شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| در چند ماه اخیر نوعی رفتار برخی مدیران روابط عمومیها رو دیدم که پس از آن واژه "روابط عمومی بادیگاردی" به ذهنم خطور کرد. تعریفی که برای آن در نظر گرفتم در پی می آید، اگر نظر خاصی دارید، بنویسید تا این تعریف را با کمک هم تکمیل کنیم.
مهمترین محور در تعریف روابط عمومی که مورد تاکید صاحبنظران این هنر و علم بوده، تسهیل جریان ارتباطی بین مدیران با کارکنان و مشتریان و برعکس است، در واقع باید گفت که "جنس روابط عمومی ارتباط است". پس روابط عمومی ها باید در تسهیل فرآیند و جریان ارتباطی اهتمام ورزند.
شکل گیری، تثبیت و استمرار جریان ارتباطی بین مدیران و مردم بر اعتبار مدیران و اعتماد مردم به آن ها می افزاید و بی شک مانع بروز بسیاری از مشکلات که نشات گرفته از ضعف ارتباطی است، می شود. با این توضیح باید اذعان کنم که روابط عمومی ها در سازمان های مختلف بنا به دلایل متعدد قادر به برقراری این جریان ارتباطی نیستند و در عوض به منظور پوشاندن این ضعف تلاش می کنند.
زمانی که مدیر و رئیس در بین مردم و کارکنان حضور می یابند، به جای تسهیل فرآیند ارتباطی، نقش بادیگارد رئیس را ایفا کنند و با بیان مطالبی که؛ رئیس جلسه دارد، باید جایی حضور پیدا کند، وقت ندارد و.... افرادی که در پی برقراری ارتباط هستند تا مطالبی را بیان کنند، متفرق سازند.
چنین رفتاری صرفا در حیطه وظایف بادیگاردها است و مسلما مدیران روابط عمومی ها نباید چنین نقشی را برای خود ایفا کنند چون آسیب زننده به اعتبار روابط عمومی است. این نوع رفتار را در این چند سال زیاد دیده ام. روسایی که خیلی کم در بین کارکنان و مردم حضور پیدا می کنند و دلیل آن را کمبود وقت اظهار کرده و یا ضعف ارتباطی دارند و یا نگرانند که در بین مردم و کارکنان خود حضور پیدا کنند و زمانی که حضور می یابند نیز روابط عمومی آن ها در حکم بادیگارد سعی در دور کردن افراد از دور رئیس هستند. از این وضعیت تحت عنوان روابط عمومی بادیگاردی یاد کردم.
در جریان سیل آق قلا نیز چنین موردی که بسیار زننده بود را دیدم و چه تاثیر منفی در ذهن مردم سیل زده بجا گذاشت.
|