شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، تلگرام آن قدر در ایران مخاطب داشته است که رسانهها از جمله خبرگزاریها به محض اضافه شدن امکان کانال در این نرمافزار ارتباطی موبایلی، گروههای خبریشان را در تلگرام بستند و اطلاع رسانی خود را به کانالها منتقل کردند. همپای آنها اما مردم کوچه و بازار هم هر کدام کانالی اعم از خبری و غیرخبری و شخصی راهاندازی کردند. حالا کمی بعد از خوابیدن آن تب اولیه کانالزنی خبری، به نظر میرسد به اشتباه رقابتی بین کانالهای رسانههای رسمی و کانالهای غیر رسمی شکل گرفته است که از ابتدا مبنی بر پیشفرض غلطی است. چرا که گروه اول تولیدکننده محتوا هستند و به منابع خبری دسترسی دارند و گروه دوم فقط کپی کننده محتوا و در مواردی تولیدکننده اخبار اشتباه به دلایل مختلف هستند. همهی اینها در کنار رقابت رسانههای ایرانی بر سرعت ارسال اخبار باعث شده تا در ماههای اخیر اشتباهات بدی در کانالهای رسانههای رسمی رخ دهد. اگرچه اغلب این اشتباهات در یک حرکت غیرحرفهای در هر کانالی به کانال رسانهی دیگر منسوب میشود اما گردانندگان کانالهای رسانههای رسمی چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟ نحوه نظارت بر انتشار اخبار در این کانال ها چگونه باید باشد؟ پیامدهای انتشار اخبار نادرست و غیر موثق در این کانال ها چیست؟ اکبر نصرالهی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با شفقنا رسانه دربارهی این پرسشها و تبعات این روند صحبت کرده است که در ادامه میخوانید :
به نظر شما گردانندگان کانالهای خبرگزاری باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
گردانندگان کانالهای تلگرامی خبرگزاریها به لحاظ مدیریتی و قانونی ملزم به رعایت ملاحظات و هنجارهای خبرگزاریها هستند و نمیتوان رویههای خارج از مقررات و قوانین را برای آنها در نظر گرفت. در واقع خبرگزاریها با توجه به فضای جدید رسانهای با علم به این که مخاطبان وقت خود را بیشتر در کانالهای تلگرامی و سایر اپلیکیشنهای موبایل میگذرانند، از این فرصت استفاده میکنند تا ادامه حیات دهند و حضور مؤثر داشته باشند. این کار از این نظر که شرایط جدید را درک کردهاند و سعی میکنند از همه ابزارها و امکانات جدید استفاده کنند، قابلتقدیر است. مسئولان کانالهای تلگرامی خبرگزاریها چون میدانند مردم برای گرفتن اخبار مسیر کمی طولانیتر یعنی مراجعه به خبرگزاریها را انتخاب نمیکنند، همان محصول و اخبار خود را در ظرفیت و در قالب دیگر عرضه میکنند. بنابراین اگر خبرگزاریها مجاز به انتشار نوعی از تصاویر یا مطالب در سایت رسمی خود نباشند ولی در تلگرام این گونه مطالب را منتشر کنند عقلانی نیست و قانون چنین اجازهای نمیدهد. به لحاظ سیاستها، اهداف و ویژگیهای گردانندگان بین اخبار کانال های تلگرامی خبرگزاریها با سایت آنها تفاوتی وجود ندارد بلکه اخبار را در بستهبندیهای جدید، کوتاهتر، جذابتر و مناسب با سلیقه و ذائقه این مخاطبان منتشر میکنند .
چه پیشنهادی برای نظارت بر اخبار منتشرشده در کانالهای خبرگزاریها دارید؟
من فکر میکنم خبرگزاریها باید خود نظارتی داشته باشند. یعنی در کانالهای تلگرامی خود همانند سایت خبرگزاری، قواعد سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و دینی را رعایت کند و در این سونامی بیاخلاقیها و توجه ناکافی به بحثهای فرهنگی، دینی و سیاسی متناسب با شأن مردم ایران، همراه با موج حرکت نکنند و برای حفظ و جذب مخاطب دست به هر کاری نزنند. نکته دوم نظارت قانونی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر دستگاهها و متولیهای نظارتی باید تذکر دهند و جلسات همفکری برگزار کنند و به همکاران خبرگزاریها بگویند این فضا، فضای جدا از محدودههای قانونی و اخلاقی نیست و این خبرگزاریها در قبال انتشار مطالب خود در هر ظرفیتی از جمله تلگرام مسئولیت دارند و مطمئناً همکاران خبرگزاری هم رعایت میکنند. بنابراین در اینجا هم باید مسئولانه رفتار شود و پاسخگو باشند .
گاهی در کانالهای خبرگزاری رسمی دیده میشود، خبری بدون منبع موثق و با استناد به یک کانال دیگر کپی میشود و با توجه به این که در بلندمدت و در صورت تکرار اعتبار خبرگزاری را زیر سؤال میبرد. پیشنهاد شما برای مسئولان خبرگزاری چیست؟
منبع خبر را باید به چهار دلیل استفاده کرد، برای مستند کردن، اعتبار دادن، سلب مسئولیت و گاهی برای مانور دادن و بیان توانمندی است. مثلا اگر فاصله بین زمان وقوع حادثه مهم با زمان انتشار آن خبر در خبرگزاری کم باشد، خبرگزاری با نوشتن اسم خود در ابتدای خبر به مخاطبان خود غیرمستقیم میگوید که سرعت عملش از رسانههای دیگر بیشتر یا اولین است. یکی از نکاتی که شما گفتید و رسانهها استفاده میکنند بحث سلب مسئولیت است. گاهی اتفاق مهمی میافتد و خبرگزاری دسترسی به محل حادثه ندارد تا از صحت آن مطمئن شود و از طرفی دیگر دلایلی هم برای انتشار ندادن و نادرست بودن آن ندارد؛ در این شرایط اگر خبر را دیر منتشر کند، از رسانههای دیگر عقب میماند. بنابراین خبر را با ذکر منبع اصلی منتشر میکند، اگر خبر نادرست بود با این کار سلب مسئولیت میشود و اگر درست بود خبرگزاری از رسانههای دیگر عقب نمیماند. گاهی رسانهها چارهای جز این ندارند. ولی گاهی میداند خبر جعلی است یا کانال جعلی درست میکند و اخباری که نمیتواند به اسم منبع خبرگزاری خود بنویسند، در این کانال منتشر میکند و بعد به آن استناد میکند. این کار غیراخلاقی و ناپسند است و اصلاً قابلقبول نیست. خبرگزاریها و دستگاههای امنیتی باید تدابیری اتخاذ کنند تا این کار تکرار نشود. در واقع اگر این رویه باب شود، هیچ حریم امنی برای هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی نخواهیم دید. اگر ما هرروز تعداد زیادی از خبرهای مهم و با تبعات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی بسیار زیاد را از منبع جعلی و غیرموثق منتشر شود و خبرگزاری بداند که غیر موثق است، مخرب، غیراخلاقی، قابلپیگیری و تذکر دادن است. اما اگر استثنا باشد به لحاظ حرفهای مشکلی ندارد و در همه جای دنیا معمول است. البته نوع خبر هم مهم است و به نظر من آدمهای حرفهای باید این قدرت تشخیص را داشته باشند که چه خبری را به نقل از چه منبعی منتشر کنند .
با توجه به این که مخاطب کانالها در کسری از ثانیه پیام را دنبال میکنند، انتشار اخبار نادرست و غیرموثق چه پیامدهای دیگری میتواند داشته باشد؟
انتشار پیام نادرست و غیر موثق از هر طریقی میتواند تبعات مخرب زیادی برای جامعه داشته باشد. در حال حاضر بحث تلگرام را مطرح میکنیم چون مصرف رسانهای مردم از تلگرام بالا است. به عبارتی اگر تلگرام مخاطب کم داشت یا مردم زمان کمی را صرف تلگرام میکردند، تبعات اخبار نادرست، کم بود. اما اگر یک رسانهای، کانالی یا اپلیکیشنی مخاطب زیادی داشته باشد، به همان اندازه که مردم برای دیدن و خواندن پیامهای آن رسانه وقت میگذارند، خبر دروغ اثر مخرب بیشتری دارد. این فقط مختص تلگرام نیست بلکه هر رسانهای که مخاطب آن زیاد باشد و مصرف رسانهای مردم بالا باشد و مردم وقت بیشتری صرف گرفتن اخبار و اطلاعات از رسانه کنند، باید مراقبتهای بیشتر صورت گیرد و این مراقبت را میتوان با بالا بردن سواد رسانهای مردم انجام داد. به عبارتی مردم برخورد فعالی با پیامهای تلگرامی داشته باشند؛ هر مطلبی را بهراحتی قبول نکنند و با گروههای مرجع و منابع موازی و موثق دیگر چک کنند. آنها نباید فقط به یک منبع اتکا کنند و از طرف دیگر دستگاههای نظارتی هوشیار باشند. این به معنای محروم کردن مردم از این رسانه نیست بلکه این رسانه خود دارای خوبیهایی است و در مقابل بدی هم دارد اما خوبیهای آن بیشتر است. با توجه به این که مخاطب فکر میکند هویت او در کانالها پنهان است و قابلپیگیری نیست، بعضی از پیامها را بهصورت غلط و با انگیزههای سیاسی و اقتصادی در اختیار مردم میگذارد. کاربرانی که سواد رسانهای پایین داشته باشند، بدون اطمینان از صحت این مطالب بهراحتی آن را به اشتراک میگذارند و این خود یک بیماری است .
بنابراین اگر فعالان این رسانهها بخواهند مردم از این اپلیکیشنها محروم نشوند و یک نوع مشارکت و تعامل وجود داشته باشد و از مزیتهای این تکنولوژیهای جدید استفاده شود، باید سعی کرد تا در این فضا بداخلاقیها را کم کرد و تبعات منفی آن را کاهش داد .
برخی این پرسش را مطرح میکنند که اگر بعضی کانالهای رسانهای این روند را ادامه بدهند و هر منبعی را بدون تحقیق و پیگیری بگذارند، بین آنها با کانالهای خبری غیررسمی چه تفاوتی وجود دارد؟
اگر مردم بدون تحقیق و بررسی مطلبی را به اشتراک میگذارند با توجه به این که سواد رسانهای کافی و تجربه لازم را ندارند، محل ایراد نیست. اما خبرگزاریها، مؤسسات رسانهای معتبر و با تخصص هستند و این کار از آنها قابلقبول نیست. به عبارتی باید با شم خبری، تجربه و شناخت خود از درستی خبر اطمینان پیدا کنند .
به نظر شما چرا از فرصت فوقالعاده شهروند خبرنگار در رسانههای ایرانی استفاده نمیشود؟
به نظر من این روند شروع شده است و در خبرگزاریهای ما و تلویزیون از مردم میخواهند تا فیلمها، عکسها و سوژهها را برای آنها ارسال کنند تا پیگیری کنند. اما کم استفاده میشود و ناکافی است؛ چون هنوز رسانههای ما تسلط حرفهای، نگاه حرفهای و تخصص کافی ندارند؛ فضای مجازی را به رسمیت نشناختهاند و فکر میکنند خود قوی و یکهتاز هستند. با وجود این که هر روز به ما ثابت میشود فضای مجازی بر رسانههای رسمی غلبه دارد و مسئولان را مجبور میکند به موضوعاتی مثل تصادف سربازها و لباس المپیک توجه کنند ولی هنوز این را باور نکردهاند که قدرت، جذابیت، اثرگذاری و گسترش مطلب رسانههای غیررسمی به مراتب از رسانهها و نهادهای رسمی بیشتر است و به همین دلیل برخی مواقع به آن توجه میکنند و برخی مواقع توجه نمیکنند .
من فکر میکنم مسئولان، رسانهها و دستگاههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی باید فضای مجازی را به رسمیت بشناسند و بپذیرند دوره انحصار به سرآمده است. این تکنولوژیهای جدید ارتباطی موبایل با همه بدیها و خوبیهای خود به عنوان یک واقعیت وجود دارند و سعی کنند از حداکثر مزیت آنها استفاده کنند. آنها باید از مردم بخواهند به خبرگزاری و رسانه کمک کنند و اگر تصویر و فیلمی دارند برای این رسانه بفرستند تا این رسانه با راستیآزمایی این اطلاعات به انتشار آنها بپردازد. وقتی مردم احساس کنند در انتشار و تولید اخبار مشارکت دارند، اعتماد آنها به این رسانهها بیشتر میشود و اگر مطمئن باشند اطلاعاتی که میفرستند به صورت دستهبندیشده و با پیگیری کامل در رسانههای رسمی منتشر میشود، در کانالهای غیررسمی این اخبار بهصورت غیر دستهبندیشده و مبهم به عبارتی یک کلاغ چهل کلاغ منتشر نمیشود .
به نظر شما چرا پردازش اطلاعات در رسانههای ایرانی کمتر اهمیت دارد. به عبارتی وقتی رسانههای ایرانی میخواهند به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند خود اطلاعات را منتشر میکنند و مثل روزنامهنگاری تحقیقی اطلاعات را دستهبندی نمیکنند؟
این یکی از مصیبتها و مشکلات مزمن و تاریخی رسانههای ما است. به عبارتی استفاده حداکثری و چندمنظوره از اخبار نمیکنیم. وقتی خبری مثل کودتای 25 تیر ترکیه اتفاق میافتد، ماجرا بدون اظهارنظر منتشر میشود ولی گاهی اطلاعات مختلف را بازیافت و بازتولید میکنیم و با تنظیم و جهتدهی قدرت تحلیل مخاطب را بالا میبریم. ذات بعضی از رسانهها بهگونهای است که به دلایل مختلف نمیتوان به تحلیل بپردازند. بهطور مثال رادیو یا تلویزیون اگرچه باید به حدی از تحلیل توجه کنند ولی مردم از رادیو و تلویزیون انتظار ندارند بحثهای عمیق تحلیلی را مطرح کنند چون فرصت زیادی ندارند و انتظار میرود خبر سریع منتشر شود. کمترین تعلل در انتشار اخبار و ایجاد فاصله باعث میشود اعتماد و چسبندگی مردم نسبت به آن رسانه کمتر شود. به عبارتی مردم از یک رسانه انتظار سرعت دارند اما از مطبوعات انتظار ندارند خبر 24 ساعت قبل را در چاپ فردا اعلام کنند بلکه مردم از آنها انتظار دارند که این مسئله را بسط دهند، تحلیل کنند و ابعاد مختلف ماجرا را بیان کنند. بنابراین مطبوعات باید بیشتر به فضای تحلیل و تفسیر توجه کنند و به ابعاد مختلف ماجرا بپردازند .
به طور مثال بخشهای خبری BBC تحلیل محوری است و حدود 20-30 دقیقه زمان برای تحلیل یک تا 3 خبرِ مهمِ همان روز صرف می کنند و همه ابعاد و زوایای مختلف را با حضور تلفنی یا تصویری خبرنگاران و مهمانان مختلف مطرح میکنند و تعدد گفتمانی وجود دارد. بعد از این زمان مفصل و ارضای نیاز خبری و تحلیلی مخاطبان در زمان باقیمانده سایر اخبار را به صورت کوتاه مطرح میکنند .
یکی از مشکلات بسیار مهم موجود در تلویزیون، رادیو و مطبوعات ما این است که تحلیل محور نیستند، تکیه بر تحقیق ندارند و بیشتر در زمین رسانههای دیگر و رقیب بازی میکنند. به عبارتی هر خبری را آنها مطرح کنند، ما هم به آن میپردازیم در غیر این صورت به آن نمیپردازیم .
به طور مثال اخبار مربوط به تونس یا لیبی تا زمانی که رسانههای غربی مطرح میکردند رسانههای ما هم مطرح میکردند ولی اخیراً درباره اخبار تونس و لیبی از رسانه ما خبری کار نشده است چون خبرگزاریها و رسانههای غربی دراین باره خبری تولید و انتشار ندادهاند. این فاجعه است برای کشوری که ادعای مستقل شدن دارد و رسانههای زیادی دارد که ادعا میکنند مسئولیت طلب و مسئولیتپذیرند ولی مسئولیتی در قبال تولید اخبار اورجینال و تفسیر و تحلیل خبر متناسب با دیدگاههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی منافع ملی ندارند. دلیل آن به این مسئله برمیگردد که نگاه تخصصی و حرفهای بر رسانههای ما غلبه ندارد بلکه نگاه شعاری و سطحی و غیرعلمی غلبه دارد. به عبارتی نگاه ما کوتاهمدت و روزانه است. در صورتی که بخواهیم نگاه تحلیلی داشته باشیم، باید نگاه ما طولی باشد نه عرضی. این درحالی است که نگاه بسیاری از همکاران رسانهای ما عرضی و رویدادی است نه روندی و طولی و درازمدت و منطبق بر منافع ملی .
درباره بحث فیشهای حقوقی به نظر من حتماً رسانهها باید مسئول باشند و این موارد را بگویند اما نباید فیشهای حقوقی را برشی بزنیم و بگوییم در این مدت این اتفاق افتاده است. به عبارتی باید نگاه تحلیلی و روندی و طولی داشته باشیم. اگر این اتفاق افتاد بدانیم که شروع و علت آن کجا بود و به کجا برمیگردد و در حال حاضر چه تبعاتی دارد و اگر ادامه پیدا کند، چه مشکلاتی متوجه نظام و منافع ملی میشود. یعنی اگر این نگاه را داشته باشیم دیگر جناحی، سیاسی و مقطعی نیست. به نظر من این راهی که رسانهها میروند باخت- باخت است و درنهایت اعتماد مردم به نظام و رسانهها کاهش مییابد. غلبه نگاه عرضی و رویداد محوری به فیشهای حقوقی محدود نیست. در ماجرای طرح های نیمه تمام، آقای لاریجانی گفت بیش از 400 هزار میلیارد تومان پروژه نیمه کاره در کشور وجود دارد و «عقل میگوید این پروژهها به سامان نمیرسد و وقتی کلنگ زده میشود و به سامان نمیرسد پس درست نیست که آن را اجرایی کنیم». حرف آقای لاریجانی به این معنی است که رسانهها بسیاری از کلنگزدنهای سیاسی و تبلیغاتی مسئولان دولتهای مختلف را به صورت گسترده و پرحجم پوشش دادند. بنابراین اگر مشکل فیشهای حقوقی یا طرحهای نیمه تمام وجود دارد، باید از رسانهها پرسید تابهحال کجا بودند و چرا الان مطرح شده است؟ رسانهها هم به عنوان ناظران جامعه در این ماجرا مقصرند، چرا قبلاً این ماجرا مطرح نشده بود؟
منبع: شفقنا رسانه
|