شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- «فرهنگ سیاسی Political Culture» که در گردهمایی سال 1973 برخی اندیشمندان کشورهای صنعتی در بروکسل به میان آمد و قرارشد که نظر استادان علوم سیاسی و حکومت و نیز اصحاب نظر و تجربه استعلام و در نشست بعدی (سال 1975) بررسی و نتیجه گیری شود موضوعی است که از دو قرن پیش مطرح بوده است .«سیدنی وربا» نیز در کتاب خود آن را توصیف و تفسیر کرده است.
در اجرای تصمیم نشست سال 1973 اندیشمندان، کسب نظر و بررسی هایی در سراسر سال 1974 در جوامع مختلف پیرامون «فرهنگ سیاسی دررابطه با دمکراسی» بعمل آمد که ماحصل نظرات در نشست ماه ژانویه سال 1975 بررسی و نتیجه گیری شد و نتیجه به صورت یک اعلامیه ده صفحه ای انتشار یافت که خلاصه آن از این قرار است:
"فرهنگ سیاسی با فرهنگ عمومی متفاوت است، اما نمی تواند از آن جدا باشد. در یک جامعه، نخبگان بدون احترام و رعایت فرهنگ سیاسی توده ها که همانا ذهنیات و انتظارات ایشان از دولت (قوای سه گانه دمکراسی بعلاوه رسانه ها) و هرگونه تغییر است نخواهند توانست برای مدتی طولانی به حاکمیت سیاسی و فکری خود برآن جامعه ادامه دهند.
برای ثبات و استواری یک دمکراسی و خلل ناپذیر بودن آن، رعایت فرهنگ سیاسی توده مردم (اکثریت جامعه) لازم و ضروری است و فرهنگ سیاسی یک جامعه برگرفته از همه ارزشهای بنیادی، باورها، عواطف، حساسیت ها و سطح دانش و آگاهی های آن جامعه است و هر اقدام دولت ـ دولت منتخب (دمکراتیک) ـ بدون عنایت به فرهنگ سیاسی اکثریت جامعه با شکست رو به رو می شود و این شکست به خاطر مقاومت مردم به پذیرفتن آن است که با ذهنیاتشان همخوانی ندارد. مردم هر جامعه هر فرضیه مغایر ذهنیات خود را ایدئولوژی وارداتی تلقی می کنند و در پذیرفتن آن اکراه خواهند کرد.
تغییر فرهنگ سیاسی یک جامعه، یکشبه صورت نخواهد گرفت و گاهی یکی ــ دو نسل طول می کشد تا ذهنیات و انتظارات و عادات مردم با وضعیت تازه خوی بگیرد.
بنابراین، در کشورهای تازه به #دمکراسی رسیده، کیفیت رئیس دولت در حفظ ثبات و اصول دمکراسی و رعایت قانون اساسی نقش حیاتی دارد و کاری است که از دست هرکس بر نمی آید.
بررسی تاریخچه روند دمکراسی در دو قرن اخیر ثابت کرده است که اگر سیاست های رئیس یک دولت پس از انتخاب شدن خلاف آن باشد که مردم انتظار داشته اند و قبلا به آنان وعده داده شده بود بی نظمی، و ناآرامی به دنبال خواهد داشت و ناآرامی ممکن است مسبب ناهنجاری های متعدد شود که شکست دولت و درنتیجه کشور خواهد بود.
مطالعات دو قرن گذشته همچنین ثابت کرده است که اگر در جایی حتی یک اصل از قانون اساسی کشور نقض و یا نادیده گرفته شده بی اعتنایی و نقض سایر قوانین (قوانین موضعه پارلمان) و ضوابط دیگررا به دنبال داشته و نقض قانون در یک جامعه باعث رواج فساد و تباهی و نهایتا زوال جامعه و پای به قهقهرا گذاردن خواهد بود.
برای شناخت فرهنگ سیاسی یک ملت باید انسان شناسی (آنتروپولوژی)، روانشناسی و تاریخ آن ملت را دقیقا مطالعه، تحلیل و بررسی کرد و دید که چگونه و با اتخاذ چه تدابیر می شود در مدت کوتاه تری فرهنگ سیاسی مردم آن جامعه را تغییرداد و اصطلاحا به «روز» کرد. برای اجرای هر تغییر، نخست باید دید که آیا آن جامعه آماده قبول یک ایدئولوژی تازه و یا تغییر مورد نظر است؟. به عبارت دیگر برای این کار به حد کافی «رسیده» است و گرنه، میزان خام بودن آن چقدر است.".
در قرن 20 سیاستهای خارجی قدرتهای وقت بدون توجه به این اصول دست به تغییر ساختار حکومتی و نظام سیاسی ــ اقتصادی بعضی کشورها زدند که این جوامع هنوز از مشکلات ناشی از آن و ناآرامی ها و بی نظمی ها خارج نشده اند. فرهنگ سیاسی یک جامعه به همان استحکام آداب و رسوم و مدنیت (فرهنگ ملی) آن جامعه است و تغییر آن به زمان، آموزش و تدبیر فراوان نیازمند است.
|