مقدمه
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| از آن جایی که رسم و عادت بر این است که سیاستمداران نمیپذیرند که به دنبال قدرت هستند، این امر به قاعدهای تبدیل شده است که موضوع قانع سازی را زیر عنوانهای مطلوبی مثل روابط بشری، تعلیم حساس، روان شناسی، مدیریتی، مهارتهای رهبری و یا اصول رفتار بشری پنهان میسازند. با این همه عنوان هر چه میخواهد باشد، توانایی برای تاثیرگذاری بر دیگران به صفت مهم و اساس رهبری تبدیل شده است.
بنابراین وقتی از اقناع توسط وسایل ارتباطی سخن میگوییم به شیوههای معمولی اشاره میکنیم که از طریق آنها گونههای مختلف تاثیر به جا گذارده میشود. بنابراین ارتباطات اقناعی: قصد و نیت را با رسانه میآمیزد و دو کلمه اقناع و ارتباطات به اجزایی جدایی ناپذیر تبدیل میشوند.
ماهیت و استراتژی ارتباطی اقناعی
واژه اقناع در شکب مناسب به معنی دخل و تصرف در نمادها است که برای انجام عمل از سوی دیگران طراحی شده است.
اقناع جای زور را میگیرد
کاربرد موفقیت آمیز زور به دو عامل بستگی دارد 1-در اختیار داشتن قدرت کافی برای اعمال زور 2-افراد مطیع قدرت، ضعیف باقی بمانند. سیمای جهان ما چنان است که به دلیل ساختار ارتباط متقابل پیچیده موجود در آن به ندرت کاربرد قدرت میتواند به یک موقعیت منحصر شود. به علاوه ضعیفان اغلب قدرتمند میشوند و یا از خارج کمک میگیرند و به همین دلیل حتی افراد صاحب قدرتی که وسواس در مورد رعایت شیوههای آزاد و دموکراتیک زندگی ندارند. مایلند در صورت وجود یک جایگزین، زور و قدرت را کنار بگذارند. کنار گذاشتن زور به ویه در شرایط کار نیز مطرح است. در این جا معادل زور اقتدا است.
نتیجه نهایی: عدم اطلاعات: اخراج شخصی متخلف از سازمان است که در صورت لزوم با استفاده از زور صورت میگیرد.
طراحی استراتژی ارتباطی
اهداف و مخاطبان
قصد برای ترغیب و اقناع باید با داشتن طرح همراه باشد. در زندگی روزمره، ناخودآگاه طرحهایی را تهیه میکنیم که بنابراین از عناصر موجود در آن آاهی نداریم. با این همه یک پیام گذار ترغیب کننده حرفهای باید طرح کلی اصلی را آماده کند که کلیه عناصر اساسی یک موقعیت ارتباطی را مشخص و تشریح میکند. ما این طرح اصلی را یک استراتژی ارتباطی مینامیم.
این طرح تمام جانبههای ارتباط را به منظور رسیدن به تغییری مطلوب در نگرش و رفتار، هماهنگ و مشخص میسازد. «ادوارد.ال. برنیز» به هنگام صحبت از روابط عمومی، استراتژی را این گونه تعریف میکند خطوط گسترده عمل که فرد در امتداد آن کار خود را انجام میدهد. او همچنین این تصمیمات را چنین برمیشمارد که آیا انجام کار باید مبتنی بر عمل سریع باشد یا فعالیتی تراکمی و طولانی مدت، آیا باید تلاشها را بر تماس مستقیم با رهبران گروه متمرکز کرد و یا تلاش کلی دست زد که هدف آن عامه مردم باشد.
طراحی استراتژی ارتباطی- برنامه
طراحی استراتژی ارتباطی، با برنامهای که محرکها را برای مخاطبی مورد نظر به نمایش میگذارد، تکمیل میشود. از این محرکها به عنوان ابزار تغییر پیامگذار استفاده میشود زیرا هدف او شکل دادن و یا هدایت رفتار به سمتی خاص است. بنابراین حداکثر کنترل را بر محرکها داشته باشد، اما برخلاف کار روان شناسی در وضعیت آزمایشگاهی، پیامگذار با زندگی واقعی سروکار دارد که در آن وضعیت حاوی محرکها گیج کننده و در رقایت آمیز باشد.
اجرا و ارزشیابی و استراتژی ارتباطی
پیامگذار باید در ورای استراتژی به اجرا و ارزشیابی آن نیز توجه کند. اگر میخواهیم بر هدفها دست یابیم باید طرح ماهرانه اجرا شود. این امر مستلزم وجود مهارت سازمانی است که بتواند کل طرح را به وظایفی تقسیم کند که بتوان آن را با افراد خاصی، در زمان مناسب انجام داد. این مهارت اساساً تفاوتی با مهارتهای دیگری که بریا سازمان دادن سایر فعالیتهای مدیریتی لازم است، ندارد. اما مشاوران ارتباطی احتمالاً فاقد استعداد و آموزش در مورد اصول سازمانی و مدیریت هستند.
چستربرگر، متخصص روابط عمومی میگوید که بزرگترین فرصت رای اصلاح و بهبود کار روابط عمومی و افزایش اعتبار حرفهای در مدیریت بهتر عملیات روابط عمومی نهفته گرفته میشود و میتوان از آن در تعیین هدف سود جست.
بگذارید واقعیتها خود سخن بگویند
طرح شناختی نسبت به ارتباطات اقناعی برداشتی با جهتگیری پیامی است. تمایل است که مشکلاتی را که به خاطر کسب اطلاعات ناقص یا غلط توسط فرد یا گروه در نحوه درک انسان به وجود میآید تشخیص بدهیم راه حل این است که تصمیم بگیریم چه حقایق معقولتری به مخاطب ارایه شود. به همین دلیل شعار این طرح این است:
بگذارید واقعیتها خودش سخن بگویند. (جروم) برنیز در کتاب خود تحت عنوان مطالعه تفکر به نتیجه مشابهی میرسد و میگویند: بشر یک ماشین منطق نیست، اما مطمئناً ظرفیت تصمیمگیریها و گردآوری اطلاعات را به شیوهای دارد که ظرفیت فراگیری او را حتی بهتر از آن چه ما انتظارش را داریم، منعکس کند. طرح شناختی همانند طرح محرک- پاسخ به یک مفهوم و بزرگنمایی محرکهاست. بنابراین برای انجام کار نه فقط به یک کلمه یا شعار، بلکه به مجموعهای از حقایق و خط استدلای که مخاطب را متقاعد میسازد، نیاز داریم. در این جا طرحهای شناختی منظم شود یا مجدداً نظام یابد تا پشتیبانی موضع پیامگذار باشد به این ترتیب اجزای حساس و عمل نگرشها به شکلی سودمند در خط شناختی قرار خواهد گرفت.
ارتباط گفتاری
گفتار قدیمیترین شکل ارتباط است. در یونان باستان سخنوری به اوج خود رسیده و جایگاه شایستهای را در زندگی سیاسی اشغال کرد. از آن هنگام به بعد در حالی که اوقات رسانههای چاپی جایگزین سخن و گفتار شده است، ولی بسیاری از مواقع شیوه ارتباط هم چنان شفاهی باقی مانده است از ما درخواست میشود تا گزارشهایی را بر گروههای کلیسایی و جلسات سخنرانی ارسال کنیم. گاهی از ما میخواهند در جلسات تجاری و یا حرفهای سخنرانی کنیم و گاه نیز عدهای سخنرانیهایی میکنند که از طریق وسایل ارتباط جمعی برای تعداد کثیری مخاطب پخش میشود.
طرح انگیزشی
طرح انگیزشی کاری بیش از تشخیص تاثیر مخاطب بر پیام گذار اقناعی انجام میدهد. یعنی این مساله را به عنونا نقطه شروعی برای آزمون عملکرد دو پایه اصلی آموزشی یعنی انگیزهها و پاداشها تلقی میکند. برای انجام این کار این فرض روانشناسی را میپذیریم که تمام رفتارها علتی دارد. بنابراین ما به آن چه پشت نگرشهای یک عضو مخاطب وجود دارد نگاه میکنیم و دلیل داشتن این نگرشها را مییابیم. این دلیل یک انگیزه است و سپس بررسی میکنیم که چگونه ارضای یک انگیزه از طریق پاداش، فرایند یادگیری را تشدید میکند.
استفاده از محرکهای ایجاد انگیزه
هنگامی که انگیزههای مخاطب کشف میشود باید از این اطلاعات استفاده شود. بدیهیترین شیوه این است که جذابیتهایی را در پیامبگنجانیم که با انگیزههای افراد پیوند خواهد خورد پیام گذار باید تکنیک را در ارتباط با ایجاد علاقه مورد توجه قرار دهد سؤال این است که آیا شروع یا پایان یک پیام باید حاوی برانگیزانندهترین موضوعها باشد؟ اگر چه پاسخ کلی قاطع نیست، اما پیام باید در صورت وجود این شک که علاقه اولیه مخاطب کم است، با موضوعهای انگیزشی شروع شود تا حداقل توجه به مخاطب جلب شود.
آن چه قربانی میشود، حفظ تداوم توجه است. اما توجه فقط زمانی زایل میشود که پیام گذار هیچ چیزی برای رسیدن به یک نتیجه گیری ندارد. اگر او بتواند مشخص کند که چگونه نیاز میتواند ارضاع شد، میتواند توجه و علاقه مخاطبان را همچنان جلب کند. انتخاب این که کدام جذابیتها باید مورد توجه و استفاده قرار گیرد نیازمند توجه بیشتری است، انگیزهها در طول زمان ثابت نمیمانند و از نظر نوع و شدت تغییر میکنند بنابراین برای پیامها این مزیت آشکاری است که زمانی در اختیار مردم قرار گیرند که نیازهای مربوط به آن موجود و شدید است.
آسیب پذیری در اقناع
سه موضوع به شکل تنگاتنگی با بررسی شخصیت و اقناع را تعیین میکنند. اولین مورد مفهوم فرویدی مکانیزم دفاع از خود را بررسی میکند. دومین مورد تفاوتهای میان افراد را با توجه به توانایی متقاعدکنندگی ی م آنها بدون توجه به موضوع مورد نظر بررسی میکند. و سومین مورد شبه واکنشهای انواع معینی از شخصیتهای به ویژه خودکامگان را نسبت به مسالهای خاص مطالعه میکند.
انواع رهبری فکری
سه زوج از رهبران فکری مشخص شدهاند که عبارتند از افقی و عمودی یک شکلی و چند شکلی و محلی و جهانی امروزه این مفهوم سنتی که رهبری فکری همیشه از سمت طبقه یا موقعیت بالای اجتماعی به سوی طبقات پایینتر جریان مییابد. رهبران فکری در هر سطحی پدیدار میشوند و به طور افقی با هر سطحی کار میکنند میتوان گفت که به سطوح دیگر نیز گسترش مییابند به طور خلاصه، موقعیت تنها عامل و یا مهمترین عامل در رهبری فکر نیست و جریان یابی نیز به طور معمول از سطح موقعیتهای بالا و به طرف پایین نیست. رهبران محلی معمولاً با کنارهگذاری عملی صحنه ملی و بینالمللی با موضوعات محلی و سرگرم هستند، در حالی که یک جهان وطنی به مسایل جهان علاقه مند است.
در زبان شبکههای ارتباطی متعدد کلمه محلی به شبکه منفرد روابط میان فردی او بازمیگردد، در حالی که جهان وطنی شبکههای متعدد به ویژه شبکههای خارجی راشامل میشود. رهبر محلی به گونهای که میتوان انتظار داشت نفوذ و تاثیر خود را از تماسهای بسیار زیاد میگیرد. نه تنها تا آن جا که ممکن است افراد زیادی را میشناسد، بلکه این شناخت متکی بر روابط فردی است. بنابراین میتواند نوعی تفاهم همدلانه ایجاد کند. اساس اعتبار او اطمینان است در استناد به عملکردهای رهبری فکری، او در انجام وظیفه به عنوان تایید کننده و منتقل کننده از همه پیشی میگیرد. البته این پیشی گرفتن از نقطه نظر دقت علمی نیست، بلکه از نظر منافع و معیارهای گروهی اوست.
نتیجه: از دیدگاه ارتباطی ممکن است یکی از دو شکل رهبری نسبت به دیگری مفیدتر تلقی شود. به عنوان مثال ممکن است جهان وطنی در رابطه با ایدههای خارج پذیرندهتر و دارای تفاهم بیشتری تلقی شود. اما رهبر محلی نیاز دارد گروه محلی ایدهاش را پذیرا شود. بنابراین یک پیام گذار میبایست برای کار کردن با هر دو شکل رهبران فکری طرح و برنامه داشته باشد.
آمیختگی ارتباطات میان فردی تودهای
آمیختن دو دیدگاه رسانهای عمده، یعنی ارتباطات میان فردی و ارتباطات جمعی نه تنها امری ممکن بلکه مورد نیاز است. در نظریهای که لازارسفلدومرتون اشاره کردهاند و در عمل به گونهای که در بررسیهای دانشگاه واشنگتن مشاهده میشود و نیز در وضعیت تبلیغ، آمیزهای محتاطانه از هر دو دیدگاه مناسب است. حاصل فرایند توجه را به زمینههای محلی تغییر نگرش جلب میکند که با دادن اطلاعات شروع میشود و با پذیرش و یا نفی ایده خاتمه میپذیرد. بنابراین هدف، انجام منظوری است و وسایل نیز رسانههایی هستند که انتخاب شدهاند.
جانشینهایی برای رسانههای گروهی
بررسی نظریهها درباره تکمیل چگونگی رسانههای گروهی به وسیله ارتباطات میان فردی به ما کمک میکنند تا پیام گذار را از برخوردی خشک و قالبی نسبت به مخاطبان و رسانهها برهانیم. اگر قرار است پیام گذار مدرن در حل مسایل ارتباطی پیچیده و تازه مؤثرواقع شود، باید انعطافپذیر و دارای تخیلی قوی باشد. زمینههای مبازرهجویی تازهای که پیام گذاران با آن روبرو هستند متعدد است در زیر، از دو مورد آن بحث میشود.
اولین آن درباره ارتباطات گروه فشار است. با افزایش نقش دولت در نظام اقتصادی، تجارت به مقابله روی میآورد و با تشدید فعالیتهای گروه واکنش نشان میدهد. دومین آن یافتن جانشینی برای رسانههای گروهی به هنگامی است که خارج از دسترس هستند و یا استفاده از آنها به دلیل رسوم اجتماعی و یا دستور دولت.
ارتباطات گروه فشار
حق یک شهروند برای دادن خواست به دولت بابت جبران خسارت فعالیتی بسیار سازمان یافته است که به عنوان اعمال نفوذ شناخته شده است. تکنیک عمده مستقر در آن نوعی از ارتباط است (ستر.دبلیو-میلبراث)کلمه اعمال نفوذ را چنین تعریف میکند. تحریک و انتقال یک پیام به وسیله شخصی غیر از شهروندی که از جانب خود عمل میکند، به سمت یک تصمیمگیر دولتی بااین امید که بر تصمیم او تاثیر بگذارد. در این جا چنین فعالیتهایی را ارتباطات گروه فشار نامیده میشود. رسانههای ارتباطی مسیرهایی هستند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان میرسد.
میتوان این رسانهها را از نظر فنی و حمل و نقل مورد توجه قرار داد. یعنی چه راههایی به بهترین وجه میتواند چه انواعی از مجموعهها را به مقصد مورد نظر با چه هزینهای حمل کند؟ هدف این است که محموله را بدون ضایع شدن، خسارت دیدن و یا از بین رفتن به دریافت کننده برسانیم. به این مفهوم رسانه باید در حد مطلوب به عنوان گذرگاهی بیمقاومت برای پیامها عمل کند. اما مارشال مک اوهان گفته است که وسیله خود پیام است. او میخواهد به ما بقبولاند که چیزی که گفته میشود اهمیت ندارد، بلکه وسیلهای که از طریق آن سخن گفته میشود دارای اهمیت است و به این ترتیب وسیله بر محتوا تسلط مییابد.
مک اوهان مورد خود را بیش از حد ارزیابی میکند تا برای نقش فعالی که توسط رسانه ایفا میشود شناسایی کسب کند. تفسیر معقول گفتههای او این است که رسانه با پیامها برای شکل دادن به تجربیات مخاطبان به کنش متقابل میپردازند. هر وسیلهای برای محتوای معین اولویت دارد و بر نگرشهای بیننده اثر میگذارد. مثلاً تلویزیون به عنوان رسانهای سرد مد نظر قرار میگیرد، زیرا به دلیل توصیف اندک نیازمند مشارکت مخاطب است و رادیو به دلیل مخاطب آن وسیلهای گرم است. عمومیتی که مک اوهان به رسانه بخشیده است، این مساله را روشن میکند که باید چیزی بیش از ویژگیهای فنی رسانه مد نظر قرار گیرد. از آن جا که ما عمدتاً به تاثیرات اقناع کنندگی ارتباطات علاقهمند هستیم ویژگیهای رسانهها از نظر روان شناسی مورد توجه قرار میگیرد.
تعیین جای رسانهها؛
تعیین جای رسانهها. ارایه موارد به یک وسیله برای انتشار، پخش و سایر اشکال ارسال انتقال است. هنگامی که وسیله توسط کسی به جز پیام گذار کنترل میشود، باید قواعدی که بر پذیرش موضوع حاکم است شناخته و دنبال شود. این قواعد به ویژه، باید در مورد تبلیغاتی که برای آنها اجرت آگهی پرداخت نمیشود، رعایت گردد. در چنین مواردی پیام گذار باید حقیقتاً دو نوع مخاطب را در نظر داشته باشد: مخاطبان نهایی مورد نظر و دروازه با نانی که دسترسی به این مخاطبان را کنترل میکنند.
انتخاب رسانهها: مفاهیم و شیوهها
انتخاب رسانهها این است که شقوق مختلف رسانههای در دسترس را فهرست بردرای کنیم طیف کامل به دلایلی چند، رسانههای میان فردی و هم چنین رسانههای جمعی را دربرخواهد گرفت. اما در زمینه تبلیغ و روابط عمومی، انتخاب رسانهها معمولا به رسانههای جمعی و فصلنامههای تخصصی که قشرهای مردم آنها را میخوانند، محدود میشود.
این رسانهها به طور معمول از نظر حواس بشری یا ویژگیهای فنی رسانهها طبقه بندی میشوند برای مثال: رسانههای دیداری، شنیداری و دیداری شنیداری و یا کلمه چاپی- کلمه بیانی و تصویر ذهنی. هر پیام گذاری در این مورد باید لیست خود را تهیه و آن را تازه نگه دارد. رابرت سی آهارا در کتاب رسانه برای میلیونها نفر، روزنامهها مجلات ادواری را به عنوان رسانههای چاپی، فیلمهای مستند را تحت عنوان رسانههای فیلم شده و تلویزیون، رادیو و دستگاههای ضبط کننده را تحت عنوان رسانههای الکترونیک طبقه بندی میکند. چنین فهرست بندی معمولا با توصیفات مناسبی که حاوی کاربردهای ویژگیهای رسانهای است همراه میباشد.
ارزشیابی روابط رسانهای
تفاوت میان روابط رسانهای رضایت بخش ممکن است به معنی تفاوت میان استفاده از کانالهای ارتباطی شخصی دیگر و یا آماده سازی کانال ارتباطی خودی میباشد. هم چنین شاید تعیین کند، که برای جا پول پرداخت شده یا نشده است بنابراین تعجبی ندارد که بسیاری از تلاشها برای ارزیابی روابط عمومیها اساساً بر اقدامات روابط رسانهای متمرکز است و به تعداد تماس با رسانههای مختلف، تعداد مواردی که جایشان تعیین شده و در رسانههای متفاوت پدیدار میشود و در مورد رویکردهای پیچیدهتر- تحلیل محتوای این مطلب که چگونه یک خبر خاص ویراسته یا گفته میشود، ارتباط دارد.
خدمات خلاصه سازی در مطبوعات و ردگیری در پخش
عضو روابط عمومی به دلیل آن که تضمین ندارد که اخبار تهیه شده و سایر موضوعات ارسالی او به رسانه مورد پذیرش قرار گیرد، برای موفقیت نیازمند اقدامات چندی است. کتاب گلچین مطالب و رقم کل تعداد خبر و یا مقدار اینچ ستونهایی که عملاً در رسانههای مختلف پدیدار میشوند، شاخصهای مناسبی هستند. سرویسهای خلاصه سازی تجاری، وسایل ارزان و مناسبی را برای حفظ خط سیر مقالات موجود در روزنامهها و مجلاتی که در آن به مشتری یا تولید و یا موضوع مورد علاقه اشاره شده فراهم میسازند.
سه زمینه اصلی خلاصه سازی که مؤسسات به آن میپردازند عبارتند از:
خلاصه سازی روزنامهها، انتشارات تجاری فنی و حرفهای. البته مواد پخش شده را نمیتوان به همان شیوه مواد نوشتاری خلاصه کرد. بنابراین، باید نوعی سیستم ردگیری با پیاده کردن مطلب به وجود آید. برای خبرهایی که انتظار میرود در برنامههای خاصی پدیدار شوند، ردگیری شخصی امکان
جمع بندی
در این کتاب جنبههای معناشناسی ارتباط و آماده سازی پیام جداگانه مورد بحث قرار نگرفته است بلکه در بطن و به عنوان بخشی از موضوعهای دیگر مورد بررسی قرار میگیرد. تاثیر ارتباطات اقناعی این است که آیا رفتاری مخاطب تحت تاثیر قرار میگیرد یا خیر. بنابراین ارزشیابی عبارت است از فرایند مقایسه رفتار واقعی مخاطب در فعالیتهای طراحی شده یا رفتار مورد تمایل به شکل تبیین شده در اهداف ارتباطی. ممکن است لازم باشد که نتایج فعالیتهای ارتباطی از طریق تحقیق در افکار اندازهگیری شود. رفتار مورد تمایل را میبایست تا حد ممکن به شکل نهایی و عینی اندازهگیری کرد.
به عنوان مثال فهرست زیرین تعدادی از معیارهای نهایی را که در سه محدوده ارتباطی مدنظر قرار میگیرد، پیشنهاد میکند:
ارتباطات بازاریابی- افزایش و یا حداقل حفظ سطح فروش با پیریزی وفاداری مشتری چنان چه معلوم شده است. مثال در مقاومت نسبت به رقابت قیمتها.
ارتباطات کارکنان- کاهش غیبت از کار و بیحوصلگی، انجام بهتر وظیفه همچون سفیران شرکت و کاهش شکایتها و تعداد روزهایی که به خاطر اعتصاب هدر میرود.
ارتباطات مالی- حفظ و نگهداری نرخ بالای دریافتی، تسهیل جریان یابی درآمد تازه و نرخ بالای برگشت مالی به حمایت از مدیریت.
برای نشان دادن فرایند ارزشیابی: گاهی مدل ارتباطات به مدل بازخورد یا سیبرنتیک تبدیل میشود. ایده سیبرنتیک عبارت است از دستیابی به هدف مفروض و نگه داری آن و نیز هدایت آن به سمت هر چه نزدیکتر شدن اهداف مورد نظر تا این که میزان انحراف نهایی از آن به صفر برسد.
ترجمه: علی رستمی
منبع اصلی: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران(شارا)
|