش گرامی.
  

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| صبح زود 13فروردین امسال جایی درحاشیه زادگاهم ساری، به نقطه ای دور در میان انبوه درختان جنگلی چشم دوخته بودم که تلفن همراهم زنگ زد. زیرشعاع آفتاب بهاری به زحمت اسم یک دوست را روی صفحه موبایل خواندم و همان وقت دلم هری فر وریخت. نکند داود میرزایی طوری شده باشد؟ شوربختانه حدسم درست بود. تلخ و تکاندهنده بود خبر. داود رفته بود...


بار اول هم حدود یک هفته قبل خبر عارضه مغزی او را همین دوست و همراه نزدیکم، اواخر شب تلفنی به من رسانده بود. داود غافل از فشارخون بالا، پارگی بخشی از شریان های مغزی و هجمهء سکته ای خطرناک همراه پسرش ساعاتی را در شهر گشته و دویده بودند.

 

در جستجوی بیمارستانی که بخش مراقبت های ویژه -آی سی یو- داشته باشد و پذیرش هم بکند و پول هنگفت و آنچنانی، درجا و بی معطلی نخواهد، غافل ازآن که آن تلاش و تکاپوی بی ثمر برای او که سکته ای مغزی را از سر گذرانده و حالا حال عمومی اش به ظاهر فقط اندکی بهبود یافته بود، حکم راندن چهار نعل در سمت و سوی مرگ را داشت...


آن شب به هر حال باید کاری می شد، آن هم در تعطیلات نوروزی که برای خانواده ای رنجدیده، جهنم شده بود. طبق معمول دست به دامان دوستان شدن و این در و آن در زدن آغاز شد بلکه راهی پیدا شود برای دوا و درمان فوریتی و اساسی. ساعتی بعد خبردار شدیم که یاران دیگری پیشتر از ما دست به کار شده اند و در بیمارستان شماره 2 تامین اجتماعی (فیاض بخش) برای او پذیرش گرفته اند و حالا نام داود بالای فهرستی است که در انتظار خالی شدن تخت آی سی یو، اما تحت مراقبت های خاص و اضطراری است.

 

از این پس ساعت به ساعت خبرها در فضای وایبر و در صفحه ای منتشر می شود که از قضای روزگار تنها چند روزی است با حضور دوستان قدیمی هفته نامه آتیه و از جمله با مشارکت فعال داود گشوده شده است. حالا دیگر کادر پزشکی مجربی بالای سرش حضور دارند اما از بخت بد،خبرها چندان خوب نیست. فشارخون 24- قندخون بالا و تنفس دشوار ناشی ازمصرف سیگار، عمل جراحی را ناگزیر کرده است. عملی که دو بار ظرف یک هفته تکرار شد. آن هم برای کسی که اوایل میانه سالی را تجربه می کرد...


داود میرزایی را اوایل دهه 80 با معرفی معاون سردبیر وقت هفته نامه آتیه شناختم. آنها پیش از این در روزنامه ایران همکار بودند و حالا آتیه فرصت بهتری فراهم می کرد تا در حال و هوایی نزدیکتر به علایق اجتماعی اش قلم بزند. او مسیر تازه حرفه ای اش را با شور و علاقه و با درک عمیق نسبت به حقوق نیروی کار طی کرد و به تدریج در شمار کارآمدترین گزارشگران در پی جویی مسایل کار و تامین اجتماعی و در تعامل نزدیک با نهادهای صنفی و فعالان این عرصه ظاهر شد، با نگاه و قلمی که مدام پخته و پخته تر می شد...


با بروز تغییرات گسترده سیاسی در کشور در اواسط دهه هشتاد، سالهای سخت و دشوار برای روزنامه‌نگاری که آرمان دفاع از حقوق مردم و خدمت به کشورش را در سر داشت کلید خورد. ثبات و آرامش در آتیه جایش را کم کم به بی ثباتی و تنش داد و سرانجام با تعطیلی این نشریه بخشی از یاران آتیه پراکنده شدند و بخشی دیگر از جمله داود در تدارک انتشار دوره اول روزنامه خورشید- اواسط سال 87 - مشارکت کردند، اما این دوره چند ماه بیشتر دوام نیاورد.

 

از این به بعد تا اواسط سال 92دوره سخت و طاقت فرسای دیگری آغاز شد که در آن بسیاری از نیروهای فرهنگی و رسانه ای فعال در عرصه کار و تامین اجتماعی ناگزیر از پذیرفتن مشاغل نامرتبط با علایق حرفه ای و تخصص های خود شدند. دوره ای که مشکلات مالی همراه با فشارهای روانی کسانی را که شور و عشق خدمت به مردم را در حوزه های اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در سر داشتند در تنگناهایی طاقت شکن گذاشت، هر چند این تنگناها هرگز نتوانست نیروی امید به آینده را از آنها بگیرد...


روزهای آخر سال 93 در جمع دوستان قدیمی هفته نامه آتیه بار دیگر داود را کنار خود داشتیم. سالهای پر فراز و نشیب گذشته را مرور کردیم و از بهبود نسبی اوضاع و اهمیت تلاش و مشارکت درشکل دهی آینده ای بهتر سخن گفتیم. این اواخر ثبات نسبی شغلی در حیطه ای نزدیکتر به علایق فرهنگی اش باعث شده بود تا با روحیه ای بهتر از گذشته مانند بسیاری دیگر از دوستانش به دنبال فرصت های تازه برای بازگشت به عرصه روزنامه نگاری باشد. قرار بود دراین زمینه اوایل سال جدید با هم بیشتر گفت وگو کنیم. آرزویی که با خاموشی همیشگی و البته زودرس او مجال تحقق نیافت...


داود میرزایی از فعالان پیگیر و منضبط انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بود که به ویژه برای تامین مسکن جمعی از اعضای این صنف در چارچوب هیات مدیره تعاونی مسکن انجمن بسیار کوشید. هر چند خودش در نهایت سهمی از این تلاشها نبرد. روز 16 فروردین دوستان دیرین و همنفس اش از دهه شصت به این سو، در کنار ده ها تن از بستگان، همسایگان و آشنایان در هزار دستگاه نازی آباد تهران، با غم و اندوه، همسرش، و آذین و آرش،دختر و پسر جوانش را، تا حوالی آپارتمان کوچک و استیجاری شان همراهی می کنند. داود هم با لبخندی کمرنگ برلب و نگاهی نافذ، آرام و پرمعنا، روی اطلاعیه های الصاقی بر در و دیوار مسجد و خیابان، جماعت غمزده را بدرقه می کند. یادش گرامی.

 

 

 

 

 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  روزنامه‌های محلی: هنوز ارزشمند، اما نیاز به حمایت دارند


  چرا هیچ کس دیگر نمی‌خواهد مدیر میانی باشد


  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟


  رسانه‌های اجتماعی مغز ما را تخلیه می‌کنند و بر تصمیم‌گیری ما تأثیر می‌گذارند


  نتایج یک مطالعه: روابط‌عمومی تأثیر قابل توجهی بر رشد کسب‌وکار دارد


  رسانه سمی


  چرا بهره‌وری ما را مضطرب می‌کند؟


  روابط‌عمومی برای استارت‌آپ‌ها


  چگونه روابط‌عمومی می‌تواند به توسعه هویت در جامعه داخلی کمک کند؟


  چگونه از بحران هویت در میانه شغلی جلوگیری کنیم


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد