شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-||نویسنده| جاستین آلن |||مترجم|مریم میرعبدالحق|| شما ساعت ها بر روی فیلم نامه وقت می گذارید تا تصور کنید که قاتل کیست. کل تولید بدون هیچ مشکلی انجام شده است. شخصی که با او مصاحبه می کنید، شوخ طبع و متفکر بود و حتی جلوی دوربین مقداری احساساتی می شد. ویرایش بدون زحمت انجام شده است. گرافیک ها عالی و در مهلت معین تحویل داده شدند. شما به عناوین مختصر و مفید و چنان پست رسانه های اجتماعی رسیدید که حتی وندیس نیز به شما حسادت می کند.
هر تهیه کننده فیلمی معمولا بعد از هر فیلم، نمایش تلویزیونی و یا اکران فیلم از این مراحل عبور می کند. این طبیعت دلهره آور یک داستان نویس بصری بودن است. حدس دوم بدتر است. شما مطمئن بودید که ویدیوی شما قرار است وارد باندبازی شود و با این وجود به هر دلیلی این اتفاق نیافتاده است. این به دلیل نبود اصطلاح بهتر یک اشتباه بود است. این اشتباه بسیار هولناک وحشتناک است که نباید انجام شود.
همانطور که در کارگاههای خود می گویم، اشتباهات را دوست دارم. اشتباهات به ما کمک می کند تا یاد بگیریم و بهتر شویم و دفعه بعد کاری به مراتب بهتر انجام دهیم. اگر "به مراتب بهتر نیست"، چیزی کم اهمیت تر از آن نیز نیست. با وجود تعداد زیادی قسمت های متحرک، چگونه می توانید از یک فیلم شکست خورده یاد بگیرید؟
شاید همه چیز از داستان گرفته تا صدا تا تبلیغات رسانه های اجتماعی اشتباه باشد. یا هیچ مشکلی پیش نیامد و شما فقط بدشانس بودید و آن را در یک روز و زمانی منتشر کردید که ویدیوی شما با هر اتفاق مسخره ای که در توییتر رخ داده بود کاملاً بلعیده شده باشد.
کار اول این است که بفهمید چه اتفاقی افتاده است، از اشتباه درس گرفته و آن را در فیلم بعدی خود بکار بگیرید.
در اینجا چهار بخش اصلی درباره اینکه چگونه ویدیوی شما دچار مشکل می شود و چگونه آن را برای بار دوم درست کنید، آورده شده است.
۱.مطالب داستان
توجه، توجه! یک داستان بد دلیل شماره یک فیلم شماست.
شما باید داستان را سرگرم کننده کنید، این را به بینندگان القا کنید که بگویند "وای، چه داستان جالبی"، سعی کنید همزمان ارتباط عاطفی برقرار کرده و یک سریال درام داشته باشید. داستان شما به آغاز، میانه و پایان نیاز دارد (ما اغلب حتی در فیلم ها از وسط یا پایان خود شروع می کنیم تا مخاطب خود را درگیر کنیم). باید اینگونه حس شود که کوتاه تر از چیزی است که وجود دارد و در کل داستان جریانی پویا و مؤثر دارد.
وقتی ویدئویی را از منظر داستان تماشا می کنم، بزرگترین چیزی که من به دنبال آن هستم - لحظات تنظیمی است. آن لحظاتی که در ویدئو شما خودتان را دور از صفحه پیدا می کنید، تلفن خود را چک یا کاملا خاموش می کنید. این بدان معنی است که جریان داستان خاموش است.
در تلویزیون، ما به هفت دقیقه اول نگاه می کنیم. در فیلم دیجیتال، ما به هفت ثانیه اول نگاه می کنیم. در آن هفت ثانیه فوق العاده کوتاه شما باید ارتباط عاطفی و ارزش و قلاب بصری برقرار کنید. اکنون این کار را هر 14 ثانیه دوباره انجام دهید و یک سوال ساده از خود بپرسید: آیا داستان من جریان دارد؟
۲. موارد فنی
این به وضوح ساده ترین راه برای تشخیص است: اگر صدای شما بد است، دچار مشکل می شوید. اگر روشنایی یا تمرکز یا قاب بندی شما خاموش است، احتمالاً دچار مشکل شده اید. آیا با استفاده از پاورپوینت گرافیک خود را ساختید؟ اگر چنین است، شما واقعاً به دردسر بزرگی افتاده اید.
مخاطب شما دیگر در شرایطی نیست که به کمتر از دیدگاه تولید قانع باشد، مگر اینکه دلیلی برای آن داشته باشید. این بدان معنا نیست که شما باید یک تن پول را صرف تجهیزات جدید کنید؛ فقط باید بدانید که چگونه از آنچه دارید به خوبی استفاده کنید.
یوتیوب پر است از نکات آموزشی از چگونگی ارزش تولید بهتر از افرادی مانند پیتر مک کینون. یا اینکه شما می توانید برای تسریع مهارت های خود در یک جلسه آموزشی حضوری شرکت کنید. در هر صورت به موارد فنی تسلط پیدا کنید تا بدانید چه موقع و در کجا می توانید گوشه ها را برش دهید.
۳. موارد بازاریابی
مفهوم ساده ای است: شما باید (الف) ویدیویی را که تهیه کرده اید، به من بگویید و (ب) آن را به من بفروشید تا دقیقه ای از وقت گرانبهای خود را برای تماشای آن به شما بدهم. به عبارت دیگر، شما باید بازاریابی خود را به بازار عرضه کنید. اینجاست که بسیاری از سازمانها صاف و صادق هستند.
مطمئناً، این ویدئو به خودی خود بخشی از بازاریابی است، اما اگر یک بار آن را ارسال کنید و امیدوار باشید مردم به این دلیل که هشتگ آن را نشان داده اید، آن را خواهند دید، شما از خواب غفلت بیدار شده اید. شما در حال ساختن محتوا برای Netflix یا HBO یا Marvel یا Disney نیستید.
متاسفم که این را می گویم، اما مخاطب به دنبال یافتن مطالب و محتوای شما نیست. تعامل مخاطب نیاز به لمس های متعدد بر روی سیستم عامل های مختلف در قالب های مختلف دارد. در اینجا ساده ترین روش برای فکر کردن درباره آن وجود دارد:
• ویدئوی واقعی، با یک عنوان و توضیحات جالب از متن، داشتن زیرنویس در زیرنویس یوتیوب یا فیس بوک، بهینه سازی همه موارد در موتورجستجو، درست به نام فایل.
• تهیه یک GIF از لحظه های کلیدی فیلم شما با زیرنویس هایی از آن برای ارسال در توییتر و اینستاگرام.
• پیش نمایش انتخاب شده از ویدیوی آپلود شده در داستانهای اینستاگرام، برای "بالا کشیدن" تا قادر باشید ویدیوی کامل خود را فعال کنید.
• موارد سرگرم کننده یا دلهره آور در پشت صحنه برای بارگذاری مستقیم در تمام سیستم عامل های رسانه های اجتماعی با پیوند ویدیوی کامل در یوتیوب.
• یک مصاحبه بیشتر رهبری با شخص اصلی در فیلم شما برای هدایت افکار که در لینکداین آپلود شده است.
4- موارد غیرقابل پیش بینی
این دقیقاً همان چیزی است که به نظر می رسد: توطئه جهان علیه شما و فیلم شما. این موضوع می تواند آب و هوای بد، اخبار فوری، خاموشی پلتفرم یا یک هفته تمام صفحه های جهان را در اختیار می گیرد. هر آنچه که می تواند به هر دلیلی مخاطب شما را از مطالب شما منحرف کند، می تواند منجر به سقوط هر بخش از ویدیوی شما شود.
من آن را "جاده خاکی محتوا" می نامم. تمام کاری که می توانید انجام دهید این است که تلاش های خود را برای بازاریابی دو برابر و سپس حرکت کنید.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|