درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
جمعه، 31 فروردین 1403 - 21:56   

متا لامای ۳ و به‌روزرسانی هوش مصنوعی را منتشر کرد

  متا لامای ۳ و به‌روزرسانی هوش مصنوعی را منتشر کرد


ادامه ادامه مطلب یک

متا تولید تصاویر هوش مصنوعی در زمان واقعی را به واتس‌اپ می‌آورد!

  متا تولید تصاویر هوش مصنوعی در زمان واقعی را به واتس‌اپ می‌آورد!


ادامه ادامه مطلب دو

برندگان جوایز جهانی عکاسی سونی 2024 معرفی شدند!

  برندگان جوایز جهانی عکاسی سونی 2024 معرفی شدند!


ادامه ادامه مطلب سه

مسابقه عکس جهانی مطبوعات 2024: برندگان مشخص شدند

  مسابقه عکس جهانی مطبوعات 2024: برندگان مشخص شدند


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  کثرت‌گرایی رسانه‌ای و حق آگاهی مردم
  باج دادن به باجگیران رسانه‌ای: اشتباهی که نباید مرتکب شوید
  متا لامای ۳ و به‌روزرسانی هوش مصنوعی را منتشر کرد
  ابزار هوش مصنوعی جدید مایکروسافت یک ماشین کابوس عمیق است
  متا تولید تصاویر هوش مصنوعی در زمان واقعی را به واتس‌اپ می‌آورد!
  کارولین هاید، مجری بلومبرگ، می‌گوید سابقه روابط‌عمومی به او کمک کرده است
  هوش مصنوعی و فرسایش شناخت انسان
  برندگان جوایز جهانی عکاسی سونی 2024 معرفی شدند!
  اپل به دستور دولت چین، واتس‌اپ و تردز را از اپ استور چین حذف کرد
  مسابقه عکس جهانی مطبوعات 2024: برندگان مشخص شدند
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 38405صفحه نخست » گفتگوچهارشنبه، 11 اردیبهشت 1398 - 12:26
کارشناس ارتباطات: روابط عمومی کشور دربند رزومه‌های نمایشی و روابط سیاسی است
به‌هرحال در دوره فعلی ما به‌هیچ‌عنوان حتی به نزدیکی دروازه‌های یک دوره نیمه رؤیایی روابط عمومی هم نرسیدیم؛ یعنی نسبت به دوره قبل تحول خاصی سیاست‌ها و عملکردها پیش نیامد زیرا در همچنان بر پاشنه روابط سیاسی، شخصی و بده و بستان‌ها چرخید تا بر شایسته‌سالاری.
  

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| آرش محبی، کارشناس ارتباطات حوزه روابط عمومی کشور را آمیخته به معیارهای غیر از شایسته‌سالاری توصیف می‌کند و می‌گوید گره آن دست از مسائل استراتژیک فضای رسانه‌ای از جمله وضعیت رسانه‌های مکتوب و ساماندهی کلان به حمایت‌های دولتی که به دست دولت فعلی بازشدنی بود هم باز نشده است.

 

در ادامه گفتگوی ایشان را می خوانیم:
 
انتخابات سال ۱۳۹۲ این انتظار را  در جامعه و بخش‌های مختلف  وجود داشت که باید امور زیادی از جمله در فضای ارتباطاتی و دو حوزه روابط عمومی و رسانه اصلاح شود و پرسش محوری ما این است که آیا این اتفاق افتاده است.
بله این انتظار وجود داشت زیرا در فضای خاصی تصور این بود که دولت قبل از آقای روحانی در همه مسیرها اشتباهی و غیر کارشناسی عمل می‌کند و روند همه‌چیز از حالت عقلانی و منطقی خارج‌شده و به نیرویی نیاز است که امور را اصلاح کند و به ریل منطقی خودش برگرداند. در چنین چارچوبی همه‌چیز ازجمله دو حوزه‌ روابط عمومی و رسانه رو به نشیب و نابودی به نظر می‌رسید. البته عملکرد دولت آقای احمدی‌نژاد حتماً در پیدایش این چارچوب تفسیری در جامعه تأثیرگذار بود اما با تبلیغات و درنهایت کمپین انتخاباتی مشترک اعتدالیون و اصلاح‌طلبان، دولت آقای روحانی و جریان‌های سیاسی حامی آن به‌عنوان مفر از وضع موجود در جامعه ارزیابی شدند. دولت آقای روحانی با انبوهی از وعده‌های ریزودرشت برای اصلاح امور حوزه‌های مختلف به پیروزی رسید و آن انتظاری که شما اشاره کردید به وجود آمد.

وضعیت دو حوزه روابط عمومی و رسانه در دولت آقای احمدی نژاد در چه شرایطی قرار داشت و چه انتظاراتی را از دولت روحانی ایجاد کرد؟
ازاینجا شروع کنم که آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان یک برند سیاسی به چارچوب و برنامه ارتباطی خاصی قائل بودند. در رسانه‌های داخلی بیشتر تمرکزشان در استفاده از صداوسیما بود و درعین‌حال سفرهای استانی هم یک تمهید ارتباطی خاص بود تا ارتباط احساس و عاطفی  با پایگاه اجتماعی خودش را حفظ کند.


از طرفی آقای احمدی نژاد از رسانه‌های بین‌المللی هم به‌خوبی استفاده می‌کردند و فارغ از اینکه ما پیامشان را قبول داشته باشیم یا نه اما این پیام را با دسترسی بالایی منتشر می‌شد بعضی رسانه‌های داخلی هم حامی وی بودند که البته در طول ۸ سال ریاست جمهوری لیست آن‌ها تغییرات زیادی کرد و مثلاً خبرگزاری فارس از حامی دوآتشه به منتقد دولت احمدی‌نژاد در دو سال آخر ریاست جمهوری وی تبدیل شد. البته این انتقادها چارچوب خاصی داشت و با مثلاً نوع انتقادهای رسانه‌های اصلاح‌طلب تفاوت داشت.


به‌هرحال دولت آقای احمدی‌نژاد به‌تبع دوقطبی تند سیاسی یک دوقطبی رسانه‌ای هم ایجاد کرده بود. این دوقطبی از همان سال ۸۴ شروع شد و به‌تدریج اجازه حضور به برخی از رسانه‌ها در نشست خبری دولت داده نشد و اگر اشتباه نکنم اواخر سال ۸۵ بود که مشاوران رسانه‌ای آقای احمدی‌نژاد اعلام کردند که یک کودتای رسانه‌ای علیه دولت شکل‌گرفته است.


نفس به کار بردن این تعبیر و مفهوم برای رسانه‌های منتقد معانی صریح و ضمنی زیادی درباره نگاه خاص دولت به رسانه‌های منتقد داشت. در دولت احمدی‌نژاد کار به‌جایی رسید که انجمن صنفی روزنامه‌نگاران لغو مجوز شد که البته خود این انجمن هم در آن بی‌تقصیر نبود اما اراده دولت آقای احمدی‌نژاد در پایان دادن به فعالیت آن از هر نیروی تأثیرگذارتر بود.


از طرف دیگر نوع حمایت رسانه‌های حامی دولت آقای احمدی‌نژاد هم به گونه بی‌سابقه‌ای همراه با اغراق در نقاط قوت عملکرد دولت و شخصیت آقای احمدی‌نژاد برجسته کردن تعابیری مانند معجزه هزاره سوم خانم فاطمه رجبی و به همان اندازه اغراق در دشمن سازی و نسبت دادن نیت‌های منفی درباره رسانه‌های منتقد بود. به‌هرحال رسانه‌های آقای احمدی‌نژاد هم به پیروی از خود ایشان نوعی رویکرد افشاگرانه درباره منتقدان داشتند که نقدهای زیادی به آن وارد می‌شد.
درعین‌حال درباره رسانه های خود دولت هم انتقاد کم نبود و مثلاً مطرح می‌شد که  روزنامه ایران یا خبرگزاری ایرنا به عنوان بازوهای اطلاع رسانی در داخل دولت به دستگاه صدور بیانیه و سناریو سازی علیه مخالفان و حتی بنگاه دروغ‌پراکنی تبدیل شده‌اند و از جایگاه اصلی خودشان به عنوان رسانه‌های رسمی دورافتاده‌اند.


یا اشاره می‌شد که تبلیغات دولتی به‌طور ناعادلانه‌ای تقسیم می‌شود و کم‌لطفی به رسانه‌های منتقد دولت در اوج است. واقعیت هم این بود که در آن دوره رسانه‌های منتقد زیادی زیر ضرب رفتند و شکایت‌هایی زیادی از آن‌ها صورت گرفت و رسانه‌هایی هم توقیف شدند؛ روزنامه‌نگارانی بودند که دچار مشکلات امنیتی و اقتصادی شدند و تعدادی از روزنامه‌نگاران مجبور شدند برای ادامه معیشت یا از این حرفه کناره‌گیری کنند یا از ایران بروند.


برخی چهره‌های متصدی امور رسانه در دولت آقای احمدی‌نژاد هم نظرات و عملکردهای خاص خودشان را داشتند. مثلاً آقای محمدعلی رامین در زمانی که معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد بود؛ لوگوی یک روزنامه را مصداق جنگ نرم می‌دانست و تعابیر غریبی از آن ارائه داد و آن‌قدر فشار آورد تا آن لوگو تغییر کرد.


در حوزه روابط عمومی هم بیشتر فعالان و کارشناسان این حوزه از مجموع انتصاب‌ها، رویه‌ها و عملکردهای بخش‌های دولتی گلایه و انتقاد داشتند و انواع و اقسام پرونده مطبوعاتی و سخنرانی درباره این موضوعات ایراد می‌شد که بی‌توجهی به روابط عمومی به اوج خودش رسیده است یا روابط عمومی سازمان‌های دولتی مداحی می‌کنند و از فنون روابط عمومی بی‌اطلاع یا غافل هستند؛ انتصاب‌ها کاملاً سیاسی است و از همه مهم‌تر این نوع فعالیت‌های ارتباطی به‌دروغ پردازی برای فریب افکار عمومی متهم می‌شد که اوج آن در انتخابات ۸۸ و گزارش عملکردهای دولت بود.


در چنین شرایطی انتظار می‌رفت با توجه به انتقادهای انجام‌شده از عملکرد دولت احمدی نژاد توسط اعتدالیون و اصلاح‌طلبان تغییرات قابل‌توجهی در سیاست‌ها، انتصاب‌ها و عملکردهای این دو حوزه ایجاد شود و تغییرات محسوسی دست کم در آن بخش که دست دولت و جناح پیروز باز است، پدید بیاید اما ۶ سال از سال ۹۲ گذشت و من معتقدم عمده این انتظارات برآورده نشده است.

به نظر شما چه رویکردهایی در حوزه‌های روابط عمومی و رسانه قابل‌تغییر نسبت به گذشته بود که در دولت آقای روحانی تغییر نکرد؟
خب بسیاری از اتفاقاتی که تصور می‌شد خواهد افتاد، نیفتاده است اما من اگرچه پیکان نقدم به‌سوی دولت و اصلاح‌طلبان حاکم بر مدیریت شهری و دستگاه‌های اجرایی و تقنینی است اما  آن‌ها را به‌تنهایی مقصر نمی‌دانم و سهم مؤثری هم برای جامعه ارتباطی کشور و به‌ویژه اساتید و دانش‌آموختگان رشته ارتباطات قائل هستم که به‌اندازه کافی بر انتصاب‌ها و عملکردها نظارت نکردیم و گاهی هم نه‌تنها منتقد نبودیم و نیستیم که با تعریف و تمجید بی‌سبب؛ گاهی هم با سکوت و حتی سفارش‌ها و شبکه‌سازی‌های خاص در شکل‌گیری وضع موجود مقصر هستیم.


اما در پاسخ به پرسش شما من می‌پرسم که آیا در این دوره در انتخاب مدیران روابط عمومی بیشتر بر پایه شایسته‌سالاری عمل شده است؟ پاسخ من منفی است. دست‌کم تا جایی که من درباره بسیاری انتصاب‌ها می‌دانم داشتن روابط سیاسی و حمایت یک حزب یا چهره بانفوذ یا اعتماد شخصی و نه حرفه‌ای و همچنین لابی‌های شبانه‌روزی؛ معیارهای اصلی انتصاب مدیران روابط عمومی و معاونت‌های ارتباطات بوده است. اجازه بدهید اسم نیاورم.


مخاطبان این گفتگو یا ارتباطات خوانده‌اند یا در این فضا مشغول به کارند و متوجه اشخاص هستند. همه ما شاهد بودیم که افرادی بدون دانش‌آموزی در رشته ارتباطات یا کسب تجربه و داشتن سوابق واقعی و مفید در این حوزه یا گذراندن دوره‌هایی مانند برنامه‌ریزی رسانه یا طراحی پیام یا حتی بعضی مواقع باسابقه چند سال کار و گاهی غیر مرتبط از پست‌های مدیریتی در حوزه روابط عمومی سر درآورده‌اند و متأسفانه امثال ما ارتباطی‌ها هم یا سکوت کردیم و یا حتی تشویق کردیم و تبریک گفتیم و نپرسیدیم که فلان انتصاب که بیشتر بر پایه وابستگی‌ها ی غیر حرفه‌ای انجام‌شده چه دخلی به ارتباطات و روابط عمومی دارد یا چه پیامدهای منفی برای آن به بار می‌آورد.

البته همان‌طور که در  صحبت خودتان هم بود؛ نمی‌توان همه انتصاب‌ها را با یک چوب راند. برخی مدیران روابط عمومی و معاونت‌ها اتفاقاً افراد ارتباطات خوانده هستند یا کسانی که در فضای ارتباطاتی کارکرده‌اند.
بله با شما موافقم و من هم قصد ندارم کل داستان را سیاه‌وسفید تعریف کنم اما نمی‌خواهم از صراحت خودم هم بکاهم زیرا این صراحت نیاز امروز ماست. درباره این دست از انتصاب‌هایی هم که فرمودید مشکل این است که نظارت جامعه ارتباطی کشور بر عملکرد آن‌ها به دلایل مختلف از جمله نفع شخصی مناسب نبوده است و برعکس اتفاقاً بسیاری از ما در این حوزه دچار تعارف شدید هستیم و عملکردها را توجیه می‌کنیم.


من می‌گویم یک مدیر روابط عمومی باید دغدغه ارتباطات داشته باشد به این معنا که در عمل سعی کند آن دست از مشکلاتی را که گره ارتباطی دارند با به کار بستن راه‌حل‌های ارتباطی باز کند و امور سازمانش را به‌پیش ببرد و در نگاه کلان‌تر به رشته و شغلش تعهد داشته باشد اما واقعاً رفتار برخی از همین دوستان جنس دوم؛ یعنی کسانی که سوابقی و تحصیلاتی دارند و مسئولیت گرفتند نشانی هم از این دغدغه نداشت و ندارد و اینجاست که عرض می‌کنم برخی مواقع دوستان ارتباطات خوانده به‌جای آنکه نقش نگهبان و ناظر را ایفاء کنند به تبلیغ مدیرانی که عملکردی نداشتند یا عملکرد غلط داشتند پرداختند.


من هم با شما موافقم که برخی از این دوستان تحصیلات و سابقه ارتباطی داشتند اما وقتی فارغ فضای نظارت و نقد جدی صنفی کارشان را ادامه می‌دهند و بدتر از آن عملکرد آن‌ها با عبارتی همچون «فلانی حاشیه‌های فلان مدیر را در رسانه‌ها جمع کرد» را تشویق می‌کنند بدون آنکه این نوع عبارت‌ها ما به ازا روشن و واقعی داشته باشد و بر اساس یک ارزیابی درست انجام‌شده باشد؛ به‌مرور یک فرد ارتباطی کارکشته هم دچار سوءتفاهم درباره خودش می‌شود.

اگر توصیف شما نزدیک به‌واقع است چطور می‌شود همین افراد سمت‌های جدیدتر و حتی بالاتری می‌گیرند؛ یعنی بیشتر مدیران ما متوجه نیستند که این تعریف و تمجیدها واقعی نیست یا طرف عملکردی نداشته است؟ یا شاید هم تحلیل شما کمی دور از واقعیت و بدبینانه است.
بیاید باهم شفاف و صریح باشیم. به خاطر همین سیکل معیوب است که عملاً در کشور کاری انجام نمی‌شود. به نظرم فضای غالب فعالیت‌های روابط عمومی و معاونت‌های ارتباطات همین است که من عرض می‌کنم و مهم‌ترین گواه من هم عملکرد همین مجموعه‌هاست که مثلاً از مدیریت یک بحران ارتباطی یا حتی گاهی نوشتن یک جوابیه مؤثر هم عاجزند اما چرا به قول شما افراد ناکارآمد می‌توانند دوباره سمت بالاتر بگیرند؟ دلیلش را پیش‌تر عرض کردم زیرا انتصاب‌ها بر مبنای معیارهایی غیر از شایستگی یا ارزیابی درست عملکرد صورت می‌گیرد.


از طرف دیگر به‌تدریج یک سیکل معیوب شکل می‌گیرد یعنی افراد با عملکرد ضعیف صاحب رزومه‌ای بدون ارزیابی می‌شوند و همین رزومه و سابقه به آن‌ها کمک می‌کند تا خودشان را کاندیدای سمت‌های مهم‌تر کنند. درحالی‌که اگر سیستم درست‌کار کند اتفاقاً خیلی از این رزومه‌ها باید به نقاط ضعف افراد تبدیل ‌شود و مثلاً از افراد ارائه‌دهنده آن‌ها پرسیده شود شما که در فلان بانک یا سازمان بودید چرا هنوز موارد ساده‌ای مانند تماس‌های تلفنی و سایر نقاط تماس آن مجموعه سازمان نیافته اما شما مدعی جایگاه بالاتری هستید؟


واقعیت این است که رزومه‌های نمایشی همراه با رانت و حمایت سیاسی سبب شده تا افرادی در حوزه روابط عمومی با همان عملکرد ضعیف خودشان پله‌پله سمت‌های مهم‌تری را بگیرند. درحالی‌که اگر مدیریت قوی و ارزیاب داشتیم بسیاری از همین رزومه‌ها باید وبال گردن صاحبان آن‌ها شود و مورد سؤال و کنکاش قرار گیرد.

چرا این افراد و حتی مهم‌تر از آن افراد کارکرده از مشاوره‌های افراد تحصیل‌کرده و مجرب رشته‌های روابط عمومی و ارتباطات استفاده نمی‌کنند؟ من بسیاری از این افراد مجرب و اتفاقاً به‌روز را می‌شناسم که هیچ نظر و کمکی از آن‌ها خواسته نمی‌شود.
گاهی مواقع دست مدیران بسته است و البته گاهی مواقع این ذهنیت که «نباید با افراد بزرگ‌تر از خودت کارکنی» مانع این اتفاق یعنی استفاده از مشورت شده است. این ذهنیت را در بسیاری از مدیران دیده‌ایم؛ گاهی به‌طور علنی هم به آن اعتراف می‌کنند؛ می‌ترسند برای خودشان رقیب بتراشند و چون مدیر بالاسری مطالبه‌ای از آن‌ها ندارد یا به خاطر نوع انتصابشان نمی‌تواند مطالبه‌ای داشته باشد، پای استفاده از مشاوره به‌دردبخور هم به میان نمی‌آید.


جمع‌بندی عرایضم من درباره وضعیت روابط عمومی در دوره فعلی این است که روابط عمومی در ایران با مشکلات ساختاری که حل آن‌ها خارج از قدرت یک فرد هست، روبرو است اما نباید همه مشکلات را به آن‌ها وصل کرد و در نقش یک قربانی همه‌چیز را توجیه کنیم و از نقش عاملیت و کارگزار در وضع موجود غفلت کنیم. به‌هرحال در دوره فعلی ما به‌هیچ‌عنوان حتی به نزدیکی دروازه‌های یک دوره نیمه رؤیایی روابط عمومی هم نرسیدیم؛ یعنی نسبت به دوره قبل تحول خاصی سیاست‌ها و عملکردها پیش نیامد زیرا در همچنان بر پاشنه روابط سیاسی، شخصی و بده و بستان‌ها چرخید تا بر شایسته‌سالاری.

 

منبع: http://cnnstrategy.ir
 

 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  اهمیت توسعه ارتباطات نوآورانه


  باج دادن به باجگیران رسانه‌ای: اشتباهی که نباید مرتکب شوید


  استقبال از شکست: چرا ما خجالت می‌کشیم اما نباید


  انواع مختلف شهرت


  مدیریت رشد سریع کسب‌وکار


  رازهای روابط‌عمومی


  ارتباط موثر، کلید محافظت از مردم و جامعه در برابر بحران‌های محیطی


  چگونه آگاهی زیست‌محیطی را ارتقا دهیم


  روابط‌عمومی و عجز در تهیه خبر


  هوش مصنوعی و فرسایش شناخت انسان


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد