شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- صاحبنظران عقیده دارند که کارگزاران روابط عمومی باید دارای مهارتهای مدیریتی باشند، اما بررسی درسهای دوره کارشناسی روابط عمومی (در آمریکا) نشان میدهد که در واقع این گونه نیست و دروس ارایه شده ربطی به مدیریت روابط عمومی ندارند.
در این زمینه دو تن از محققین به نامهای کاترین کنیک (دانشجوی دوره دکترا) و گلن کامرون[1] (استادیار گروه تبلیغات) از دانشگاه جورجیا، تحقیقی انجام دادهاند که در آن به بررسی تعداد و محتوای دروس، پیشنهاداتی ارایه کرده و نمونههای مشخصی از راهبردهای آموزش خلاق را ذکر کردهاند.
در دهههای اخیر، به دلیل گرایش زیاد به داشتن تخصص و پاسخگویی بیشتر در روابط عمومی، متخصصان و صاحبنظران پیشنهاد کردهاند که روابط عمومی به عنوان وظیفه مدیریت تعیین شود. البته متخصصان روابط عمومی برای انجام وظایف مدیریتی باید از مهارتهای تخصصی لازم برخوردار باشند تا بتوانند مسئولیت تصمیمگیریها را در سازمان به عهده بگیرند. بهترین راه حل برای استفاده از حداقل آموزش در زمینه مدیریت، برنامههای درسی دوره کارشناسی هستند. در تحقیق یاد شده، بررسی میشود که دروس روابط عمومی چه نقشی در آماده کردن پستهای مدیریتی دارند.
بررسی وضعیت مدیریت روابط عمومی از جنبههای مختلف
الف) جنبه عملی
انجمن روابط عمومی آمریکا[2] در سال 2000، هدف خود را تعیین روابط عمومی به عنوان «بخش ضروری از مدیریت رده بالای سازمان» بیان کرد و بدین گونه جایگاه متخصصان روابط عمومی را به پستهای مدیریتی ارتقا داد.
مدیریتی، مانع اساسی در راه رسیدن به اهداف انجمن یاد شده محسوب میشود. از سوی دیگر به خوبی مشخص شده است که کارفرمایان (مدیران) از افزایش مهارتهای مدیریتی متخصصان روابط عمومی ناراضی هستند.
در سال 1989، TURK طی تحقیقات اثبات کرد که متخصصان روابط عمومی که به واحدهای مدیریتی ارتقا پیدا میکردند دارای نقطه ضعفهای مهمی بودند: نداشتن مهارت در امور مالی و تأمین بودجه؛ ضعف در زمینه حل مشکلات و تصمیمگیری و مشخص کردن اهداف و اولویت آنها؛ عدم مهارت در برنامهریزی، سازماندهی، مدیریت زمان و ضعف در تجزیه و تحلیل.
همچنین رهبران انجمن یاد شده تأکید کردهاند که متخصصان روابط عمومی باید در زمینه امور مالی، روشهای مدیریت و رفتار سازمانی شناخت بیشتری پیدا کنند. صاحبنظران نیز پیشنهاد میکنند که بهتر است کارگزاران روابط عمومی در آینده، به جای فراگیری مهارتهای مدیریت در محیط کار، آنها را در دانشگاه بیاموزند. عدهای نیز عقیده دارند که اگر آموزش در حین کار صورت گیرد، متخصصان را با فعالیتهایی آشنا میکند که قابل استفاده نیستند.
ب) جنبه آموزشی
با این که مدت زیادی است که پیشنهاد گنجاندن درس مدیریت روابط عمومی در دوره کارشناسی مطرح شده اما این پیشنهاد، اجرا نشده است. البته استادان نیز از عدم وجود مهارتهای مدیریتی در فارغ التحصیلان خودآگاه بوده و اهمیت بیشتری به گنجاندن آنها در برنامه درسی خود میدهند. مثلاً در کتابهای درسی دوره کارشناسی روابط عمومی به میزان زیادی به روابط عمومی به عنوان وظیفه مدیریت تأکید شده و متخصصان را به فراگیری مهارتهای مدیریت تشویق کردهاند.
این موضوع حقیقت تلخی را بیان میکند که بسیاری از فارغالتحصیلان رشته روابط عمومی در حوزههای شغلی غیر مرتبط کار میکنند و با این که ممکن است آنان از لحاظ مهارتهای نوشتاری و ارتباطی، آموزش دیده باشند اما در زمینه مهارتهای مدیریتی که باید به کار ببرند، شناخت ندارند.
ج) جنبه نظری
در سال 1992 یک تحقیق از طرف LABC انجام شد که موجب پیدایش نظریه کلی روابط عمومی گردیده. طبق این نظریه، یک متخصص روابط عمومی کارآمد باید از نظر قدرت تصمیمگیری در سطح بالایی قرار داشته باشد و مدیریت استراتژیک (راهبردی) را به کار ببرد (برای افزایش کارایی سازمان).
صاحب نظران عقیده دارند که میزان مشارکت در فرایند تصمیمگیری سازمان، میتواند آن سازمان و واحد روابط عمومی را تحت تأثیر قرار دهد. کسب مهارتهای مدیریتی و تقویت آنها موجب میشود به جای انجام فعالیتهای عادی اداری، به تأمین کردن اطلاعات ارزشمند و حل کردن مشکلات سازمان پرداخته شود. تعدادی از محققان، اهمیت فرهنگ را در موفقیت سازمان اثبات کردهاند و متخصصان روابط عمومی نیز باید با توجه به نیروی فرهنگی داخل سازمان، رفتاری مانند مدیران داشته باشند.
بیتوجهی به مدیریت
یکی از دلایلی که بیشتر دانشکدهها درس مدیریت روابط عمومی را ارایه نمیکنند، بیتوجهی به آموزش آن در دوره کارشناسی است. در سال 1975 یک کمیسیون داخلی، اظهار داشت که مدیریت روابط عمومی باید برای مدیران سازمانها تدریس شود و در سال 1987 بیان کرد که دانشجویان رشته روابط عمومی باید به رشته خود به عنوان یک رشته فرعی (کار جنبی) بنگرند و در ضمن ممکن است آنها با انجام مطالعات موردی و فعالیتهای مربوط به رشته خود بتوانند از مهارتهای مدیریتی استفاده کنند.
دلیل دیگر برای عدم ارایه درس مدیریت روابط عمومی آن است که مسئولین دانشکدهها و دانشگاهها تصور میکنند که دروس مربوط به مدیریت باید در مدارس عالی بازرگانی تدریس شود. البته این کار نیز با مشکلاتی همراه است زیرا بسیاری از این مدارس تنها دانشجویان رشته بازرگانی را میپذیرند یا دانشجویان را ملزم به گذراندن تعداد زیادی درس پیش نیاز میکنند. در این زمینه باسکین[3] از مدارس عالی بازرگانی انتقاد کرده است زیرا به نظر وی این گونه مدارس، فارغالتحصیلانی فاقد مهارتهای لازم در به کارگیری خطمشیها تربیت میکنند.
مشکلاتی که عدم آموزش مهارتهای مدیریتی در رشتههای روابط عمومی به وجود میآورند، عبارتند از:
1- ایجاد تضاد بین حرفه مدیریت و حرفه روابط عمومی، دوزیر[4] در سال 1983 دریافت که متخصصان روابط عمومی به طور کلی یا نقش مدیران یا نقش تکنیسینها را ایفا میکنند. حرفه مدیریت آنها را در سیاستگذاری و تصمیمگیریهای استراتژیک درگیر میکند در حالی که آنان در نقش تکنیسین، فعالیتهای سادهتری که هدف از آنها، اجرای تصمیمهای دیگران است را انجام میدهند به نظر لوزن[5] کسب مهارتهای تخصصی روابط عمومی متخصصان این رشته را از داشتن نیروی استراتژیک (راهبردی) باز میدارد در حالی که کسب مهارتهای مدیریت، آنها را در این زمینه توانا میسازد. طبق نظریه دیگری بیتوجهی در امر آموزش مهارتهای مدیریتی میتواند به تضاد موجود بین مدیریت و روابط عمومی ابتدا از لحاظ انجام مطالعات موردی و تهیه اخبار مربوط به آموزش داده شده و سپس از لحاظ نحوه برقراری ارتباط، آموزش میبینند[6].
2- پیشروی؛ شواهد زیادی اثبات میکنند که عدم آموزش مدیریت در روابط عمومی، موجب پیشروی و به دست گرفتن مدیریت روابط عمومی توسط کارکنان این واحد یا حتی واحدهای دیگر سازمان میشود. از سوی دیگر این موضوع، موجب از بین رفتن استقلال روابط عمومی شده و میزان توانایی متخصصان آن را برای اداره سازمان، مورد تردید قرار میدهد. البته علت اصلی بروز پیشروی، فقدان مهارتهای مدیریت توسط کارگزاران روابط عمومی است.
3- ایجاد شکاف بین زنان و مردان؛ عدم آموزش مهارتهای مدیریتی، برای زنان مشکلات بیشتری ایجاد میکند. طبق یک تحقیق اثبات شد که زنان از لحاظ داشتن مهارتهای مدیریتی ناتوان پنداشته میشوند و علاقه کمتری به آموختن مهارتهای یاد شده نشان میدهند و بیشتر در جایگاه متخصص روابط عمومی قرار میگیرند تا در جایگاه مدیریت[7].
تحقیقات بعدی اثبات میکنند که فقدان مهارتهای مدیریتی برای زنان عواقب نامطلوبتری داشته و شکاف بین زنان و مردان را به وجود آورده و از پیشرفت آنها جلوگیری میکند.
4- محروم شدن از ورود به واحدهای دیگر سازمان؛ هنگامی که متخصصان روابط عمومی از مهارتهای مدیریتی برخوردار نباشند، هیچگاه پیشرفت نکرده و از سوی افراد دیگری تحت کنترل قرار میگیرند (این افراد در زمینه روابط عمومی تخصص ندارند) و بدین وسیله از حضور در کنار مدیران سازمان محروم میشوند. البته این موانع برای زنان که اکثریت متخصصان روابط عمومی را تشکیل میدهند، بیشتر هستند. طبق گفته وایت و گرونیک[8] و عدهای دیگر از محققان اگر متخصصان روابط عمومی بتوانند برای افزایش اعتبار و افزایش اطلاعات تخصصی خود در کنار مدیران سازمان قرار گیرند، آنگاه حداقل فرصت فراگیری مهارتهای مربوط به مدیریت برای آنان فراهم میشود.
سوالات تحقیق
سوالات این تحقیق عبارت بودند از:
در چند دانشکده مدیریت روابط عمومی تدریس میشود؟ (در ایالات متحده)
در این دروس چه تعریفی از مدیریت ارایه میشود؟
در دروس مدیریت روابط عمومی، چه میزان از مهارتهای مدیریتی آموزش داده میشود؟
در تدریس دروس یاد شده، تا چه حد به مسائلی مانند تفاوتهای زنان و مردان و غیره اهمیت داده میشود؟
روش تحقیق
در این تحقیق، استادانی که واحد مدیریت روابط عمومی را تدریس میکردند و مدیران گروه و کارمندان اداری در 59 دانشکده و دانشگاهی که رشتههای روابط عمومی در آن آموزش داده میشدند و نیز 35 دانشجوی سال سوم و سال آخر رشته روزنامهنگاری و رسانههای گروهی و 25 دانشجو که واحد روابط عمومی را گذرانده بودند. مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج تحقیق
نتایج تحقیق نشان داد که دروس مربوط به مدیریت در رشتههای روابط عمومی به گونهای سطحی تدریس میشود. حتی در واحدهایی که دارای عنوان مدیریت روابط عمومی هستند، به جای تدریس مهارتهای مربوط به مدیریت، مهارتهای ارتباطی آموزش داده میشوند.
آموزش مدیریت روابط عمومی
از تعداد 59 دانشکده و دانشگاهی که مورد بررسی قرار گرفتند، 23 دانشکده یک واحد مدیریت روابط عمومی را ارایه میکردند و 33 مورد دیگر هیچ واحدی را در این زمینه نداشتند و سه واحد پاسخی به سوالات ندادند.
با توجه به این که مشخص شد بسیاری از رشتههای روابط عمومی درسی به نام روابط عمومی را ارایه نمیکنند، میتوان نتیجه گرفت که برنامههای آموزشی رشته روابط عمومی، سنتی است. همچنین در بررسی از واحدهای آموزشی که مدیریت روابط عمومی را ارایه نمیکردند، معلوم شد که آنها فعالیتهای دیگری که دارای محتوای مدیریتی باشد، مانند مطالعات موردی یا آموزش چگونگی تنظیم بودجه و مدیریت زمان را به کار میبرند.
در گفتوگو با اساتید مشخص شد که آموزش مهارتهای مدیریت به گونهای منظم تدریس نمیشود و به صورت نامنظم و حاشیهای به کار میرود. برخی از آنان عقیده داشتند که بهتر است این مهارتها پس از پایان دوره کارشناسی تدریس شود و به نظر بعضی دیگر این مهارتها باید در مدارس عالی بازرگانی آموزش داده شود.
دیدگاههای مختلف در مورد مدیریت روابط عمومی
برای درس مدیریت روابط عمومی، 18 واحد در نظر گرفته شده بود اما هر یک از استادان، تصور جداگانهای از آن داشتند. در این بررسی چهار دیدگاه متفاوت در زمینه مدیریت روابط عمومی مشخص شد:
دیدگاه اول، روابط عمومی را یکی از وظایف مدیریت میداند و عقیده دارد که به این دلیل نباید موضوعات مربوط به مدیریت در رشته روابط عمومی تدریس شوند.
دیدگاه دوم، مدیریت را به عنوان یک فرایند چهار مرحلهای در روابط عمومی تلقی میکند که عبارتند از انجام تحقیق، تعیین هدف، برنامهریزی و اجرا، ارزیابی.
این دو دیدگاه اهمیتی به آموزش فنون خاص مدیریت مانند تنظیم بودجه و تهیه جداول زمانی نمیدهند.
دیدگاه سوم، به مدیریت به عنوان شیوهای برای تعیین خط مشی و سیاستگذاری مینگرد و در آن به آموزش تفکر راهبردی و تحلیل دقیق (برای تحلیل دقیق از مطالعات موردی استفاده میشود) اشاره دارد. در اینجا آموزش مهارتهای خاص مدیریت از اهمیت کمی برخوردار هستند.
آخرین دیدگاه، مدیریت را به عنوان فنی در نظر میگیرد که برای تعیین خط مشی و سیاستگذاری به کار میرود و در آن به آموزش فنون خاص مدیریت و استفاده از مدیریت استراتژیک (راهبردی) تأکید میشود.
به نظر میرسد که این دیدگاه، برای مدیریت روابط عمومی، بهترین تفکر باشد.
چگونگی تدریس مهارتهای مربوط به مدیریت
در زمینه آموزش فنون خاص مدیریت، تنوع زیادی وجود دارد. بعضی رشتهها، مطالعات موردی یا فعالیتهای دیگری را (که به غلط نام آن را فنون مدیریتی میگذارند) را پیشنهاد میکنند، در حالی که کار اصلی در این رشتهها بیشتر به ارایه مطالب محدود میشود و تنها تعداد بسیار کمی به گونهای منظم و سنجیده، مهارتهای مدیریتی را آموزش میدهند.
فعالیتهای دانشجویان
بیشترین کارهایی که دانشجویان واحد مدیریت روابط عمومی انجام داده بودند، عبارتند از مطالعه مورد کتابهای درسی و برقراری ارتباط با متخصصان ورزیده. آنان به تحلیل کارهای عملی خود، مطالعه و انجام بحثهای کلاسی، ارایه طرحها و اجرای آنها و بررسی فعالیتهای انجام شده پرداخته بودند.
استادان نیز سعی کرده بودند که روشهای دیگری برای ارایه واحد مدیریت روابط عمومی بیابند که از آن جمله طراحی دفاتر روابط عمومی توسط دانشجویان و انجام برنامهریزیهای کوتاهمدت و بلندمدت توسط آنان بود و به نظر میرسید که این فعالیتها، فرصت یادگیری بهتر و به کارگیری بیشتر فنون خاص مدیریت را ایجاد کنند.
در تحقیق یاد شده، مشخص شد که یک سوم از واحدهای مدیریت روابط عمومی به دانشجویانی نیاز دارند که بتوانند کار تخصصی انجام دهند و برنامهریزی کنند.
کتابهای درسی
در این تحقیق مشخص شد که ده کتاب درسی مختلف برای رشتههای روابط عمومی تدریس میشوند که بیش از همه دو کتاب «چگونگی اداره روابط عمومی» اثر گرونیگ و هانت[9] و «روش کار روابط عمومی، مطالعات موردی و مسائل مربوط به مدیریت» اثر سنترو جکسون[10] مورد استفاده قرار میگرفتند. دو واحد آموزشی به جای استفاده از کتابهای درسی سنتی، از مقالات نشریات استفاده میکردند. در بعضی موارد نیز کتابهای درسی انتخاب کرده بودند و عدم پذیرش کتابهای درسی از سوی آنها، معلوم میشود که آنان، کتابهای درسی موجود را به منظور آموزش دروس لازم، ناقص میدانند.
بررسی مواد درسی نشان داد که تنها دو واحد به آموزش فنون مدیریت و مسائل تخصصی رشته روابط عمومی اختصاص داده شده است. یک واحد نیز مربوط به بحث در مورد موضوعات جدید بود که مشخص نبود که این موضوعات در چه موردی هستند. چون بررسی مشکلاتی که به علت عدم وجود مهارتهای مدیریت احساس میشد از طریق بررسی مواد درسی امکانپذیر نبود بنابراین محققان برای پی بردن به این مسأله با استادان که به طور مستقیم با این مشکلات ارتباط داشتند، گفتوگو کردند.
پیشنهادها
بررسی نتایج تحقیق، نکات بسیاری را آشکار کرد که برای پرداختن به آنها، پیشنهادهایی ارایه میشود:
1- باید درس مدیریت روابط عومی در درسهای دوره کارشناسی گنجانده شود. این موضوع، موجب آگاهی دانشجویان از لحاظ روشهای کار و نظاممند شدن سازمانهایی که به اصول علمی توجه نمیکنند، میشود. با گذراندن این درس، بهترین فرصت برای آموزش مهارتهای مورد نیاز دانشجویان (به خصوص دختران) فراهم میشود که آنان بتوانند تا پستهای مدیریتی نیز ارتقا پیدا کنند. اگر محتوای درسها متناسب با رشته روابط عمومی باشد، دانشجویان آن را به عنوان بخشی از برنامه درسی خود میپذیرند. دانشکدهها و دانشگاههایی که واحد مدیریت روابط عمومی را ارایه میکنند باید زمینه مناسبی نیز برای انجام امور عملی فراهم کنند.
2- درس مدیریت روابط عمومی باید فنون و مهارتهای خاص مدیریت را مورد تأکید قرار دهد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در آموزش فنون مدیریت، تنها تکیه بر سیاستگذاری و تعیین خط مشی و ایجاد استراتژی خلاق و تنظیم بودجه و ... کافی نیست، بلکه این آموزشها باید برای دانشجویان فرصت یادگیری عملی مطالب آموزشی را فراهم کرده و زمینه تصمیمگیری راهبردی و به کار بستن مهارتهای مدیریتی را ایجاد کنند.
3- لازم است که استادان عواقب نداشتن مهارتهای مدیریتی را به دانشجویان گوشزد کنند. باید دانشجویان روابط عمومی بدانند که فقدان صلاحیتهای مدیریتی تأثیر منفی و درازمدت روی پیشرفت آنها باقی میگذارد. بهتر است همه دستاندرکاران این امر، قبل از ورود فارغالتحصیلان روابط عمومی به بازار کار، میزان مهارتهای مدیریتی آنان را مورد بررسی قرار دهند.
محتوای درس مدیریت روابط عمومی
زمینههای مختلف در مورد محتوای درس مدیریت روابط عمومی باید در نظر گرفته شوند که به مهمترین آنها اشاره میشود.
الف) چگونگی اداره کردن فعالیتهای روابط عمومی
□ توجه به روابط مدیر سازمان و کارمندان، استخدام، کنترل و ارزیابی کارکنان و نحوه ارتباط با مدیریت و واحدهای دیگر سازمان
□ تنظیم بودجه و توجه به مفاهیم اصلی حسابداری مانند حساب سود و زیان، ترازنامه و غیره
□ انجام برنامهریزیهای بلندمدت و کوتاهمدت و کنترل و ارزشیابی نتایج برنامهریزیها
□ کسب مهارتهای مدیریتی و استفاده از آموزشهای عالی غیر دانشگاهی
ب) چگونگی پی بردن به ارتباط بین مدیران رده بالا
□ توضیح دادن مسائلی مانند بهرهوری، تأمین بودجه و غیره و انجام کنترل کیفیت و تمرکززدایی
□ بهبود فرهنگ سازمان
راهبردهای آموزشی برای پیشرفت دروس مدیریت روابط عمومی
در یکی از دانشگاههای دولتی ایالات متحده، از دانشجویان خواسته میشود که به عنوان کار عملی، نقش مدیر روابط عمومی یک سازمان را ایفا کنند. آنان باید برنامهریزی لازم را انجام داده به سرپرستی و ارزیابی کارمندان بپردازند، بودجههای ضروری را تنظیم کنند و با واحدهای برون سازمانی ارتباط برقرار کنند.
در دانشگاه روتگرز[11] نیز دانشجویان رشته روابط عمومی کارهای یاد شده را انجام میدهند و به طور عملی با یک سازمان همکاری میکنند و مشکلات و مسائل آن را مورد تحقیق و بررسی قرار میدهند و برای رفع مشکلات، یک برنامه روابط عمومی طرح میکنند.
در دانشگاه جورجیا، دانشجویان کار تنظیم بودجه و تهیه جداول زمانبندی را به عهده دارند و در پایان، گزارش کار ارایه میکنند.
در دانشگاه اوکلاهما، دانشجویان، طرحهای تحقیقاتی گروهی را به انجام میرسانند که شامل تهیه پرسشنامه، تشکیل گروههای متمرکز و دادهپردازی آماری میشود.
در دو دانشگاه دیگر ایالات متحده، دانشجویان به مطالعه کتابهای تخصصی پرداخته و نتیجه مطالعات خود را به صورت یک دیدگاه خاص گزارش میکنند.
در دانشگاه واشنگتن نیز دانشجویان یک موضوع خاص را انتخاب کرده و در طول ترم از آن، برای رسانهها گزارش تهیه میکنند.
نتیجهگیری
نتایج تحقیق نشان میدهد که باید در دوره کارشناسی، مفاهیم و مهارتهای مدیریت آموزش داده شود. این کار موجب میشود که مهارتهای یاد شده از لحاظ علمی مورد استفاده قرار گرفته و سیاستگذاریها به اجرا درآیند. از سوی دیگر نبودن کتاب درسی مناسب برای آموزش و عدم آگاهی برخی از استادان به مفاهیم اساسی مانند تنظیم بودجه و مدیریت کارکنان مشکلاتی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند.
در حالی که فارغالتحصیلان روابط عمومی فاقد مهارتهای مدیریتی هستند، هنوز این افراد در زمینه مهارتهای نوشتاری نیز دچار مشکل میباشند. اگر استادان روابط عمومی بتوانند بر موانعی که وجود دارد غلبه کنند میتوان آینده نویدبخشی را انتظار داشت.
[1] . Katherine N.Kinnick & Glen T.Cameron
[2] . PRSA
[3] . Baskin (1989)
[4] . Dozier
[5] . Lavzen (1992)
[6] . Dozier & Grunig (1992)
[7] . Velvet Chetto (1986)
[8] . White & Grunig (1992)
[9] . Grunig & Hunt
[10] . Center & Jackson
[11] . Rutgers
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|