
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| مسئله کلیدی در رابطه با نقش روابط عمومی در شیوه های ارتباطات دولتی این است که آیا می تواند در ایجاد یک محیط عمومی قابل دسترس تر و شفاف و همچنین تسهیل مشارکت عمومی کمک کند یا خیر؟
هیبرت (2005) استدلال می کند که با توجه به فشارهای اقتصادی و سیاسی، رسانه های جمعی دیگر نمی توانند بر این اعتقاد قرار گیرند که این نقش را برآورده کنند. وی پیشنهاد می کند "تنها راه حل ممکن این است که روابط عمومی، نه از لحاظ چرخش و تبلیغ، بلکه از نظر توسعه عمومی، روابط را در عرصه انسانی گسترش دهد."(ص 3)
فیربنکس و همکاران (2007) این نکته را بیان می کنند که همه سازمان ها، از جمله دولت ها باید در دستیابی به اهداف خود اقدام کنند: "علاوه بر به اشتراک گذاشتن اطلاعات، شفافیت سازمان ها نیاز به درک و پاسخگویی به عموم مردم دارد" (ص 26) اگرچه برخی نسبت به دیالوگ های جعلی دولت برای مشروعیت پیدا کردن میان مردم به ما هشدار داده اند.
موشن (2005) استدلال می کند: روابط عمومی مشارکتی که ذینفعان به صورت بحث و جدل در راه حل های از پیش تعیین شده مشارکت می کنند و درگیری هایی که سرکوب شده یا نادیده گرفته می شود، در واقع، می تواند به راحتی روابط قدرت را با نقابی به جای تعامل واقعی بپوشاند." (ص 511)
استراتژی های این چنینی در نهایت باعث بی اعتمادی به دولت می شوند و نهادهای دموکراتیک را از بین می برند. کارکنان روابط عمومی که برای دولت کار می کنند ممکن است با مساله "منافع" مشکل داشته باشند. بدیهی است که منافع سازمان آن ها و شاید رئیس آن ها تأثیر کلیدی در رفتار آنها دارد، اما، همانند سیاستمداران منتخب که به آنها خدمت می کنند، در نهایت، وظیفه دارند که منافع عمومی را مدنظر قرار دهند.
|