شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- در و دیوارهای شهر را از آن خود کردهاند، در خانهها که ملک خصوصی افراد است، توسط کارتپخشکنها و نیروهای درحال کار موسسات فنی و تخلیهکنندههای چاه و دیگر مشاغل اینچنینی به طور کلی مصادره شده و آنقدر هم خیالشان از بابت قانونی بودن یا قانونی نبودن کارشان راحت است که از هیچ بحث و گفتوگو و حتی تهدیدی ترس ندارند،
اما حضورشان را در همه کوچهپسکوچههای شمال و جنوب و شرق و غرب شهر میتوان حس کرد. نخستین برخورد و دلیل بررسی و تحلیل این اتفاق را در یک بعدازظهر گرم تابستانی شاهد بودم، برای دیدار با دوستی که در یکی از کوچههای منطقه معروف به شکوفه در چند صدمتری میدان شهدا اقامت دارد، به میانه کوچه رسیدم که دیدم چند نفری جمع هستند و یک آقای مسن با عصبانیت ضمن صحبت با تلفن بیسیم خانگی با یک فرد دیگر که کیسهای پر از کاغذ چسبدار تبلیغی برای معرفی کارگاه «تخلیه چاه» در دست داشت و چهارپایهای را بهوسیله طنابی به دوش انداخته بود مشغول بحث و گفتوگو بود. چند تن از همسایهها نیز حرفهای او را تصدیق میکردند و با جوان قویهیکل که روی چهارپایهاش ایستاده بود، بحث و گفتوگو یا به عبارتی «دعوا» میکردند، پسر جوان هم خونسرد میگفت: ما از شهرداری منطقه اجازه داریم و من هم برای اینکه دیگر کسی آگهیهای ما را پاره نکند، این برگ تبلیغاتی را طبق دستور در بالاترین نقطه دیوار میچسبانم، اگر شکایتی دارید تلفن هست زنگ بزنید... مرد صاحبخانه که او را حاجی سهرابی صدا میکردند معترض و عصبی میگفت: شما حق ندارید در و دیوار شهر را اینطور کثیف کنید، نمیبینی همین جا بیشتر از صد آگهی به در خانه و دیوارهای اطراف چسباندهاند، حالا چه چسبی میزنید که کنده هم نمیشود خدا عالم است. به مرد جوان با آرامش گفتم: وقتی صاحبخانه معترض است، مردم محله هم اعتراض دارند، اینکه میشود ضد تبلیغ، یعنی به ضرر کارگاه شماست.
خندید و با سماجت گفت: یک آگهی را پاره کنید، دو تا به جایش میچسبانیم، فکر کردهاید من یکنفر مشغول اینکار هستم؟
رفتار پر از خودخواهی و تنفر شخص آگهیچسبان همه را عصبانی کرده بود و چون کوتاه نیامد، حاج آقای معترض داخل خانه رفت و لحظهای بعد با یک شیلنگ آب بیرون آمد و با معذرتخواهی از همسایگانش، شروع به شستن برگههای چسبخورده آگهیهای مختلف ازجمله آگهی بزرگ تخلیهچاه مربوط کرد و باز جوانک نگاه میکرد و میخندید و چون دید هر لحظه بر تعداد معترضان افزایش مییابد لبخند زنان حرف آخرش را زد و چهارپایهاش را برداشت و راه افتاد: کار خوبی میکنی حاجی... دیوار تمیز بهتر این تبلیغها را نشان میدهد... برمیگردم...
دیگران حاجی سرابی را به آرامش دعوت کردند، این درحالی بود که دو آگهیچسبان جدید از انتهای کوچه پیدایشان شد... روز از نو روزی از نو...
همسایهها که بیشترشان هم روزه بودند ابتدا صاحبخانه معترض را به داخل خانه فرستادند و بعد خسته از این گفت و شنود ادامهدار، راهی خانههایشان شدند. برچسببهدستها حملهشان را آغاز کردند... به این فکر میکردم، این چه کاری است که با ایجاد مزاحمت برای مردم و خراب کردن دیوار و در خانهها، میخواهند مشتری جذب کنند؟
ماجرا چیست؟
دوستی که به دیدارش رفته بودم ماجرا را بیشتر برایم روشن کرد و گفت: منطقه میدان شهدا به طرف میدان خراسان و جنوبیترین بخشهای تهران با اینکه به «فاضلاب» وصل شدهاند، اما بسیارشان به دلیل پایینتر قرار گرفتن حیاط خانه از سطح پیادهروی بیرونی با مشکل لولهکشی دوباره روبهرو هستند، بنابراین طبق قسطبندی ماهانه نیز حق استفاده از لولهکشی فاضلاب را میدهند اما اقدام به وصل لوله نمیکنند، چون بسیاری از خانهها باید بازسازی شده و طبق فرمول ساختوساز محله که بیشتر هم از سوی بساز و بفروشها است، از دو طبقه امروزی حداقل به ۵ طبقه تغییر ساخت بدهند، بنابراین وصل لوله فاضلاب را موکول به زمان ساخت آپارتمانهای جدید کردهاند، با توجه به صاحبان کارگاهها و تیمهای مخصوص تخلیه چاه و لجنکشی همه فعالیتهایشان را برای این مناطق گذاشتهاند و بنابراین چون هم از لحاظ نوع فعالیت و با استفاده از نیروهای کارکرده و کاربلد در موقعیت خوبی قرار دارند و درآمدزایی بالایی هم در انتظارشان است بنابراین برای دستیابی به درآمد بیشتر به شدت تبلیغ میکنند، در ضمن چون میدانند هرچه تبلیغ را بیشتر کنند مردم هم بیشتر عصبانی میشوند بنابراین هر روز آگهی جدیدی با شماره تلفن جدیدتر را بهدست کارتپخشکنها میدهند تا روی کاغذهای قبلی بچسبانند...
مقابله با کارگاههای متخلف
در زمینه چرایی این نوع تبلیغ هرروزه و خراب کردن شکل و شمایل دیوارها و درهای ورودی خانهها و آپارتمانها تا به حال بسیار بحث شده و در همین زمینه سازمان زیباسازی مخالفت خود را با چنین حرکاتی اعلام کرده است. در بررسی دورهای اقدامات این سازمان طبق پروندههای کاری موجود، حتی در آغاز اعلام شد قسمت حقوقی شهرداری با این سرمایهگذاران و تهیهکنندگان کارتهای تبلیغی و پشتچسبدار که همه کوچهها و محلهها را مورد حمله فعالیتهای تبلیغاتی خود قرار میدهند به مقابله برخواهد خواست، حتی قرار شد براساس تلفنهای اعلام شده نسبت به جریمه موسسات مربوط اقدام کنند و از آنها جریمه بگیرند، حتی طبق همین اعلامیه تعدادی هم جریمه شدند و شهرداری با گرفتن نیرو فقط یکبار و تنها یکبار همه بخشهای تهران را پاکسازی کرد اما با گذشت تنها چند روز بار دیگر کاغذهای پشتچسبدار تبلیغی توسط نیروهای شرکتی روی دیوارها و در خانهها چسبانده شد، حتی بعضی موسسات به جای چاپ شماره تلفن و نام موسسه با استفاده از کاغذهای کناره چاپخانهها و یک مهر بزرگ، کارشان را ارزانتر به اتمام رساندند تا در زمینه زشتسازی معابر و دیوارها حتی در شمالیترین مناطق شهری از دیگران عقب نیفتند.
پاسخ منطقی
در تماس با یکی از همین شمارهها که به تعداد زیادی روی در پارکینگ و دیوارهای اطراف و حتی ورودی خانهها چسبانده شده و امکان جدا کردنشان از در و دیوارها هم کمتر وجود دارد، شخصی که به سرعت گوشی را جواب میداد با لهجهای کاملا ناآشنا با گفتن یک جمله که کلیشهای هم بود گفت: موسسه... در خدمت شما شهروندان عزیز است. بفرمایید. از او سوال میکنم: آیا لازم است به این تعداد مشخصات تبلیغی را روی دیوارها بچسبانید و باعث زشتی شهر و ناراحتی مردم شوید؟
شخص مخاطب با گفتن گوشی حضورتان سکوت کرد و لحظهای بعد فرد دیگری با صدای گرفته جواب داد...
سوالم را تکرار میکنم، لختی سکوت میکند و بعد میگوید: خود شما اگر یکدفعه گرفتار شوید، به نخستین شماره زنگ نمیزنید؟ ما داریم کار میکنیم، سختترین کار... آن هم برای جلوگیری از مشکلات بعدی... خب ما هم بالاخره باید در خدمت باشیم و تنها همین به قول شما شمارههای چسبدار جوابگوست. میگویم: اما سازمان زیباسازی و شهرداری مخالف اینکار هستند، حالا خود مردم به کنار، شمارهتان هم که هست... باز کمی سکوت میکند و میگوید: راستش من یک کارگرم، صبح اول وقت تماس بگیرید با خود ایشان صحبت کنید... و تلفن را قطع میکند.
حتی روی افاف
در گفتوگو با خانم طاهری که یکسالی به عنوان «شهردار محله» در قسمت شمالی تهران فعالیت داشته، نظر او را میپرسم، وی که درحال حاضر در بخش تهیه عناوین تبلیغاتی مشغول بهکار است با لبخندی میگوید: باور کنید من خودم یکی از معترضان مزاحمتهای تبلیغات دیواری هستم، صاحبان این موسسات حتی به کارتپخشکنها آموزش دادهاند که این آگهیهای یکنواخت را کجا بچسبانند تا باعث ناراحتی مردم نشود، باور کنید حتی روی افاف بعضیخانهها و آپارتمانها شماره تلفن و نام تخلیهچاه میچسبانند. میگویم: فکر نمیکنید باید دستکم جریمهای درنظر گرفته شود؟ ایشان جواب میدهند: حتما این مورد را شهرداریهای مناطق دنبال نمیکنند، چون نمیشود که امروز شما اعلامیهها را به زحمت از دیوارها پاک کنید، فردا جایش پرشود، آن هم نه یکی دو تا، بلکه به تعداد فراوان، برای مثال یک برگ چاپی تبلیغاتی با شماره تماس، به تعداد زیادی روی در یک خانه چسبیده شده و هر روز هم اضافه میشود، اگر اخطار یا جریمهای وجود داشت، با این شدت شاهد روی هم چسبانده شدن کاغذهای پشتچسبدار نمیشدیم... جالبتر اینکه بعد از شستن آگهیها، جای آن روی در و دیوار میماند...
هزینه شستوشو
طبق یک برآورد مربوط به ۳ سال قبل فقط در تهران، برای پاک کردن درها و دیوارهای شهری از تبیلغات مربوط به چاهکنی و لجنکشی و نظایر آن، حدود یک میلیارد تومان از طرف سازمان زیباسازی خرج شد، اما به یک هفته هم نکشید که مردم و صاحبخانهها بار دیگر ناظر هجوم گروهی کارتپخشکن و کارتچسبان شدند و دیگر سروصداها خوابید...
انبوه تراکتهای تبلیغاتی
درحال عبور از میدان فردوسی چند نفر درحالی که دستهای کاغذ چاپی در رنگهای مختلف را در دست دارند. به هر عابر یک برگه هدیه میکنند. نخستین تبلیغ درباره یک کلاس موسیقی است، مهمتر اینکه هر کاغذ پخشکن بدون توجه به سن و سال افراد یک برگه تعارف میکند، حتی خانم سالمندی معترض میگوید: آخه، پسر من، میخوای برم سرپیری گیتار زدن یاد بگیرم؟ خب بده به افرادی که ممکننه دوست داشته باشن... اما طرف کار خودش را میکرد، جلوی دیوار ورودی متروی فردوسی انواع کاغذهای چاپی در رنگهای مختلف روی زمین ریخته است، تروتازه، مچاله شده، پاره شده و... به عابرانی که کاغذهای تبلیغاتی را میگیرند نگاه میکنم، حتی بعضیها به مجرد دریافت کاغذ آن را به زمین میاندازند، برای پخشکنندهها هم هیچ توفیری ندارد، آنها وظیفهشان پخش ۵۰۰ برگ تبلیغی است، از آموزش موسیقی گرفته تا تعمیرات خانگی تلفن همراه، یا تبلیغات مربوط به کلاسهای تقویتی... یک کاغذ پخشکن میگوید: شما نگران نباشید، از این ۵۰۰برگ حتی اگر روزی یکی دو نفر جذب حضور در این کلاسها شوند، باز هم برای موسسات سودآور است، ما هم باید کار کنیم، حالا اگر مردم دور میریزند مربوط به خودشان است، اینجا که سطل زباله هم هست... ما گناهی نداریم... راست میگوید... باید به سازمان زیباسازی شهر تهران، یا هر سازمان شهری دیگر یادآوری کنیم... در صورتی که برای هر بار تمیزکردن در خانهها و دیوارهای شهری باید یک میلیارد بودجه در نظر گرفت، پس در هر خیابان و کوچهای گذاشتن یک ورقه فیبر با دو پایه که در زمین قرار بگیرد به صرفه است، و اگر کسی بر خلاف این شیوه اقدام به تبلیغات کرد، میتوان با اعلام جریمه و چند روزی قطع تلفن با هماهنگی دیگر سازمانها، یک بار برای همیشه این ماجرا به پایان میرسد.
منبع: صمت