شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- در ابتدای این مقال روز روابط عمومی را به فعالان این حوزه تبریک عرض میکنم. نوشتن برای بزرگداشت این روز بیتعارف سخت و صعب است. میدانی که همه مفهوم روابط عمومی را میدانند. میدانی که همه روی کاغذ دوست دارند در هر مجموعه ای چیزی به نام روابط عمومی وجود داشته باشد. روابط عمومی عنوان شیک و باکلاسی است که خیلی از نهادها و ادارات و سازمانها دوست دارند تابلویی با این عنوان بر بالای درب ورودی یکی از اتاقهایشان نصب شده باشد.
حتی در بخش خصوصی هم شاهد توجه مدیر عامل و کارگزینی و مدیر اداری به پیش بینی روابط عمومی در چارت فرضی یک شرکت هستیم. عنوان پر طمطراق روابط عمومی در گوش ما جا خوش کرده است. لابد روزانه این نام خاص را بسیار میشنویم. رادیو را روشن میکنی، میشنوی که روابط عمومی فلان نهاد این خبر یا آن خبر را تایید یا تکذیب و رد کرده است. تلویزیون را روشن میکنی، متوجه بیان مطالبی به نقل از این یا آن روابط عمومی این یا آن وزارتخانه یا سازمان میشوی.
عنوان خوش آهنگ روابط عمومی در رسانه های مختلف هم قابل رصد هست. نقل است که روابط عمومی باید تلاش کند تا هر جا هست را تبدیل به یک مجموعه شیشه ای بکند تا از برون درون و از درون برون مشهود باشد، تا افکار عمومی در جریان عملکرد و دستاوردهای آن مجموعه باشد، تا مسئولان و ابواب جمعی آن مجموعه در جریان بازخورد رفتار و کردار و پندار خود باشند. این نقل را دوباره بخوانید. آیا در اطراف ما یک روابط عمومی موفق در شیشه ای کردن حائل های میان یک اداره و مردم وجود دارد؟
به عنوان یک فعال در عرصه روابط عمومی بگذارید کمی خود انتقادی کنم. یک فعال روابط عمومی چه دغدغه هایی دارد؟ اصلاً باید دغدغه داشته باشد یا نه؟ اصلاً چرا باید دغدغه داشته باشد؟ لابد یک روابط عمومی خوب گوش جان به دستورات رئیس و مدیر و مدیر عامل و صدر اداره اش می سپارد و به موقع برابر نظر وی در حوزه های مختلف به خصوص در بحث تبلیغات و علی الخصوص در حیطه نصب بَنر و نشر اطلاعیه تسلیت و تبریک فعالیت میکند. یک روابط عمومی خوب ساکت و بله قربانگو هست و بس.
یک روابط عمومی خوب باید هواشناس خوبی باشد. هدف جلب رضایت رئیس است و بس. رئیس هر نظری دارد همان است. سازمان محترم است و رئیس محترم تر. همکاران روابط عمومی بنده را ببخشند. این طنز تلخ را بسیاری از ما با تمام وجود درک کرده ایم. روی کاغذ در هر سازمان و اداره و نهادی شرح وظایفی عالی و مترقی برای روابط عمومی در نظر گرفته شده است ولی در عمل حرف حرف رئیس است. باید رئیس مرکز تصاویر باشد باید نام و نشان رئیس در بحث اطلاع رسانی پر رنگ باشد.
در یک سازمان همه خوبند اما رئیس خوبترین است. روابط عمومی رئیس محور درد مشترک بسیاری از روابط عمومی های سرزمین ماست. رخصت بدهید کمی هم به انتقاد از روسا بپردازم. کاش روسا و مدیران و فرادستان هر نهاد و سازمانی دقت لازم را در توجه به مفهوم روابط عمومی داشتند. کاش باور داشتند که نیروی فعال در روابط عمومی باید به تنویر افکار عمومی در باره مجموعه تحت امر جناب رئیس بپردازد. تنویر افکار عمومی در باره یک اداره به خودی خود تنویر افکار عمومی در باره جناب مدیر را در پی دارد.
ولی عکس آن متاسفانه تاثیری نامطلوب در افکار عمومی بر جا میگذارد. این تاثیر منفی به راحتی زدودنی نیست. یک رئیس موفق باید یک روابط عمومی منتقد داشته باشد. وجود روحیه انتقاد در روابط عمومی حرکتی موثر در تقابل با روحیه چاپلوسی و ریاکاری در هر نهادی است. روابط عمومی خوب یک روابط عمومی ناقد است. رئیس باید با گوش جان نقدشنو باشد. در این صورت میتوان سازمان تحت امرش را بهتر و مطلوبتر مدیریت کند. در این صورت جایگاهش در افکار عمومی هم مثبت ارزیابی خواهد شد.
کاش نگاه به روابط عمومی نگاه به یک آچار فرانسه نباشد. کاش در هر مجموعه ای روابط عمومی محرم مسایل اداری و مدیریتی شمرده شود. کاش روابط عمومی جایگاهی بدور از شعار در نشستها و جلسات داشته باشد. میدانم که میدانید روی کاغذ همه چیز به نفع روابط عمومی است. ولی درد در وادی عمل است. در عمل شاهد انواع محدودیتها برای روابط عمومی هستیم. نگاه باری به هر جهت به روابط عمومی نگاهی نسبتاً رایج است. کاش روزی روزگاری این نگاه کم رنگ و کم رنگتر شود.
درد بزرگتر در این فضای پر از شعارهای خوب برای بزرگداشت روابط عمومی عدم ارتباط روابط عمومی ها با هم برای درمان دردهای شان هست. می دانم که می دانید انواع تشکلها و انجمن ها برای فعالان روابط عمومی ایجاد شده است. حتی میدانم تعدادی جشنواره هم برای روابط عمومیها فعال هستند. سوالم این است که آیا همه بضاعت روابط عمومیها همین چند تشکل و انجمن و جشنواره است؟ طوری دیگر سوالم را مطرح میکنم؛ آیا تمام روابط عمومیهای کشور حضوری واقعی در این بضاعت دارند؟
کمی آهسته و از سر احتیاط عارضم که دردمندانه معتقدم روابط عمومیها کمی تا قسمتی تهران زده شدهاند. تعجب نکنید. وقتی به عنوان یک شهرستانی اخبار حوزه روابط عمومی را مطالعه و پیگیری میکنم، با حسرت متوجه میشوم انگار کمی تا قسمتی حال روابط عمومی در پایتخت خوب خوب است. انگار نه انگار در شهرستانها هم ادارات و نهادها و سازمانها دارای پست و اتاق و جایگاهی به نام روابط عمومی هستند. با حسرت از برگزاری انواع کارگاهها و همان جشنواره ها و انجمنها و تشکلها در تهران با خبر میشوم.
با حسرت و آه کشان آرزو میکنم کاش فعالان قدرقدرت حوزه روابط عمومی در تهران گوشه چشمی به سربازان روابط عمومی در شهرستانها میداشتند. در دیار ما اثری از رسانه های اختصاصی حوزه روابط عمومی نیست. خدا پدر شبکه های اجتماعی و عالم اینترنت را بیامرزد که کمی تا قسمتی این خلا را پوشش میدهد. در دیار ما اثری از کتابهای حوزه روابط عمومی نیست. کتابخانه های عمومی هم میلی به داشتن قفسهای برای این قبیل آثار ندارند.
کاش گاهی نشستی برای روابط عمومیها در تهران پیش بینی میشد.تا مشکلات مطرح میشد. از حال و هوای هم با خبر میشدیم. کاش این نشستها در مراکز استان قابل برگزار شدن بود. کاش همه آن چیزهایی که در باره روابط عمومی روی کاغذ خوب و خوش و با کلاس و جذاب است در عمل هم همانگونه بود که باید میبود. امید روزی روزگاری روابط عمومی منتقد بتواند قد بکشد و در حوزه تنویر افکار عمومی و اطلاع رسانی کاری کارستان بکند. آمین.
|