شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- دانیل کانمن Daniel Kahneman، روانشناس، فعالیت مغز را به دو نظام مکمل طبقهبندی میکند: تحلیلی و غریزی. تمامی رفتارهایی که نیاز به برنامهریزی، تفکر منطقی، پیشبینی و کنترل و نظارت دارد در بخش کرتکس پیشانی پردازش میشود.
کارولین وب Caroline Webb، اقتصاددان انگلیسی و نویسنده کتاب «یک روز خوب کاری» نام این نظام را «ارادی یا غیر خودکار» گذاشته است. او میگوید واکنشهای غریزی ما را هدایت میکنند ولی از آنجا که قادر به پردازش همزمان اطلاعات نبوده و به آسانی منحرف میشوند، عملکرد الزاماً مطلوبی ندارند.
سیستم غریزی فرد به محض رویارویی با وضعیت دشوار دچار آشفتگی شود. این سیستم رشتهای از رفتارهای خودکار را در مغز ثبت کرده و بر خلاف سیستم تحلیلی، به جای تفکر آگاهانه از اطلاعات از پیش موجود استفاده میکند.
هنگامی که موقع رانندگی همزمان با مسافران همراه صحبت میکنیم، زمانی که از خانه خارج میشویم چراغها را خاموش میکنیم، در را میبندیم و کلید را میچرخانیم و در عین حال به روزی که آغاز میشود فکر میکنیم، این سیستم خودکار و غیر ارادی مغز ماست که سکان رفتارهایمان را در دست گرفته است.
کارولین وب توصیه میکند: هنگام رویارویی با یک مسأله مهم باید بخش تحلیلگر مغز یا سیستم ارادی را وارد عمل کرد. سیستم غیرارادی مغز انسان هنگام مواجهه با یک انتخاب دشوار خود را تحمیل میکند و با تمام قوا سعی میکند به هر طریقی راه را برای تصمیمات خود هموار کند.
این امر به این معناست که مغز ما همیشه وسوسه میشود سادهترین راه حل، و نه الزاماً بهترین را، برگزیند. کارولین وب پیشنهاد میکند برای جلوگیری از دخالت سیستم خودکار مغز از پنج تلهای که این بخش مغز سر راه انتخاب و گزینش افراد قرار میدهد پرهیز شود:
تله اول: بخش خودکار یا غریزی مغز در جستجوی شواهدی است که باورهای فرد را به تائید برساند و آنها را مورد پرسش قرار ندهد. این بخش به طور خودکار شک، ابهام و پیچیدگی را برطرف میکند و مهر تائیدی بر باورهای پیشین میزند.
تله دوم: مغز انسان به شدت تحتتأثیر آخرین اطلاعات دریافتی است، از ریسک کردن فرار میکند و همواره آخرین اطلاعات را مد نظر قرار میدهد.
تله سوم: راحتطلبی یکی از ویژگیهای بارز بخش غیرارادی مغز است.سادهترین راه حل برای این بخش بهترین گزینش است. مغز از پیچیدگی فرار میکند.
تله چهارم: هنگامی که فرد با تصمیمی حساس روبروست، سیستم غیرارادی مغزش تلاش میکند خود را با عقیده جمعی همساز دهد. بنابرین چنانچه افرادی که او را احاطه کردهاند نظری در آن خصوص داشته باشند مایل است از همان عقیده تبعیت کند.
تله پنجم: بخش ارادی مغز انسان هنگام تصمیمگیری انتخابهای از پیش موجود در ذهن را بر انتخابهای جدید و مورد آزمون قرار نگرفته ترجیح میدهد.
به طور خلاصه میتوان گفت چنانچه تصمیمگیری در اختیار بخش غیرارادی مغز باشد، عملکرد بخش ارادی مختل میشود و تصمیمگیری بر اساس دادههای از پیش ثبت شده صورت میگیرد. بنابراین آنچه اهمیت دارد این است که هنگام رویارویی با موقعیتی که مستلزم تصمیمگیری است، پیش از هر چیز تعمق و تامل کنیم و مانع از دخالت خودکار بخش غیرارادی مغز شویم.
از سوی دیگر پژوهشگران مدرسه کسب و کار وارتن Wharton در ایالت پنسیلوانیای آمریکا در تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۳ به انجام رساندند به این نتیجه دست یافتند که ۱۵ دقیقه مراقبه آگاهانه پیش از تصمیمگیری باعث تقابل و برخورد بخش ارادی مغز با گرایشهای ریشهدار بخش غیرارادی میشود و میتواند فرد را در تصمیمگیریهای هوشمندانه یاری کند.
در حقیقت مراقبه تمرکز فرد را از تجربیات ناخوشایند گذشته و نگرانی و تشویش از آینده به سوی زمان حال معطوف میکند و همین امر راه ورود کلیشههای فکری را سد میکند.
مراقبه به نقاط مختلف استریاتوم یا جسم مختلط مغز و کرتکس پیشانی فرصت میدهد تا پیامدهای تصمیمگیری را در مغز پردازش کند و به نتایج مطلوبتری برسد.
دکتر مری لیمیا Mary C Lamia روانشناس بالینی و روانکاو انجمن روانشناسان برکلی در آمریکا، می گوید: نخستین انگیزه افراد بر انجام کارها، چه با تأخیر و چه به موقع، هیجانات آنهاست. گرچه به نظر میرسد این افکار هستند که انگیزههای ما را تقویت میکنند، اما در حقیقت آنچه فرد را در انجام کاری تشویق میکند هیجانات اوست.
|