شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-||نویسنده|موسی الرضا شبرنگی کارشناس ارشد روابط عمومی|| موسی الرضا شبرنگی _در هفدهم مرداد ماه سال 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید. به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد و اینگونه برای نخستین بار و پس از بیش از یک قرن از زمان انتشار نخستین روزنامه هایی همچون کاغذ اخبار و وقایع اتفاقیه در ایران، روزی به نام روز خبرنگار در تقویم رسمی کشور به ثبت رسید.
حرفه ای که در فرازو نشیب های تاریخی و با توجه به مقتضیات و شرایط حاکم، گاه در اوج بود و گاه در حضیض. تاریخ مطبوعات کشور را که مرور کنی سرشار از لحظات سخت و دشوار برای این دست اندرکاران این حرفه بوده است بجز دوران هایی که فضای بازتر و عرصه وسیع تری پیش روی اصحاب رسانه گشوده می شد که صد البته در این فضا نیز خروج از چرخه اصلی فعالیت ها و رسالت های روزنامه نگاری موجب می شد تا مخاطب بجای قرارگرفتن در جریان اخبار و اطلاعات مفید و امید آفرین، خود را درمعرض اخبار افشاگرانه، برهم زننده آرامش و مملو از ارزش های خبری همچون درگیری و تضادها ببیند.
در کشورهای کمتر توسعه یافته شاهد وابستگی عمیق رسانه ها با طبقه حاکم هستیم. اصحاب قدرت، اصحاب رسانه را نیز در اختیار دارند و همسویی این دو، کاهش کارکردهای اصیل و اثرگذار رسانه را به دنبال داشته چرا که تحت نظارت مستقیم و مستمر قرار گرفته و تا آنجا که برای رسیدگی به تخلفات آنها مراجع قضایی ویژه ای راه اندازی می شود.
این مسئله حتی در کشورهای مدعی آزادی بیان که خود را مهد دموکراسی می دانند نیز وجود دارد. در تنگنا قرار دادن رسانه های به ظاهر مستقل که خود را نمایندگان افکار عمومی می دانند با اهرم های فشاری که اعمال می شود در کنار تطمیع، تهدید و حربه های مشابه، شرایط را برای خبرنگاران مستقل دشوار می سازد تا بدانجا که در قالب عناوینی همچون منافع ملی در نهایت شاهد یکدستی و همنوایی رسانه ها می شویم.
بروز و ظهور شبکه های اجتماعی و پدیده شهروند خبرنگاری اما به شدت فضای رسانه ای و گردش تولید محتوا و اخبار و انتشار آن را دستخوش تحولات عجیبی ساخته است. انحصار رسانه ای در هم شکسته و هر شهروند در هر کجای این زمین می تواند در تولید اخبار و بازنشر رویدادها دخیل باشد. اخباری که گاه موثق و صحیح نیست و از ورای مرزها با هدف تخریب و تشویش اذهان و بزرگنمایی نقاط ضعف بصورت حرفه ای تنظیم و نشر می یابد تا در جو کم اعتمادی مخاطبان به رسانه های رسمی نهایت سو استفاده را ببرند.
هوشیاری ملت ها و تقویت قدرت تشخیص سره از ناسره و تلاش رسانه های رسمی برای کاهش فاصله میان خود با مخاطبان و جلب اعتماد از دست رفته صرفا در پرتو تغییر رویکردها و نگرش های مسئولان محقق می شود. میدان دادن به خبرنگاران و روزنامه نگارانی که امید آفرین هستند، نقد دلسوزانه می کنند، می دانند که چگونه آب به آسیاب دشمن نریزند و از همه مهمتر منافع واقعی ملی را در نظر دارند و راهکارهای متقن دیگر، می تواند در کارزار ها و جنگ رسانه ای پیروزی و غلبه را برای کشور به ارمغان آورد. در غیر اینصورت با محدودسازی و سخن نگفتن و ملت را نامحرم دانستن، عرصه برای جولان رسانه های خارجی بازتر شده و در قالب شایعه می گویند آنچه را که به نفع خود آنهاست.
اتفاقی که هم در رسانه های جمعی و هم در رسانه های درون سازمانی محتمل است.
نشریات درون سازمانی که توسط روابط عمومی دستگاه ها و نهادها منتشر می شود نیز از این قاعده مستثنی نیست. اخبار و رویدادهای سطح سازمان با هدف ایجاد همدلی و همسویی منتشر می شود و بعنوان پل ارتباطی میان مدیران و کارکنان بشمار می رود. بدیهی است هرچقدر میزان ارتباط میان مدیران و رسانه داخلی بیشتر باشد، هر چقدر فرهنگ گفت و گو و پاسخگویی نهادینه تر شده باشد، بیشتر شاهد همدلی ها و تشریک مساعی برای تحقق اهداف سازمان خواهیم بود.
رسانه داخلی سازمان ابزاری مهم در دست مدیرانی است که می توانند از این طریق با هزاران مخاطب خود مفاهمه کنند، نقشه راه را ترسیم کنند، همدلی ها را تقویت کنند و باور و ایمان بیاورند به اینکه اگر ما سخن نگوییم با یکدیگر، منابع خبری غیر رسمی در شبکه های اجتماعی، پیشدستانه راوی اخباری می شوند که نه از سر دلسوزی است و نه تحقق اهداف سازمان مورد نظرشان است.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|