درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
پنجشنبه، 30 فروردین 1403 - 15:25   

هوش مصنوعی آنتروپیک به اندازه انسان‌ها متقاعدکننده است

  هوش مصنوعی آنتروپیک به اندازه انسان‌ها متقاعدکننده است


ادامه ادامه مطلب یک

ابزارهای هوش مصنوعی چشم و گوش ما را تضعیف می‌کنند

  ابزارهای هوش مصنوعی چشم و گوش ما را تضعیف می‌کنند


ادامه ادامه مطلب دو

نقد فیلم "جنگ داخلی" ساخته الکس گارلند: نگاهی عمیق‌تر

  نقد فیلم "جنگ داخلی" ساخته الکس گارلند: نگاهی عمیق‌تر


ادامه ادامه مطلب سه

مدیر روابط‌عمومی اسبق معاونت هنری وزارت ارشاد دارفانی را وداع گفت

  مدیر روابط‌عمومی اسبق معاونت هنری وزارت ارشاد دارفانی را وداع گفت


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  مدیریت رشد سریع کسب‌وکار
  اهمیت توسعه ارتباطات نوآورانه
  رازهای روابط‌عمومی
  چگونه آگاهی زیست‌محیطی را ارتقا دهیم
  استقبال از شکست: چرا ما خجالت می‌کشیم اما نباید
  جستجوی گوگل در 10 سال آینده
  انتصاب مدیر روابط عمومی و امور بین‌الملل معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران
  سرپرست حوزه ریاست، روابط عمومی و امور بین الملل کتابخانه ملی منصوب شد
  «مجتبی‌پور» جایگزین «نعمتی» در روابط‌عمومی استانداری خراسان رضوی شد
  هیات رئیسه شورای هماهنگی روابط عمومی‌های استان بوشهر انتخاب شدند
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 34092صفحه نخست » یکشنبه، 17 تیر 1397 - 12:47
بزرگان روابط عمومی و ارتباطات/ محمود مختاریان
بعید است کسی در ایران ادعای روزنامه نگاری یا خبرنگاری حرفه ای داشته باشد و محمود مختاریان را نشناسد. وقتی پای درسش می نشینی او فقط درس نمی دهد. در تک تک کلمات و جملاتی که برای انتقال مفاهیم به شاگردانش انتخاب می کند یک باور و یک تجربه نهفته است که آن را عاشقانه انتقال می دهد.
  

بعید است کسی در ایران ادعای روزنامه نگاری یا خبرنگاری حرفه ای داشته باشد و محمود مختاریان را نشناسد.


«محمود مختاریان» روزنامه‌نگار نام‌آشنایی که بیش از هر چیزی با عنوان حرفه‌اش باید او را معرفی کرد و شناخت. گفت‌وگوی ما با این استاد و روزنامه‌نگار همه چیزدان را در مجله مهر بخوانید.

تند تند حرف می‌زند و برگه‌ها را در دستش جابه‌جا می‌کند. آقای روزنامه‌نگار مدام آمار می‌دهد و از نفوذ رسانه می‌گوید. به‌جرئت می‌توان گفت روزنامه‌نگاری را بیش از هر کاری در جهان دوست دارد و بااینکه الان حدودا ۶۵ سال دارد، هنوز دست از دنیای خبر برنداشته است. «محمود مختاریان» برای خبرنگاران و دانش‌آموختگان روزنامه‌نگاری غریبه نیست.

 

کسی که سال‌ها در کیهان کار کرده، به الاهرام مصر رفته، مدتی در انگلستان بوده و به همین خاطر به زبان عربی و انگلیسی مسلط است و سال‌هاست علاوه بر کار خبر، در دانشگاه هم تدریس می‌کند. آقای روزنامه‌نگار در همه حوزه‌های خبر کار کرده و معتقد است خبرنگاری، حرفه‌ای است که «همه‌چیزدان» باشد. خبرنگار و استاد دوست‌داشتنی دانشگاه، در یکی از روزهای گرم تابستان، مهمان مجله مهر شد تا با همان حرارت و شور همیشگی از دنیای عجیب‌وغریب خبر و به قول خودش رسانه سالاری این روزها بگوید.

کتابخانه محله، پاتوق همیشگی‌ام بود
محمود مختاریان» ۶۵ ساله و متولد تهران است. از دوره نوجوانی و جوانی عاشق کتاب خواندن و دانستن بوده و پاتوق همیشگی‌اش، کتابخانه نزدیک خانه‌شان بوده است. «هنوز دیپلم نگرفته بودم که عاشق کتاب خواندن بودم. خانه ما هم در میدان حسن‌آباد بود؛ درست روبروی پارک شهر. پارک شهر هم یک کتابخانه بزرگ داشت. من زیروبم این کتابخانه را بلد بودم و نام تمام غرفه‌ها و کتاب‌ها و جایشان را می‌دانستم. هرکسی هم می‌آمد من را صدا می‌کردند تا راهنمایی کنم؛ تا جایی که مردم فکر می‌کردند من کارمند این کتابخانه هستم به‌جرئت می‌توانم بگویم بعضی کتاب‌های بعضی از غرفه‌ها را تماما خوانده بودم. بیشتر هم روی کتاب‌هایی که خارجی‌ها درباره ایرانی‌ها می‌نویسند، حساس و علاقه‌مند بوم«.

در روزنامه الاهرام هم کار کردم
همین علاقه به مطالعه و کتاب باعث می‌شود که حوالی ۱۸ سالگی، پایش به ابر روزنامه آن روزهای کشور باز شود. «سال ۱۳۴۸ وارد روزنامه کیهان شدم. آن زمان دو تا روزنامه بزرگ در کشور وجود داشت: کیهان و اطلاعات. همان موقع پیش دکتر مصباح زاده که سردبیر روزنامه رفتم. گفت ما چند معیار برای کار در اینجا داریم که مهم‌ترین ان اخلاق است. سه ماه هم اینجا کار می‌کنی بعد از سه ماه می‌گوییم که بمانی یا بروی. تقریبا ۸ سال بخش‌های مختلف روزنامه کار کردم. از قسمت آگهی و تبلیغات گرفته تا بخش توزیع روزنامه. من سه ماه شب تا صبح کار می‌کردم. چون روزنامه باید به سراسر کشور پخش می‌شد.» علاوه بر این هم یک سالی هم به قاهره می‌رود و با «محمد حسنین هیکل» در روزنامه الاهرام همکار می‌شود و مدتی هم در مطبوعات انگلیس کار می‌کند و مدتی هم خبرنگار جنگ ئر در طول هشت سال دفاع مقدس می‌شود و خلاصه از هیچ تلاشی برای سردرآوردن از دنیای خبر دریغ نمی‌کند.

پنج شبانه‌روز در تحریریه خوابیدم
از اولین و لذت‌بخش‌ترین گزارشی که تهیه کرده، ۴۰ سال می‌گذرد؛ وقتی با یک خانواده مستضعف در منطقه خانی‌آباد درباره مشکل مسکن گفت‌وگو می‌کند. خاطرات خوبش از کیهان آن‌قدر زیاد است که هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها بهترین تجربه کاری‌اش را در دوران نوجوانی و جوانی‌ در روزنامه کیهان می‌داند؛ گرچه دردسرهای زیادی را پشت سر گذاشته است:« کیهان یک دانشگاه بود. مدرسه عالی مطبوعات را هم روزنامه‌نگاران این روزنامه ابتدا تاسیس کردند. گذشته از آن، سردبیر کار بلدی هم داشت و کسی مثل «صدرالدین الهی» سردبیر کیهان بود. هزار بار کاغذ خبر یک روزنامه‌نگار پاره و به سطل آشغال انداخته می‌شد تا کار خبر را یاد بگیرد. من خودم بلاهای زیادی به سرم آمده است. یک‌بار یک ویژه‌نامه در روزنامه داشتیم و برای همین پنج شبانه‌روز بود که خانه نرفته بودم. بعد از پنج روز به یک حمام عمومی در لاله‌زار رفتم. همین‌که سرم را روی سنگ‌های گرم کف حمام گذاشتم، خوابم برد. یک‌مرتبه از خواب پریدم و دیدم شب شده و حمام لبریز از آدم است و امکان بلند شدن نیست. دوباره خوابیدم که دیدم یک نفر با پا به من می‌زند و می‌گوید ساعت سه عصر است. من قرار بود نیم ساعت بروم حمام و برگردم اما ۲۴ ساعت طول کشیده بود. به روزنامه برگشتم اما دلیل من کافی نبود و با کلی بدوبیراه اخراج شدم!»

ببخشید «رفرنس» یعنی چی؟!
روزنامه‌نگاری در دوران قدیم فرق‌های بزرگی با الان دارد. دورانی که خبری از گوگل و اینترنت و «کپی پیست» نیست. «یک‌بار تا نیمه‌شب در روزنامه بودم و کار صفحه‌بندی روزنامه تمام شده بود. سه نصفه‌شب متوجه شدم که دو صفحه کم دارم. می‌خواستم سرم را به دیوار بکوبم. یک‌بار دیگر هم درباره مطلبی در روزنامه به مشکل برخوردم. همان موقع به سردبیر زنگ زدم و سوال پرسیدم و در جواب به من گفت: به صفحه ۲۰ رفرنس بده. من معنی کلمه رفرنس را نمی‌دانستم! حالا من یک‌شب از کجا آدمی پیدا کنم که معنی رفرنس را بداند؟ به خانه یکی از همکاران زنگ زدم و گفتم ببخشید مزاحم شدم معنی کلم رفرنس را می‌خواهم که به من کلی فحش و بدوبیراه گفت و گوشی را قطع کرد. گوگل و اینترنتی هم برای جست‌وجو کردن وجود نداشت. بالاخره با بدبختی معنی واژه را فهمیدم و کار را انجام دادم.»

بالا و پایین روزنامه‌نگاری؛ از بهبود دختر سرطانی تا درگیر شدن با پلیس
شیرین‌ترین خاطره کاری‌اش متعلق به یک دختر سرطانی است. «یادم هست یک‌بار خبری درباره یک دختر جوان در روزنامه چاپ کردیم که بیماری سرطان دارد و باید برای مداوا به خارج از ایران برود. آن موقع هنوز محک هم در ایران نبود. کم‌کم با همین خبر و کمک‌های مردم به خارج از کشوررفت و مداوا شد و با یک جعبه شیرینی به دیدن ما آمد و هنوز در زندگی به شیرینی آن شیرینی، شیرینی نخورده‌ام.» البته در کنار این شیرینی، بعضی خبرها هم برا او مشکل‌ساز می‌شوند. «یک‌بار هم خبری علیه یک افسر پلیس چاپ کردیم که در فرودگاه فردی را کتک زده بود. فردای همان روز به فرودگاه رفتم. آن موقع هم کارت ملی نبود و کارت خبرنگاری‌ام را نشان دادم. افسری که مسئول چک کردن بود، روزنامه را از جیبش درآورد و به من نشان داد و پرسید کسی که این خبر را علیه من کار کرده می‌شناسی؟ فهمیدم همان فرد است. پرسیدم با او چکار داری؟ که بعد از کلی فحش دادن، گفت: اگر ببینمش می‌کشمش! گفتم: خودم هستم. تا این را گفتم رنگش پرید. به او گفتم عین این ماجرا را بنویس. نوشت و بالاخره به من اجازه رفتن داد و بعدا هم نوشته‌های خودش را در روزنامه کار کردیم.»

وقتی دولت‌ها تسلیم رسانه‌ها می‌شوند!
خودش بی‌مقدمه شروع می‌کند و به عادت معلمی‌اش از وضع دنیای شگفت‌انگیز خبر و رسانه می‌گوید. از اینکه اینترنت و شبکه‌های مجازی، دنیای ما را دگرگون کرده‌اند تا جایی که به‌جرئت می‌توان گفت ما در عصر «رسانه سالاری» زندگی می‌کنیم. «شبکه‌های اجتماعی ظرف پنج سال گذشته رسانه‌های جهان را به‌اندازه ۵۰۰ سال متحول کرده‌اند و مثل یک طوفان هستند که شما اگر در و پنجره را هم ببندید باز وارد می‌شود. این رسانه مجازی اخلاق و رفاقت و چهارچوب ندارد و همین رسانه کارهای بزرگی کرده است. اردوغان را همین شبکه‌های مجازی نجات داد! برای مثال فیس‌بوک تمام رسانه‌ها را متلاشی کرد. همین‌الان یک میلیارد و ۲۰۰ نفر در فیس‌بوک عضو هستند و سه میلیارد و ۲۰۰ هزار نفر در اینترنت آنلاین است. یا در همین لحظه گوگل سه هزار خبرگزاری را در لحظه آنلاین می‌کند. هفته گذشته در یک روز ۱۱۲میلیارد ایمیل در جهان جابه‌جا شد. ما الان رسانه سالاری داریم و تمام دولت‌ها الان تسلیم این شرایط جدید هستند. مثلا اگر من در نشریه‌ام درباره لباس‌های المپیک می‌نوشتم، سریع علیه من ادعای جرم می‌شد؛ اما همین قضیه وقتی به تلگرام و اینستاگرام کشید، مسئولان تسلیم آن شدند. یا درباره ماجرای بخیه در اصفهان فکر می‌کنم درمجموع ۱۰میلیون کامنت داشت و خیلی سروصدا کرد. این در حالی است که درباره سریال آقای مدیری که درباره پزشکان بود، هفت هزار پزشک قصد تجمع علیه این مجموعه تلویزیونی را داشتند.»

من سی‌ان‌ان می‌خواهم
آن‌قدر در کار روزنامه‌نگاری استخوان خرد کرده که حالا به قول خودش در ۲۴ ساعت می‌تواند روزنامه‌نگار حرفه‌ای را از غیرحرفه‌ای تشخیص دهد. « اگر فقط یک ساعت با یک سردبیر کار می‌کردم می‌فهمیدم که او این روزنامه را زمین می‌زند یا بالا می‌برد. یک‌بار پیش سردبیر «یوم یوری» ژاپن رفتم و از او درخواست کردم به من وقت بدهد. با کلی اصرار توانستم یک دقیقه وقت بگیرم. ژاپنی‌ها در بین آسیایی‌ها خود را تافته جدا بافته می‌دانند و به همین راحتی وقت ملاقات نمی‌دهند. تنها سوالی که از او پرسیدم این بود: کار شما اینجا چیست؟ که در پاسخ من گفت: من دو هزار و ۷۰۰ نفر خبرنگار دارم در هفت طبقه و در ۵۰ نقطه جهان نمایندگی دارم. با شبکه زلزله‌نگاری ژاپن هماهنگ هستم و دو دقیقه زودتر خطر زلزله را هشدار می‌دهم. کار من فقط طراحی دو صفحه روزنامه است؛ اما با همین در ژاپن امپراتوری می‌کنم؛ هر زن و مرد ژاپنی روزانه ۴۵ دقیقه روزنامه می‌خواند. یا سی‌ان‌ان ۳۰ میلیون مخاطب در ثانیه دارد و اهرم کلیدی آمریکاست که رئیس‌جمهور آمریکا هم گفت آن‌قدر که سی‌ان‌ان به من می‌آموزد، سیا به من نمی‌آموزد. حتی حسن نصرالله در مصاحبه با این شبکه، وقتی مصاحبه‌کننده به او گفت تو موشک‌هایی با برد هزار می‌خواهی در جواب گفت: من هیچ‌کدام از این‌ها را نمی‌خواهم. من سی‌ان‌ان می‌خواهم! من می‌خواهم با جهان حرف بزنم.»

هیچ‌وقت صندلی نداشتم!
تقریبا ۲۳ سالی هم می‌شود که وارد کار تدریس می‌شود و کسانی که دانش‌آموخته روزنامه‌نگاری باشند بعد از نام او سریع «فتوژورنالیسم» را به یاد می‌آورند. «من در لندن بیشتر در نشریات کار صفحه‌آرایی روزنامه را انجام می‌دادم. در آنجا هم کسی را داشتیم که به ما ویرایش عکس یاد می‌داد. به همین خاطر من به‌خوبی این کار را یاد گرفتم. درنتیجه هم در فتوژورنالیسم حرفه‌ای شدم هم در صفحه‌آرایی و اعتقاد من این است که ما اول دیدنی هستیم بعد خواندنی. برای همین هم در دانشگاه همین درس را تدریس کردم. من در کیهان و ایرنا و ۱۲ روزنامه دیگر کار کردم. در همه رده‌ها هم در همه روزنامه‌ها کار کردم و خوشحالیم در این بود که هیچ‌وقت در روزنامه صندلی نداشتم. سر کلاس هم هیچ‌وقت ننشستم و هیچ‌وقت صندلی نداشتم!»

 

وقتی پای درسش می نشینی او فقط درس نمی دهد.
در تک تک کلمات و جملاتی که برای انتقال مفاهیم به شاگردانش انتخاب می کند یک باور و یک تجربه نهفته است که آن را عاشقانه انتقال می دهد.

باور ، در جمله بندی های او برآیند یک عمر تجربه اش در عالم روزنامه نگاری است.

تجربه ای از کار روزنامه نگاری در توکیو در ژاپن گرفته تا انگلستان، آمریکا و حتی مصر.

او روزنامه ها و نشریات را خیلی خوب می بیند.

وقتی بخواهد رسانه ای را تجزیه و تحلیل کند چنان متبحرانه عناصر تشکیل دهنده آن را با تمام کارکردشان از هم تمیز می کند که گویی او روزنامه نگار که نه یک جراح تمام عیار است.

من در این باره صحبتى ندارم!
این جمله ای است که خود او از سالها پیش ابداع کرده و در مصاحبه هایش برای سوالات خاص بکار می برد.

جمله ای که خیلی از سیاست مداران امروز اگر بتوانند فقط همین یک جمله کوتاه را در مقابل سوالات بسیاری از خبرنگاران استفاده کنند قطعاً نخواهند مرد اما...

او جملات طلایی بسیاری دارد مثل:
یک روزنامه نگار باید در کنار جسارت، فهم کار خبرى داشته باشد.

روزنامه نگارى شغلى است که بازنشستگى ندارد.

هر کشورى که رسانه قدرتمندى داشته باشد موفق‌تر عمل مى کند.

نشریه استاندارد 80 درصد دیدنی و 20 درصد خواندنی است.


اگر می خواهید حکومت کنید رسانه داشته باشید.

محمود مختاریان خود خود آرزوست.

آرزوی یک روزنامه نگار می تواند تبدیل شدن به استادی چون او باشد.

چند دوره روزنامه نگاری را در کلاس درس او حاضر شدم و تازه فهمیدم از این حرفه هیچ چیز نمی دانم.

تجلیل از چند دهه فعالیت مطبوعاتی استاد محمود مختاریان
مراسم بزرگداشت استاد محمود مختاریان در حوزه هنری تالار سوره برگزار شد.


مراسم بزرگذاشت محمود مختاریان رشته مطبوعات و ارتباطاتبه گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مراسم بزرگداشت استاد محمود مختاریان در روز دوشنبه مورخ ۲۵ اردیبهشت سال ۹۶ در حوزه هنری تالار سوره با حضور استادان دانشگاهی و دانشجویان روزنامه‌نگاری و روابط عمومی و البته حضور استاد محمود مختاریان برگزار شد.

در ابتدای مراسم آیاتی چند از قرآن کریم قرائت شد و سپس همگی برای سرود ملی به پا خواستند و بعد از آن، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات خانم طاهری‌پور به روی صحنه رفت و در ابتدای سخنرانی گفت: این مراسم تجلیل از چند دهه فعالیت مطبوعاتی استاد محمود مختاریان است که در حوزه مطبوعات مشغول هستند. شکل‌گیری این مراسم به دلیل این است که حرفه ارتباطات بسیار در جامعه مهم و تاثیرگذار است و استاد در این حرفه مهم فعالیت می‌کردند.

دانشجویان ما همگی در حال حاضر در عرصه مطبوعات کار می‌کنند و این مراسم برای تقدیر از استاد محمود مختاریان است که در این حوزه فعالیت کردند و ما از وی تجلیل می‌کنیم. چیزی که در تعالیم دینی ما است، بحث تقدیر از عالمان دانش است که در سیره پیامبران آن‌ها را مشاهده می‌کنیم و در گفته‌های پیامبران، مشهود است که دانایان با نادانان یکسان نیستند.

وی افزود: وقتی ما از یک تلاشگر تقدیر می‌کنیم، برای جوانان و دانشجویان ما الگویی است که در عرصه زندگی و کار خود از آن استفاده کنند. ذخایر و سرمایه‌های جامعه به نفت نیست بلکه به جوانانی است که در آن جامعه رشد می‌کنند.

در بخش دوم از مراسم، دکتر حسن بشیر سخنرانی را آغاز کرد و گفت: من باید بسیار تشکر کنم از دانشگاه سوره و حوزه هنری برای برگزاری این مراسم، علی‌الخصوص برای بزرگداشت استاد صاحب نظر، استاد محمود مختاریان که برای جامعه علمی ما بسیار تلاش کردند.

بشیر ادامه داد: در این یازده سالی که از انگلیس برگشتم متوجه اخلاق بی‌نظیر، صداقت، تجربه بی‌نظیر و عمق نظر برای انتقال تجربه و تواضع بی‌نظیر وی شدم.

وی افزود: خیلی از بحث‌ها در ارتباطات، رسانه و در فضای مجازی مطرح شده و همه سخنان من نه سیاسی و نه جناحی است ولی مشارکت مردمی یک آگاهی، توانمندی و گفتمان است و فقط شعار نیست و این تقسیم قدرت میان مردم و حکومت است.

بشیر در ادامه بیان کرد: عصر ارتباطات، عصر فضای مجازی و معناها است. کارکردهای قبلی رسانه‌ها کاملا فرق کرده است و اینکه گفتمان‌سازی در تسخیر افکار عمومی تأثیر دارد و منجر به پاسخگویی می‌شود.

در ادامه دکتر روشن، رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه سوره اظهار داشت: برای اینکه جامعه را اندازه‌گیری کنیم که چه اندازه عقلایی است باید ببینیم چه کسانی صدرنشین جامعه هستند.

وی افزود: از اینکه امروز از یکی از استادان فرهیخته تکریم به عمل می‌آید. بسیار خوشحال هستم. دانشمندان بزرگی را می‌شناسیم که در برخی اوقات در فقر به سر می‌بردند و بعد از آن، افراد دیگر از دستاوردهای آنان استفاده کردند.

روشن بیان کرد: من آمده‌ام تا بگویم از همکارانم تشکر می‌کنم که باعث می‌شوند چرخ دانشگاه سوره بچرخد. خواهشی که از شما دارم این است که؛ باید تا می‌توانیم بر این بحث کار کنیم که عالمانی تربیت کنیم که اخلاق فرهنگی خوبی داشته باشند و آن‌ها را تحویل جامعه بدهیم.

بعد از آن، دریک پنل از استادان خواسته شد تا خاطراتی را پیرامون استاد محمود مختاریان بیان کنند: سپس فرید قاسمی پیرامون اظهارات خود درباره محمود مختاریان اظهار داشت: استاد محمود مختاریان در هر نشریه ای که بود این نقش را داشتند که در بزنگاه به داد محتواها می‌رسیدند و اگر به موقع نمی‌رسید مشکلات عدیده‌ای در آن نشریه به وجود می‌آمد. ایشان ایستاده و رونده همه جا را در نظر داشت و حتی خطایاب بود و در ظاهر مسئولیت شکل را بر عهده داشت در حالی که از محتوا غافل نبود. فهم کارمندی نداشت و باور حرفه‌ای داشت که باعث می‌شد مراقب همگان باشد.

بعد از آن، امیدعلی مسعودی پیرامون استاد حمود مختاریان بیان کرد: محمود همیشه هوای ما را داشت و برای ما آرامش بخش بود.

بعد از آن صدیقی افزود: من با استاد مختاریان از سال 51 اشنا شدم. ایشان جویا و پویا بودند. همواره و همیشه یک پوشه مفصلی از نشریات داخلی و خارجی همراه خود دارد. سوگند می‌خورم که کارآفرین و کارساز است. وظیفه‌مند و وظیفه‌ساز است، با هم یک دوره طلایی بودیم. سوگند می‌خورم از کلاس که بیرون می‌آییم، تعداد شاگردانی که دور او جمع می‌شوند. بیشتر از من است. در کلاس هم‌افزایی ایجاد می‌کند. این‌ها فقط بخشی از ویژگی‌های اوست.

بعد از آن، در یک پنل از استادان خواسته شد تا خاطراتی را پیرامون استاد محمود مختاریان بیان کنند: سپس فرید قاسمی پیرامون اظهارات خود درباره محمود مختاریان اظهار داشت: استاد محمود مختاریان در هر نشریه‌ای که بود این نقش را داشتند که در بزنگاه به داد محتواها می‌رسیدند و اگر به موقع نمی‌رسید مشکلات عدیده‌ای در آن نشریه به وجود می‌آمد. ایشان ایستاده و رونده همه جا را زیر نظر داشت و حتی خطایاب بود و در ظاهر مسئولیت شکل را بر عهده داشت در حالی که از محتوا غافل نبود. فهم کارمندی نداشت و باور حرفه‌ای داشت که باعث می‌شد مراقب همگان باشد.

بعد از آن، امیدعلی مسعودی پیرامون استاد محمود مختاریان بیان کرد: محمود همیشه هوای ما را داشت و برای ما آرامش‌بخش بود.

بعد از آن صدیقی افزود: من و استاد مختاریان از سال ۵۱ تاکنون آشنایی دارم. ایشان جویا و پویا بودند. همواره و همیشه یک پوشه مفصلی از نشریات داخلی و خارجی همراه خود دارد. سوگند می‌خورم که کارآفرین و کارساز است. وظیفه‌مند و وظیفه‌ساز است. با هم یک دوره طلایی بودیم. سوگند می‌خورم از کلاس که بیرون می‌آییم، تعداد شاگردانی که دور او جمع می‌شوند، بیشتر از من است. در کلاس هم‌افزایی ایجاد می‌کند. این‌ها فقط بخشی از ویژگی‌های اوست.

در ادامه ‎یونس شکرخواه پیرامون محمود مختاریان تصریح کرد: آقای مختاریان در واقع علاوه بر نکاتی که صدیقی گفتند، فکر می‌کنم یک حرفه‌ای تمام عیار است که واقعا تعارف نیست و همه می‌فهمند من چه می‌گویم. ایشان یک جمله کلیدی داشت؛ می‌گفتند: روزنامه انگار قرار نیست به کرج هم برسد. این یعنی خیلی دیر شده است.

وی ادامه داد: استاد مختاریان مولد است پر از امید. یک حرفه‌ای چاره‌ای جز مولد بودن ندارد. آقای مختاریان بلد است اینکه چه طور گزارش بسازد، کار بسازد، تولید کند. ‎بخش سوم مصرف چیزی است که ساخته است. از او مخاطب‌گراتر ندیده‌ام، به سرعت بلد است سوژه را به گزارش ببرد.

‎شکرخواه افزود: بخش چهارم درباره او اینکه هر تجربه‌ای که در مطبوعات شما می‌گویید او بلد است؛ درباره او گزارش کنید، بنویسید و تولید کنید. محمود هویت‌ساز است و این خیلی ارزشمند است .

سپس مجید رضائیان در این باره گفت: یک مثلث در ذهنم هست و باید او را با این مثلث شناخت: تجربه، علم و رفتار حرفه‌ای. در بحث تجربه در روزنامه ما از متن به معنا می‌رسیم و گاهی بدون حرف از تصویر. این تصویر چگونه قرار است، معنا شود. گرافیت مطبوعاتی یک وجه از مختاریان است. او در معنا دادن به نشانه‌گذاری‌ها هم ایده و حرفی برای گفتن دارند. محمود مختاریان را فقط نباید با روزنامه شناخت بلکه با تمام نشریات و مطبوعات شناخت.

وی در پایان گفت: استاد مختاریان در این ۵۰ سال با دو طایفه پله‌ای و آسانسوری کار کرده است. در این ۲۵ سال اخیر به شاگردپروری مشغول شد. او سعی داشت آنچه در مصر، آمریکا، انگلیس و ایران همراه داشته به جوانان منتقل کند. او به جای جای ایران سفر کرده است. وی از آگهی و توزیع شروع کرد. این باعث شد از سوالات دانشجویان درمانده نباشد. دانشجویانی که در جست‌وجوی معنای روزنامه‌نگاری ایرانی هستند باید به سراغ معناگرایی بروند و سراغ پیشکسوتانی مانند مختاریان بروند.

در نهایت هم از استاد محمود مختاریان به پاس ۴۵ سال فعالیت مطبوعاتی تجلیل شد.

 

محمود مختاریان
من فکر می‌کنم اصولا بعضی آدم‌ها هستند که «راهنما» باشند؛ هستند که بودنشان تشخیص «سره» از «ناسره» باشد؛ هستند که بودنشان ما را اندکی «فروتن» کند در راهی که می‌رویم؛ در راهی که در آن قدم بر می‌داریم.


فرقی هم نمی‌کند این راه کدام است یا مثلا حوزه اش چیست: سینماست یا تئاتر، هنر است یا سیاست، اقتصاد است یا فرهنگ. من تجربه یکی از اینان را در حوزه روزنامه نگاری برایتان بازگو می‌کنم؛ تجربه‌ای که فراتر از تجلیل از یک «نام»، می‌تواند نشانگر یک «راه» برای ما باشد: هم امروز و هم فردا...


نمی‌دانم چقدر با نام محمود مختاریان آشنایی دارید؛ مرد آرام و فروتنِ روزنامه نگارِ ما که باید او را بشناسید تا بتوانید او را در میان سایرین تشخیص دهید. اتو کشیده و عصا قورت داده نیست، فکر نمی‌کند آسمان دهان باز کرده و یکی چون او را تحویل ما داده، آرام و قرار ندارد و از همه مهم‌تر با مقوله‌ای به نام «پشت میز نشینی» اساسا بیگانه است و نمی‌داند این کلمه چطور و از کجا پایش به روزنامه‌نگاری ما باز شده است.


اینها را که می‌گویم درباره یک تازه کار نیست! درباره مردی است که حداقل 40 سال است به صورت مستقیم و عینی کار روزنامه نگاری می‌کند و این 40 سال اما «غره»‌اش نکرده است به کاری که می‌کند. با اینکه هم درسِ روزنامه نگاری در دانشگاه می‌دهد و هم بی شمار کارگاه و کلاس درباره فتوژورنالیسم، چاپ و گرافیک و صفحه‌آرایی در کارنامه‌اش دارد، حرجی بر خیلی‌ها از جمله بسیاری از روزنامه نگاران ایران نیست که «احیانا» او را نشناسند چرا که او به مانند خیلی‌ها اهل سر و صدا نیست؛ گوشه‌ای نشسته و کارش را می‌کند، درست مثل یک آدمِ حرفه‌ای. حتما باید به همکارانش در تحریریه‌ها و شاگردانش در کارگاه‌ها و دانشجویانش در دانشگاه‌ها حسادت کرد که چون اویی را در کنارشان دارند؛ اویی که سال‌ها با «مهدی سمسار»، «ذبیح‌الله منصوری»، «مجید دوامی» و خیلی‌های دیگر کار کرده و چه تجربه ها که در چنته ندارد. گذر سال‌ها و نشستن گرد پیری بر چهره‌اش هم او را از تک و تا نینداخته است: هر روز در پی آموختنِ نکته‌ای تازه بر دانسته‌هایش است، از کنار هیچ رویداد مطبوعاتی و هیچ صفحه اولی به آسانی نمی‌گذرد و از هر ملاتی برای ساختن بنای محکم و اصولی یک روزنامه یا مجله خوب بهره می‌برد. تنها این هم نیست، به واسطه حضور سالیان در کشورهای جهانِ دیگر، این روزها هم اخبار روزانه روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های خارجى به‌ویژه رسانه‌های انگلیسى و عربى را دنبال مى‌کند و از آن‌ها برای انتقال تجربه به دانشجویانش بیشترین بهره را می‌برد.


مهم‌تر از همه اینها اما همان بیگانگی ذاتی‌اش با مقوله‌ای به نام «میز» است؛ تقریبا هیچگاه او را پشت میز نمی‌بینید، نه آرام دارد و نه قرار: او یک مدیر واقعیِ تحریریه است با تمام مختصات آن. در تمامِ لحظاتِ روز، حواسش به مراحل تایید نهایی همه صفحات هست و مسیر تحریریه تا فنی را شاید صد بار در طول روز می‌پیماید: بدون خستگی زیرا اساسا خستگی برای او تعریفی ندارد و او با این مقوله از اساس بیگانه است. همه اینها را بگذارید در کنار شخصیتى دوست داشتنى، جذاب و شوخ طبعش که او را به یکی از جذاب‌ترین روزنامه‌نگاران پیشکسوت زمانه ما بدل ساخته است. فراتر از نامِ «محمود مختاریان» اگر بنگریم، ویژگی‌هایی که شرحش رفت، به نظر، همان گمشده این روزهای ما در ساحتِ روزنامه‌نگاری است: ساحتی که فروتنی در آن در حالِ رنگ باختن است و «پشت میز نشینی» و «فخر فروشی» در حال پر رنگ‌تر شدن. محمود مختاریان و زندگی و زمانه‌اش، برای ما درس‌ها دارد: اگر بیاموزیم... (پژمان موسوی، منبع: ویژه‌نامه کرگدن روزنامه اعتماد)



 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  اهمیت توسعه ارتباطات نوآورانه


  استقبال از شکست: چرا ما خجالت می‌کشیم اما نباید


  مدیریت رشد سریع کسب‌وکار


  روابط‌عمومی در زندگی یک برند


  استفاده نادرست از ابزارهای ارتباطی در محل کار: یک مشکل جدی


  اخبار ممنوعه


  مدیریت رشد سریع کسب‌وکار: 13 نکته برای گسترش استراتژیک


  کالیبراسیون روابط‌عمومی


  استراتژی‌های کلیدی برای بهبود خدمات مشتری کسب‌وکار


  رازهای روابط‌عمومی


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد