شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| آنچه در ساختارهای سازمانی در ایران دیده می شود بخودی خود نشان می دهد جایگاه روابط عمومیها جایگاهی به ظاهر راسخ و در باطن متزلزل است. چرا که روابط عمومی ها پس از گذراندن دوره ای کوتاه مدت، بنظر می رسد به آن ها بصورت ابزاری در مجموعه ها نگریسته شده و اهمیت ساختاری خود را از کف داده و به نوعی رو به زوال می روند.
هر چند اثر گذاری یک روابط عمومی در ساختار اجرایی یک سازمان از باب علمی انکار ناپذیر است اما برخی مدیران با نگرش سلیقه ای و غیر علمی، روابط عمومی ها را ابزار و دستمایه ای برای دستیابی به اهداف شخصی، گروهی، سیاسی و حتی حفظ جایگاه خود قرار داده و رسالت و نقش روابط عمومی در سازمانها را بگونه ای ترسیم می کنند که این حوزه را از نظر وظایف سازمانی با ابهامات بسیاری مواجه می سازد.
امروزه با زاویه دید مناسب و نگرشی درست به حوزه روابط عمومی ها می تواند بار عظیمی از نیاز یک سازمان را با بهره گیری مطلوب و صحیح از این حوزه برداشت تا فشار های گاهاً غیر منطقی از روی آن سازمان برداشته و بتوان آن فشارها را مدیریت کرد و همچنین به اهداف و استراتژیک آن مجموعه بصورت مطلوب دست یافت.
اما متاسفانه عموماً در ایران شاهد آنیم که مقوله توجه به انتخاب ها و انتصابات در حوزه روابط عمومی ها، نوع نگرش به حرکت این حوزه و یا استراتژی دیده شده برای آن از سوی برخی مدیران، خاصه و برگرفته از ذات ایجادی آن ها نبوده و روابط عمومی ها را به سمتی سوق داده که کمترین اهمیت و اثر گذاری را داشته و تخریب چهره این ساختار بنیادین را بدنبال خواهد داشت.
گاهاً به وضوح دیده می شود که مدیران و مسئولین روابط عمومی ها در مجموعه خود دچار یک سردرگمی فاحش می شوند چرا که از یک سو می بایست خواسته های غیر معقول مدیران ارشد خود را اجرایی نمایند و از سوی دیگر مطالبات به حق مخاطبان سازمان را محقق سازند و این امر سبب می شود که از تلاش های مستمر و منطبق با روش های علمی و عملی این حوزه کاسته شده و با مصلحت اندیشی سعی در کسب رضایت مدیریتی داشته زیرا دوام و تداوم فعالیتی ایشان از این دروازه نامیمون می گذرد.
نوع نگرش به روابط عمومی در ایران بسیار غیر عقلایی است، زیرا با شناخت برخی مدیران از اثر گذاری ذاتی آن، تعریف های و شرح وظایف منتسب بدان و نیز راهکارهای موجود برای بهره گیری از ظرفیت های این حوزه، تلاش می شود این حوزه را ابزاری برای تصاحب برخی عقاید اجتماعی، رضایتمندی عمومی و پوششی برای ناکارآمدی مدیریتی خود سازند زیرا به جد نظارتی بر عملکرد حوزه روابط عمومی ها بصورت کارشناسی نمی شود و این حوزه در کشور بدان سوی می رود که روز شاهد استفاده کاذب از ظرفیت ها و پتانسیل این حوزه باشیم.
حال آنکه حتی اگر بقول برخی از مدیران ارشد، مدیران روابط عمومی در آن حد از دانش روز در حوزه های تخصصی خود نیستند که بتوانند تصمیمات راهبردی را اتخاذ نمایند، می بایست در دو راستا گام برداشت: یک اینک در راستای متخصص کردن مدیران روابط عمومی خود بصورت کاربردی و البته علمی گام بردایم و دوم اینکه سعی کنیم در انتخاب مدیران توانا، علاقمند و خلاق در این حوزه اقدام نماییم نه اینکه با کاهش سطح توقع خویش از روابط عمومی آن هم فقط در حد برگزاری مجالس جشن و نصب اطلاعیه و تصویر به در و دیوار این حوزه را به جهت کارآمدی تضعیف و تلاش نموده از این چالش ایجاد شده بهره برداری شخصی کرده و آنگاه خود را از جنبه اجرایی یک مدیر کمال گرا معرفی نماییم.
امید است با توجه به خلاصه تحلیل ارائه شده صاحب نظران روابط عمومی و مدیران ارشد سازمانها در ایجاد جایگاه روابط عمومی و اهمیت آن پشتیبانی بیشتری نمایند و دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نیز به دنبال ایجاد رشته های مستقل روابط عمومی در سطوح بالاتر از کارشناسی و البته کاربردی باشند.
|